۱۸۳-آیا اختصاص خمس به پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) پاداش رسالت او محسوب می شود؟!

7628_56024سؤال: اینکه در آیات قرآن گفته شده است که پیامبر خدا (ص) برای رسالت خود از مردم مزدی نمی خواهد، با اختصاص خمس و انفال به آن حضرت تعارضی ندارد؟!

پاسخ: ما به جهتی از این سؤال در شماره قبلی پاسخ داریم و در این شماره در مقام تکمیل پاسخ به این سؤال توضیح دیگری می آوریم و آن اینکه خداوند می فرماید:

«يسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَينِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»(الأنفال/۱) یعنی: ]ای پیامبر[ از تو درباره «انفال» سؤال می کنند، بگو انفال اختصاص به الله و رسولش دارد، پس از خدا پروا کنید و با یکدیگر مصالحه کنید، و از الله و رسولش اطاعت کنید اگر اهل ایمان هستید.

در قسمت اول از پاسخ این سؤال ما فقط به آیه خمس اشاره ای کردیم و جهت رعایت اختصار فقط به جهتی از اصل موضوع پاسخ دادیم. و در این قسمت آیه مربوط به انفال هم ذکر شد، چون موضوع انفال هم در سؤال آمده بود. در مورد معنای کلمه انفال نظر علامه طباطبائی را از تفسیر المیزان ذکر می کنیم:

«انفال جمع نفل به معنای زیادی یک چیز است، لذا به نماز مستحبی نافله گفته می شود، چون علاوه، بر نمازهای واجب می باشد. همچنین انفال اطلاق می شود به آنچه که «فیء» نامیده می شود و آن عبارت است از اموالی که مالکی ندارد مثل قله کوه ها و بستر رودخانه ها و دره ها و مناطق متروک و اموال بجا مانده از کسی که وارثی ندارد و امثال آن ها، گو اینکه آن ها علاوه بر اموالی است که مردم مالک شده اند. یعنی اموال بدون مالک. و چنین اموالی اختصاص به الله و رسول او دارد.

به غنائم جنگی هم انفال گفته می شود، گو اینکه علاوه به مقصود اصلی از آن می باشد. چون مقصود اصلی از جنگ و غزوه، غلبه بر دشمن است و سرکوب آن ها، و وقتی این غلبه و ظفر تحقق یافت، مقصود حاصل شده است، حال اگر اموالی هم بدست رزمنده ها افتاد، چیزی علاوه بر مقصود اصلی است»(۱)

در این آیه انفال را به الله و رسول او (صلّی الله علیه و آله و سلّم) اختصاص داده است، و بطور ضمنی از این آیه بر می آید که اختلافی هم در این زمینه بین مردم بوده است و آن ها در خصوص آن، از پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) سؤال می کردند و خداوند به آن ها جواب داده و آن ها را به تقوی و مصالحه با یکدیگر امر کرده است.

آیه ای هم که در قسمت اول پاسخ این سؤال ذکر شد، – یعنی آیه ۴۱ از همین سوره- از جهاتی به همین آیه ارتباط دارد. اما در این مقاله وارد بحث در موضوع تشابه دو آیه و تفاوت های آن ها نمی شویم، الا اینکه جهت روشن شدن پاسخ سؤال به نکته ای در تشابه هر دو آیه و نکته ای در تفاوت آن ها اشاره ای می کنیم.

در هر دو آیه مال معینی یعنی «انفال» در آیه اول و «خمس» در آیه ۴۱ به الله و رسولش اختصاص یافته است. اما در آیه دوم، علاوه بر الله و رسول، ذوالقرباء و یتیمان و مساکین و ابن السبیل هم نام برده شده اند. می شود  گفت آیه ۴۱ سوره انفال تفصیلی دارد نسبت به موضوع مجمل در آیه ۱ و در حقیقت مورد مصرف انفال و خمس در آیه اول بطور اجمال و در آیه ۴۱ بطور تفصیل ذکر شده است. یعنی انفال و خمس از اموال حکومت دینی محسوب می شود و باید در موارد خاصی که خداوند معین فرموده است، مصرف شود. و این مالکیت حکومتی معنای خاصی دارد و موضوع انفال و خمس هیچ ربطی به موضوع مزد رسالت ندارد. چون- بطوریکه قبلاً هم به آن اشاره شد- اختصاص یک مال به الله به معنای عرفی متداول بین انسان ها نیست. یعنی این طور نیست که وقتی مالی از نوع انفال در اختیار مسلمین قرار گرفت، آن ها مؤظف شوند آن مال را دو قسمت کنند و یک قسمت آن را به خداوند واگذار کنند و قسمت دیگر را به رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) چون در آیه گفته شده:

«قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ» و مطابق آیه ۴۱ خمس را هم به شش قسمت کنند یک قسمت برای الله و یک قسمت برای رسول و قسمت سوم برای بستگان رسول و قسمت بعدی برای یتیمان و همچنین مساکین و ابن السبیل.

با این توضیح اگر کسی تصور کند که سهم تعیین شده برای رسول خدا (ص) از خمس و همچنین انفال، مزد رسالت او می باشد، لازم است بپذیرد که اختصاص خمس به خداوند هم شبیه به آن است و یک نوع مزد برای خدا محسوب می شود و همچنین بستگان رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و یتیمان و مساکین ابن السبیل هم هر کدام مثل الله و رسول سهمی داشته باشند و همه آن ها مثل هم محسوب شوند! طبعاً این مطلب معقول نخواهد بود.

و اگر یک مال به الله و رسولش تعلّق داشت، این دو نوع مالکیت مثل هم و از یک نوع نخواهند بود. یعنی می شود گفت در عین حال که خداوند فرموده است انفال مال خدا و رسول است. همه آن نه بخشی از آن مال خدا می باشد و باز در عین حال که همه آن مال اختصاص به الله دارد، در اختیار رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم می باشد، یعنی همه آن مال و نه بخشی از آن. توضیح اینکه مالکیت خداوند از نوع مالکیت انسان ها نیست و این دو نوع مالکیت معنای متفاوتی با یکدیگر دارند.

و شبیه به همین است موضوع مالکیت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در اموال حکومتی و تفاوت آن با مالکیت متعارف بین انسان ها. یعنی وقتی مال معینی از اموال حکومتی در اختیار رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود در عین حال منافاتی ندارد با اینکه همه آن مال و یا بخشی از آن اختصاص یابد به مساکین و یتیمان و امثال آن ها. البته با در نظر گرفتن اینکه خداوند چگونگی مصرف آن را در اختیار رسول گرامی خود قرار داده است و او حق دارد هر نوع تصمیمی را که مقتضی بداند، در مصرف آن مال اتخاذ کند، و دیگران حق دخالت در این موضوع را نخواهند داشت.

221ـ آیا ما انسان ها بجهت خطای آدم (ع) و اخراج او از بهشت، از نعمت های بهشت محروم شده ایم؟!
بخوانید

رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مطابق تشخیص خود امکان دارد یک مقدار مال قابل توجهی را در اختیار شخصی از خاندان خود قرار دهد، که او هم آن مال را به مصرف فقراء و نیازمندان برساند.

مزد معنوی رسالت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم)

در مورد آیه مودّت در انتهای مقاله قبلی اشاره شد به اینکه اجری که در این آیه به آن اشاره شده، اجر و پاداش به معنای متعارف بین انسان ها نیست، و معنای دیگری دارد، آیه مورد نظر را مجدداً ذکر می کنیم و توضیحی در تکمیل بحث مورد نظر می آوریم. خداوند می فرماید:

«قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى» (الشوري/۲۳) یعنی ]ای پیامبر[ به مردم بگو: من برای آن ]رسالتم[ از شما اجری نمی خواهم مگر مودّت در مورد خاندانم. این آیه تعارضی با آیه ۹۰ از سوره انعام ندارد- آیه ای که در مقاله قبلی ذکر شد- خداوند در آن آیه فرمود:

«قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ» چون مودّت با اهل بیت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در حقیقت مزد رسالت نیست- مزد به معنای متعارف. چون مودّت با اهل بیت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) کاری است که نفع آن عاید خود مردم می شود. و مردم به این مودّت احتیاج دارند. آن ها تعلیم یافته ها و تربیت شده های خاص خداوند هستند. آن ها متصل به علم خداوند و واجد فضائل عظیم اخلاقی و شخصیتی هستند و مردم به علم و ایمان و درایت و عقل آن ها و کمک های آن ها، نیازمندند.

این نوع مزد خواستن مثل آن است که یک طبیب متبحّر در علم طب و دارای تجربیات علمی فراوان، عده ای از انسان ها را به صورت رایگان و بدون دریافت مزدی معاینه و معالجه کند و به آن ها بگوید من از شما بابت طبابت خودم مزدی نمی خواهم، و فقط یک چیز می خواهم و آن اینکه به توصیه های من جهت بهبودی خود بطور کامل و دقیق عمل کنید، داروها را مطابق نسخه مصرف کنید. این نوع مزد خواستن آن طبیب در حقیقت مزد خواستن به معنای عرفی نیست، و بلکه کمک دیگری است به مریض.

این انسان ها هستند که به مودّت نسبت به اهل بیت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیازمند هستند، و خود حجت های پروردگار نیازی به این مودّت ندارند. البته آن ها هم از اینکه مردم به آن ها مراجعه کنند و راه زندگی را از آن ها یاد بگیرند و در آسایش و امنیت زندگی کنند و در مسیر منتهی به بهشت و سعادت ابدی حرکت کنند، مسرور و خوشحال می شوند.

در مقاله قبلی متعهد شدیم که در مورد «آیه مودّت» در ادامه این بحث توضیحی اضافه کنیم. لذا به این منظور موضوع مودّت اهل بیت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و سؤال اصحاب را از آن حضرت مجدداً متذکر می شویم و کلامی را از آن بزرگوار به منظور تکمیل این بحث از تفسیر کشاف زمخشری می آوریم:

زمخشری از مفسران بزرگ اهل سنت در تفسیر مشهورش در ذیل آیه مودّت گفته است:

روایت کرده اند وقتی این آیه نازل شد، مؤمنان به حضور رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) رفتند و سؤال کردند:

«یا رسولَ الله! مَن قرابتُک هولاء الّذینَ وجبَت عَلَینا مَوَدّتَهم؟ قال: علیُّ و فاطمهُ وَ ابناهُما» که اهل خاندان شما چه کسانی هستند که مودّت آن ها بر ما واجب شد؟ آن حضرت فرمود: آن ها علی و فاطمه و دو فرزندشان می باشند.(۲)

زمخشری در تفسیر این آیه روایت دیگری نقل کرده و ما قطعه ای از آن را در این مقاله ذکر می کنیم چون بعضی اجزاء حدیث احتیاج به توضیحات مفصلی دارد و آن به فرصت دیگر نیاز دارد.

 رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:

«مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِیداً أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ مَغْفُوراً لَهُ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ تَائِباً أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ مُؤْمِناً …»

 یعنی کسی با حب آل محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از دنیا برود، شهید از دنیا رفته است و بدانید کسی که با حب آل محمد از دنیا برود، مورد غفران خداوند قرار خواهد گرفت، بدانید کسی که با حب آل محمد از دنیا برود توبه کار از دنیا رفته است، هر کس با حب آل محمد از دنیا برود، در بالاترین درجه ایمان از دنیا رفته است. بدانید کسی که با حب آل محمد بمیرد ملک الموت او را به بهشت مژده خواهد داد، بدانید کسی با حب آل محمد از دنیا برود، بسوی بهشت خواهد رفت همچنان که عروس ]باشکوه و جلال[ به خانه همسرش می رود، بدانید کسی که با حب آل محمد از دنیا برود از قبر ]محل زندگی برزخی[ او، دو در بطرف بهشت باز خواهد شد، و کسی که با حب آل محمد از دنیا برود خداوند قبر او را محل زیارت ملائکه رحمت قرار خواهد داد…

منظور از قبر در این روایت و روایات فراوان دیگری آن گودال خاکی که بدن انسان را در آن قرار می دهند نیست بلکه مراد محل زندگی انسان است در عالم برزخ، اگر چه به آن گودال خاکی هم قبر گفته می شود و این موضوع احتیاج به بحث مفصل قرآنی و حدیثی و کلامی دارد که در این مقاله چنین فرصتی برای طرح آن نیست.

الیاس کلانتری

۹۵/۴/۱۹

پاورقی ها:

۱-تفسیر المیزان، سوره انفال، آیه ۱

۲-برای مراجعه به این بحث در تفسیر کشاف زمخشری هم به متن اصلی این کتاب استناد می کنیم و هم به ترجمه فارسی آن که در دسترس می باشد.

الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل، محمود بن عمر الزمخشری، دارالکتاب العربی، بیروت، تفسیر سوره شوری، آیه ۲۳—ترجمه تفسیر کشاف، مسعود انصاری، انتشارات ققنوس، ج ۴، ص ۲۷۸

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن