کلام ایام – ۳۲۴، رجب نهری در بهشت

بخش هفتم

دعاهای ماه رجب

خابَ الوافِدُونَ عَلى‏ غَيْرِكَ

کلیات

* دعائی که امام صادق- علیه السلام- در تمام روزهای ماه رجب می خواند.

* ورود بر کسانی که چیزی برای واردین ندارند.

* ورود بر کسانی که دارائی فراوانی دارند.

* مالکیت حقیقی و مالکیت اعتباری و قراردادی.

* خواستن حوائج خود از فقراء و نیازمندان.

* نقش انسان ها و مخلوقات دیگر در انتقال رحمت خداوند به بندگان.

* * * * * * * * * *

نقل شده است امام صادق- علیه السلام- وقتی ماه رجب می رسید این دعا را در تمام ایام آن می‌خواند.

«خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِكَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلا لَكَ وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلا بِكَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِينَ وَ خَيْرُكَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِينَ وَ فَضْلُكَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِينَ وَ نَيْلُكَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِينَ وَ رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاكَ وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاكَ عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِيئِينَ وَ سَبِيلُكَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِينَ اللَّهُمَّ فَاهْدِنِى هُدَى الْمُهْتَدِينَ وَ ارْزُقْنِى اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِينَ وَلا تَجْعَلْنِى مِنَ الْغَافِلِينَ الْمُبْعَدِينَ وَ اغْفِرْ لِى يَوْمَ الدِّينِ»(۱) این دعای شریف را با ترجمه و شرح مختصر آن در اینجا می آوریم:

۱- «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِكَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلا لَكَ» محروم شدند کسانی که بر غیر تو وارد شدند و زیانکار شدند کسانی که به غیر تو روی آوردند. خائب به کسی گفته می‌شود که از رسیدن به مقصود خود محروم شده و امیدی برای رسیدن به آن ندارد و دستش خالی مانده. وفود یعنی وارد شدن بر کسی و روی آوردن بر او و یا مهمان شدن در نزد او. بنده در این دعا خطاب به پروردگارش عرض می‌کند که روی آورنده ها به غیر تو تماماً محروم شدند و به چیزی نرسیدند و دستشان خالی ماند. و کسانی که به غیر تو روی آوردند، زیانکار شدند. در این عبارت از دعای شریف بطور ضمنی اشاره ای شده است به غنا و دارائی و کَرَم بی پایان خدای سبحان و فقر ذاتی و احتیاج دائمی مخلوقات، و همچنین مالکیت حقیقی او بر همه چیز و اینکه مالکیت انسان ها از نوع مالکیت اعتباری و قراردادی است و آن ها در حال فقر ذاتی می باشند.

 توضیح اینکه مالکیت خدای سبحان از نوع مالکیت حقیقی است و همه چیز و تمام آنچه در آسمانها و زمین است مِلک او و در حیطه قدرت مطلقه او قرار دارد. اما مالکیت انسانها بر اشیاء از نوع مالکیت اعتباری و قراردادی و غیر حقیقی است.

 اما انسان ها غالباً از این حقیقت غفلت می کنند و به صاحبان ثروت و متاع دنیوی گرایش پیدا می‌کنند و حوائج خود را از آنها می خواهند! در حالیکه انسانها مالک حقیقی چیزی نیستند! حتی مالک اعضاء و اجزاء بدن خود.

 اگر به بنده خیری می رسد و نیازی از او برطرف می شود لازم است توجه کند به اینکه آن خیر و آن نعمت با تصویب و تقدیر خدای سبحان به او رسیده و اگر یکی از بندگان و یا عده‌ای از آنها و بطور کلی هر مخلوقی در رسیدن او به خواسته خودش نقشی داشته باشد، از ناحیه توسطیت آن موجود در مسیر اراده پروردگار عالمیان می باشد. یعنی عطا از جانب خداوند است و آن شخص یا آن موجود فقط واسطه انتقال رحمت و نعمت پروردگار به او می باشد.

 اما مع الاسف غالباً انسان ها به خود اسباب و واسطه های انتقال رحمت و نعمت پروردگار عالمیان توجه دارند و به این حقیقت که همه خیرات از ناحیه خدای سبحان و تصویب و تقدیر او به بنده ها می رسد بی اعتناء هستند، اگرچه فقط گاهی این لفظ را به زبان می‌آورند که مثلاً رزق از جانب خدا است و امثال آن! اما به اصل این جریان و حقیقت آن توجه دقیق و کامل ندارند. جزء اهل اخلاص که همه عطایا را از ناحیه پروردگارشان تلقّی می کنند.

 پس بنده لازم است بطور کامل به پروردگارش و عطایای او امیدوار باشد و تمام حسنات و نعمت‌ها را از ناحیه او بداند و وقت رسیدن به خواسته‌های خود پروردگارش را حمد کند و شکر نعمت را بجای آورد، اگرچه تشکر از کسی که واسطه انتقال رحمت و نعمت خدا به او شده از نظر اخلاقی کار شایسته و ممدوحی است! اما امید بستن به غیر خدای سبحان در رسیدن به خواسته ها و رزق خود و برطرف شدن گرفتاری ها عامل خسران عظیم و ناامیدی و محرومیت از نعمت ها خواهد شد.

 شاید کسی بگوید که عده‌ای از انسانها از راه های نادرست و ظلم به دیگران و تضییع حقوق انسان‌ها به مال و ثروتی می رسند، آیا آن نوع دارائی‌ها و مال و ثروت را هم خدا به آنها عطا کرده است؟!

 در جواب عرض می‌کنم: آنچه خدای رزاق به انسان ها عطا می‌کند، نعمت و رحمت محسوب می‌شود، نه تمام آنچه که به دست انسان ها می رسد. یعنی اگر مالی و قدرتی به انسانها می رسد یا رزق خداوند است و یا از راه نامشروع و حرام بدست آمده، طبعاً نوع دوم رزق خدا محسوب نمی شود مثل مالی که از طریق دزدی و یا نوعی تجارت نامشروع و امثال آنها بدست آید. یعنی نمی‌شود گفت مالی که یک دزد و تبهکار بدست آورده، رزق اوست و طبعاً نمی شود آن را به خدای حکیم نسبت داد!

 خدای سبحان در آیات متعددی متذکر این مطلب شده است که بطور کلی نعمت ها و حسنات از ناحیه او است بعنوان نمونه:

«وَمَا بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيهِ تَجْأَرُونَ–  ثُمَّ إِذَا كَشَفَ الضُّرَّ عَنْكُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِنْكُمْ بِرَبِّهِمْ يشْرِكُونَ» (النحل/۵۳ – ۵۴)  یعنی: هیچ نعمتی برای شما نیست جز اینکه از جانب الله است، سپس وقتی آسیبی [و زیانی] به شما می رسد، پس بسوی او تضرّع می کنید، سپس وقتی آن آسیب را برطرف کرد، آنگاه گروهی از شما به پروردگارشان شرک می ورزند.

 مراد این است که صاحبان ایمان ضعیف و شرک آلود وقتی در مصیبت و بلائی گرفتار می‌شوند بسوی الله رو می کنند و با تضرّع و استغاثه از او کمک می‌خواهند و تقاضا می‌کنند که آن مصیبت و بلا را از آنها را رفع کند، اما وقتی مشکل برطرف شد باز به شرک روی می‌آورند و پروردگار خود را فراموش می‌کنند و از او غافل می شوند.

 چقدر زیانبار است روی کردن انسان به انسانی مثل خود برای رفع نیازها و  گرفتاری ها بجای روی کردن به خدای علیم قدیر و با دارائی و رحمت بی پایان. یعنی اگر بنا هست انسان از موجودی برای رفع نیازهای خود کمک بگیرد و به او پناه ببرد، چرا آن موجود پروردگار عالمیان نباشد که قدرت و دارائی و کَرَم و رحمت او بی پایان است و چرا به موجودی امیدوار شود و رو کند که مثل خود او نیازمند است و قدرت و دارائی او ناپایدار و غیر حقیقی است؟!

«وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلا بِكَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ» یعنی: ضایع شدند کسانی که جز به درگاه تو فرود آمدند و گرفتار قحطی و فقر شدند روی آورنده ها جز کسی که به فضل تو روی آورد. توضیحات مربوط به عبارت قبلی شامل این عبارت هم می شود! و مراد این است که جز کسانی که به درگاه خدا فرود آمدند، ضایع و تباه شدند مثل کسی که ساعت ها و روزها و ماه‌ها و سال‌ها در طلب چیزی باشد و در مسیر رسیدن به آن حرکت کند و وقتی به جای مورد نظرش رسید آنجا را مثل بیابان خشک و خالی و بدون هیچ گیاه و درختی و بنائی بیابد و دچار فقر شود و دستش خالی بماند. چقدر زیبانبار است روی آوردن به کسی که خودش دچار فقر است و نیازمند، بجای روی آوردن به الله که ملک آسمانها و زمین مال او است و دارای کَرَم و بخشش بی پایان و قادر بر هر کاری!

«بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِينَ وَ خَيْرُكَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِينَ وَ فَضْلُكَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِينَ یعنی: دَرِ بارگاه تو به روی مشتاقان باز است و خیر تو بطور فراوان بذل می‌شود برای جستجو کنندگان و فضل تو آزاد و عطا شونده است برای درخواست کنندگان. در این عبارت هم سه بار به موضوع دعا و درخواست از پروردگار اشاره شد و آن اینکه درگاه فضل الهی به روی مشتاقان و رغبت کنندگان باز است. یعنی بنده لازم است بسوی بارگاه رحمت پروردگارش رغبت کند و روی آورد و در مسیر طلب رحمت او حرکت کند.

درِ رحمت پروردگار عالمیان به روی بندگانش بسته نمی شود اما طبعاً رحمت او شامل کسانی خواهد شد که به آن درگاه روی آورند و در معرض رحمت واسعه او قرار بگیرند، مثل انسان های تشنه و نیازمند به آب که بسوی نهر آب زلال و سرشار و فراوان روی آورند و کنار آن قرار بگیرند.

 این عبارت یادآور قطعه‌ای از دعای مشهور ماه رجب است که بعد از نمازها خوانده می شود آنجا که می فرماید:

کلام ایام - 343، ماه رمضان و جایگاه آن در فرهنگ قدسی
بخوانید

«یا مَنْ یُعْطى‏ مَنْ سَئَلَهُ» یعنی: ای آنکه عطا می‌کنی به کسی که از تو درخواست کند.

 در مقالات سال‌های قبل که متذکر عناوین و شماره های آنها شدیم، در شرح این دعای مشهور یعنی دعای «يَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ» گفته شد که نعمت‌های خدای سبحان از یک نظر به دو قسمت تقسیم می‌شوند، یکی: نعمت هائی که با دعا و درخواست به انسان‌ها عطا می‌شوند، دیگری: نعمت هائی که بدون دعا و درخواست نصیب انسان ها می شوند.

 جهت توضیح این مطلب قطعه ای از یک مقاله منتشر شده قبلی را ذکر می‌کنیم:

«البته مراد این نیست که انسان چه دعا و درخواست کند به او عطا خواهد شد و چه درخواست نکند، نه! و قطعاً مراد این نیست! بلکه مطلب اصلی مربوط به دو نوع از نعمت های خداوند است و عبارت مذکور بطور ضمنی اشاره به نکته بسیار مهمی دارد که در ادامه بحث آشکار خواهد شد.

نعمت های نوع دوم به همه انسان ها عطا می شود- منظور نعمت هائی است که بدون درخواست در اختیارانسان قرار می گیرد. مثل اعضاء بدن انسان که حتی قبل از تولدش به او عطا شده و مادر مهربان و محبت او به فرزندش و پدر دلسوز و غیرتمند و این مهربانی و محبت و دلسوزی و غیرت در پدر و مادر عطیه خداوند است و به فطرت خدا دادی آن ها ارتباط دارد. و مثل آفتاب و خواص آن و باران هائی که بطور عادی می بارد و امثال آن ها. و رزق تعیین شده برای عموم انسان ها.

اما نعمت های نوع اول- در ترتیبی که در این دعای شریف ذکر شده- از طریق دعا و درخواست به انسان عطا می شود و در صورت دعا نکردن، انسان ها غالباً از آن ها محروم خواهند شد، و یا در صورت بدست آوردن بعضی از آن ها و دارا شدن بعضی از مطلوب ها، آن دارائی ها در حقیقت نعمت نخواهد بود، و امکان بهره برداری حقیقی و دائمی از آن ها به وجود نخواهد آمد.

توضیح اینکه دارائی های انسان و امکانات زندگی او همیشه صورت نعمت نخواهد داشت و گاهی بعضی از دارائی ها حتی به نقمت و بلا تبدیل خواهد شد. چه دارائی های از نوع مال و امکانات زندگی دنیوی مثل خانه و وسیله نقلیه و شغل و موقعیت های ممتاز اجتماعی و چه دارائی های از نوع اعضاء بدن و قوای بدنی و روحی. یعنی امکان دارد مثلاً چشم انسان عامل گرفتاری ها و مشکلات عظیم، و عامل سلب آسایش و حتی عامل مرگ انسان شود. همچنین مال و دارائی و شهرت اجتماعی و امثال آن ها، امکان دارد عامل گرفتاری ها و حتی از بین رفتن جان انسان شوند!!

عامه مردم دارائی های انسان ها را غالباً نعمت و عامل رفاه و آسایش صاحبان آن ها تلقی می کنند و حتی غالباً آن دارائی ها را عطایای خداوند محسوب می کنند، در حالیکه واقعیت همیشه این چنین نیست. و امکان دارد یک انسان تبهکار که دشمن خداوند هم هست و مشمول عذاب های خداوند در زندگی اخروی و حتی در دنیا خواهد شد، مال و دارائی زیادی از راه های نا مشروع بدست آورده باشد.

گاهی وقت ها بعضی ها سؤال می کنند: چرا خداوند به فلان انسان این همه مال و ثروت داده است؟! در جواب این نوع سؤال بعضی وقت ها می گوئیم از کجا معلوم خداوند آن مال را به او عطا کرده است و امکان دارد او از راه های نامشروع و غیر قانونی آن اموال را بدست آورده باشد. مثل اینکه یک دزد عرض یک یا چند ساعت تمامی دارائی یک انسان و یا عده ای از انسان ها را سرقت کند و با آن مال سرقت شده برای خود خانه وسیع و قیمتی و وسیله نقلیه قیمتی خریداری کند، آیا در این صورت می شود گفت آن مال را خداوند به او عطا کرده است؟!»(۲)

و همچنین با ذکر دو کلمه «طالبین» و «سائلین» متذکر این موضوع بسیار مهم شده است و آن اینکه عمده نعمت های خدا با طلب و سؤال و بطور کلی با دعا به بندگان عطا می‌شود، به هر علت و حکمتی، چه آنچه در این مقالات ذکر شد و مورد بحث قرار گرفت و چه هر علت و حکمت دیگری که یا به نظرمان نمی‌رسد و یا در این مقالات فرصت ذکر تفصیلی آن وجود ندارد.

«وَ نَيْلُكَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِينَ» یعنی: و عطای تو آماده است برای امیدواران. در این عبارت از دعای شریف به یکی از عوامل و شرایط استجابت دعا اشاره ای شده و آن اینکه لازم است دعا کننده به استجابت دعای خود امیدوار باشد و به وعده های خدا در استجابت دعای خود یقین و اطمینان قلبی پیدا کند و ناامیدی از رحمت خدا مانع استجابت می شود و به بیان دیگر در صورت ناامیدی، آنچه بنده انجام می‌دهد، دعای حقیقی نیست و شرایط استجابت دعا را ندارد. اگرچه آن رفتار هم منشأ آثار مفیدی برای بنده خواهد بود یعنی اشتغال به دعا بدون داشتن شرایط استجابت بطور کامل، اما طبعاً آثار دعای کامل را همراه نخواهد داشت.

«وَ رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاكَ وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاكَ» یعنی: رزق تو برای افراد نافرمان و اهل معصیّت [هم] گسترده است. مراد این است که خدای رئوف رحیم به محض صدور یک یا چند نافرمانی از بندگان رزق آن ها را قطع نمی‌کند و به اعطاء نعمت ادامه می‌دهد. و به بندگان خود فرصت توبه و بازگشت و اصلاح و جبران عصیان و گناه را عطا می‌کند.

 چه بسا گناهکاران و افراد نافرمان که در اثر مهلت عطا شده از طرف پروردگار عالمیان راه خود را عوض کرده و در نتیجه مشمول رحمت واسعه او شده‌اند و اقدام به جبران نافرمانی ها و گناهان خود کرده اند.

«عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِيئِينَ وَ سَبِيلُكَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِينَ» یعنی: پروردگارا احسان به خطاکاران و گناهکاران عادت تو است و ابقاء کسانی [که از حدود بندگی] تعدّی کرده اند رفتار همیشگی تو می باشد. یعنی خدای سبحان به محض تعدّی بنده از حدود تعیین شده برای او و ارتکاب یک یا چند گناه آن بنده گناهکار را نابود نمی‌کند و بلکه به او فرصت توبه و اصلاح می دهد.

«اللَّهُمَّ فَاهْدِنِى هُدَى الْمُهْتَدِينَ وَ ارْزُقْنِى اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِينَ» یعنی: خدایا پس مرا به راه هدایت یافته ها هدایت کن و اجتهاد و تلاش مجتهدین [یعنی اهل جهاد و تلاش] را به من عطا کن. در این کلام شریف بطور ضمنی اشاره ای شده است به اینکه امکان دارد انسان ملتزم به هدایت پروردگارش نشود و هدایت الهیه در او منتهی به اهتداء یعنی پذیرش هدایت نگردد.

 خدای سبحان می فرماید:

  «وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَينَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَى عَلَى الْهُدَى» (فصلت/۱۷) یعنی: و اما ثمود، پس آنها را هدایت کردیم [و اما] آنها نابینائی [و کور دلی] را بر هدایت ترجیح دادند…

 طبق مدلول این آیه کریمه و آیات دیگری در قرآن مجید، هدایت خدا در بعضی از بنده ها به اهتداء [پذیرش] آنها منتهی می‌شود و در بعضی دیگر بی اثر می شود یعنی بنده از هدایت پروردگارش پیروی نمی‌کند و به حرکت خود در مسیر ضلالت ادامه می‌دهد.

 در این دعا و این قسمت از آن بنده طبق راهنمائی حجت خدای سبحان و رهبر آسمانی خود، از پروردگارش می خواهد که او را به راه هدایت شده ها و کسانیکه هدایت الهیه را پذیرفته اند، رهبری کند.

«وَلا تَجْعَلْنِى مِنَ الْغَافِلِينَ الْمُبْعَدِينَ» یعنی: پروردگارا مرا از اهل غفلت و دور شده ها از رحمت خودت قرار نده. قابل ذکر است که انسان ها گاهی با وجود عوامل هدایت حتی وقتی که کنار پیامبران خدا و در معرض آشکارترین جاذبه‌های معنوی قرار دارند، باز هم تحت تأثیر اغواهای شیطان قرار گرفته و از مسیر جریان رحمت خدا فاصله می‌گیرند. و به راه شیطان می روند و پیوسته از مسیر جریان رحمت خدا دور می شوند.

«وَ اغْفِرْ لِى يَوْمَ الدِّينِ» یعنی: پروردگارا مرا روز قیامت مورد غفران خود قرار بده. غفران خدا مرتبه ای از رحمت او است که شامل حال بنده می‌شود و اگر بنده مرتکب گناهی شده بود، موجب پاک شدن او از آثار گناه می شود و در غیر آن صورت یعنی وقتی گناهی از او صادر نشده، غفران عامل رفعت درجات او می شود. انسان در هر مقامی و هر درجه رفیعی از عبودیت برای پروردگارش باشد، بطور مستمر احتیاج به غفران او خواهد داشت، چه برای پاک شدن گناهان و چه برای ترفیع درجات.

الیاس کلانتری

۱۳۹۸/۱۲/۲۶

پاورقی ها:

۱- بحارالانوار، مجلسی، دار احیاء التراث العربی، ج ۹۵، ص ۳۸۹

۲- وبسایت حکمت طریف، بخش کلام ایام، شماره و عنوان:

 کلام ایام – ۳۷، گردش کنار نهری در بهشت

 

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن