کلام ایام – ۳۳۹، امام حسن مجتبی- علیه السلام- و تجلّی متعالی از کرامت خدای سبحان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

کلیات

* رحمت و برکات پروردگار عالمیان به انسانها از نوع متعالی معنوی در دو صورت اصلی کلی نازل می شود.
* تفاوت قرآن مجید با کتابهای آسمانی قبلی
* قرآن مجید حاوی علم بی پایانی است.
* پیامبران خدا پرورش یافته های پروردگار عالمیان و دارای صفات برتر و علم و قدرت فوق عادی بودند.
* بعضی از پیامبران فرصت و قدرت مناسب برای تشکیل جامعه دینی را پیدا می کردند و به آن اقدام می نمودند.
* وجود مبارک پیامبر خاتم حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از جمله رسولانی بود که موفق به تشکیل جامعه دینی شد.
* امامان معصوم دارای فضائل علمی و اخلاقی پیامبران ـ سلام الله علیهم اجمعین ـ بودند.
* امامت بالاترین مقام آسمانی است که بعضی از پیامبران دارای آن مقام بوده اند.
* ولادت هر یک از امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ ظهور مرتبه ای متعالی از رحمت و برکات خدای سبحان برای انسانها بود.
* امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ صاحب کرامات اخلاقی و بزرگواریها و صفات ممدوح عظیمی بود.
* امامت امام حسن ـ علیه السلام ـ در زمانی شروع شد که جامعه دینی دچار بحران فکری و عقیدتی سنگینی شده بود.
* امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ علاوه بر انتصاب به خلافت از طرف خدا، تنها حاکمی بود که از طرف اکثریت قریب به اتفاق مردم به حکومت رسیده بود.
* سرمایه و امکانات جنگی معاویه در حکومت خود و جنگ با امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ جهل و کوته فکری و حماقت گروههائی از مردم بود.
* امام حسن مجتبی همان روشی را در دوره حکومت خود به کار بست که پدر بزرگوارش ـ سلام الله علیهما ـ در دوره خلفاء سه گانه به کار می بست.
* کنار رفتن امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ از حکومت ناشی از بصیرت مقام امامت بود.

*  *  *  *  *  *  *  *  *  *  *

روز نیمه ماه مبارک رمضان سال روز ولادت گوشواره عرش خدا و سید جوانان بهشتی، وجود مبارک امام حسن مجتبی- علیه السلام- است. ولادت آن عطیه الهی فضیلت دیگری است که خدای سبحان به این ماه پر از نور و رحمت و برکت بخشیده و این حادثه مبارک موجب افزایش نورانیت و قداست آن شده است.

 رحمت و برکات پروردگار عالمیان به انسانها از نوع متعالی معنوی در دو صورت اصلی و کلی نازل می شود و در فضای زندگی آنها برقرار می‌شود. یکی: نزول کتابهای آسمانی است که هرکدام حاوی مرتبه ای از علم خدای سبحان بوده متناسب با نیازهای علمی دوره معینی از تاریخ، و آخرین آنها قرآن مجید است که حاوی علم بی پایانی است برای همه زمانها و متناسب با نیازهای علمی همه طبقات انسانها در سطح جهان.

 دوم: ارسال رسولانی از طرف خود یعنی پیامبران و اسکان آنها در بین مردم! تا راه های زندگی را برای انسان ها هموار کنند و آنها را به آن راهها هدایت کنند. پیامبران خدا پرورش یافته های پروردگار عالمیان بودند و دارای صفات برتر و متعالی و علم و قدرت فوق عادی، و بطور مستمر مورد تأیید و حمایت ذات قدوس الله قرار داشتند. آنها با علم و اخلاق و رفتار خود و تحمل سختی ها و مشقّت ها انسان ها را در مسیر حیات حقیقی همراهی می‌کردند. بعضی از پیامبران فرصت و قدرت مناسب برای تشکیل جامعه دینی را پیدا می‌کردند و اقدام به آن می کردند. آن عده از رسولان بودند یعنی دارای مقام رسالت و نبوت. اما تشکیل جامعه دینی برای همه پیامبران به لحاظ شرایط اجتماعی و تاریخی فراهم نمی شد، لذا آنها به بعضی آموزش های اخلاقی و فعالیت‌های فرهنگی در محدوده‌ای که ممکن بود اکتفاء می کردند.

وجود مبارک پیامبر خاتم حضرت محمد- صلّی الله علیه و آله و سلّم- از جمله رسولانی بود که موفق به تشکیل جامعه دینی شد و توانست آموزش‌ها و پیام‌های خدای سبحان را در سطح جهانی منتشر کند و در بخشی از جهان حکومت حقیقی دینی را برقرار کند. برنامه نبوت در جهت پیام رسانی با رحلت آن وجود مبارک بسته شد و جانشینان آن حضرت عنوان «امام» داشتند و تحت همین عنوان رهبری فکری و علمی مردم را بعهده می‌گرفتند.

 امامان معصوم- علیهم السلام- دارای فضائل علمی و اخلاقی و قدرت های فوق عادی می باشند مثل پیامبران و امامت بالاترین مقام آسمانی است که بعضی از پیامبران دارای آن مقام بوده اند. بطوریکه خدای سبحان می فرماید:

«وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيتِي قَالَ لَا ينَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ» (البقرة/۱۲۴) یعنی: وقتی ابراهیم را پروردگارش با کلماتی امتحان کرد، پس او آنها را به انجام رسانید، او [خدا] گفت من تو  را امامی برای مردم قرار می‌دهم! او [ابراهیم] سؤال کرد آیا از ذرّیّه (نسل) من هم [امامانی خواهند بود] خدا فرمود عهد من (امامت) به ظالمان نمی‌رسد.

از این آیه شریفه مقام عصمت برای امام تعیین شده از طرف خدا اثبات می‌شود.(۱)

 ولادت هر یک از امامان معصوم- علیهم السلام- یعنی جانشینان حقیقی پیامبر خاتم- صلّی الله علیه و آله و سلّم- تجلّی و ظهور مرتبه ای متعالی از رحمت و برکات و الطاف خدای سبحان برای انسان‌ها بود. امامان معصوم مثل همه پیامبران واجد فضائل عظیم اخلاقی و شخصیت متعالی قدسی بودند اما گاهی بجهت شرایط اجتماعی و تاریخی مختلف بعضی از فضائل و صفات اخلاقی از هر یک از آنها بیشتر تجلّی می‌کرد.

 اخلاق کریمه امامان معصوم- علیهم السلام- بطور مستقیم در جامعه دینی و بطور غیرمستقیم در جامعه جهانی اثرات عمیق و گسترده ای به وجود آورده. امام حسن مجتبی صاحب کرامات اخلاقی و بزرگواری ها و صفات ممدوح زیادی بود. کرامت و بخشش و عفو و گذشت از مخالفان و کمک‌های مالی کریمانه به نیازمندان از صفات مشهور و تجلّی یافته از آن وجود مبارک بود. تا جائیکه به آن بزرگوار «کریم اهل‌بیت» لقب داده اند و البته تمامی شخصیت های اهل بیت دارای کرامت در سطحی متعالی بوده‌اند! اما آن بزرگوار در این صفت و رفتارهای ناشی از آن شهرت بیشتری پیدا کرده است.

 امامان معصوم- علیهم السلام- شخصیت‌های فرهنگ‌ساز بوده اند و صفات برجسته انسانی و رفتارهای کریمانه و بزرگوارانه آنها نه تنها در جامعه دینی بلکه در بخشی از جوامع جهانی اثرگذار بوده است. بطوریکه امروزه می بینیم که عده زیادی از پیروان و شیعیان و علاقمندان به شخصیت اخلاقی امامان معصوم- علیهم السلام- در سطح وسیعی از جهان به یاد آنها و در جهت پیروی از آنها اعمال خیر زیادی انجام می‌دهند در سطح جامعه خودمان هم می بینیم در ماه رمضان و ایام ولادت امام حسن مجتبی- علیه السلام- گروه‌های زیادی از مردم به مساعدت و کمک های مالی به افراد نیازمند و مدد جو اقدام می کنند.

 امام حسن مجتبی- علیه السلام- در شرایطی بحرانی و بسیار سخت به مقام امامت رسید و هدایت جامعه دینی را در جهت فکری و عقیدتی بعهده گرفت. جامعه دینی دچار بحران فکری و عقیدتی سنگین و ظلمت های فراگیر و گسترده ای شده بود. صورتی تقلّبی از دین خدا در بخشی از جامعه و بر افکار گروه‌هائی از جاهلان حاکم شده بود. کار به جائی رسیده بود که سپاه عظیمی از جامعه تحت فرمان یک یاغی تبهکار بنام معاویه امیر منطقه شامات قرار داشت و او قبل از زمان امامت امام حسن مجتبی و در زمان حکومت امیرالمؤمنین علی- سلام الله علیهما- شروع به یاغیگری کرد و سپاهی را برای جنگ با حکومت مرکزی آماده کرد و به یاغیگری گسترده‌ای دست زد.

 امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- علاوه بر اینکه از طرف خدای سبحان به حکومت و جانشینی رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- منصوب شده بود، تنها حاکمی هم بود که از طرف اکثریت قریب به اتفاق مردم به حکومت رسیده بود و حکومت جامعه از هر نظر و از هر جهت حقّ مشروع و قانونی او بود. طبعاً جنگ با آن حضرت و مخالفت با او هیچ گونه توجیه شرعی و عقلی و سیاسی نداشت! اما قشر عظیمی از افراد جامعه که حدود بیست سال تحت فرمان معاویه بعنوان امیر منطقه شامات قرار داشتند به برده های کامل فکری در مقابل حکومت تبدیل شده بودند و جز پیروی کورکورانه و جاهلانه از حکومت هیچ هدف دیگری در زندگی خود نداشتند. به آنها اضافه می شدند افراد جاهلی که در عراق و مناطق دیگری از جامعه دینی زندگی می کردند و در اثر پیروی از یک صورت تقلّبی حاکم بر جامعه به افرادی شرور و دنیاپرست و فریب خورده تبدیل شده بودند.

 اگر کسی اندک شعور سیاسی و اجتماعی و آشنائی مختصری با حقیقت دین خدا پیدا کند و با شخصیت امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- در همان حد آشنا باشد، خواهد فهمید که جنگ با آن حضرت به چه مقدار جهل و حماقت و فساد عقیدتی و فکری احتیاج دارد. اما متأسفانه این وضعیت فکری در فاصله بین رحلت رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- تا آن زمان یعنی در مدت ۲۵ سال و تا زمان استقرار حکومت امام- علیه السلام- به وجود آمده و به قدرت رسیده بود. حکومت امام امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- مثل حکومت رسول اکرم- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و پیامبران دیگر یک حکومت حقیقی دینی و آسمانی بود. او هرگز قداست و کمالات دین خدا و جمال زیبای آن را فدای مصلحت سیاسی و اهداف زودگذر آن نمی‌کرد. او آینده را در نظر می‌گرفت و از حقّ الهی انسان ها در شناختن دین خدا و حرکت بسوی آن در آن زمان و زمان های بعدی صرف نظر نمی‌کرد. شناختن حقیقت دین خدا در نظر گسترده و بصیرت فوق عادی او حقّ همه انسانها و در زمان ها و جوامع مختلف بود. لازم بود صورت زیبا و جاذب آن در همه زمان‌ها و همه جوامع انسانی ظهور و تجلّی یابد. اما معاویه یک تبهکار شرور و یک آدمکش پلیدی بود که برای رسیدن به حکومت و تضعیف حکومت آسمانی امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- از کشتن کودکان خردسال هم خودداری نمی کرد. او به هر جنایتی دست می زد و به هر دروغی متوسل می شد.

کلام ایام ـ 258 ، نگاه آسمانی به عطایای الهی
بخوانید

 سرانجام در جریان جنگی که بین سپاه حکومت مرکزی جامعه و امامت امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- و معاویه یاغی و بردگان فکری طرفدار او در گرفت- یعنی جنگ صفّین- وقتی سپاه شورشی و یاغی معاویه چند قدم بیشتر با شکست کامل و از هم پاشیدن فاصله نداشت با یک نیرنگ سیاسی او و مشاورش عمروعاص- اغتشاشی در سپاه امیرالمؤمنین- علیه السلام- به وقوع پیوست و عده‌ای از سپاه آن حضرت در اثر یک فریبکاری معاویه از او جدا شدند و با او به مخالفت برخاستند و علیه آن حضرت و سپاهش موضع گرفتند. سرمایه و امکانات جنگی معاویه در حکومت خود و در جنگ با امیرالمؤمنین، جهل و کوته فکری و حماقت گروههائی از مردم بود و آن هم البته سرمایه عظیم و فراوانی بود و امروزه هم حدود هزار و چهارصد سال از آن تاریخ گذشته این جهل و حماقت و تبهکاری نسبت به آن زمان بیشتر هم شده و سطح جهان را پر کرده است.

 امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- در اثر آن اغتشاش و اوضاع پیش آمده ناچار از میدان جنگ به شهر کوفه و مقرّ حکومت خود برگشت و اداره جامعه در هم ریخته و نابسامان آن روز را به مرکزیّت کوفه بدست گرفت و معاویه هم با سپاه خود که از خطر شکست در میدان جنگ نجات یافته بود به منطقه شامات برگشت و برای شرارت‌های دیگر و ادامه یاغیگری خود را آماده می کرد.

فتنه‌ای که از ناحیه سیاست شرورانه معاویه و جاسوسان او در سپاه امیرالمؤمنین به وجود آمده بود، گسترش یافت و سرانجام آن حضرت در جریان توطئه‌ای مورد سوء قصد [باصطلاح ترور] قرار گرفت و به شهادت رسید.

 بعد از شهادت امام امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- جانشین و وصی او امام حسن مجتبی- علیه السلام- عهده‌دار مقام امامت و حکومت شد! و بلافاصله شرارت معاویه و یاغیگری او هم شروع شد و او با سپاهی مجهّز جهت جنگ با حکومت امام حسن مجتبی- علیه السلام- بطرف عراق- مقرّ حکومت دینی- حرکت کرد.

قبل از شروع جنگ و تلاقی دو سپاه حوادثی پیش آمد از جمله خیانت دو نفر از فرماندهان سپاه امام حسن- علیه السلام- که جامعه دینی بطور کامل دچار اغتشاش شد و امکان برقراری حکومت دینی بطور کلی از میان رفت. امام- علیه السلام- که وارث آن جامعه فتنه زده و نابسامان بود با بررسی اوضاع و ارزیابی و سنجش موقعیت سپاه خود مصلحت دید که از حکومت کناره‌گیری کند و از آن فاصله بگیرد و به وظایف امامت در حدّ آموزش های اخلاقی و فرهنگی مشغول شود. یعنی همان روشی را به کار ببرد که پدر بزرگوارش در دوره حکومت خلفای قبل از خود و در زمان ۲۵ سال بعد از رحلت رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- به کار می‌بست.

 امام- علیه السلام- در مجموع ادامه جنگ داخلی را در جامعه مصلحت ندید و فعالیت فرهنگی و آموزشی را بر فعالیت سیاسی و ادامه حکومت ترجیح داد.

آن حضرت با افراد خاندان رسالت به مدینه برگشت و مثل پدر بزرگوارش به زندگی عادی خود ادامه داد.

 کنار رفتن از عرصه حکومت و تسلّط معاویه بر جامعه دینی برای اصحاب و دوستداران خاندان رسالت و خود آن حضرت بسیار حزن انگیز و رنج آور بود. اما تدبیر دیگری مناسب تر و بهتر از آن برای آن بزرگوار وجود نداشت. بصیرت خاصّ مقام امامت او را دعوت می‌کرد به صبر و تحمل مشقّت ها و محافظت از اساس دین خدا و جلوگیری از تخریب آن بنای شکوهمند رفیع بدست دشمنان آن.

 معاویه از دشمنان سابقه‌دار دین خدا و از منافقان مرموز در جامعه دینی بود. او سیاستمداری مکّار و آشنا به افکار عامه مردم بود و مهارت زیادی در دروغگوئی و فریب دادن مردم داشت. اما وقتی عده‌ای تأثیر گذار از افراد جامعه به هر علتی اطراف یک شیّاد تبهکار جمع شوند و از او حمایت کنند، برای یک مصلح اجتماعی که نه دروغی به مردم خواهد گفت و نه کسی را فریب خواهد داد و اصول اخلاق دینی را در هر صورت به کار خواهد بست چه انتخاب دیگری باقی می ماند.

 امام معصوم حافظ دین خدا و شکوه و عظمت آن می‌باشد و بصیرت او گسترده‌تر از محدوده اطراف خود و زمان کوتاه عمر خود می باشد. او وقتی می‌بیند مردم در گردابی از جهل و غفلت گرفتار شده اند، اقدام به نجات آنها می کند، اما یک زمان فعالیت نظامی و جنگی در این زمینه کارساز است و وقت دیگر صبر و تحمل و استقامت و اکتفاء به فعالیت فرهنگی.

 امام- علیه السلام- در جریان کنار رفتن از حکومت و باصطلاح صلح- به معنی قطع جنگ- مورد اعتراض دوستداران و طرفداران خود قرار گرفت. اعتراض دوستداران امام- علیه السلام- و بعضی از افراد سپاه او از ناحیه حزن و اندوه ناشی از جریان های پیش آمده بود. اما منشأ تصمیم امام- علیه السلام- بصیرت امامت و آینده ‌نگری خاصّ آن مقام بود. لذا سختی‌ها و اعتراض‌ها را تحمل می فرمود.

 اقدام امام- علیه السلام- در کنار رفتن از حکومت و اکتفاء به فعالیت فرهنگی در دید وسیع فواید عظیمی برای جامعه دینی داشت و صورتی زیبا و جاذب از دین خدا را برای جهانیان به نمایش گذاشت و بقای بنای رفیع دین خدا را تضمین کرد. آن حضرت با رفتارهای خود به مردم نشان داد که انسان گاهی برای ایجاد آرامش در زندگی برای دیگران لازم است از بعضی حقوق و منافع خود صرف‌نظر کند و این کار گاهی یک نوع فداکاری محسوب می‌شود.

 امام- علیه السلام- در مقام یک معلم آسمانی به انسان ها یاد داد که دین خدا و معارف و آموزش‌های آن امانتی است از طرف خدا و باید این امانت را حفظ کرد و بدست آیندگان رساند حتی اگر لازمه این نوع فعالیت و استقامت تحمل مشقّت ها و سختی‌های زیادی باشد و حتی اگر لازم باشد انسان ها در مسیر این نوع جهاد با خطرات زیاد و حتی خطر کشته شدن مواجه شوند.

 امام- علیه السلام- در مقابل اعتراضات مردم و طرفدارانش اشاره ای فرمود به داستان حضرت موسی و حضرت خضر در قرآن مجید و بطور ضمنی اشاره ای کرد به اینکه در ورای این حوادث ظاهری حکمت های گرانبهائی وجود دارد که در آینده آشکار خواهد شد. آن وجود شریف قدسی به مردم یاد داد که چهره صلح‌ جویانه دین خدا هم بسیار زیبا است، همچنانکه چهره جهادی آن زیبا است و لازم است انسان ها چهره های گوناگون آن را مشاهده کنند.

 درباره سیره شریف امام حسن مجتبی- سلام الله علیه- در سال روز ولادت پربرکت آن وجود شریف قدسی در سال های قبل مقالاتی در همین وبسایت منتشر شده و رفتارهای شکوهمند آن بزرگوار در آن مقالات مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته با توصیه مجدد به مطالعه آن مقالات که ذیلاً عناوین و شماره های آنها ذکر می‌شود. طلوع آن ستاره درخشان در عالم فضائل انسانی را به تمام دوستداران و پیروان آن حضرت تبریک می گوئیم و امیدواریم در فرصت های دیگر به ذکر و توضیح بعضی از رفتارها و سخنان آن بزرگوار موفق شویم.

 کلام ایام – ۵۹، برکات ولادت امام حسن مجتبی- علیه السلام- سرور جوانان اهل بهشت.

 و شماره‌های ۶۰ و ۶۸ و ۶۹ در (چهار بخش).

کلام ایام- ۱۴۰، ولادت امام حسن مجتبی (علیه السلام) جلوه‌ای از اجتماع دریاهای نور.

 کلام ایام – ۲۰۹، صلح و جنگ در جهت حفاظت از دین خدا، و شماره‌های ۲۱۰ و ۲۱۴ و ۲۱۵ در (چهار بخش)

پاورقی:

۱- در تفسیر این آیه کریمه بحث تفسیری مستدلی در تفسیر المیزان آمده علاقه مندان می توانند به آن مراجعه کنند.

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن