درس هائی از نهج البلاغه – ۱

توصیفی از قرآن مجید*

قرآن کریم گنجینه ای است از علوم و معارف قدسی که از عالم ربوبیت به عالم دنیا نازل شده است. چون این کتاب جهت تأمین خواسته ها و رفع نیازهای انسانها برای زمانهای نامحدود بوجود آمده است، پس طبعاً باید حاوی علوم نامحدودی باشد، چون نیازهای علمی انسانها در زمانهای نامحدود و در مجموع سطح جهانی و درجات و ابعاد مختلف زندگی هم نامحدود است.

اما علوم بکار رفته در این کتاب آسمانی به صورتی اختصاصی در آن متمرکز شده، به نحوی که صاحبان قدرت درک و استعداد های متفاوت، متناسب با میزان فهم و درک و سطح استعدادها و نیازهای خود می توانند از آن بهره برداری کنند. مراتبی از معانی موجود در مجموع آیات قرآن در سطح فهم عمومی انسانها است و مراتب دیگری در حوزه ادراک دانشمندان و مراتب بالاتر در حد دانشمندان متعمق و محقق و برخوردار از استعدادهای برتر و زمینه های ادراکی خاص و سرانجام نوعی و مرتبه ای از علوم و معانی آن در حیطه قدرت علمی رهبران آسمانی یعنی ذوات مقدسه معصومین (علیهم السلام) می باشد. همچنانکه از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که فرمود:

«کتاب الله عزوجل علی اربعة اشیاء، علی العبارة و الاشارة واللطائف و الحقایق،فالعبارة للعوامّ و الاشارة للخواص و اللطائف للاولیاء والحقائق للانبیاء»(۱) (امام صادق علیه السلام فرمود: کتاب خدا در چهار وجه قرار دارد، بر عبارت و اشاره و لطائف و حقایق، عبارات برای عامّه مردم و اشارات برای خواص و لطائف برای اولیاء و حقایق برای پیامبران است). قابل توجه است که ائمه اهل بیت (علیهم السلام) در این تقسیم بندی در ردیف پیامبران خدا (سلام الله علیهم اجمعین) قرار دارند.

موضوع معانی بی پایان در قرآن مجید و اینکه این کتاب  آسمانی به صورتی تنظیم شده است که صاحبان علم و استعدادهای مختلف به مراتب متعددی از علوم و معانی آن راه می یابند، در بعضی از مقالات قبلی مورد اشاره قرار گرفت. از جمله در مقاله ای تحت عنوان «تجلی آیات قرآن در سیره عملی امام باقر (علیه السلام) ». آنجا گفته شد:

«این موضوع معانی بی پایان در کلام های ذوات مقدسه معصومین (ع) به طور مکرر ذکر شده است، و در این مقاله جهت اثبات موضوع بحث به ذکر این چند نمونه اکتفا شد. اما شرح موضوع مورد بحث این است که قرآن کریم مشتمل بر علوم و معارف و معانی بی پایانی است. اما این معانی بی پایان در قالب الفاظ محدودی قرار گرفته است. پس طبعاً باید یک نظام و اسلوب ترکیبی خاصی در آن به کار رفته باشد. از جهت دیگر مخاطبان این کتاب تمامی انسان ها هستند، انسان هائی در زمان ها و شرایط فرهنگی و فکری متفاوت و در سطوح علمی و استعدادی گوناگون و با نیازهای علمی مختلف و غیر هم سطح! پس باید این کتاب دارای معانی و معارفی در سطوح متفاوت باشد.یعنی معانی و معارف ملحوظ در آن در لایه های متعدّدی روی هم قرار گرفته باشد، لایه ای متناسب با ادراک و استعداد عامه ی مردم و لایه ای برای دانشمندان و لایه ای برای دانشمندان متعمّق و ژرف نگر به همین صورت برای صاحبان موقعیت های خاص علمی، سطوح دیگری از علوم و معارف و معانی.

امام باقر علیه السلام در یک موقعیت اجتماعی و زمانی مناسب برای شکافتن این پوشش ها و پرده های در بر دارنده معانی عمیق کتاب قرآن قرار داشت و به این کار اقدام کرد و معانی عمیق فوق سطحی را از این دریای علوم به صورت جواهرات گرانبهائی استخراج کرد.

در آیات قرآن کریم هم با بیانات خاصّی به این حقیقت- که قرآن حقیقتی ذو مراتب است- اشاراتی شده و پیروان قرآن به تدبّر و تحقیق در آن توصیه شده اند. به عنوان نمونه:

« إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ کَرِيمٌ – فِي کِتَابٍ مَّکْنُونٍ – لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا ﭐلْمُطَهَّرُونَ – تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ ﭐلْعَالَمِينَ » (سوره واقعه آیات ۷۷- ۸۰) در این آیات اشاره شده به این که قرآن کریم دارای مقام رفیعی است و در کتابی مکنون یعنی پوشیده قرار دارد و آن مقام از حد افهام عادی انسان ها بالاتر است، به طوری که جز عده ای از انسان ها که همان «مطهرون» هستند به آن مقام قرآن راهی ندارند. مطهرون هم طبق مدلول روایات متعدّدی که از وجود مبارک رسول اکرم (ص) رسیده، ذوات مقدسه معصومین علیهم السلام می باشند.» (۲)

مراد ما از ذکر این مقدمه تذکر این نکته بود که ذوات مقدسه معصومین (علیهم السلام) در مقام علمی خاصی قرار دارند که آن مقام بالاتر از سطح افق فهم های عادی انسانی است و آن مقام اختصاص به آن بزرگواران دارد. طبعاً معانی و علومی که از آیات قرآن برای آنها آشکار می شود، متفاوت با معانی و علومی است که برای انسانهای عادی و حتی دانشمندان عادی و دانشمندان متبحر و متعمق قابل درک است.

علاوه بر جهت علمی، رهبران آسمانی در جهت اخلاقی و رفتاری هم موقعیت اختصاصی فوق عادی دارند. لذا تأثیر قرآن در روح شریف و متعالی آن ذوات مقدسه متفاوت با تأثیر آن در انسانهای دیگر خواهد بود. توضیح اینکه: تأثیرپذیری انسانها از قرآن کریم به موقعیت روحی و اخلاقی و شخصیتی آنها ارتباط دارد. بعضی از انسانها در عین حال که به قرآن کریم و جهت آسمانی داشتن آن عقیده دارند، وقتی آیاتی از آن را می شنوند و یا خودشان تلاوت می کنند، تأثیر قابل توجه و آشکاری از آن دریافت نمی کنند یا به بیان دیگر تأثیرپذیری آنها از کلام خدا خیلی اندک و به صورت نامحسوس است! حد اقل در بعضی زمانها و بعضی شرایط و حالات روحی!! اما مؤمنان حقیقی تأثیرپذیری عمیق و شدیدی از آن پیدا می کنند، بطوریکه خداوند فرمود:

« إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيتْ عَلَيهِمْ آياتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يتَوَكَّلُونَ –  الَّذِينَ يقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ينْفِقُونَ –  أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ» (الانفال / ۲-۴ ) یعنی: جز این نیست که مؤمنان کسانی هستند که وقتی خداوند یاد شود، دلهایشان دچار وجلت ] خشیت و احساس عظمت [ شود و وقتی آیات قرآن بر آنها تلاوت شود، ایمان آنها ازدیاد پیدا می کند. و بر پروردگار خود توکل می کنند، آنان هستند که نماز را بر پا می دارند و از آنچه برایشان رزق دادیم انفاق می کنند، آنان مؤمنان ذحقیقی هستند و برای آنان نزد پروردگارشان درجات و مغفرت و رزق کریمی است.

تأثیرپذیری روح انسانها از آیات قرآن به عوامل متعددی ارتباط دارد، و توضیح در این زمینه احتیاج به فرصت دیگری دارد؛ اما اصل این موضوع لازم است مورد توجه دقیق قرار بگیرد. بطوریکه گاهی زمینه مساعدی برای تأثیرپذیری عمیق از آیات قرآن برای عده ای به وجود می آید، در حدی که از توجه به یک یا چند آیه تحول عظیمی در روح آنها حاصل می شود، از جمله آثار آن نوع توجه، استجابت دعاها و دریافت مراتب عظیمی از رحمت پروردگار می باشد.

موقعیت علمی و شخصیتی و اخلاقی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فوق حد قدرت ادراکی انسانهای عادی است. لازمه احاطه به مقام عظیم علمی و اخلاقی و شخصیتی آن حضرت این است که انسانی بتواند آب یک دریا را در ظرفی بشکل متعارف جای دهد. طبعاً سطح دریافت علمی آن شخصیت عظیم آسمانی و تأثیرپذیری او از کلام خداوند هم در سطح فهم عادی انسانی نخواهد بود. لازمه بحث کامل و مطابق حق در این زمینه یعنی بحث و گفتگو و تلاش برای درک همه حقایق موجود در کلام آن حضرت، این است که یک انسان بتواند به قله های کوهی صعود کند که ارتفاع آن فوق حد محاسبه و اندازه گیری است.

ما قبلاً در مقاله ای تحت عنوان «تجلی آیات قرآن در سیره عملی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)»عباراتی در این زمینه ذکر کردیم که جهت تکمیل این بحث در حد مورد نظر، بخشی از آن را عیناً در این قسمت از مقاله می آوریم:

« ارائه تجلّیاتی از آیات قرآن مجید در سیره عملی امام امیرالمؤمنین علی (ع) اگر چه مورد اشتیاق شدید قلبی است، اما در عین حال کاری است دارای عظمت و وسعت و رفعتی فوق تصوّر. اقدام به این کار به منزله قدم گذاشتن در مسیری است شکوهمند و سلوک در طریقی است خطیر و در مراحلی غیر ممکن!

در این مسیر دو قلّه ی عظیم سر به فلک کشیده قرار دارد که رفعت هر دو تا عرش پروردگار امتداد یافته، و هیچ پرنده دور پروازی قدرت صعود از عالم دنیا به آن آفاق رفیع را ندارد. یکی از آن دو قلّه، عظمت های بی پایان و فوق ادراک قرآن مجید، و دیگری قلّه ی رفیع مقام و فضائل امیرالمؤمنین علی (ع) است.

مقدمه ای بر روش حفظ قرآن (5)
بخوانید

درباره عظمت قرآن مجید، پروردگار عالم می فرماید:

«لَوْ أَنزَلْنَا هَـٰذَا ﭐلْقُرْءَانَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعاً مُّتَصَدِّعاً مِّنْ خَشْيَةِ ﭐللَّهِ وَتِلْکَ ﭐلْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَکَّرُونَ» (حشر/ ۲۱) در این آیه عظمت قرآن مجید، که نشأت گرفته از عظمت صفات و افعال پروردگار عالم است، با زبان مثال و با همان روش تشبیه معقولات به محسوسات، به انسان ها گوشزد شده است. یعنی اگر عظمت قرآن مجید، به صورتی تجلّی می کرد و صورت و حالت ظاهری پیدا می کرد و به آن صورت بر کوهی نازل می شد، آن کوه متلاشی می شد و از هم می پاشید!!! و عظمت و صلابت و استقامت کوه در مقابل جریان عظمت قرآن دوام نمی آورد و از بین می رفت.

عظمت های شخصیّت علی (ع) هم در همین مراتب قرار دارد، چون وجود او تجسّم و تجلّی کاملی از کلام الله است. یعنی اگر بنا بود حقیقت قرآن تغییر یابد و به شکلی مجسّم و ممثّل شود، این تجسّم و تمثّل به صورت وجود آن حضرت در می آمد.

هم عظمت قرآن مجید و علوم متمرکز در آن و هم عظمت شخصیّت علی (ع) هر دو در مرتبه ای خارج از حیطه ادراکی انسان های عادی قرار دارند. منظور از انسان های عادی در این جا تمامی انسان ها غیر از پیامبران خدا و ائمّه معصومین (ع) می باشند.

توصیف های انسان های عادی از شخصیّت علی (ع) مانند توصیف شعاعی از نور خورشید به جای توصیف حقیقت خورشید است. و سلوک در این راه در حدّ بر داشتن چند قدم در پای این رشته کوه عظیم و نگاهی به قلّه های رفیع آن است، رفعتی بی انتها و فوق حدّ ادراک عادی انسانی.

سرچشمه آن همه عظمت و جلالت و شکوه و رفعت در شخصیّت علی (ع) که رایحه دل انگیز آن، فضای تاریخ را معطّر کرده و همگان را به تحسین و تکریم واداشته است، صفات پروردگار عالم است، و این همان نوری است که در قرآن کریم متمرکز شده است.

آن همه عظمت و جلالت که در وجود قهرمان بزرگ کائنات و سلطان عوالم هستی ظهور یافت و مسیر تاریخ زندگی انسان ها را تغییر داد، در گنجایش این عالم و پدیده های آن نبود.

علی (ع)، در سیره عملی خود با همتی عظیم، کوه های بزرگی را شکافت و جاده همواری برای انسان ها آماده کرد که از عالم ماده شروع شده و به ملکوت عالم و جوار پروردگار امتداد یافته است. او چشمه هایی از عطر علم و صفات پروردگار عالم را در فضای زندگی انسان ها جاری کرد و در این راه مشکلات عظیم و هول انگیزی را تحمّل کرد.

قدرت و صلابت و جلالت توحید پروردگار عالم که در وجود او متمرکز شده بود، طوفانی در عالم ایجاد کرد و امواج ناشی از آن طوفان، آلودگی های فضای زندگی انسان ها و باتلاق های معفّن شرک را از بین برد و آن ها را به بوستان هایی از گل های بهشتی تبدیل کرد.

در این قسمت به ذکر آیاتی از قرآن مجید و بیان نحوه تجلّی آن ها در سیره شریف آن حضرت، در حدّ برداشتن قطراتی از چشمه های عطر بهشتی و پاشیدن آن ها در فضای قلوب انسان ها می پردازیم.

شهادت عملی بر رسالت پیامبر اکرم (ص)

در ابتدا و قبل از توضیح ابعاد مختلف سیره عملی امام علی (ع)، به ذکر یک مطلب کلی در این زمینه می پردازیم و آن تجلّی مجموع قرآن در مجموع شخصیت آن حضرت است. آن هم از کلام و بیان خداوند عالم، و این بحث مشتمل بر ذکر عظیم ترین مرتبه از تجلّیات قرآن کریم در وجود اوست، خداوند عالم می فرماید:

«وَيَقُولُ ﭐلَّذِينَ کَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاًَ قُلْ کَفَىٰ بِـﭑللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَکُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ ﭐلْکِتَابِ» (سوره رعد / ۴۳) یعنی : می گویند آن هایی که کافر شدند تو رسول (از طرف الله) نیستی، بگو کفایت می کند (جهت اثبات رسالت من) شهادت الله بین من و شما و کسی که علم الکتاب نزد اوست!!!

در این آیه استدلال بسیار دقیق و لطیفی جهت اثبات رسالت رسول الله (ص)، در مقابل کفّار منکر رسالت آن حضرت به کار رفته است و آن این که دو شاهد بر موضوع رسالت معرفی شده است! یکی شهادت الله، دوم شهادت کسی که «علم الکتاب» نزد اوست.

شهادت الله بر رسالت رسول الله طبعاً باید صورت ظهور پیدا کند، و الّا این استدلال بی مورد خواهد بود، یعنی قطعاً مراد از این آیه این نیست که موضوع رسالت رسول الله در علم خداوند قرار دارد، چون این آیه در مقام احتجاج علیه کفّار و جواب دادن به انکار آن ها و ابطال نظریات آن هاست.

طبعاً شهادت الله، در کلام او یعنی قرآن کریم تجلّی می یابد، پیامبر اکرم (ص) جهت اثبات ادعای خود در امر رسالت، لازم است به قرآن کریم «تحدّی» کند! و باید این موضوع اثبات شود که علم به کار رفته در قرآن کریم، علم فوق بشری است و امکان صدور چنین کتابی از غیر علم خداوند محال است. یعنی اشتمال قرآن بر علوم به کار رفته در آن، دلیل آشکاری است بر این که این کتاب از علم خداوند نازل شده است. سرانجام این که خداوند با ارسال کتابی بر آن حضرت با اوصاف موجود در آن، به رسالت او شهادت می دهد.

دلیل دیگری بر رسالت رسول الله در آیه معرفی شده است و آن شهادت کسی است که علم الکتاب نزد اوست! مراد از کسی که علم الکتاب نزد اوست، به طور قطع وجود مقدّس امیر مؤمنان (ع) است، و این موضوع از قطعیات است و نیازی به بحث و استدلال ندارد و مفسّران قرآن بحثی لازم و مستدل را در تفسیر این آیه در این جهت آورده اند.

در این قسمت هم موضوع مثل شهادت الله است، یعنی طبعاً مراد از آیه، شهادت قلبی آن حضرت بر رسالت رسول الله (ص) و یا اظهار آن صرفاً با زبان نیست! بلکه لازم است این شهادت در وجود و شخصیّت و اعمال آن حضرت تجلّی و تحقّق یابد، و الّا این استدلال بی مورد و بی معنا خواهد بود، و برهانی در آن وجود نخواهد داشت.

مراد اصلی و حقیقی این است که در وجود و شخصیّت علی (ع)- همان کسی که علم الکتاب نزد اوست- عناصری قرار دارد که وجود آن عناصر به تنهایی بر رسالت رسول الله شهادت می دهد. یعنی پرورش شخصیّتی مثل امیر المؤمنین با آن عظمت ها و فضایل بی پایان و اوصاف اختصاصی و انحصاری، محصول قدرت و کارآیی علوم و امکانات بشری نمی تواند باشد. و مربّی او یعنی وجود مقدّس رسول الله (ص)، با علم و قدرت دریافت شده از منابع وحی پروردگار توانسته است، این چنین محصول شگفت انگیزی پرورش دهد! » (۳)

از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) خطبه ها و سخنان زیادی به یادگار مانده است، اگرچه محدودیت های سیاسی زمان آن حضرت ممانعت های زیادی برای تجلی نور علوم متمرکز در روح مبارک آن بزرگوار ایجاد کرده بود؛ اما در عین حال آن مقدار از سخنانی که از آن بزرگوار نقل شده متضمن علوم و معارف عظیم و گسترده ای است که توجه عمومی جهانی به آن سخنان می تواند منشأ تحولات پر برکتی در زندگی انسانها شود. بخشی از سخنان آن بزرگوار توسط دانشمند بزرگ تاریخ اسلام مشهور به «سید رضی» در کتابی به نام «نهج البلاغه» جمع آوری شده است. این کتاب شریف از شهرت زیادی در سطح جهانی برخوردار است و مورد توجه عمیق دانشمندان زیادی در طول تاریخ – از زمان تألیف تا زمان ما – قرار داشته است. البته سخنان نقل شده از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) منحصر به آنچه در کتاب شریف نهج البلاغه ذکر شده نیست و در منابع حدیثی، سخنان زیاد دیگری هم از آن بزرگوار جمع آوری شده است.

در این سلسله مباحث به توضیح و تفسیر بعضی از خطبه ها و سخنان آن بزرگوار خواهیم پرداخت، ان شاء الله.

الیاس کلانتری

۹۵/۱۱/۲

پاورقی ها

  1. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، چاپ موسسة الوفاء، بیروت – لبنان، ج ۹۲ ص ۱۰۳
  2. وب سایت حکمت طریف، بخش تجلی قرآن در سیره عترت طاهره (علیهم السلام)، تجلی آیات قرآن در سیره عملی امام باقر (علیه السلام)
  3. نشریه قرآنی «بینات» شماره ۲۸ ویژه نامه امام علی (علیه السلام) و قرآن – وب سایت حکمت طریف، بخش تجلی قرآن در سیره عترت طاهره (علیهم السلام)، تجلی آیات قرآن در سیره عملی امیرالمؤمنین (علیه السلام)

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن