کلام ایام تاریخی ۵۴۱

کلام ایام تاریخی –  ۵۴۱  روزهای پر فضیلت و تاریخی ماه «ذوالحجه»

(بخش پنجم)*

      لازم به تذکر است که از این شماره به بعد اسم این دسته از مقالات بصورت کاملتر  و تحت عنوان: «کلام ایام تاریخی» نوشته خواهد شد.

در شماره قبلی بحث مربوط به ایام ماه ذوالحجة به ذکر جریان «غدیر خم» و اعلام و تبلیغ رسالت خدای سبحان و ماموریت آن حضرت در این زمینه منتهی شد. در بخش آخر شماره قبلی متذکر شدیم که دین خدا با معرفی امیرالمؤمنین علی -علیه السلام-  به مقام جانشینی رسول خدا – صلی الله علیه و آله- و تبلیغ رسالت خاص خدای سبحان از طرف آن حضرت به مرحله کمال رسید.

اهمیت موضوع خلافت و وصایت امیرالمؤمنین – علیه السلام- در حدی بود که خدای سبحان –عزّوجلّ- بطورصریح  به رسول گرامی خود-بطور مستقیم- و به عموم مؤمنان بطور غیر مستقیم – اعلام فرمود که اگر آن رسالت تبلیغ نشود و تحقق پیدا نکند، رسالت او انجام نگرفته است. یعنی آن رسالت از ارکان اصلی دین خداست، همان دینی که او برای مردم پسندیده و از انتشار معارف و حقایق آن و میزان گسترش آن در دوره نبوت و رسالت رسول اکرم- صلی الله علیه و آله- راضی و خشنود شده است            .

اما در روز رحلت رسول خدا – صلی الله علیه و آله- حادثه ای در مرکز حکومت دینی یعنی شهر مدینه به وقوع پیوست که در نتیجه آن، حکومت دینی از نوع آنچه پیامبران خدا و بالخصوص پیامبر خاتم – صلی الله علیه و آله- برقرار می  کردند، به حکومت عادی بشری تبدیل شد .در نتیجه آن تغییر و تبدیل پیروان دین خدا و بطور غیر مستقیم ملل دیگر از برکات و فضائل حکومت آسمانی محروم شدند! و طبعا انتشار بخشی از حقایق و جاذبه های دین خدا حداقل تا زمانی متوقف شد.

امیرالمؤمنین علی_علیه السلام_ که از طرف خدای سبحان به مقام حکومت آسمانی منصوب شده بود در موقعیت بحرانی بسیار سنگینی قرار گرفت. او لازم بود یا حق غصب شده را با شمشیر و جنگ داخلی با کمک طرفداران خود، بدست آورد، و یا  سکوت کند و از حکومت فاصله بگیرد و به فعالیت فرهنگی وآموزش مردم آن هم با محدودیتهای سیاسی حکومت، اکتفا کند  وضع پیش آمده را تحمل نماید.

راه اولی دشواری ها و خطرات زیادی داشت. چون آن جامعۀ تازه تأسیس از همان روزهای اول بطور مکرر مورد حمله نظامی دشمنان دین خدا قرار داشت و مستمراً ضرباتی از ناحیه جنگ ها به ارکان آن وارد می شد. تا اینکه در آخرین سالها و ماه های عمر پیامبر خدا در اثر تضعیف قوای نظامی دشمن و ناتوانی آنها از مقابله با پیروان دین خدا و جهانی شدن دعوت دینی پیامبر خدا – صلی الله علیه و آله- وکثرت روی آورنده ها به فضای امن آن، یک نوع آرامش نسبی در جامعه برقرار شده بود.

اگر امام امیرالمؤمنین علی –علیه السلام- به مقابله نظامی با مخالفان و غاصبان حق حکومت خود اقدام می کرد، آرامش و امنیت جامعه دچار اختلال می شد و دشمنان دین خدا هم از فرصت پیش آمده در اثر  اغتشاش و ناامنی به مخالفت خود شدت می بخشیدند، آن هم بطور آشکار.

نکته دیگر اینکه –بطوریکه قبلاً متذکر شدیم- دین خدا و معارف و احکام و اعمال آن دارای جاذبه ها  و زیبایی های خاص علمی و معنوی است و جنگ ها بالخصوص جنگ های طولانی آن جاذبه ها را از بین می برد و یا حداقل تا زمانهای طولانی آنها را حبس و متوقف می کند.

در هر صورت جنگ و رسیدن به اهداف هرچند ارزشمند و سرور آور، از طریق آن هیچ، مطلوبیتی در معارف و احکام دینی ندارد و فقط وقتی جامعه دینی مورد حمله دشمنان قرار گرفت و راههای مذاکره و مصالحه بسته شد ودشمنان هیچ راهی را جز راه جنگ باز نگذاشتند، در آن صورت احکام دینی جنگ ودفاع از حق حیات و سایر حقوق انسانها را با رعایت روشهای کریمانه و عادلانه تجویز می کند.

در هر صورت امام امیرالمؤمنین علی – علیه السلام- مثل وجود قدسی رسول خدا  – صلی الله علیه و آله- هیچ علاقه ای به برقراری جنگ حتی با کفار و مخالفان اصلی دین خدا نداشتند تا چه رسد به جنگ داخلی که هر دو طرف پیرو یک شریعت واحد و اصل دین خدا هستند اگر چه در مراحل مقدماتی آن قرار داشته باشند.

نتیجه و حاصل بحث اینکه جنگ بالخصوص جنگ داخلی در یک جامعه باز کننده گره ها و از بین برنده موانع و برطرف کننده مشکلات نیست و فقط در صورت ناچاری و ایجاد آن از طرف دشمنان، نوع دفاعی آن تجویز می شود.راه دوم راه صبر و تحمل سنگین و کمرشکن بود! صبر برای حادثه ای فوق تحمل عادی، بطوریکه خود آن حضرت در توصیف آن فرمود:

«یَهْرَمُ فیهَا الْکَبیرُ، وَیَشیبُ فیهَا الصَّغیرُ »(۱) یعنی: پیر در آن فرتوت و کودک در آن پیر می شد.مشکل راه دوم این بود که اولاً: جاذبه ها و برکات دین خدا در جامعه حبس و یا بخش عظیمی از آنها برای همیشه نابود می شد.

ثانیاً: اعمال و رفتارهای حکام به حساب دین خدا گذاشته می شد و اکثر مردم چه پیروان ابتدایی دین خدا و عامه مردم و چه پیروان ادیان (شریعت های) دیگر از آن طریق نادرست و از آن بیراهه جهت آشنایی با دین خدا می رفتند.

امام –علیه السلام- راه صبر و تحمل شداید و مشقت های توانفرسا را انتخاب فرمود، تا بلکه با مدیریت بحران بتواند اصل دین خدا و یا ارکان اصلی آن را برای مردم آن زمان و برای آینده گان حفظ کند و در این راه البته موفق بود و او و دیگر اوصیاء پیامبر اکرم- صلی الله علیه و آله- موفق شدند تا اساس دین خدا و ارکان آن بنای مقدس را از خطر شکسته شدن حفظ کنند و آن سفینه نجات را در دریاهای طوفان زده و از بین امواج بسیار سنگین و شکننده بطرف ساحل امن هدایت کنند! به نحوی که خطر شکسته شدن و غرق شدن آن برای همیش از بین برود. آمیخته شدن حقایق و معارف دین خدا با افکار و اعمال عادی و غیر دینی انسانها گاهی خطرات بسیار عظیمی به وجود می آورد بطوریکه سنگینی و عظمت آنها برابر و معادل اصل فقدان آن نعمت عظیم خداوند می باشد

کلام ایام ـ 483، ماه شعبان و روزهای تاریخی آن
بخوانید

یعنی همچنانکه انسانها نیاز شدید دائمی و گسترده به اصل دین خدا دارند، خلوص این نعمت عظیم هم به اندازه اصل آن مورد نیاز است و محافظان اصل این جریان مبارک، لازم است حفاظت از خلوص آن را هم بعهده بگیرند! تا جریان این چشمه زلال توحیدی بطور خالص و بدون هیچ آمیختگی و در همه جهات، فضای زندگی انسانها استمرار  یابد و بطور دایم در دسترس انسانها قرار بگیرد.سرانجام  اینکه هم تأسیس جامعه دینی کامل و حکومت آن جامعه و هم بقا و استمرار آن احتیاج به علم و قدرت مدیریت خاص پیامبران خدا و اوصیاء آنها  – علیهم السلام – دارد و حکومت های عادی بشری فاقد آن علم و آن قدرت می باشند. آن علم و قدرت مورد نظر از نوعی اتصال و ارتباط به علم و قدرت پروردگار عالمیان حاصل می شود و آن نوع ارتباط هم خارج از حیطه قدرت عادی انسانی است و اختصاص به شخصیت های قدسی و سفیران خدای سبحان دارد. اما همانطوری که قبلاً متذکر شدیم وقتی زمینه مناسب برای تأسیس حکومت کامل و حقیقی دینی در یک جامعه برقرار نیست، آموزش های دین خدا  و احکام و رفتارهای دینی بطور کامل متوقف نمی شود، بلکه فعالیتهای آموزشی استمرار می یابد، اگرچه با محدودیت ها و ممنوعیت هایی که نظامهای غیردینی برای مردم تحمیل می کنند. در این صورت و برقراری چنین وضعیتی پیامبران خدا و اوصیاء آنها به فعالیت های علمی و اخلاقی و آموزشی اکتفاء می کردند، البته با تحمل سختی ها و مشقت ها و اذیت ها وکارشکنی های مخالفان دین خدا. امیرالمؤمنینن علی ــ علیه السلام ـ هم در دوره امامت خود بجز چند سال آخر عمر مبارک خود به این نوع فعالیت اشتغال داشت و در آن چند سال که امکان برقراری حکومت حقیقی دینی  برای او حاصل شد، و آن وجود مبارک دعوت مصرانه مردم را برای تصدی امر حکومت پذیرفت، جلوه هایی از برکات حکومت دینی هم برای پیروان دین خدا و ملل دیگر آشکار شد و انتشار یافت.

در زمان برقراری حکومت های عادی و غیرقانونی در جامعه دینی مجموعاً احکام و رفتارهایی از دین خدا و توجه به کتاب آسمانی و امکان مطالعه آن برای مردم برقرار بود و جاذبه هایی از آن رفتارها و برکاتی از آنها برای مردم حاصل می شد. همچنین امکان برقراری ارتباط بین دانشمندان و افراد جستجوکننده حقایق دینی از ملل دیگر و عمدتاً از مسیحیان وجود داشت، بالخصوص کسانیکه قبلاً تحت آموزشهای کتابهای آسمانی و پیامبران صاحب شریعت انتظار ظهور پیامبر خاتم و آخرین کتاب آسمانی قرار گرفته بودند.

      مسافرت های علمی و تحقیقی ملل دیگر به جامعه دینی که از سالهای آخر عمر وجود مبارک رسول خدا – صل الله علیه و آله – شروع شده بود، در دوره برقراری حکومت های قبلی یعنی قبل از حکومت امیرالمؤمنین علی – علیه السلام ـ استمرار داشت و پاسخ به سؤالات افراد  محقق در آن دوره عمدتاً به آن حضرت ارجاع می شد و در آن وضعیت بخشی از نیازهای آن افراد از اقوام و ملل مختلف تأمین می شد و آن وضعیت در زمانی که حکومت جامعه دینی در اختیار امام امیرالمؤمنین علی – علیه السلام- قرار گرفت صورت بهتری پیدا کرد و دعوت دینی در سطح بخش عظیم و گسترده ای از جهان آن روز  منتشر شد و جلوه هایی از «اکمال دین خدا» و «اتمام نعمت» او برای انسانها آشکار شد و انتشار بعضی از مراتب آموزش ها و حقایق دینی در سطحی وسیع تحقق یافت، بطوریکه دیگر پنهان کردن آن حقایق و مسدود کردن راه جریان آموزشهای حقیقی دینی توسط حکومت های بعدی امکان پذیر نبود.

      در دوره  حکومت کوتاه و تقریباً پنج ساله امام امیرالمؤمنین علی – علیه السلام ــ فضائل و برکاتی از دین خدا هم در سطح جامعه دینی و هم بخش وسیعی از جهان آن روز منتشر شد و تجلی آشکاری پیدا کرد بطوریکه تبهکاری های حکومت های غیرشرعی و غیرقانونی در نظر دانشمندان وافراد آگاه به مسائل دینی و دین داران روشنفکر به حساب دین خدا گذاشته نمی شد. و این بود علت اصلی اهمیت خاص و فوق عادی موضوع امامت و خلافت امیرالمؤمنین علی – علیه السلام- در آیاتی از قرآن مجید و رفتارهای خاص رسول خدا – صل الله علیه و آله – در اعلام و ابلاغ  کامل و بطور کلی «تبلیغ رسالت» خدای سبحان از طرف آن حضرت و جریان خاصی که در «غدیرخم» برقرار شد و  همچنین رفتار امامان اهل بیت در طول دوره امامتشان و رفتار امام حسین- علیه السلام- در اجتماعی که در سرزمین «منا» با دعوت آن حضرت از اصحاب رسول خدا – صل الله علیه وآله ــ و عده ای از زائران خانه خدا تحقق یافت.

ما به خواست خدای سبحان در بخش بعدی از این سلسله مقالات به ذکر و توضیح بخشی از سخنان حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا – سلام الله علیها ــ در این زمینه و موضوع امامت و وصایت و خلافت امام امیرالمؤمنین علی – علیه السلام ــ خواهیم پرداخت ان شاء الله تعالی.

 

الیاس کلانتری

 

پاورقی :

  • ۱- نهج البلاغه خطبه سوم مشهور به خطبه شقشقیه

 

 

 

دکمه بازگشت به بالا
بستن