کلام ایام ـ ۵۰۳، آموزشهای دین خدا در سیره و کلام امام رضا (علیه السلام )

بخش چهارم*

کلیات *

  • تبریک سالروز ولادت امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام )
  • تذکر وی درباره سخنان انتخاب شده در مقالات قبلی.
  • معارف دین توحیدی در سیره و کلام امام رضا (علیه السلام)
  • اوصاف صاحبان مقام امامت در کلام امام رضا (علیه السلام)
  • زمین هرگز از حجت خدا خالی نمی ماند.
  • اگر هیچ یک از حجت های خدا در روی زمین نباشد، امکان حیان انسانی در آن از بین می رود.
  • موضوع نابودی حیات در روی زمین در صورت عدم حضور حجت خدا از متواترات در احادیث است!
  • مقامی که برای امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ در احادیث ذکر شده، بسیار حیرت انگیز است.
  • امکان نابودی حیات در روی زمین از نظر علمی و عقلی و جدا از احادیث و عقاید دینی.
  • علل اصلی بی توجهی یا کم توجهی جامعه دینی به مقام رفیع امامت در جامعه.
  • توقف جریان آموزشهای آسمانی در جامعه دینی.
  • تبدیل جریان آموزشهای آسمانی به امور عادی سیاسی حکومت ها.
  • آیا احتمال نابودی حیات انسانها در روی زمین از نظر علمی و عقلی وجود دارد؟
  • قطع ارتباط های عمده مردم با صاحبان مقام امامت، از طرف حکومت ها.
  • ممنوعیت نوشتن سخنان پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ از طرف حکومت خلفا و تأثیر آن در فرهنگ جامعه دینی.
  • نابودی حیات انسانی در مناطقی از زمین قبلاً وقوع یافته است.
  • بخشی از سلاحهای اتمی موجود، برای نابودی حیات انسانی کفایت می کند.

** * * * * * * **

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض تبریک ولادت وجود مبارک امام رضا ـ علیه السلام ـ ذکر سخنانی از آن وجود قدسی را که در مقالات قبلی شروع شده بود، ادامه می دهیم و این بهترین نوع تبریک برای سالروز ولادت آن وجود مبارک قدسی است. و متذکر نکته ای می شویم و آن اینکه در بعضی از مقالات قبلی رفتارهائی از آن حضرت و تدابیر او در جلوگیری از استفاده سیاسی حکومت بنی عباس و شخص مأمون از موقعیت اجتماعی و محبوبیت او در قلوب اهل ایمان بالخصوص ایرانیها کمی نقل شد و مورد تفسیر و تحلیل قرار گرفت و در بعضی دیگر سخنانی از او انتخاب و ذکر شد و این دو موضوع از هم تفکیک نشد و نیازی هم به تفکیکی در این زمینه و در آن مقالات نبود.

شرح و تفسیر نمونه هائی از کلام امام رضا ـ علیه السلام ـ از مقاله : کلام ایام شماره ـ ۷۸ شروع شد و تا مقاله ـ ۸۱ ادامه یافت و در آن مقالات مجموعاً چهار مورد از سخنان آن وجود مبارک مورد بحث و تفسیر و تحلیل قرار گرفت و در مقالات بعدی به مناسبت ایام ولادت و همچنین شهادت آن حضرت بعضی از رفتارهای او و موضوع سفر او به ایران و اقامت در ایران مورد بحث قرار گرفت و مجدداً ذکر سخنانی از آن حضرت همراه با توضیح و تفسیری فشرده از مقاله ـ ۳۵۴ شروع شد.

در مقاله شماره ـ ۳۵۴، آن چهار مورد از کلام شریف آن حضرت که در مقالات شماره ـ ۷۸ تا ۸۲، تحت عنوان: «ولادت امام رضا علیه السلام » مورد بحث قرار گرفته بود بجهت فاصله زیادی که پیش آمده بود مجدداً ذکر شد و بعد از آن شرح و تفسیر سخنان دیگری از آن حضرت ادامه یافت.

بنابراین مقاله کلام ایام شماره ـ ۳۵۴ را تحت عنوان: «معارف دین توحیدی در سیره و کلام امام رضا علیه السلام » بخش اول این سلسله مباحث در نظر می گیریم و مقاله شماره ـ ۳۵۵ را بخش دوم و مقاله ۴۴۶ را بخش سوم.

و مقاله حاضر یعنی: شماره ـ ۵۰۳ را هم با اندک تغییری در عنوان آن، بخش چهارم محسوب می کنیم و بعد از این به خواست خداوند، مقالات بعدی هم با همین عنوان کلی یعنی: «آموزشهای دین خدا در سیره و کلام امام رضا علیه السلام » ادامه خواهد یافت. ان شاء الله تعالی.

در مقالات فوق الذکر مجموعاً ۱۰ قطعه از سخنان امام ـ علیه السلام ـ با شرح و توضیح و تحلیلی متناسب با روش به کار رفته در مقالات «وبسایت حکمت طریف» ذکر شد. عمده مباحث مقالات اجزاء یک روایت مفصل ـ در عرف و مقیاس احادیث ـ درباره اوصاف خاص صاحبان مقام امامت و عصمت بود، که از امام علی بن موسی الرضا ـ سلام الله علیهما ـ نقل شده بود. البته ما به همان علتی که قبلاً ذکر کردیم یعنی بکار بردن روش اختصاری در نوشتن مقالات بعضی از اجزاء آن روایت شریف را انتخاب کردیم.

حال موضوع امامت و اوصاف امام ـ علیه السلام ـ و موقعیت صاحبان آن مقام بسیار رفیع قدسی را در جامعه دینی و بین انسانها و بطور کلی در عالم از سایر سخنان آن حضرت مورد بررسی قرار می دهیم.

۱۱ـ عن ابی الحسن الرضا علیه السلام قال:

« إنَّ الحُجَّةَ لا تَقُومُ للّه ِ عزّ وجلّ على خَلْقِهِ إلّا بإمامٍ حتّى يُعْرَفَ  »(۱) یعنی: حجت خدا بر خلقش تمام نمی شود مگر به وجود امامی تا شناخته شود.

این حدیث شریف عیناً از امام صادق و امام کاظم ـ علیه السلام ـ هم نقل شده است.(۲)

در همین زمینه و مجموعاً درباره نیاز عالمین به وجود یک امام و حجت خدا در روی زمین روایات متعددی در منابع حدیثی از حضرات معصومین ـ سلام الله علیهم ـ نقل شده است، و در این نوشتار تعدادی از آنها را ذکر می کنیم:

۱۱-۱: عن الوشّاء قال: سألت اباالحسن الرضا ـ علیه السلام ـ هل تبقی الأرض بغیر إمام؟ قال: «لا» قلت: إنّا نروی أنّها لا تبقی إلّا أن یسخط اللَّه عزّوجلّ علی العباد. قال: « لا تبقی إذاً لساخت »(۳)  یعنی: از وشّاء نقل شده است که گفت: از امام رضا ـ علیه السلام ـ سؤال کردم که آیا زمین بدون امام باقی می ماند؟ فرمود: نه! گفتم: ما روایت می کنیم که آن [زمین] باقی نمی ماند [ بدون امام] الا اینکه خدای ـ عزّوجل ـ بر بندگان خشم گرفته باشد! فرمود: باقی نمی ماند و در آن صورت حتما فرو می رود [ در هم می ریزد].

۱۱-۲: از امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ نقل شده است که خطاب به ذات قدوس الله ـ سبحانه و تعالی ـ عرض می کرد:

« اَللَّهُمَّ إِنَّكَ لاَ تُخْلِي أَرْضَكَ مِنْ حُجَّةٍ لَكَ عَلَى خَلْقِكَ  »(۴) یعنی: خدایا تو زمینت را از برای حجت خود بر خلقت خالی نمی گذاری.

منظور آن است که خدای سبحان بطور دائم حجتی از طرف خود بین مخلوقاتش دارد و زمین بدون حجت باقی نمی ماند.

۱۱-۳: از امام باقر ـ علیه السلام ـ نقل شده است که فرمود: 
«وَ اللَّهِ، مَا تَرَک اللَّهُ أرضاً مُنذُ قُبِضَ آدَمُ علیه السلام إلّا وَ فِیها إمامٌ یهتَدی بِهِ إلَی اللَّهِ، وَ هُوَ حُجَّتُهُ عَلی عِبادِهِ، وَ لَا تَبقَی الأَرضُ بِغَیرِ إمامٍ حُجَّةٍ للَّهِ عَلی عِبادِهِ»(۵) یعنی: به خدا سوگند از زمانی که او آدم علیه السلام را قبض فرمود، زمین را خالی نگذاشته جز اینکه در آن امامی بوده که مردم به وسیله او به طرف خدا هدایت می شوند و او حجت خداست بر بندگانش و زمین بدون امام باقی نمی ماند که حجت خدا باشد بر بندگان.

در این روایت هم ضرورت وجود حجتی برای خدا در روی زمین و در بین بندگان بیان شده است که از طریق او بندگان بسوی الله هدایت می شوند، و علت اینکه فرمود: بعد از قبض آدم ـ علیه السلام ـ یعنی رحلت او از دنیا، آن است که خود آدم اولین انسان در روی زمین و حجت خدا بود.

۱۱-۴: از محمد بن فضیل نقل شده است که گفت:

عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَم: قُلْتُ لَهُ أَ تَبْقَى اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ؟ قَالَ «لاَ»! قُلْتُ فَإِنَّا نُرَوَّى عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهَا لاَ تَبْقَى بِغَيْرِ إِمَامٍ إِلاَّ أَنْ يَسْخَطَ اَللَّهُ تَعَالَى عَلَى أَهْلِ اَلْأَرْضِ أَوْ عَلَى اَلْعِبَادِ فَقَالَ «لاَ لاَ تَبْقَى إِذاً لَسَاخَتْ(۶) یعنی: به امام ابی الحسن الرضا علیه السلام گفتم: آیا زمین بدون امام می ماند؟ فرمود: نه، گفتم: ما از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت می کنیم که آن [زمین] بدون امام نمی ماند، الا اینکه خدای تعالی بر اهل زمین یا بر بندگان خشم بگیرد، فرمود: نه بلکه زمین در آن صورت [ اگر امامی در آن نباشد،] فرو می رود [و در هم می ریزد]

۱۱-۵: از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده است که فرمود:

« مَا زَالَتِ اَلْأَرْضُ إِلاَّ وَ لِلَّهِ فِيهَا اَلْحُجَّةُ يُعَرِّفُ اَلْحَلاَلَ وَ اَلْحَرَامَ وَ يَدْعُو اَلنَّاسَ إِلَى سَبِيلِ اَللَّهِ »(۷) یعنی: زمین هرگز متحول نمی شود جز اینکه برای خدا در آن حجتی خواهد بود. که حلال و حرام [احکام شرعی] را معرفی و انسانها را بسوی الله دعوت کند.

کلام ایام-458، پرده برداری از جمال دین خدا در نهضت عاشورا
بخوانید

در این روایت شریف، علاوه بر اصل عقیده به وجود حجتی برای  خدا در روی زمین، به مقام علمی و نقش او در زندگی عقیدتی انسانها هم اشاره ای شده و آن عبارت است از مقام علمی امام و نیاز انسانها به علم او.

در شرح و تفسیر روایت مورد بحث اصلی در این نوشتار از وجود مبارک امام رضا ـ علیه السلام ـ و روایاتی که مورد استناد و استشهاد قرار گرفت چند نکته اصلی و محوری لازم است مورد توجه و بحث قرار بگیرد و اهم آنها عبارتند از موارد ذیل:

یکم: روایت موردنظر در مجموع از متواترات است که یقین آور می باشد و تواتر آن قطعی است. و در این زمینه علاوه بر موارد فوق الذکر، روایات دیگری هم در منابع حدیثی نقل شده است، اما جهت رعایت اختصار به ذکر همین موارد اکتفاء شد.

دوم: در این روایات و موارد مشابه آنها، مقام بسیار عظیم و نقش حیرت انگیزی برای صاحبان مقام امامت و عصمت ذکر شده است و آن اینکه اگر زمین زمانی بدون امام باشد فرو می رود و در هم می ریزد و نظام حاکم  بر آن در هم می شکند و یا زمین اهل خود را فرو می برد! و حیات موجودات و یا حداقل حیات انسانها بر روی آن از بین می رود! بطوریکه در روایت شماره، ۱ ـ ۱۱ در این نوشتار آمده:

« لا تبقى إذا لساخت » یعنی: باقی نمی ماند ـ بدون امام ـ چون در آن صورت فرو می رود و در هم می ریزد!

سوم: گفتیم: مقامی که برای امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ در این روایات ذکر شده، بسیار عظیم و نقش آنها در حیات انسانها و مجموعاً برقراری نظام حیات حیرت انگیز است. یعنی: نابودی حیات انسانها و یا مجموع حیات در روی زمین، در صورت نبودن امام! اما این حیرت انگیز بودن علل خاصی دارد و لازم است آن علت ها را پیدا کرد و مورد شناسائی قرار داد و این کار برای زندگی مطلوب انسانی بسیار ضروری است. توضیح اینکه: اصل موضوع یعنی نابودی حیات روی زمین در صورت نبودن امامی و سفیری از طرف خدای سبحان در آن بلحاظ احادیث نقل شده از صاحبان مقام عصمت و نبوت و رسالت ـ علیهم السلام ـ از قطعیات است! اما عدم توجه به این موضوع حیاتی و یا غفلت از بعضی جهات آن و یا توجه اندک و ناچیز به آن و یا توجه یک اقلیت از انسانها به آن و غفلت اکثر آنها، شگفت انگیز است و علل خاصی دارد.

چهارم: این عدم توجه لازم و حقیقی به مقام امامت و یا توجه گروه اندکی به آن و غفلت گروههای کثیری از آن ممکن است علل مختلفی داشته باشد، ازجمله:

الف: تبدیل حکومت جامعه دینی در جریان رحلت وجود مبارک پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به یک حکومت عادی بشری و کنار ماندن صاحبان مقام امامت و عصمت از اداره جامعه دینی و رهبری کامل آن که مانعی بود برای ظهور عظمت های علمی و اخلاقی و مدیریتی صاحبان مقام امامت یعنی امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ و بعد از آن شخصیت قدسی، دیگر امامان از نسل او یعنی جانشینان حقیقی پیامبر خاتم (صلی الله علیه وآله و سلم)

ب: توقف جریان آموزشهای آسمانی در جامعه دینی و تبدیل آن جریان مبارک آسمانی، به امور عادی سیاسی حکومت ها و توجه خفیف و اندک و سطحی اکثریت افراد جامعه به کتاب آسمانی.

ج: ممنوعیت نوشتن سخنان پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از طرف حکومت جامعه و در نتیجه از بین رفتن بخش عظیمی از آن گنجینه های قدسی و پنهان ماندن بخشی دیگر.

د: قطع ارتباط های عمده مردم با صاحبان مقام امامت و یا محدود کردن آن ارتباط ها، و به بیان دیگر تبدیل ارتباطات علمی و آموزشی معلمان آسمانی با مردم به موضوعات و رفتارهای سیاسی از طرف حکومت ها.

پنجم: با صرف نظر از موضوع ارتباط نابودی حیات در روی زمین در صورت عدم حضور امام، لازم است این موضوع مورد توجه و بررسی قرار بگیرد که آیا اصلاً احتمال نابودی حیات یا حیات انسانها در روی زمین از ناحیه عواملی شناخته شده یا ناشناخته وجود دارد یا نه؟ یعنی لازم است این موضوع از نظر عقلی و علمی هم مورد توجه و بررسی قرار بگیرد، جدا از جهت کلامی (عقیدتی) و حدیثی!

در جواب این پرسش و رفع این شبهه و اشکال می توان گفت: از بین رفتن حیات در روی زمین یا حیات انسانها در آن امری نیست که احتمال آن ویا امکان آن یا باور کردن آن خیلی مشکل و سخت و دور از ذهن باشد!

چنین رویدادی بارها در مناطقی از زمین واقع شده و اقوامی با عوامل شناخته شده طبیعی و یا عوامل ناشناخته بطور کامل از بین رفته اند. مثل حوادثی که برای قوم عاد و قوم ثمود و قوم لوط واقع شد و سبب نابودی آن اقوام گردید! و طوفان نوح هم که از یک نظر و به یک معنی جنبه جهانی داشت و حداقل تمام نقاط مسکونی کره زمین را احاطه کرد و بجز انسانها و حیواناتی که در داخل کشتی نوح بودند، همه انسانها و موجودات دیگر از بین رفتند.

پس وقتی حیات انسانی در اثر عوامل شناخته شده و ناشناخته در منطقه ای از زمین وقوع یافته است، در مجموع زمین و مناطق مسکونی آن هم امکان وقوع دارد.

باور کردن این موضوع که ممکن است در اثر یک عامل بیماری مسری و فراگیر از نوع شناخته شده و طبیعی ویا از نوع ناشناخته، عوامل حیات یا حداقل حیات انسانی را از بین ببرد مشکلی نیست، حداقل انسان امروزی امکان دارد عامل آن بیماری را خودش تولید کند!

و یا می شود گفت بخشی از سلاحهای اتمی موجود در جهان ـ و حتی نه همه آنها ـ برای نابودی حیات و بالخصوص حیات انسانی کافی است و این مطلبی نیست که باور کردن آن سخت باشد.

اگر یک قطعه سنگ آسمانی با قطر چند کیلومتر به کره زمین اصابت کند، امکان دارد زلزله ای با قدرت زیاد و چند برابر زلزله های متعارف وقوع  یابد و سبب نابودی حیات همه انسانها شود. یا با اصابت جرم بزرگتری به کره زمین گرد و خاکی به ضخامت چند کیلومتر اطراف زمین را احاطه کند و مانع تابش آفتاب به زمین شود و در اثر قطع تابش آفتاب به مدتی طولانی امکان حیات جانداران از بین برود.

حدود ۳۰ سال پیش ـ که تاریخ آن دقیقاً یادم نیست ـ یک قطعه سنگ آسمانی وارد جوّ کره مشتری شد و منفجر شد و به ۲۱ قطعه تقسیم شد و در اثر اصابت یکی از آن قطعات به کره مشتری گلوله آتشی به قطر ـ ۱۶۰۰ کیلومتر در آن به وجود آمد.

حال اگر آن قطعه سنگ و یا جرمی بزرگتر از آن و یا قطعات آن به زمین اصابت کند، امکان دارد تمام کره زمین و یا قطعات عظیمی از آن به آتش تبدیل شود و یا عامل آتش سوزی گسترده ای در زمین شود و حیات تمام جانداران از بین برود.

حال آیا در عالم فوق فیزیک هم امکان حوادثی نظیر آنچه گفته شد وجود دارد یا نه! و می شود در اثر عوامل فوق مادی و فیزیکی حیات انسانها از بین برود و یا خدای سبحان زمین و اهلش را از ناحیه استقرار قدرتی عظیم از این نوع حوادث و امثال و نظائر آنها حفظ می کند؟

و می شود گفت یکی از آن عوامل وجود حجت خدای سبحان و یکی از سفیران او در زمین است، در مقام نبوت یا رسالت یا امامت.

ما جهت رعایت اختصار به این مقدار از بحث در این بخش اکتفاء می کنیم و این بحث بخواست خدا در بخش بعدی ادامه خواهد یافت.

الیاس کلانتری

۱۴۰۱/۳/۲۳

پاورقی ها:

۱ـ الکافی (اصول) شیخ کلینی، کتاب الحجة، باب «ان الحجة لاتقوم لله علی خلقه الا بامام»، حدیث ـ ۱ (انتشارات علمیه اسلامیه ج۱ ص۲۵۰)

۲ـ همان، حدیث ـ ۱و۲

۳ـ همان، حدیث ـ ۱۳، (ص ـ ۲۵۳)

۴ـ همان، باب: «ان الارض لاتخلو من حجة» حدیث، ۷۱ (ج۴ ص ـ۲۵۲)

۵ـ همان، حدیث ۸

۶ـ همان، ج ۱۱

۷ـ همان، «باب ان الارض لاتخلو من حجه» ص ۲۵۱

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن