۲۳۰ـ چرا اخلاق و احکام دینی در بین مسلمین بطور کامل اجراء نمی شود؟!

images.jpg2سؤال: چرا اخلاق مسلمین وقتی به مرحله عمل می رسد، خیلی با واقعیت تطابق ندارد؟!

پاسخ: در پاسخ سؤال قبلی و یا بخش قبلی از سؤال کلی به پاسخ این سؤال هم اجمالاً اشاره ای شد.اما موضوع مورد بحث، احتیاج به تفصیلی دارد و آن اینکه : لازم است. اعمال و اخلاق دینی با معیارهای موجود در قرآن کریم و سیره شریف معصومین ـ علیهم السلام ـ مورد بررسی و ارزیابی قرار بگیرد و در دین خدا اعمال و رفتارهای مسلمین ملاک رفتارهای دینی نمی باشد! در بررسی این موضوع و پاسخ تفصیلی به سؤال مورد بحث چند نکته باید مورد توجه قرار بگیردو آنها عبارتند از:

 1ـ به اعمال،و رفتارهای چه کسانی می شود اعمال دینی اطلاق کرد؟ جواب این سؤال آن است که اعمال دینی بصورت اجمالی در آیات قرآن مجید و بصورت تفصیلی در سخنان و رفتارهای رهبران آسمانی ، یعنی پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلّم ـ و ائمه معصومین ـ علیهم السلام – بیان شده و ظهور یافته است. یعنی در اصل آنچه را خداوند به انجام آن دستور داده و یا از آن نهی کرده مبنا و ملاک رفتار دینی محسوب می شود،اعم از اینکه دستورات خداوند بطور صریح در آیات قرآن ذکر شده باشد و یا در روابط خاص بین آیات قرار گرفته باشد یعنی از نوع معانی باطنی قرآن و یا اینکه بطور مستقیم به شخص پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلّم ـ و بطور غیر مستقیم و با واسطه به امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ از طرف خداوند تعلیم شده باشد. و یا در رفتارهای رهبران آسمانی یعنی تعلیم یافته های خاص خداوند یه صورتی تجلی یافته باشد. بطورکلی عمل دینی ملاک ها و معیارهای معینی دارد، چه عامه مسلمین به آنها عمل کنند و چه به بعضی از آنها بی اعتناء باشند. یعنی اعمال دینی با اعمال و رفتارهای مردم نباید مورد بررسی و ارزیابی قرار بگیرد.

اگر کسانی در جامعه دینی بودند که تحت تربیت کامل دینی قرار گرفته بودند و آموزش آنها بطور کامل آموزش دینی بود و آنها به تک تک دستورات دینی عمل می کردند، در آن صورت می شد اعمال آن گروه را بطور کامل عمل دینی محسوب کرد. اما در غیر این صورت می شود اعمال افراد را تک تک و بصورت مستقل از یکدیگر مورد ارزیابی قرار داد.مثلاً می شود گفت فلان عمل و رفتار فلان شخص از آموزش های دینی نشأت گرفته و مطابق دستورات خداوند و خواسته او است، اما فلان رفتارش منشأ دینی ندارد.

۲ـ این موضوع اختصاص به رفتارهای دینی ندارد، بلکه در جهات دیگر زندگی هم برقرار است. بعنوان مثال: اگر شخصی اصول قوانین بهداشت بدن خود را از طریق مشاوره با پزشکان و مطالعه در نوشته های آنها بدست آوردند و آنها را در رفتارهای خود به کار ببندد، در نتیجه از ابتلاء به بیماریهای شناخته شده و یا اغلب آنها مصون بماندو اما یک یا چند مورد خاص از قوانین بهداشتی را به کار نبرد، اعم از اینکه از ناحیه بی توجهی به آن مورد معین مبتلا به یک بیماری شود یا نه! آیا آن رفتارخاص غیر بهداشتی و غیر عالمانه را باید به حساب علم طب و پزشکان و تحقیقات و علم آنها گذاشت؟!

کسی را در نظر می گیریم که اطلاعات زیادی از عالم طب و پزشکان در مورد بهداشت بدن و اجزاء آن بدست آورده و آن اطلاعات را در مقام عمل بکار می برد، یعنی مثلاً در وقت معینی و با فاصله های حساب شده غذا می خورد و از خوردن غذا به میزان  زیاد خود داری می کند و غذا های مضر را مصرف نمی کند و تا زمانی که گرسنه نشده غذا نمی خورد و امثال آنها! اما او عادت کرده است که وسط غذا آب بنوشد و یا عادت کرده است که آب بسیار سرد یعنی آب یخ بنوشد بالخصوص در وسط غذا و یا بلافاصله بعد از آن و در اثر عادت کردن طولانی مدت هم نمی تواند از این کار خود داری کند، حال اگر چنین شخصی از ناحیه آن رفتار نادرست و ضد بهداشتی دچار یک نوع ناراحتی و بیماری شود ـ اگرچه در دراز مدت ـ  آیا صحیح است که عمل و رفتار او بعنوان نقص در علم طب و تحقیقات پزشکان تلقی شود؟! قطعاً جواب این سؤال و امثال آنها منفی خواهد بود.

268- آیا می شود خشونت ها و کارهای خلاف اخلاق دینی را توجیه شرعی کرد؟!
بخوانید

۳ـ اگر کسی بگوید «دین کامل و موفق، آن دینی است که بتواند انسانها را بصورت مطلوب پرورش دهد و کمالات و علوم آن دین در رفتارهای پیروانش لازم است ظهور کند و به جریان بیافتد!» در جواب می گوئیم: این مطلب درست است و قابل قبول و دین خدا این نوع قدرت و کمالات را در آموزش و پرورش انسانها از خود نشان داده است. و این گونه فضائل از فرهنگ دینی بطور مکرر و در زمانهای متعدد و جوامع  مختلف آشکار شده و منشأ تحولات عظیمی در جوامع بشری گردیده است.

اما کمالات و فضائل و ارزش های دین آسمانی در جوامعی که حکومت کامل دینی در آنها برقرار شود بطور کامل، به جریان می افتد، نه جوامعی که عده ای بر حسب ظاهر به دین خدا ایمان آوردند و نسبت به اصل آن علاقه مند بودند و یا به بعضی از احکام آن عمل کرده اند! حتی جوامعی که اکثریت افراد آن دارای این اوصاف می باشند.

۴- اگر کسی بگوید دین کامل و موفق لازم است احکام و معارفی داشته باشد که انسانها را به سوی خود جلب کند و انسانها علاقه مند به عمل نسبت به قوانین آن باشند، آیا دین مورد بحث چنین اوصافی را دارد؟! در جواب می گوییم این مطلب هم کاملاً درست است و چنین اوصافی و اوصاف ارزشمند دیگری در بالاترین مراتب در دین خدا قرار دارد و به طور مکرر به اثبات رسیده و قابل مشاهده در رفتارهای دین داران حقیقی بوده است و جاذبه هایی که اخلاق دینی در انسانها ایجاد کرده قابل کتمان نیست و مورد اعتراف کسانی بوده است که حتی آشنایی اجمالی با معارف دینی داشتند و هنوز به اصل آن ایمان نیاورده بودند و جزو مسلمین نبودند!

این موضوع قابل بررسی، تحقیق و مذاکره است؛ اما یک نکته ظریف نیز در این زمینه قابل توجه و دقت می باشد و آن اینکه مخالفان دین خدا هم فعالیت های زیادی در جهت تخریب و ضربه زدن به آن دارند و مطالب غیر واقعی و دروغین زیادی نسبت به آن اظهار می کنند و آنها را بین مردم منتشر می کنند! بالخصوص در زمان ما که فعالیت های تبلیغی آنها علیه دین خدا بیشتر شده است.

خلاصه اینکه تمام احکام اخلاقی و همه دستورات در دین توحیدی قابل عمل و اجرا هست و جاذبه طبیعی و حقیقی موجود در فرهنگ خالص دینی انسانها را به سوی خود جذب می کند و این ادعا با توجه به فضائل انسانی و کرامت های اخلاقی ظاهر شده از پیامبر خدا – صلّی الله علیه و آله و سلّم-  و ائمه معصومین -علیهم السلام – به راحتی قابل اثبات است و جلوه هایی از آن فضایل در فرهنگ عمومی بشری قابل مشاهده است.

 

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن