تفسیر کاربردی قرآن کریم -۱۲

بسم الله الرحمن الرحیم*

در دو شماره قبلی یعنی مقالات شماره ۱۰ و ۱۱، آیاتی از «سوره کهف» را محور بحث قرار دادیم و تعدادی از نکات تفسیری آن آیات را همراه با تفسیر و توضیحاتی فشرده ذکر کردیم . البته مراد «تفسیر کاربردی» آن آیات است که مبنای مباحث این مقالات می باشد. در این شماره آن بحث را ادامه می دهیم و نکات دیگری را در تفسیر آیات مذکور مورد توجه قرار می دهیم و اگر فرصت مناسب حاصل شد کلام امام  حسن مجتبی- علیه السلام ـ را  در این زمینه مورد بررسی قرار خواهیم داد و اگر مجالی برای آن بحث حاصل نشد، در شماره بعدی به ذکر و توضیح آن خواهیم پرداخت .

شانزدهم : در انتهای بخش قبلی متذکر شدیم که حضرت خضر-علیه السلام – آن رفتارهای شگفت انگیز فوق عادی خود را به چند علت و اراده نسبت داد بطوریکه درباره شکافتن کشتی فرمود:

« فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَهَا» (آیه ۷۹) یعنی:من اراده کردم آن را معیوب کنم.

درباره کشتن آن کودک فرمود:

« فَأَرَدْنَا أَنْ يبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيرًا مِنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا» (آیه ۸۱) یعنی : اراده کردیم [آن کودک از بین برود و] و پروردگارشان بجای او فرزندی پاک تر و مهربانتر به آنها عطا کند.

و درباره تعمیر و اصلاح دیوار باغ فرمود:

« فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا » (آیه ۸۲) یعنی: پروردگارت اراده فرمود تا آن دو [کودک یتیم] به سن رشد[جسمی و عقلی] برسند و آن اندوخته را [از زیر آن دیوار] خارج کنند [و به دست آورند] و از آن بهره مند شوند.

لازم به تذکر است که در انتساب آن افعال سه گانه در کلام حضرت خضر و توضیحات او در مقام توجیه آنها دقایقی وجود دارد که متذکر بعضی از آنها می شویم.  اگرچه  فرصت توضیح کامل آنها در این نوشتار وجود ندارد، اما اگر فرصتی برای تفسیر کامل آیات محل بحث حاصل شود به بیان آنها خواهیم پرداخت.ان شاء الله تعالی.

حضرت خضر شکافتن و معیوب کردن کشتی را به اراده خود نسبت داد و اراده اعطاء فرزند صالح را به خود و پروردگار! و جایگزین کردن فرزند صالح مقابل آن فرزند ناصالح را به پروردگار آن دو یعنی والدین آن کودک، و تعمیر و اصلاح دیوار باغ را فقط به اراده پروردگار موسی که مراد ذات قدوس «الله» -عزوجل- است. همچنین هر سه عمل و رفتار را یک جا و مجموعاً به امر خدای سبحان منتسب نمود.

لازم است علت آن انتساب ها و تفاوت آنها با یکدیگر مورد توجه قرار بگیرد و بالخصوص در جهت ارتباط آن افعال با موضوع « تفسیر کاربردی» آیات مورد بحث و یا حداقل علت تصریح به آن انتساب ها و ذکر آنها.

علامه طباطبایی – رضوان الله تعالی علیه- در انتهای بحث تفسیری مربوط به آیات ۶۰ تا ۸۲ سوره کهف در این زمینه می فرماید: بعضی از مفسران گفته اند: خضر ادب جمیلی را در کلام خود نسبت به پروردگارش رعایت کرده و آن عبارت است از این که آنچه را نقصی در آن بوده به خودش نسبت داده مثل قول او

« فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَهَا » و آنچه انتسابش به پروردگارش و به خودش جایز بود، با صیغه  «متکلم مع الغیر» آورده مانند کلامش که فرمود:

« فَأَرَدْنَا أَنْ يبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا » و « فَخَشِينَا»  و آنچه که اختصاص به پروردگار عالمیان دارد در تعلق به ربوبیت و تدبیر ملکش اختصاصا به او منسوب کرده مانند کلامش:

« فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يبْلُغَا أَشُدَّهُمَا». علامه طباطبایی این کلام را به بعضی از مفسران نسبت داده یعنی از آنها نقل کرده است، اما تصریح نکرده به اینکه آیا این مطالب و در این زمینه درست و مورد قبول است یا نه؟ اما در کلام او قرائنی وجود دارد که این نظر مورد پسند او بوده با وجود اینکه تصریحی در کلام او وجود ندارد.

مطلب فوق الذکر مطلبی جالب و قابل قبول است، اما می شود نظر دیگری هم در این زمینه بیان کرد و آن اینکه: مجموعاً هر سه عمل حضرت خضر از ناحیه اراده خاص پروردگار عالمیان و امر مستقیم او – سبحانه و تعالی- انجام گرفته کما اینکه حضرت خضر به حضرت موسی-علیهما السلام- گفت:

« وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي » یعنی من از طرف خود، آن کارها را انجام ندادم و بلکه انجام آنها از ناحیه امر خدای سبحان به من بوده است. اما ذکر آن انتساب ها  در آیات قرآن مجید، دارای حکمتهائی است  و فوایدی برای پیروان دین خدا.

در ادامه این کلام درباره نکات تفسیری آیات مورد بحث، انتساب افعال فوق عادی حضرت خضر و فواید آنها به خود او و به پروردگار عالمیان هم مورد توجه قرار خواهد گرفت.

هفدهم: در فضای زندگی دنیوی انسانها، با صرف نظر از فضای زندگی اخروی در این مباحث، نظامات دیگری هم علاوه بر آنچه که آشکار و قابل مشاهده و یا قابل ادراک عقلی است، برقرار می باشد. این نظامات و ابعاد مختلف آنها در نوعی «مستوریت» و خفا نسبت به ادراکات عادی انسانها قرار دارد. در مباحث قبلی به اصل این موضوع اشاره ای اجمالی به عمل آمد.

در آیات مورد بحث اشاراتی به برقراری این نظامات بعمل آمده و خدای سبحان در کلام خود این نظامات را به بندگان  خود معرفی فرموده است. بعنوان مثال در آیه ۷۹ فرمود: اما آن کشتی متعلق به عده ای از مساکین بود و با آن در دریا کار می کردند و وسیله امرار معاش آنها بود و چون از طرف یک «ملک» یعنی یک حاکم و پادشاه، کشتی ها غصب می شد، حضرت خضر از طرف خدای سبحان مامور شد ظاهر آن کشتی را از رونق و زیبایی بیاندازد، تا آن پادشاه و ماموران او در آن طمع نکنند، لذا آن در دست صاحبانش بماند و وسیله امرار معاش آنها شود.

از این آیه کریمه بطور ضمنی برمی آید که خدای سبحان تامین رزق بنده های خود را بعهده گرفته و آنها را از این جهت هم تحت نظارت و توجهات خود قرار داده است. این جریان یادآور آن کلامی است که خدای سبحان در آن به تضمین رزق همه انسانها، حتی موجودات دیگر غیر از آنها اشاره ای نموده، بطوریکه او می فرماید:

« وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ» (هود/۶) یعنی : هیچ موجود زنده ای نیست جز اینکه رزق او بر عهده خدا است و او می داند محل استقرار و محل حضور موقتی او را. یعنی اگر یک انسان یا یک ماهی در دریای تاریک از جایی به جای دیگری حرکت کند و منتقل شود، خدای سبحان در جایگاه جدید و موقتی ، رزق او را به محل استقرار یا محل موقتی او خواهد فرستاد.

امام امیرالمومنین علی (علیه السلام) در یکی از خطبه های خود در این زمینه می فرماید:« یَعْلَمُ عَجِیجَ الْوُحُوشِ فِی الْفَلَوَاتِ، وَ مَعَاصِیَ الْعِبَادِ فِی الْخَلَوَاتِ، وَ اخْتِلاَفَ النِّینَانِ فِی الْبِحَارِ الْغَامِرَات» (۱) یعنی: او [خدای سبحان] می داند فریاد [صدای بلند] حیوانات وحشی را در بیابان ها و گناهان بندگان را در خلوت ها [پنهانی ها] و رفت و آمد ماهی ها را در دریاهای عمیق تاریک.

تفسیر کاربردی قرآن کریم – 10
بخوانید

این کلام شریف با موضوع بحث ما ارتباط دارد و اشاره ای در آن است درباره رزق موجودات زنده که گاهی هم از عرصه مشاهدات و توجهات انسانها خارج هستند، از جمله ماهی ها که در قعر دریاهای عمیق  در حال استقرار یا حرکت هستند، ورزق آنها در حالی که انسان ها در آن وضعیت آنها را نمی بینند، لیکن درقلمرو علم خدای سبحان قرار دارند و رزق آنها از طرف پروردگار عالمیان مقدر و معین شده و بطرف آنها فرستاده می شود.

در به وجود آمدن رزق انسانها، تعدادی از مخلوقات خدای سبحان اعم از انسانها و ملائکه و بعضی دیگر از مخلوقات نقش واسطه را دارند و همچنین در انتقال رزق به محل استقرار و سکونت و رفت و آمد آنها. بعنوان مثال روز تولد فرزند انسان رزق او که شیر تولید شده در بدن مادر است به جریان می افتد و آن نوزاد در فضای حیاتی که ساعتی و دقایقی است وارد آن شده، نیاز خود به دریافت  غذا و رزق معین و مقدر شده را با گریه اعلام می کند و به محض اینکه سینه مادر دراختیار او قرار می گیرد شروع به دریافت آن غذا می کند و گریه اش قطع می شود. آن غذا هم متناسب است با دستگاه گوارش آن نوزاد و حاوی مواد مورد نیاز اوست.

به نوزاد انسان در ساعت تولد از طرق هم، متعارف و شناخته شده و هم پنهانی و ناشناخته الهام می شود که با گریه خود نیاز فوری به  غذا را اعلام کند و با رفع نیاز خود از غذا، بی میلی خود را نسبت به غذا به مادرش و دیگران اعلام کند.

در مواردی هم تغذیه کودک انسان و مقابله بدن و روح او با عوامل بیماریها و بعضی آسیب های خطرناک خودبخود و بدون دخالت آگاهانه او انجام می گیرد بطوریکه خود آن کودک و مادر او و پرستار او و دیگران از جریان نحوه تغذیه طبیعی او بی اطلاع و نسبت به آن بی توجه هستند، مثل «تنفس» بعد از تولد که حتی تا آخرین دقایق عمر خود او و مادر و دیگران دخالت خاصی در آن ندارند.

حال بطوریکه قبلاً مورد اشاره قرار گرفت «ربوبیت» زندگی انسان در جهاتی با علم و اطلاع خود او و از طرق شناخته شده جریان می یابد و در جهاتی دیگر بدون دخالت آگاهانه او و یا بدون اطلاع او مثل بند آمدن خون انسان دقایقی بعد از زخم شدن و رانده شدن خون داغ شده در بدن در وقتی که دراثر تب و بعضی فعالیت ها دچار آن وضعیت شده و لازم است با قرار گرفتن در مجاورت هوا و کم شدن حرارت آن، زندگی استمرار پیدا کند و خطر مرگ در آن شرایط و از ناحیه بالارفتن حرارت بدن و خون از بین برود.

الطاف و رحمت و برکات خداوند نسبت به انسان عمدتاً از طرق شناخته شده و متعارف به آنها می رسد و گاهی هم از طرق ناشناخته و فوق عادی مثل آنچه در آیات مورد بحث، تصریحی درباره آن شده و آن رحمتی است که نسبت به بعضی از فقراء و مساکین از طرق فوق عادی منتقل می شود و در این مثال از طریق خراب کردن کشتن آن فقرا و مساکین و جلوگیری از غصب آن از ناحیه آن ملک تحقق یافت.

الطاف خفیه خدای سبحان نسبت به بنده ها و در سطحی متعالی نسبت به فقرا و مساکین و اعطاء رزق آنها علاوه بر تحقق و جریان آن از مجاری شناخته شده، از طرق ناشناخته و فوق عادی هم جریان می یابد.

حضرت خضر از طرف خدای سبحان برای رساندن رحمت و رزق اهل ایمان مأموریتی دارد و می شود گفت او با گروهی از ملائکه در سطح عالم در مسیر کمک به انسانهای نیازمند و رفع نیازهای آنها فعالیت دارند، فعالیتی مستمر و از طرق متعدد و بعضاً ناشناخته.

حضرت خضر ـ علیه السلام ـ برای انجام آن نوع فعالیتها احتیاج به قدرت عظیمی دارد و همچنین علمی فوق عادی که به آن «علم لدنی» گفته می شود.

هیجدهم: بطوریکه گفته شد راه رسیدن به رزق معین شده برای انسان منحصر و محدود به موارد شناخته شده نمی شود، لذا انسان نباید حقوق و درآمد معین تقریباً ثابت را که از محل کار و اداره و سازمان و محل کسب و امثال آنها و بطور کلی نوع شغل خود بدست می آورد محدوده رزق و الطاف دریافتی از پروردگارش تصور کند و نباید امیدش به الطاف پروردگارش را به تصورات خودش محدود کند! بلکه لازم است پروردگار عالمیان را قادر بر هر کاری بداند و چراغ امید به تحولاتی در زندگی خود را همیشه در فضای روحش روشن نگاه دارد. خدای سبحان در کتاب آسمانی می فرماید:

« وَمَنْ يتَّقِ اللَّهَ يجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا ـ وَيرْزُقْهُ مِنْ حَيثُ لَا يحْتَسِبُ وَمَنْ يتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيءٍ قَدْرًا » (الطلاق /۲ـ۳) یعنی: کسی که ملتزم تقوای الهی باشد، او برای نجات از گرفتاریها برای بنده اش راه خروجی قرار خواهد داد و او را از جائی که تصور نمی کرد، بهره مند خواهد ساخت. و کسی که بر خدا توکل کند، خدا او را کفایت می کند وخدا بر هر چیزی اندازه ای قرار داده است.

نوزدهم: حوادثی که در زندگی دنیوی انسان روی می دهد، اگر ظاهر نامطلوبی هم داشته باشد، امکان دارد سبب رسیدن انسان به خیرات شود، لذا انسان نباید ممنوعیت ها و محرومیت ها را شرّی برای خود بداند. خدای سبحان می فرماید:

« وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيئًا وَيجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيرًا كَثِيرًا »(النساء/۱۹) یعنی: و با آنان خوشرفتار باشید، و اگر به آنها علاقه ای ندارید [و به همان جهت می خواهید آنها را طلاق بدهید، بدانید] ای بسا شما چیزی را دوست نداشته باشید، اما «الله» در آن چیز خیر فراوانی قرار دهد.

پس حوادث تلخ و اشیاء نامطلوب و صبر در برابر آنها احتمال دارد منشأ خیرات زیادی شود و صاحبش از آنها بهره زیادی ببرد.

بیستم: صالح بودن انسان و انجام کارهای خیر امکان دارد فواید زیادی با خود همراه بیاورد. بطوریکه پدر آن دو کودک بجهت صالح بودن مشمول الطافی از طرف خدای سبحان شد و آن الطاف منشأ فوایدی هم برای فرزند انسانها خواهد شد. چون خدای سبحان برای رسیدن آن دو کودک یتیم به مرحله رشد به خضر ـ علیه السلام ـ دستور داد تا دیوار باغ آنها را که در حال تخریب بود اصلاح کند و مانع تخریب آن دیوار شود.

به این مقدار از بحث اکتفاء می کنیم و بقیه آن و نتیجه گیری از آن و ارتباط آیاتی از این سوره را با موضوع تفسیر کاربردی آن مورد بحث قرار خواهیم داد. ان شاء الله تعالی.

الیاس کلانتری

۰۷|۱۰|۱۴۰۲

پاورقی :

۱ـ نهج البلاغه، خطبه ـ ۱۹۸

دکمه بازگشت به بالا
بستن