کلام ایام – ۱۵۹، خروج کاروان قدسی از مکه مکرمه و حرکت بسوی عراق

indexبخش دوم

 

کلیات

*انتظار مردم از امام حسین – علیه السلام – جهت شرکت در مراسم حج و اتمام آن با شخصیت امام – علیه السلام – و رفتارهای شناخته شده قبلی او کاملاً متناسب بود.

*با محاسبات عادی و متعارف، شرکت در مراسم حج برای امام – علیه السلام – فواید سیاسی عظیمی داشت.

*در رفتار غیر منتظره امام – علیه السلام – حکمتی عظیم مورد نظر بوده که لازم است با معیارهای دیگری سنجیده شود.

*علت تشکیل اجتماعی از اصحاب پیامبر خدا – صلّی الله علیه و آله و سلّم – در محل استقرار امام – علیه السلام – در منا.

*درسی که رفتار امام – علیه السلام – در جریان خروج از شهر مکه برای انسان ها داشت.

*امام – علیه السلام – با آن رفتار غیر منتظره وظایف هدایت یافته ها به فضای دین آسمانی را برای آن ها روشن کرد.

*ارزش ها و کمالات و امکانات حیاتی در فضای دین توحیدی متصل به قدّوسیّت و جمال و کمال بی پایان خداوند است.

**********

 

در بخش اول این مقاله گفته شد که خروج امام حسین – علیه السلام – و کاروان همراه او در روز هشتم ماه ذیحجه و زمان شروع مناسک حج از شهر مکه رفتاری خلاف انتظار طرفداران و بستگان و بطور کلی عموم مردم بود و آن رفتار خلاف انتظار همه را شگفت زده کرد. امام – علیه السلام – طبق محاسبات عادی اگر هم به حکم ضرورت لازم بود به عراق برود و از شهر مکه هجرت کند، می توانست چند روز بعد و بعد از پایان مناسک حج به آن کار اقدام کند، چون رعایت اهمیت مناسک حج و تعظیم آن، مستلزم آن رفتار مورد انتظار بود. بالخصوص که تعظیم آن عبادت باشکوه دینی با شخصیت امام – علیه السلام – و رفتارهای شناخته شده قبلی او کاملاً متناسب بود.

در جهت دیگر امام – علیه السلام – می توانست از آن اجتماع عظیم که برای حج در مکه تشکیل شده بود، در جهت اهداف مقدس خود در موضوع معرفی حقایق دین خدا و همچنین معرفی چهره کریه نفاق و حکومت ضد دینی و منافقانه بنی امیه بجای حکومت دینی و حاکم فاسق جامعه دینی یعنی یزید استفاده کند!

شبیه به آنچه در حج سال قبل در اجتماعی که با دعوت آن بزرگوار از اصحاب رسول خدا – صلّی الله علیه و آله و سلّم – و از تابعین و دیگران در محل استقرار آن حضرت در منا تشکیل شد و آن بزرگوار در آن اجتماع با خطابه ای حقیقت موضوع «امامت» و «خلافت حقیقی» پیامبر اکرم – صلّی الله علیه و آله و سلّم – و سفارشات آن حضرت را در مورد خلافت امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – با استناد به اعترافات اصحاب در مورد سخنانی که از پیامبر خدا – صلّی الله علیه و آله و سلّم – شنیده بودند برای همه حاضران روشن ساخت و از آن ها خواست که موضوع را در بلاد خود به اطلاع مردم برسانند! با این توضیحات روشن می شود که خروج امام – علیه السلام – در آن موقعیت زمانی از شهر مکه طبعاً باید جهت حکمت و علت فوق متعارفی باشد.

در بررسی علل آن رفتار و سخنان آن بزرگوار روشن می شود. علت اصلی خروج از مکه جلوگیری از شکسته شدن حرمت خانه خدا و در نتیجه دین خدا بود. آن بزرگوار متوجه شد که گروهی از طرف حکومت یزید به بهانه شرکت در مراسم حج به مکه آمده اند و اما مأموریت دارند امام – علیه السلام – را در حین مناسک حج بازداشت کنند و یا در صورت درگیری به قتل برسانند! بطوریکه آن حضرت در جواب سؤال برادرش محمد بن حنیفه که علت خروج ناگهانی او را از شهر مکه جویا شده بود فرمود:

«يَا أَخِي قَدْ خِفْتُ أَنْ يَغْتَالَنِي يَزِيدُ بْنُ مُعَاوِيَةَ فِي الْحَرَمِ فَأَكُونَ الَّذِي يُسْتَبَاحُ بِهِ حُرْمَةُ هَذَا الْبَيْتِ»(۱) یعنی: ای برادر! من نگران شدم از اینکه یزید بن معاویه با خدعه و نیرنگ و بطور ناگهانی مرا گرفتار کند، و در آن صورت من کسی باشم که از ناحیه او حرمت این خانه بشکند!

قابل توجه است که امام – علیه السلام – بطور مستمر و از زمان اعلام مخالفت با حکومت معاویه و فرزندش یزید در معرض خطر کشته شدن بوسیله عمّال حکومت قرار داشت، اما او اعتنائی به این خطر نمی کرد و به راه خود در مخالفت با حکومت بنی امیه ادامه می داد. اما در آن موقعیت و در شهر مکه و کنار طرفداران و یاران خود نگران حادثه ای بود و آن! نگرانی از بازداشت و محبوس شدن یا کشته شدن در حرم امن خداوند بود. یعنی حرمت خانه خدا برای آن حضرت و جلوگیری از شکسته شدن آن حرمت و نتایج آن برای دین خدا، دارای اهمیتی بیشتر از خطر کشته شدن خود و افراد خاندان و یارانش بود. از رفتار آن حضرت و کلامش آشکارا بر می آید که او اراده کرده بود تمام همت و قدرت و حتی حق حیات خود و افراد خاندان و پیروانش را در جهت حمایت از دین خدا و حفظ حرمت و جلالت آن هزینه کند. او جهت برقراری حرمت خانه خدا و جلوگیری از شکسته شدن آن از ناحیه حکومت زمان، خطر کشته شدن خود و همراهان خود را پذیرفت و به استقبال آن خطر رفت. این رفتار امام – علیه السلام درس بزرگ روشنگری بود برای عموم انسان ها در یک مرتبه و برای پیروان دین توحیدی در مرتبه ای دیگر. حاصل این درس برای عموم انسان ها بطور اجمالی این بود که از طرف خداوند نظامی برای حیات آن ها، چه حیات دنیوی فعلی و چه حیات حقیقی اخروی تعیین و تنظیم شده است. و این نظام آسمانی فضای امنی را برای انسان ها فراهم کرده است. ارزش و کمالات و امکانات حیاتی در این فضا متصل به قدّوسیّت و جمال و کمال بی پایان خداوند است. و تمام انسان هائی که در فضای امن و نورانی این جایگاه و این پناهگاه وارد شوند در آسایش و امنیت و نعمت هائی قرار خواهند گرفت بطوریکه هیچ حادثه ای آن ها را گرفتار حزن و اندوه و خوفی نخواهد کرد.

کلام ایام ـ 328، طلوع ستاره های بی غروب
بخوانید

بنابراین هم، لازم است انسان ها بسوی آن جایگاه امن هدایت شوند و موانع راه برداشته شود و بیراهه ها و پرتگاه های کناره های آن شناخته شود. و هم، از آن پناهگاه و راه های منتهی به آن مراقبت و حفاظت شود. باید از ایجاد اختلال و اغتشاش در فضای آن جایگاه و راه های منتهی به آن جلوگیری شود. باید ارزش ها و قداست های آن جایگاه حفظ شود.

اما درس در مرتبه بالاتر و متناسب با موقعیت علمی و اخلاقی پیروان دین توحیدی اینکه وقتی این نعمت عظیم یعنی معارف دین توحیدی در اختیار آن ها قرار گرفته و آن ها از برکات عظیم آن در مرحله ای بهره مند شده اند، باید به شکرانه دریافت این نعمت عظیم و توفیق مصاحبت با آن، در جهت هدایت دیگر انسان ها بسوی آن جایگاه فعالیت کنند. لازم است آن ها با رفتارها و سخنان خود و نشان دادن چهره زیبای حقیقی آن، همنوعان خود را در معرض جاذبه های مطلوب آن قرار دهند. آن ها بلحاظ اینکه با حقایق معارف دین توحیدی آشنا شده اند و جلوه های زیبائی از آن حقایق را مشاهده کرده اند، لازم است در نشان دادن راه آن مقصد عظیم به دیگران تلاش کنند و این تلاش در صورت ضرورت به مرحله فداکاری هم برسد.

این گروه از انسان ها لازم است به لذت های خود از معارف دین آسمانی اکتفاء نکنند، بلکه مراقب افراد متقلب و صورت های تقلبی از دین خدا و فریب خوردن انسان های بی اطلاع هم باشند.

امام – علیه السلام – وظایف متعالی هدایت یافته ها به فضای دین آسمانی را برای آن ها روشن کرد. او بلحاظ مقام «امامت» و جانشینی رسول خدا – صلّی الله علیه و آله و سلّم –  و عهده دار شدن هدایت عموم انسان ها در فضای عالم و تمایل شدید به موضوع ارشاد انسان ها در راه حقیقی زندگی اقدام به جهادی کرد که در تاریخ زندگی انسان ها شبیه و نظیری برای آن وجود نداشت و وسعت ابعاد تحولات ناشی از آن خارج از حد محاسبات عادی است. این جهاد مقدس در جهات عقیدتی و اخلاقی و علمی شروع شد و به یک جنگ باشکوه بی نظیری منتهی شد، جهادی که مشعل های پر نور آن هرگز خاموش نخواهد شد.

آن بزرگوار و پیروان خالص و همراهانش به اهل عالم این درس را آموختند که ارزش ها و قداست ها و جلالت معارف دین توحیدی در حدی است که انسان های آگاه و اهل اخلاص نسبت به پروردگار عالمیان لازم است جهت حفاظت از آن ها جان های خود را هم فدا کنند. یعنی اگر کسانی از انسان های پاک طبع و خدا دوست و جویای حقیقت، هنوز با حقایق معارف دین توحیدی و اصول و ارکان اصلی آن آشنا نشده اند، و حلاوت های آن را نچشیده اند، بخواهند ولو بطور اجمال با آن حقایق آشنا شوند، می شود با چند کلمه او را در این مسیر نورانی هدایت کرد و به او گفت: حقیقت دین خدا و معارف آن و ارزش ها و قداست ها و آثار و فواید آن در حدی است که شخصیتی بنام امام حسین – علیه السلام – حاضر شد برای استقرار آن و جلوگیری از آسیب دیدن آن سنگین ترین مصیبت ها را تحمل کند و جان عزیز خود و همراهانش را برای آن فدا کند.

 در مورد نحوه فداکاری امام حسین – علیه السلام – برای دین خدا و استقرار آن و تقویت ارکان آن، بعداً در ایام ماه محرم و روز عاشورا – ان شاء الله – سخنان مشروحی خواهیم داشت و فعلاً رفتار آن بزرگوار در خروج از مکه و رفتن به استقبال خطرات و گرفتاری های عظیم، مورد بحث در این قسمت است. یعنی امام – علیه السلام – برای حفظ حرمت خانه خدا و احکام عبادی و اخلاقی مربوط به آن با صرف نظر از فواید عظیم اقامت در مکه و فضای مناسک حج، از خانه خدا و شهر مکه فاصله گرفت. قداست خانه خدا و قوانینی که برای رعایت حرمت آن خانه و زیارت آن در آیات قرآن و مجموعاً معارف دین توحیدی تعیین شده، متضمّن بخشی از برکات و فواید بی پایان این آئین آسمانی است و از ناحیه قداست و حرمت این خانه و احکام مربوط به آن و زیارت آن فواید عظیمی نصیب انسان ها می شود، پس باید آن حرمت و قداست حفظ شود، و حفظ حرمت آن و استمرار فواید آن ارزش آن را دارد که پیروان دین خدا و اهل اخلاص نسبت به او و در رأس آن ها حجت پروردگار و امام معصوم – علیه السلام – اقدام به فعالیتی کند که بلاها و مصیبت های عظیم آن را احاطه کرده است.

جهت رعایت روش اختصار در مقالات «کلام ایام» مباحث مربوط به حضرت مسلم بن عقیل و قیام و شهادت او در شهر کوفه را به بخش بعدی موکول می کنیم.

الیاس کلانتری

۱۳۹۶/۶/۱۳

پاورقی:

۱-لهوف، سید بن طاووس، انتشارات سرور، ص ۹۸

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن