تفسیر کاربردی قرآن کریم ـ ۱

بسم الله الرحمن الرحیم

در تحقیقات و مطالعات مربوط به «قرآن کریم» و نوشتن مقالاتی درباره آن با عنایات و الطاف خدای سبحان فصل جدیدی را شروع کردیم. و عنوان فوق را برای آن در نظر گرفتیم. مقالات مربوط به این مباحث ابتداء در مجله «درس هایی از مکتب اسلام» منتشر می شود و بخش اول آن از شماره ۹ سال ۶۲ و شماره پیاپی ۷۳۹ شروع شده و بعد از انتشار در آن مجله ، در وبسایت «حکمت طریف» هم در بخشی که با همین عنوان باز شده قرار خواهد گرفت.
امیدواریم با دعای دوستان علاقه مند به علوم و معارف قرآن کریم در این فعالیت قرآنی و علمی مشمول عنایات و الطاف بیشتر خدای علیم حکیم قرار بگیریم.
الیاس کلانتری

تفسیر کاربردی قرآن کریم

مقدمه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم. الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ، و صَلَّی اللهُ علی محمد رسول الله و عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.

قرآن کریم متضمّن علوم و معانی نامحدودی است

 از آیات متعددی در قرآن کریم و سخنان زیادی از معلمان آسمانی قرآن یعنی ذوات مقدسه معصومین- علیهم السلام- بر می آید که در این کتاب آسمانی، علوم و معارف و معانی نامحدودی بصورتی متمرکز بکار رفته است.

دلائل عقلی و استدلال های عقیدتی هم این موضوع را اثبات می کند! چون این کتاب از علم نامحدود پروردگار عالمیان- عزّوجلّ- نشأت گرفته و آیتی برای اثبات نبوت و رسالت آخرین پیامبر خدا حضرت محمد- صلّی الله علیه و آله و سلّم- برای همه عالمیان و در همه زمان ها می باشد. همچنین این کتاب آسمانی برای زمان های نامحدودی بعنوان برنامه کامل زندگی انسان ها در نظر گرفته شده! و نیازهای علمی همه انسان ها، آن هم در همه زمان ها در مجموع نامحدود خواهد بود. خداوند فرمود:

«إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ» (ص/۸۷) یعنی: این کتاب ]قرآن[ نیست، مگر آموزشی برای عالمیان.

وجود مبارک رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- در یکی از سخنان خود در مقام توصیف قرآن می فرماید:

«لَه‌ ظَهرٌ‌ وَ‌ بَطنٌ‌ فَظاهِرُهُ‌ حُکمٌ‌ وَ‌ باطِنُهُ‌ علمٌ، ظاهِرهُ‌ اَنیقُ‌ وَ‌ باطِنُهُ‌ عَمیقٌ لَهُ نُجومُ(۱) و عَلي نُجومهِ نُجومُ لا تُحصی عَجائِبُهُ وَ لا تُبلی غَرائِبُه، فیهِ مَصابیحُ الهُدی وَ مَنارُ الحِکمَةِ، وَ دلیلٌ علَی المَعرِفَةِ…»( ۲) یعنی: قرآن دارای ظاهری و باطنی است، پس ظاهرش حکم و باطنش علم است، ظاهرش زیبا و باطنش عمیق است، آن دارای ستاره هائی است و بر ستاره های آن هم ستاره های دیگری است! شگفتی هایش به شماره در نیاید و عجائب آن کهنه نمی شود. در آن است چراغ های هدایت و جایگاه روشن حکمت و راهنمائی برای معرفت… از این کلام شریف نامحدود بودن معانی و معارف و علوم قرآن روشن می شود و نکته مهم دیگری که بعداً به آن اشاره خواهد شد!

امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- هم در یکی از خطبه های خود در بیان اوصافی از قرآن مجید می فرماید:

«ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْهِ الْكِتَابَ نُوراً لَا تُطْفَأُ مَصَابِيحُهُ وَ سِرَاجاً لَا يَخْبُو تَوَقُّدُهُ وَ بَحْراً لَا يُدْرَكُ قَعْرُهُ وَ مِنْهَاجاً لَا يُضِلُّ نَهْجُهُ وَ شُعَاعاً لَا يُظْلِمُ ضَوْءُهُ…»(۳) یعنی: سپس خداوند کتاب ]قرآن[ را بر او فرستاد نوری که چراغ های آن خاموش نخواهد شد و چراغی که شعله های آن فرو ننشیند و دریائی که به قعر آن نتوان رسید و راهی که رهرو آن گم نشود و پرتوی که روشنائی آن تاریک نشود.

و در ادامه همان کلام شریف می فرماید:

«فَهُوَ مَعْدِنُ الْإِيمَانِ وَ بُحْبُوحَتُهُ وَ يَنَابِيعُ الْعِلْمِ وَ بُحُورُهُ وَ رِيَاضُ الْعَدْلِ وَ غُدْرَانُهُ» یعنی: قرآن معدن ایمان و مرکز آن و سرچشمه های علم و دریاهای آن و باغ های عدالت و غدیر های آن است. و باز در ادامه خطبه مبارک خود می فرماید:

«وَ بَحْرٌ لَا يَنْزِفُهُ الْمُسْتَنْزِفُونَ وَ عُيُونٌ لَا يُنْضِبُهَا الْمَاتِحُونَ وَ مَنَاهِلُ‏ لَا يَغِيضُهَا الْوَارِدُونَ» یعنی: و دریائی که آب کشنده ها، نتوانند آن را تمام کنند و چشمه هائی که آب برنده ها، نتوانند آن را خشک کنند و سرچشمه هائی که وارد شوندگان نتوانند از آن بکاهند(۴) از این عبارات هم، نامحدود بودن علوم و معارف و معانی قرآن به نحوی آشکار می شود. بالخصوص عبارت «دریائی که به قعر آن نتوان رسید» و همچنین «چشمه های علم و دریاهای آن»!

مقصد اصلی از طرح این موضوع

در این نوشتار بحث مفصلی در جهت اثبات این موضوع یعنی وجود علم بی انتها بصورت متمرکز در قرآن نخواهیم داشت و اصل موضوع را مسلّم و اثبات شده- در جای خود- تلقّی می کنیم و فقط جهت روشن شدن مقصد اصلی اشاره کوتاهی به این موضوع کردیم. و در این بحث عمدتاً، نیازهای علمی ایمان آورنده ها به قرآن و معرفی روش های بهره برداری از علوم به کار رفته در آن مورد نظر می باشد.

البته دیگران هم که وارد مراحل اولیه در آشنائی با قرآن مجید شده اند می توانند برای اثبات این ادعا در این کتاب و رسیدن به مراحل بعدی با مطالعه بیشتر و کمک گرفتن از دانشمندان قرآن شناس به مقصود خود برسند.

توضیح بیشتر اینکه: قرآن مجید هم برای ایمان آورنده ها به آن و پیروان دین توحیدی برنامه هدایتی در حدّ نیازهای آن ها دارد و هم برای عموم انسان ها و کسانی که در آشنائی با قرآن و معارف دین توحیدی مبتدی محسوب می شوند. بنا بر بیان خود قرآن این کتاب هم متضمّن هدایتی برای «متقین» است یعنی:

«هُدًى لِلْمُتَّقِينَ» (البقرة/۲) و هم مشتمل بر هدایتی است برای عموم انسان ها یعنی:

«هُدًى لِلنَّاسِ» (البقرة/۱۸۵) با در نظر گرفتن این موضوع می توانیم بگوئیم که موضوع مورد بحث در این نوشتار یک بحث تخصّصی قرآنی است و مخاطبان این نوشتار عمدتاً ایمان آورنده ها به قرآن مجید و اوصاف اختصاصی آن می باشند و به موضوع نامحدود بودن معانی و علوم قرآن حداقل اجمالاً ایمان دارند.

البته آنچه در مورد مخاطبان اصلی این مباحث ذکر شد به آن معنی نیست که دیگران که هنوز با حقیقت قرآن و موقعیت رفیع خاص آن آشنا نیستند و یا توجه عالمانه و کارشناسانه نسبت به آن ندارند، و اینکه چون ایمان آن ها به این کتاب آسمانی در مراحل اولیه است، بهره ای از این مباحث نخواهند داشت! نه! و مراد ما این نیست، بلکه آن ها می توانند ابتداءً اصل ایمان به موقعیت خاص قرآن را مورد توجه قرار دهند و آن مرحله اولیه را در این زمینه طی کنند و در مرحله بعدی وارد فضای مباحث تخصّصی شوند و این موضوع به نحوی در بعضی از علوم دیگر هم صدق می کند!

تفسیر کاربردی قرآن کریم ــ ۱

علوم و معارف به کار رفته در این کتاب آسمانی ارکان و پایه های اصلی زندگی حقیقی انسان ها را تشکیل می دهد و آن اساس زندگی مطلوب است یعنی این علوم و معارف در جنب زندگی انسان و حواشی آن قرار نگرفته است و بنابراین به لحاظ موقعیت علمی آن لازم است مورد استفاده عموم انسان ها در همه جهات زندگی قرار بگیرد. و اینکه بلحاظ قرار گرفتن علوم و معارف بی پایان در این کتاب آسمانی، امکان بهره برداری بی پایان هم از آن وجود دارد و بطور کلی فواید آن بی پایان و برای همه انسان ها در سطوح و مراتب مختلف و در جهات و ابعاد گوناگونی امکان بهره برداری از آن وجود دارد. و علوم و معارف آن اختصاص به گروهی از انسان ها و زمان و فرهنگ معینی ندارد. این وصف و بعضی از اوصاف دیگر آن، جنبه اختصاصی دارد و هیچ کتابی حتی کتاب های آسمانی قبلی هم شبیه و نظیر آن نمی تواند باشد، چون کتاب های آسمانی قبلی برای زمان های محدود و اقوام معینی از انسان ها نازل شده بود و نه برای زمان ها و نیازهای نامحدود!

در آیات قرآن مجید و سخنان و آموزش های معلمان آسمانی آن یعنی وجود مبارک رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و دیگر رهبران آسمانی- علیهم السلام-  توصیه های مکرّری برای استفاده و بهره برداری از آن و ازدیاد بهره برداری و استمرار آن در جهات مختلف زندگی به عمل آمده است و ما بعد از تذکر یک نکته علمی و اخلاقی، تعدادی از آن موارد را ذکر و مورد بررسی قرار خواهیم داد و آن نکته این است که دانستن یک حقیقت در زندگی انسان ها بالخصوص عده ای از آن ها لزوماً منتهی به عمل مناسب در مورد آن و بهره برداری از آن علم نمی شود! و عده زیادی از انسان ها بلکه اغلب آن ها- جز عده قلیلی- با وجود علم به بعضی از حقایق و پدیده های محیط اطراف زندگی خود، نسبت به عمل کردن به مقتضیات آن علم و بهره برداری از آن و یا بهره برداری در حدّ لزوم و ضرورت، بی اعتناء هستند. مثل اینکه عده ای از انسان ها در حالیکه از مضرّات بعضی از غذاها و مصرف بیشتر از ضرورت آن ها واقف هستند اما در عین حال اعتناء زیادی به این علم ندارند و غذاهای مضرّ به حال خود را مصرف می کنند و یا عده ای از والدین کودکان حتی با تحصیلات در مراتب عالی با علم به اینکه سرزنش و تحقیر در مقام موعظه در کودکان اثر مطلوبی نخواهد داشت و بلکه عامل فرار و نفرت آن ها از موعظه خواهد شد، در عین حال فرزندان خود را مورد انتقاد و سرزنش قرار می دهند و آن ها را تحقیر می کنند در حالیکه به آن ها محبت دارند و تمایلی هم در اصل به تحقیر آن ها ندارند.

تفسیر کاربردی قرآن کریم ـ 2
بخوانید

منظور ما از «تفسیر کاربردی قرآن» توجه به علوم و معارف بکار رفته در آیات آن است بصورت کاربردی و بهره برداری در مقام عمل به آن گنجینه های قدسی و تفسیر و بحث و گفتگو درباره آن ها از این ناحیه است. در این نوشتار روش بهره برداری از این گنجینه های عرشی یعنی آیات کلام خدا و استخراج معانی گرانقدر از آن ها و اسلوب خاصّ پژوهش و تحقیق در قرآن مجید و اثر پذیری متناسب از آن مورد بحث و تحقیق قرار خواهد گرفت. (ان شاء الله تعالی) و محور اصلی مباحث را نوعی از معانی آیات و رفتارهای ذوات مقدسه رهبران آسمانی و معلمان حقیقی قرآن مجید تشکیل خواهد داد.

فاصله بین علم و عمل

این عنوان موضوع یک کتاب و یا تعدادی مقاله است که در حال تألیف و تنظیم و آماده سازی برای انتشار است و در آن مباحث علل و موانع مختلف عمل به علم بررسی شده است. اصل موضوع یک موضوع قرآنی است و به رشته هائی از بعضی علوم مثل روانشناسی و جامعه شناسی و تعلیم و تربیت ارتباط دارد. اما اینجا جهت روشن شدن بحث به اصل موضوع اشاره ای کردیم. با صرف نظر از علل و عوامل بازدارنده از عمل به علم فقط اصل آن را مورد توجه قرار می دهیم.

 در آیات قرآن توصیه های مکرّری به انسان ها شده در جهت عمل به علم بالخصوص به علوم قرآن مجید، و این موضوع یعنی بهره برداری از علوم متمرکز در قرآن چیزی نیست که از نظر عقلی بی اعتنائی به آن موجّه باشد، بلکه در اثر بی اعتنائی به آن انسان ها دچار خسران عظیمی خواهند شد بطوریکه هیچ عامل دیگری آن را جبران نخواهد کرد.

در سخنان و رفتارهای ذوات مقدسه معصومین- علیهم السلام- هم بطور مکرر انسان ها در جهت عمل به قرآن مورد آموزش و توصیه قرار گرفته اند! ما تعدادی از این موارد را بعنوان مثال و نمونه در این بخش از مباحث ذکر و مورد بررسی قرار می دهیم:

مثال یکم: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ- فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ- لَا يمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ-  تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ-  أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ- وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ» (الواقعة/۷۷-۸۲) آیات فوق اشاره ای دارد به اینکه قرآن کتابی است دارای موقعیت علمی بسیار متعالی و مشتمل بر فواید علمی عظیم! بطوریکه مراتبی از حقایق آن بالاتر از سطح افق افهام عادی است، و انسان ها جز عده ای که «مطهّرون» نامیده می شوند، راهی بسوی حقایق متعالی قبل از نزول آن ندارند. یعنی این کتاب در صورت اصلی خود و مرحله قبل از نزول، فوق قدرت ادراک عادی انسانی است و آن مرتبه از حقایق این کتاب فقط در حوزه ادراکات عده معینی از انسان ها قرار دارد و آن ها به تعبیر قرآن همان «مطهّرون» هستند. یا به بیان دیگر مرتبه ای از معارف آن چنین وصفی را دارد.

این کتاب در صورت اصلی و اولیه خود در «کتاب مکنون» قرار دارد. اما همین قرآن علاوه بر اینکه در آن مقام رفیع و در کتاب مکنون قرار دارد، از طرف «الله» که «رب العالمین» است نازل شده، تا مراتبی از آن مستقیماً قابل بهره برداری انسان ها در سطح فهم عادی شود، اما مرتبه اصلی و حقیقی آن عظمت دیگری علاوه بر صورت نازل شده از آن دارد. البته بطور ضمنی از این آیات و آیات دیگر در ارتباط با موضوع مورد نظر بر می آید که انسان ها از آن مراتب اصلی حقیقی قبل از نزول هم می توانند بهره مند شوند، منتهی نه بطور مستقیم بلکه توسط «مطهّرون» و صاحبان علم و فهم و درک فوق عادی.

بطور کلی در این کتاب- همچنانکه به آن اشاره شد- علوم و معارف بی پایانی با اسلوبی اختصاصی و منحصر به آن، متمرکز شده است! و انسان ها در سطوح متفاوتی می توانند از آن بهره برداری کنند. مرتبه ای از علوم و معارف آن در سطح فهم های عادی است! و مراتب دیگر از ناحیه فهم و قدرت علمی بالاتر، قابل درک و بهره برداری است، و مراتب متعالی دیگری متناسب با قدرت علمی عده ای خاص از انسان ها بنام «مطهّرون» قرار دارد و فقط آن عده معین از انسان ها به آن مقام راه دارند، و انسان های دیگر می توانند از ناحیه ارتباط علمی و عقیدتی با آن ها، از آن مراتب فوق عادی هم بهره مند شوند.

بعد از ذکر وصفی از قرآن مجید و اشاره ای به موقعیت رفیع علمی آن، با لحنی عتاب آمیز می فرماید:

«أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ» (الواقعة/۸۱) یعنی: آیا نسبت به چنین کلامی ]و کتابی با این اوصاف[ شما سهل انگاری و بی اعتنائی می کنید. یعنی شایسته است از کتابی با این اوصاف، انسان ها بهره های زیاد و متناسب با مقام و موقعیت خاص آن ببرند و نیازهای مختلف زندگی خود را از ناحیه آن برطرف کنند. چون انسان ها در مجموع نیازهای نامحدودی دارند، کتاب خدا هم دارای علوم و معارف نامحدودی است، پس بنابراین هم اصل این کتاب و هم اجزاء و آیات آن لازم است بطور عمیق و شدید و گسترده مورد توجه و بهره برداری قرار بگیرد. و برای این کار لازم است اسلوب پژوهشی و تحقیقی خاصی در آن بکار بسته شود. و از آن بهره های فراوانی برده شود، در حالیکه غالباً توجه لازم و متناسب از ناحیه عده ای از انسان ها به آن ها معطوف نمی شود.

در این آیه و آیه بعدی [۸۰ و ۸۱]تصریحی درباره مخاطبان وجود ندارد که منظور چه کسانی هستند؟! اما بلحاظ آیه ۸۲ یعنی:

«وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ» ظاهراً مخاطبان مورد نظر، تکذیب کنندگان آن هستندً یعنی کسانی که این حقیقت را که قرآن کریم کتاب خداوند است، تکذیب می کنند و یا اینکه تکذیب آن ها نسبت به بعضی از حقایق موجود در قرآن و موضوعات مورد بحث در آن مثل حیات اخروی و توحید پروردگار عالمیان و یا ربوبیّت ذات قدوس او نسبت به همه موجودات و مخلوقات مربوط می شود! و بلحاظ آیات قبلی خطاب آیات متوجه تکذیب کنندگان قیامت و حیات اخروی است.

نکته ای هم لازم است مورد توجه قرار بگیرد و آن اینکه آیا مراد از «تکذیب» در این آیات فقط «انکار حقّیّت قرآن» است؟ یعنی تکذیب فقط به معنی «جحد» است، یا علاوه بر آن شامل بی اعتنائی به شأن خاص آن و یا بعضی از معارف آن هم می شود؟! با تفکر و تدبّر در بعضی از آیات قرآن روشن می شود که تکذیب یک حقیقت علاوه بر انکار آن شامل بعضی از بی اعتنائی ها و انکار بعضی از اوصاف آن حقیقت هم می شود. یعنی می خواهیم بگوئیم احتمال دارد کسانی اصل «حقّیّت قرآن کریم»را انکار نکنند، اما نسبت به آن یا بعضی از اوصاف آن بی اعتناء باشند. و در واقع این وضعیت هم یک نوع تکذیب محسوب می شود، اما نه بصورت انکار اصل آن. در هر صورت چه مراد از تکذیب در این آیات انکار «حقّیّت قرآن» باشد، و چه بعضی از معارف و اوصاف آن، مرتبه ای از تکذیب قرآن در مورد عده قابل توجهی از انسان ها جریان می یابد. یعنی افراد بی اعتناء به عظمت ها و مقام رفیع خاص قرآن هم علاوه بر منکران اصل آن، به نحوی جزؤ «مکذّبین» محسوب می شوند. حتی اگر این موضوع از آیات مورد بحث هم بدست نیاید یا قابل اثبات نباشد.

خلاصه بحث اینکه: قرآن کریم دارای علوم و معارف و معانی و ارزش های بی پایانی است! و انسان ها می توانند از این گنجینه قدسی بهره های فراوانی ببرند و لازم است به موقعیت رفیع فوق عادی آن توجه کنند. و آن بهره های عظیم، رزق انسان ها است که خداوند کریم به آن ها عطا کرده است. اما متأسفانه عده ای از انسان ها آن رزق کریم را از دست می دهند و خود و گاهی دیگران را هم از آن محروم می کنند و در واقع رزق خود از آن را تکذیب حقایق آن قرار می دهند.

الیاس کلانتری

۱۴۰۱/۱۱/۱

 

پاورقی ها:

۱-در بعضی از نسخه ها به جای «نجوم» کلمه «تخوم» بکار رفته است.

۲-اصول کافی، شیخ کلینی، کتاب فضل القرآن، حدیث ۲ (نسخه انتشارات علمیّه اسلامیّه ج ۴، ص  ۳۹۹)

۳-نهج البلاغه، خطبه ۱۹۸، «یعلم عجیج الوحوش فی الفلوات…»

۴-خطبه شریفه مشتمل بر اوصاف دیگری از کلام الله است و ما بعضی از قطعات آن را جهت اثبات موضوع نامحدود بودن علوم و معارف قرآن ذکر کردیم.

دکمه بازگشت به بالا
بستن