پرسش و پاسخ ـ ۱۵،حکمت مجازات های اسلامی چیست؟

80893078-5129396 سؤال: مجازات‌های خشن و غير انسانی – برخي از احكام فردي و اجتماعي قرآن با روح دموكراسي، آزادي‌خواهي، حقوق بشر، عدالت و معيارهاي اخلاقي و انساني بيگانهاست. روشنفكران ديني در جهان اسلام براي حل اين مشكل گفته‌اند كه اين احكام، مربوط به شرايط زماني و مكاني و بافت فرهنگي ـ اجتماعي جامعة‌ عربستان در هزار و چهارصد سال پيش بوده است و منظور قرآن اين نيست كه مي‌توان (و يا مي‌بايد) آنها را به همة جوامع و تا روز قيامت تعميم داد. اين توجيه سه مشكل عمده دارد:

۱-  در خود آيات قرآن هيچ نشانه‌اي كه اين مدعا را تأييد كند، وجود ندارد. ظاهر آيات به گونه‌اي است كه گويي مي‌خواهند احكامي عام، كلي و ابدي را بيان كنند. بنابراين مقيّد كردن آنها به شرايط زماني و مكاني خاص، نيازمند شواهد و قرائني محكم و صريح از درون آيات قرآن است، وتقييد و تخصيص زدن بر آيات كلي قرآن با استناد به ادلة عقلي و اخلاقي، عين اعتراف به غيرعقلاني و غيراخلاقي بودن احكام قرآني است.

۲- چطور ممكن است در يك كتاب آسماني كه مدعي است براي هدايت و راهنمايي همة‌ انسانها در همه جوامع و همة‌ زمانها (تا روز قيامت) آمده و حاوي مهمترين و بنيادي‌ترين مسائل مورد نياز بشر مي‌باشد، احكامي بيايد كه فقط مخصوص شرايط زماني و مكاني عربستان در هزار و چهار صد سال پيش است و پس از آن ديگر در هيچ زمان و مكان ديگري قابل اجرا نيست؟ آيا به جاي بيان چنين احكامي – كه حجم عظيمي از قرآن را گرفته‌اند-  بهتر نبود كه امور زندگي اجتماعي و سياسي مردم ـ كه همواره تابع شرايط زماني و مكاني متغير است ـ به خودشان واگذار مي‌شد و در عوض، مسائل مهم و حياتي ديگري  كه آدميان در همه زمان‌ها به دانستن آنها نيازمند هستند ـ در قرآن مي‌آمد؟

۳- با اين توجيهات ممكن است مشكل تعدادي از اين احكام (مانند اختلاف در ارث زن و مرد) تا حدودي حل شود، اما بعضي از احكام قرآني ـخصوصاً در مورد مجازات بعضي مجرمان ـ حتي با ملحوظ كردن شرايط زماني و مكاني و معيارهاي اخلاقي، فرهنگي و اجتماعي زمان نزول نیز غيرانساني و غيرقابل توجيه است.

پاسخ: مجازات های اسلامی بعضاً بدون در نظر گرفتن حکمت و کیفیت تحقق آنها ظاهرا خشن به نظر می رسند اما در صورت توجه کارشناسانه و عالمانه به آنها حکمت و فوائد و آثار آنها روشن می شود. در اخلاق دین توحیدی به طور کلی خشونت با انسانها، حتی انسانهای غیر متدین به این دین، جایگاهی ندارد.و همه احکام دینی و مجازات‌های گناهکاران بر مبنای حکمت و رحمت پروردگار عالم تعیین شده‌است. ایجاد فضای مناسب با تخلف و وقوع جرم و جنایت و بعضاً  مجازات خلافکار با معیارهای اخلاقی دین توحیدی سازگار نیست. در اخلاق دینی، زمینه ارتکاب گناه و ظلم و جنایت و از بین بردن آن زمینه مورد توجه می باشد.
این مجازات ها اگر چه دارای ظاهری خشن می باشد، اما زمینه تحقق آنها غالبا بوجود نمی‌آید. یعنی مجازات های دینی بازدارنده از جرم است، نه به‌منظور تحقق و بعد مجازات مرتکبان آنها.
این روش که یک جامعه یا قانونی اجازه دهد مردم – اگر چه انسانهای غیر عاقل- مرتکب جنایت شوند و بعد آنها را مجازات کند،روش انسانی توام با رحمت و عاطفه نمی‌باشد. روش انسانی‌تر این است که عواملی از جمله قوانین مربوط به مجازات‌ها موانعی در سر راه ارتکاب جرم ایجاد کند، و جرمی واقع نشود تا مرتکب آن جرم مجازات شود.
با توجه دقیق و کارشناسانه نسبت به شرایط مجازات های دینی، روشن می‌شود که غالبا شرایط تحقق آنها جز در موارد بسیار نادر بوجود نمی آید. مثلا فلان عمل خلاف را اگر چهار نفر شاهد عادل دیده باشند و در محکمه حاضر شوند و به وقوع آن شهادت بدهند، آن عمل به عنوان یک گناه واقع شده تلقی می‌شود و مرتکب آن مجازات می‌گردد. و یا اگر خود شخص چهار مرتبه به میل خود و در حالیکه در سلامت روحی به سر می برد به ارتکاب آن عمل اعتراف کند، آن جرم اثبات می‌شود و مجازات تحقق پیدا می کند. طبیعی است هیچ انسانی که اندکی عقل و شعور در او هست، آن عمل خلاف را جلو چشم دیگران انجام نمی دهد، تا چهار نفر از آنها که عادل هم محسوب می شوند، شاهد آن جرم باشند.
یعنوان مثال اگر کسی مرتکب دزدی شد با ۱۴ شرط و یا در مقام تفکیک دقیق‌تر با ۲۲ شرط مجازات اسلامی – قطع دست دزد– در مورد او اجرا می‌شود. یکی از این شرایط این است که شخص از محلی که در آن بسته است مثل خانه و یا مغازه دزدی کند و اگر از مغازه ای که در آن باز است دزدی کند این مجازات شامل او نمی‌شود.
مرحوم استاد محمد تقی جعفری، دانشمند و متفکر بزرگ دینی در این زمینه می فرمود مجازات های اسلامی به منزله یک شمشیر کشیده شده‌است ولی برای فرود آمدن نیست بلکه جنبه تهدید دارد، شخصی که تمایل به گناه در او بوجود آمده با دیدن این شمشیر مسیر خود را عوض کند و از ارتکاب گناه خوداری کند.
این مجازات‌ها اگر چه ظاهر خشنی دارد، اما برای بازدارندگی از جرم تعین شده‌اند. و نقش تربیتی و بازدارنگی دارند نه جهت وقوع جرم و مجازات مجرم. و حقیقت هم همین است.
اما یک نکته بسیار مهم هم باید محل توجه قرار بگیرد و آن اینکه آیا یک مجرم و یک قاتل باید مورد ترحم قرار بگیرد وعده ای از آنها حمایت کنند، اما آن انسانهای بیگناه که مورد ظلم و جنایت قرار می گیرند، قابل ترحم نیستندو نباید از آنها حمایتی صورت بگیرد.
یعنی اگر بنا باشد انسانهای خلافکار و تبهکار که امنیت و اصل حیات انسانها را به خطر می اندارند و حقوق آنها را پایمال می کنند، قابل ترحم و حمایت باشند، انسانهای بی‌گناه که مورد ظلم واقع می شوند نباید مورد حمایت و ترحم قرار بگیرند؟ا ین چه حقوقی است که شامل حال تبهکاران و آدمکشان می‌شود، اما شامل حال آدم های بیگناه نمی‌شود! آیا کشته‌شدن انسانهای بی‌گناه بوسیله دزدها و تبهکاران عملی انسانی‌است؟ و مجازات جنایتکاران عمل غیر انسانی است و بقول صاحب این سخن با روحیه دموکراسی و آزادی خواهی و …. منافات پیدا می کند؟
چند سال قبل وزیر دادگستری آمریکا اعلام کرد، در سال گذشته مسیحی بیست میلیون مورد دزدی در جامعه آمریکا واقع شده است؟؟؟ ما همه می‌دانیم – اشکال کننده و جواب دهنده- که تعدادی از این دزدی‌ها و با جنایتی هم همراه بوده‌است، اگر نگوئیم اکثر آنها. آیا انسانهایی که در این حوادث مورد ظلم و ترس و ناامنی شده‌اند یا حداقل اموالشان از بین رفته، قابل ترحم نیستند؟ و فقط دزدها و جانی‌ها قابل ترحم هستند؟! جواب اهل عقل و عاطفه مشخص است.
در این زمینه در دین توحیدی مجازاتهایی به ظاهر خشن در نظر گرفته شده که ترس از این مجازات‌ها در جوامعی که این احکام اجرا می شود بهترین مانع و باز دارنده از ارتکاب جرم است. این مجازات‌ها برای ایجاد امنیت و فضای آرام و اخلاقی در جوامع انسانی تعیین شده است.
آیا بهتر نیست که انسانها بطور کامل در امنیت و آرامش زندگی کنند و حقوق آنها اعم از حق حیات و امنیت و آرامش و حق مالکیت حفظ شود و افراد متمایل به جرم و جنایت جرات و فرصت این کارها را پیدا نکنند؟!
اگر انسان تبهکاری که به جهت دزدیدن چیزی وارد خانه‌های می‌شود و کودکان بیگناهی را به‌قتل می رساند بخاطر رسیدن به خواسته‌اش، قابل ترحم است؟!  طبعاً آن کودکان بیگناه بیشتر قابل ترحم می‌باشند.
چند سال قبل دو جوان سوار یک اتومبیل مسافرکش می شوند و راننده را به خارج از جاده می برند و با اسلحه ای که در دست داشتند او را به‌قتل می‌رسانند و چرخهای اتومبیل او را باز کرده و می‌برند! در جلسه محاکمه که روزنامه ها جریان را درج می کردند قاضی دادگاه به این دو جوا ن می‌گوید آیا به خاطر چهار تا چرخ اتومبیل می شود انسانی را کشت؟! مجرم اصلی که اخیرا از سربازی مرخص شده بود و از پادگان نظامی یک اسلحه کمری دزدیده بود، در جواب قاضی می‌گوید من یک اسلحه با خود داشتم گفتم حداقل استفاده‌ای از آن کنم. من وقتی سؤال قاضی را خواندم، قبل از خواندن جواب متهم آن را حدس می‌زدم. خیلی عجیب است جوانی یک عدد اسلحه از پادگان محل خدمت دزدیده و برای آنکه از آن استفاده کند و این کالا بی‌مصرف نماند، انسانی را کشته است. البته جهت اینکه دست خالی از صحنه نرود،چرخهای اتومبیل را هم باز کرده و با خود برده است!
اما نظرات آن عده که سوال کننده محترم آنها را روشنفکر دینی تلقی کرده ،هیچگونه بار علمی با خود ندارد. و احکام دین توحیدی و صورت کامل آن دین اسلام برای همه زمانها و همه جوامع و همه انسانها در نظر گرفته شده و ربطی به عربستان و زمان نزول قرآن ندارد. این نظرات افراد یا بی اطلاع و یا مغرض می باشد، پس سوال بعدی طبعا موردی پیدا نخواهد کرد و اصلا ربطی به سوال ندارد. گوینده این سخن چگونه روشنفکر دینی محسوب می‌شود که یک اطلاع سطحی از قرآن مجید ندارد. خداوند عالم در قرآن می فرماید:
و ای رسول ما تو را نفرستادیم مگر آن‌که رحمت برای اهل عالم باشی (انبیاء / ۱۰۷) و باز می فرماید:
و حال آن‌که این کتاب الهی جز ذکر برای عالمیان هیچ نیست (القلم  /۵۲)
و ما تو را جز برای این‌که عموم بشر را بشارت دهی و بترسانی نفرستادیم ولیکن اکثرمردم از این حقیقت آگاه نیستند (سبا / ۲۸)
از این آیات و ده ها آیه دیگر در قرآن موضوع جهانی بودن معارف و احکام اسلامی روشن می شود.

154-چرا خداوند مانع تحریف قرآن می شود، اما از تحریف تورات و انجیل جلوگیری نکرد؟!
بخوانید

الیاس کلانتری

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن