درس هائی از نهج البلاغه – ۱۲

تفسیر خطبه متّقین (همام)*

بخش یازدهم*

۱۱«قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَهٌ وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَهٌ وَ أَجْسَادُهُمْ نَحِیفَهٌ وَ حَاجَاتُهُمْ خَفِیفَهٌ وَ أَنْفُسُهُمْ عَفِیفَهٌ» یعنی: دل های آن ها اندوهگین است، و انسان ها از شرّ آن ها ایمن هستند، و بدن های آن ها لاغر است، و نیازهای آن ها سبک و اندک است و روح های آن ها پاک و ارزشمند و کریم است.

آن ها دائماً حزنی در دل دارند. اما در کلام شریف امیرالمؤمنین- علیه السلام- به علت حزن آن ها اشاره نشده است. احتمالاً و به لحاظ احادیث دیگر حزن دائمی آن ها چند علت اصلی دارد، یکی اینکه: آن ها دائماً به فکر حادثه عظیم قیامت هستند و از آن حادثه عظیم می ترسند. دوم اینکه: اعمال خود را در مقابل عظمت پروردگار خود حقیر و ناچیز می شمارند. سوم اینکه: آن ها به زندگی دنیوی و متاع آن دلبستگی ندارند، و خود را متعلّق به عالم دیگری می دانند و اشتیاق رسیدن به آن عالم و مجالست و رفاقت با پیامبران- علیهم السلام- و صدّیقان و پاکان و صالحان در دل های آن ها نفوذ کرده و در حال فعلی با آن خواسته ها فاصله دارند. و این فاصله در دل های آن ها حزنی ایجاد کرده و آن ها بطور کلی در دنیا احساس غربت می کنند! و حقارت دنیا آن ها را ناراحت می کند. چهارم: فکر گرفتاری های انسان ها در دنیا و تصور دردها و رنج هایشان؛ آن ها را رنج می دهد و مهمتر اینکه عده ای از انسان ها را مشاهده می کنند که از جاده عبودیّت خارج شده و تحت اغوای شیطان در آمده و بسوی عذاب ابدی پیش می روند. یا همه این عوامل و علل دیگری، در هر صورت آن ها را به حزنی دائمی گرفتار کرده است! بطوریکه جز با رفتن بسوی مقصد حیات و رسیدن به مقام لقاء الله این حزن برطرف نخواهد شد.

همچنین آن ها منشأ و عامل خیرها و سرورها و آسایش ها برای انسان ها هستند. دیگران از ناحیه زندگی و رفتارهای آن ها به مشکلات و شروری مبتلا نمی شوند. حتی آن ها منشأ شری و رنجی برای حیوانات هم نمی باشند و بطور کلی شرّی از آن ها به وجود نمی آید. آن ها بهره اندکی از تمتّعات دنیوی دارند و به اندک غذا و لباس و اندک استراحتی اکتفاء می کنند و خود را دائماً در مسیر تلاش ها و فعالیت های سنگین قرار می دهند. آن ها دنیا را محل استراحت و آسایش تلقی نمی کنند پس در نتیجه غذای کم خوردن و استراحت اندک و کار و فعالیت و تلاش زیاد و خواب اندک، بدن های لاغر دارند! چون اصل زندگی دنیوی در نظر آنها حقیر است و دنیا فقط جاده زندگی حقیقی تلقی می شود و لذا توجه اندکی به لوازم زندگی دارند. یعنی آنها خفیف المؤونه هستند و خواسته های دنیوی آنها خفیف و اندک است. آنها دارای نفس و طبعی پاک و متعالی و کریم هستند و خود را به پستی ها و حقارت های زندگی دنیا آلوده نمی کنند. روح آن ها ارزشمند تر از آن است که به آلودگی های دنیا مثل ظلم به دیگران و طمع در متاع حقیر و طمع در مال دیگران آلوده شود. آن ها گوهر وجود خود را که در حقیقت خیلی ارزشمند است به قیمت ناچیزی نمی فروشند.

وجود مبارک امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- در کلامی کوتاه در مورد ارزش وجود انسان فرمود:

کلام ایام - 182، بازگشت ودیعه قدسی
بخوانید

«إنَّهُ ليسَ لأنْفُسِكُم ثَمَنٌ إلّا الجَنّةُ، فلا تَبيعوها إلّا بِها»(۱) یعنی: بطور قطع برای  نَفس های شما ارزش و بهائی جز بهشت نیست پس آن را به غیر بهشت نفروشید.

۱۲ـ «صَبَرُوا أَيَّاماً قَصِيرَةً أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَةً طَوِيلَةً» یعنی : آنها ایام کوتاهی را صبرکردند، در نتیجه آسایشی طولانی به دنبال خواهد داشت. صبر و شکیبائی مقابل خواسته های نفسانی و خودداری  از تمتعات اندک و زودگذر دنیوی و تحمل سختی ها و گرفتاری های آن سبب تقویت روح انسان و حصول کمالاتی در آن می شود، و چنین روحی استعداد صعود به درجات متعالی حیات انسانی را پیدا خواهد کرد.

عمر دنیا نسبت به زندگی اخروی که ابدی است بسیار کوتاه و ناچیز است و همه سختی ها و مشکلات آن هم در قیاس با لذت های زندگی در بهشت، خیلی حقیر و ناچیز است، در این صورت انسان با پرداختن بهای اندکی،نعمت های بسیار نفیس و مطلوبی بدست می آورد، بطوریکه ارزش آنچه را بدست می آورد نسبت به آنچه که می پردازد بسیار زیاد است. و عمل انسان و ارزش آن قابل مقایسه  با پاداش های خداوند،نمی باشد.

امام ـ علیه السلام ـ در مورد صبرو نتایج آن می فرماید:

 «ان صبرت ادرکت بصبرک منازل الابرار و ان جزعت اوردک جزعک عذاب النار» (۲)

یعنی : اگر صبرکردی از ناحیه صبرت به منازل ابرار [ در بهشت ] راه خواهی یافت و اما اگر بی تابی کردی [در مصیبت هاو گرفتاری ها ] این بی تابی و عدم تسلیم در مقابل تقدیرات پروردگار تو را به آتش وارد می کند .

در احادیث ائمه معصومین (ع) برای صبر انواعی ذکر شده و گاهی صبر به دو نوع و گاهی به سه نوع تقسیم شده است. امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ  فرمود:

«لصَّبْرُ صَبْرَانِ: صَبْرٌ عَلَى مَا تَکْرَهُ، وَصَبْرٌ عَمَّا تُحِبُّ»(۳) یعنی: صبر بر آنچه دوست نداری[ مثل صبر در مصیبت ها و یا خود داری نفس از انجام دادن بعضی اعمال در عبادت ] و دومی صبر از آنچه دوست داری! مثل صرف نظر کردن از بعضی لذت های حلال غیر ضروری از قبیل غذاهای متنوع گران قیمت و پوشیدن لباس های خیلی قیمتی و امثال آنها و یا تمایل به بعضی از گناهان مثل غیبت کردن که صبر در این موارد عبارت است از مقاومت و ایستادگی در مقابل کشش و خواهش های نفس و خود داری از انجام آنها .

باز در مورد فواید و آثار صبر آن حضرت می فرماید:

«مَرارة الصَّبر تُذهِبُها حَلاوَة الظّفَر» (۴) یعنی : شیرینی رسیدن به مقاصد و ظفر یافتن به خواسته های مطلوب حقیقی تلخی صبر را از بین می برد.

متقین هم در مصیبت ها صبر می کنند و از اتصال به خداوند عالم و توجه به وعده  ای که به صابران  داده است، سختی و شدت مصیبت ها را تحمل می کنند و هم در مقابل کشش نفس برای گناهان صبر می کنند و هم در مقابل نافرمانی نفس امار ه برای بعضی از عبادات مثل انفاق مال به نیازمندان در حالیکه خود انسان هم آن مال را دوست دارد ، یا نیازی به آن دارد ولی نیازی است غیر ضروری. مجموعاً صبر برای خداوند منشأ بدست آوردن آسایش ها و لذت های طولانی ابدی در بهشت خواهد شد.

۱۳۹۶/۱۰/۳۰

پاورقی ها :

۱ـ نهج البلاغه ، حکمت، ۴۵۶

۲ـ شرح غرر الحکم و دررالکلم ، جمال الدین  محمد خوانساری ـ چاپ دانشگاه تهران ، ج۳، ص ۴

۳ـ همان ، ج ۲، ص ۷۲

۴ ـ همان ،ج۶، ص۱۳۱

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن