تفسیر کاربردی قرآن کریم – ۹

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث در تفسیر کاربردی آیه ذیل در بخش قبلی به پایان نرسید.

«وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ»(غافر/۶۰) لذا طبق وعده، آن بحث را در این بخش ادامه می دهیم :

  سوم: آموزش انسان ها درباره ی دعا و درخواست از پروردگارشان از جمله آموزش های ضروری برای آنهاست و انسان ها نیاز اجتناب ناپذیری به آن دارند. لذا اصل این موضوع و مطالب مربوط به آن به طور مکرر و در آیات زیادی از قرآن مجید ذکر شده است.

در آیه کریمه مورد بحث هم «دعا»  و درخواست از پروردگار عالمیان و ارتباط با آن ذات قدوس، عبادت او محسوب شده و ترک آن نوعی استکبار نامیده شده و ترک عبادت هم از ناحیه «استکبار» سبب سقوط در جهنم معرفی گردیده است.

پس پروردگار عالمیان بندگانش را امر به دعا کرده و استجابت آن را به عهده گرفته است. پس طبعاً او از دعای بنده اش خشنود می شود و درباره اصل دعا پاداشی به بنده عطا می کند و این پاداش علاوه بر اعطاء خواسته بنده است. به «اصل دعا» و ارتباط با پروردگار عالمیان مربوط می شود. پس ترک دعا ناشی از نوعی «استکبار» بنده در مقابل پروردگارش می باشد یا اینکه منتهی به استکبار می شود، و طبعاً در صورت قطع ارتباط بنده با پروردگار عالمیان راه نفوذ نوعی شرک در افکار و عقاید و اعمال او باز می شود.

انسان نیاز شدید اجتناب ناپذیر و دائمی به یک موجود صاحب قدرت و علم و کمالات بی پایان دارد و آن موجود، ذات قدوس «الله»  -سبحانه و تعالی- خالق و ربّ خود او و همه موجودات عالم است و فقط در این صورت بنده در فضای امن و با شکوه و نورانی توحیدی استقرار می یابد و خوف ها و نگرانی ها و حزن و اندوه او از مشکلات زندگی و آینده او برطرف می شود. اما اگر به آن «پناهگاه توحیدی» راه نیابد و وارد نشود، نگرانی ها و ترس ها و بطور کلی احتیاجاتش او را به یک پناهگاه کاذب و  توهّمی خواهد کشاند  و آن نوع پناهگاه های کاذب و توهمی در اصل همان چاه های مخوف و تاریک شرک است . طبعاً هرگز هم انسان در آن چاه ها احساس آرامش وامنیت نخواهد داشت و بطور مستمر در حال خوف و اضطراب و انواع فقرها به سر خواهد برد، و او در آن حال از مقام رفیع و باشکوه عبودیت برای خدای سبحان خارج شده و به نوعی بردگی و بت پرستی مبتلا خواهد شده. واگر در همان حال از دنیا برود بطور دائم در باتلاق های متعفن شرک گرفتار خواهد شد و قدرت خروج از آن باتلاق ها را پیدا نخواهد کرد.

آیه کریمه محل بحث و معانی دقیق آن با آیات دیگری از نوع راه روشن و هموار و امنی را به انسان ها نشان می دهد و آنها را در آن راه وارد می کند که منتهی به مقصد اصلی آفرینش او می شود و راهنمایان انسان ها در آن راه، پیامبران خدا  ومعلمان آسمانی و شخصیت های عظیم قدسی هستند که همراه پیروان دین خدا در آن راه حضور دارند و حرکت می کنند.

      چهارم: نعمت های خدای سبحان و رحمت و برکات او از دو طریق و دو نظام اصلی به سوی بندگان و فضای زندگی آنها جریان می یابد. یکی از آن دو بصورت عادی و متعارف و بدون دعای خاص بعضی از بندگان و ملت ها و اقوام و افراد جوامع انسانی در وجود آنها و در فضای زندگی آنها برقرار می شود، مثل نور آفتاب و حرارت آن و نزول باران و خواصی که در گیاهان و درختان و جانداران و جسم و روح انسان ها و اجزاء بدن آنها قرار داده شده و آنچه در زمین است و فضای اطراف زمین و بطور کلی موجودات و مخلوقاتی که در زمین وجود دارد و یا در آن به وجود می آید و تحقق پیدا می کند.

دومی نعمت ها و رحمت و برکاتی است که در اثر دعای یک بنده و یا گروه ها و ملت ها و گاهی از طریق غیر عادی و بلکه عادی و ناشناخته به وجود می آید و جریان می یابد و تحقق پیدا می کند.

جریان نوع دوم غالباً برای بعضی افراد و گروه ها و ملت ها اختصاص می یابد و با زندگی  و رفتارهای خاص آنها ارتباط دارد، مثل دعا و اعمال حسنه و عبادات. جریان رحمت از این نوع امکان دارد در مراتب بسیار متعالی وسطح بسیار وسیع و گسترده ای تحقق یابد.

اما اغلب انسان ها به جریان رحمت از نوع عادی و متعارف و عمومی توجه دارند و در نتیجه از ناحیه غفلت و اهمال خود، از جریان های نوع دوم محروم و یا کم بهره می مانند.

در آیه کریمه مورد استشهاد و آیات مربوط به آن، توجه انسان ها به جریان رحمت فوق عادی و فوق متعارف معطوف شده و دو نمونه از آنها مورد تذکر آشکار  و صریح قرار گرفته که درباره دو شخصیت قدسی تحقق یافته که یکی از آنها حضرت زکریا -علیه السلام- و دومی حضرت مریم مادر حضرت عیسی -علیهما السلام- بودند.

توضیح بیشتر اینکه حضرت زکریا که عهده دار سرپرستی از حضرت مریم بوده از مشاهده کرامت خاصی از طرف خدای سبحان -عزّوجلّ- نسبت به حضرت مریم در خواستی از پروردگارش به عمل آورد که در شرایط عادی زندگی انجام نمی یافت و آن صاحب فرزند شدن در سنین بالای پیری و در حالیکه همسرش هم عقیم بود و دارای فرزند نمی شد.

آن دعا و درخواست به اجابت رسید و ملائکه به او بشارت دادند که دعایش مستجاب شده و خدای سبحان اراده فرموده که به او فرزندی با اوصاف خاصی عطاء کند.در کتاب خدا در این زمینه آمده است:

«فَنَادَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يبَشِّرُكَ بِيحْيى مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَسَيدًا وَحَصُورًا وَنَبِيا مِنَ الصَّالِحِينَ» (آل عمران/۳۹) یعنی: ملائکه به او ندا کردند که خدا به تو بشارت می دهد به یحیی که تصدیق کننده کلمه ای از الله -عیسی بن مریم- و رهبر و پیشوا و بسیار پارسا  و پیامبری از صالحان خواهد بود.

خدای سبحان می خواهد انسان ها آن جریان رحمت فوق عادی را مورد توجه قرار دهند و یا توجه خود را بیشتر به آن معطوف کنند، بلکه از ناحیه آن نوع توجه و عنایت و توجه بیشتر، مشمول رحمت بیشتری قرار بگیرند و محرومیت های خود را از مراتب متعالی رحمت از بین ببرند و آنها را جبران کنند. و آن نوع بهره مندی از مراتب برتر رحمت خدای سبحان از طریق «دعا» و رعایت شرایط «دعای حقیقی» از جمله یقین به استجابت حاصل می شود! و لازمه حصول این نوع یقین هم، توجه به دعاهای بسیار مهم مستجاب قبلی درباره بعضی از بندگان است.

      پنجم: در آیات سوره آل عمران و در ارتباط با موضوع مورد بحث، دو جریان و رویداد فوق عادی در کنار هم ذکر شده است که اولی: جریان دعای حضرت زکریا و درخواست از خدا که به او فرزندی عطاء کند که آن فرزند «طیب» باشد و استجابت آن دعا بشارت ملائکه به او در حالی که او در محراب خود برای نماز قیام کرده بود.

کلام ایام - ۵۲6، ماه شعبان و روزهای پر فضیلت و تاریخی آن
بخوانید

دومی: جریان بشارت خداوند به حضرت مریم توسط ملائکه درباره فرزندی که از اراده مستقیم و خاص الله به او خواهد شد، با اوصافی متعالی فوق عادی یعنی آن فرزند از غیر طریق عادی متعارف و اراده مستقیم و اختصاصی الله آفریده خواهد شد.بطوری که خدای سبحان در کتاب آسمانی فرمود:

«إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يا مَرْيمُ إِنَّ اللَّهَ يبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ» (آل عمران/۴۵) یعنی: آنگاه که ملائکه گفتند: ای مریم همانا الله تو را به کلمه [ فرزند] ی از خود بشارت می دهد که اسم او مسیح، عیسی فرزند مریم است، که در دنیا و آخرت وجیه [صاحب کمالات و آبرومند] و از مقربان خواهد بود.

در مورد جریان اولی اشاره ای شده به اینکه وقتی به حضرت زکریا -علیه السلام-  بشارت داده شد، عرض کرد: پروردگارا چگونه من صاحب فرزندی خواهم شد [با اوصاف معین] در حالی که به نهایت پیری رسیده ام و همسرم هم عقیم است [یعنی ظاهراً از آن بشارت شگفت زده شد]

خدای سبحان در این زمینه فرمود:

«قَالَ رَبِّ أَنَّى يكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِي الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ قَالَ كَذَلِكَ اللَّهُ يفْعَلُ مَا يشَاءُ» (آل عمران/۴۰)

قابل توجه است که حضرت زکریا بعد از دیدن کرامت خاص پروردگار عالمیان نسبت به حضرت مریم و شنیدن کلام او که آن رزق غیر عادی از ناحیه اراده خاص الله به او عطاء شده، از پروردگارش درخواست فرزندی کرد که در شرایط عادی هم از ناحیه پیری زیاد خودش و هم از ناحیه عقیم بودن همسرش،  دارای فرزندی نمی شد! اما وقتی دعایش مستجاب شد وملائکه بشارت خدای سبحان را به او اعلام کردند، عرض کرد: چگونه من صاحب فرزندی خواهم شد! و زمانی هم که پروردگارش به او فرمود که الله هر کاری را بخواهد انجام می دهد، یعنی اراده و مشیت او نسبت به هر چیزی، تحقق آن شیء را به دنبال خواهد داشت و او هم تعجب خود را از آن بشارت اظهار کرد و به پروردگارش عرض کرد:

«قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللَّهُ يخْلُقُ مَا يشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يقُولُ لَهُ كُنْ فَيكُونُ» (آل عمران/۴۷) یعنی: پروردگارا چگونه من صاحب فرزند خواهم شد، در حالیکه دست بشری به من نرسیده است و خدای سبحان فرمود: این چنین است که الله هر چیزی را بخواهد می آفریند، هرگاه امری را بخواهد محقق شود، جز این نیست که به آن می فرماید: «باش» پس آن موجود می شود.

این جریان و این پرسش و پاسخ شبیه جریان و پرسش و پاسخی است که بین حضرت زکریا و پروردگار عالمیان به وقوع پیوست و جوابی که به حضرت مریم داده شد، شبیه جوابی است که به حضرت زکریا گفته شد و اضافه ای در آن نسبت به مورد قبلی وجود دارد، به صورت ذیل:

«كَذَٰلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ»

«كَذَلِكِ اللَّهُ يخْلُقُ مَا يشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يقُولُ لَهُ كُنْ فَيكُونُ»

در هر دو آیه مشیت عمومی خدای سبحان درباره افعال خودش به طور مطلق و به صورت عام ذکر شده و در آیه دوم به مشیت او در خلقت موجودات و جریان مشیت و اراده او در «عالم امر» اشاره ای شده است.

در هر صورت در بیان هر دو حادثه و جریان، توجه انسان ها به برقراری نظامی و سنّتی از ناحیه مشیت خدای سبحان معطوف شده است و می شود این بیان سبب ایمان انسان ها به مشیت و اراده عمومی و مشیت خاص او گردد و از طریق این ایمان آنها به آسایش و رفاه و نعمت های بیشتری برسند و مشکلات زندگی خود را از طریق دعای زیاد و مستمر از ناحیه اتصال به قدرت و رحمت و به طور کلی صفات و افعال پروردگار عالمیان برطرف کنند.

یعنی وقتی انسان به آن دو رویداد توجه کند، بالخصوص توجه مکرر از ناحیه تلاوت و قرائت آیات مورد بحث، ظرفیت روحش برای دریافت رحمت و نعمت های بیشتر و حتی از طریق غیر عادی و فوق عادی افزایش می یابد، و از رسیدن به خواسته های عظیم و حتی غیر عادی مأیوس و ناامید نمی شود.

از توجه به آیاتی از قرآن مجید درباره پیامبران خدا و حوادث مربوط به آنها و بطور کلی از ناحیه توجه دقیق به الفاظ آیات روشن می شود که خدای سبحان به جریان تولد حضرت عیسی -علیه السلام- و اینکه او فقط از ناحیه «اراده الهی» و خارج از قلمرو نظام حاکم بر عالم و نظام زندگی عادی انسان ها در امر ازدواج و فقط از ناحیه «مادر» متولد شده و همچنین حضرت زکریا در سنین بالای پیری و در حالی که همسرش هم عقیم بوده و اما از طریق دعا و توسل به رحمت پروردگار عالمیان صاحب فرزندی شده و او در چه زمان و شرایطی دعا کرده، امید انسان ها به استجابت دعاهایشان و رسیدن به خواسته های خود و دریافت رحمت و نعمت های فراوان و عظیم، بیشتر می شود و طبعاً در آن صورت ارتباط آنها با پروردگارشان و ذکر و یاد او هم بیشتر می شود و آنها به «ذکر الله کثیر» موفق می شوند و این مطلوب، اساس و پایه های اصلی زندگی توأم با سعادت و آسایش آنها را تشکیل می دهد.

جهت اثبات این ادعا درباره ی جریان فوق عادی مشیت خدای سبحان در مورد انسان ها و ایجاد توجه بیشتر به جریان مشیت مورد بحث، متذکر چند آیه از قرآن مجید می شویم:

۱-«وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنْكَ وَمِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى ابْنِ مَرْيمَ » (الاحزاب/۷)

۲-«أُولَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيهِمْ مِنَ النَّبِيينَ مِنْ ذُرِّيةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِنْ ذُرِّيةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ » (مریم/۵۸)

۳-«قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ » (المائده/۱۱۴)

۴-«وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ» (البقره/۸۷)

۵-«وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم » (الصف/۶)

در موارد فوق از آیات و آیات زیاد دیگری در کنار اسم حضرت عیسی -علیه السلام- اسم مادرش حضرت مریم هم ذکر شده است، در حالی که اسم پیامبران دیگر به تنهایی و بدون اسم پدر آنها آمده.پس، از این آیات و آیات دیگر قرآن مجید بر می آید که خدای سبحان عنایت خاصی نسبت به جریان تولد حضرت عیسی -علیه السلام- داشته و به طور مکرر متذکر نوع خاص خلقت او شده است.

تفسیر آیه اصلی مورد بحث به مباحث زیاد دیگری ارتباط می یابد، اما در این زمینه به همین مقدار از بحث اکتفاء می کنیم و مجدداً نتیجه کلی حاصل از آن را متذکر می شویم و آن عبارت است از نقش حالات روحی انسان در موضوع استجابت دعا از جمله یقین به استجابت دعا از ناحیه توجه به دعاهای مستجاب پیامبران خدا و شخصیت های قدسی.

الیاس کلانتری

دکمه بازگشت به بالا
بستن