کلام ایام – ۳۸، ولادت امیرالمؤمنین علیه السلام قله رفیعی در جلال ماه رجب

index

ولادت امیرالمؤمنین (علیه السلام) قله رفیعی در جلال ماه رجب

در مسیر توصیف و بیان شکوه ماه رجب و تفسیر و توضیح عبارات «دعای رجبیّه» رسیدیم نزدیک قله رفیعی از جلال این ماه عظیم، با رفعتی بی نظیر و آفتابی که از افق آن طلوع کرده و تمامی عرصه های عالم فضائل انسانی را با پرتوی از جلال وجودش روشن کرده است! و آن عبارت است از روز سیزدهم این ماه، زمان ولادت امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- مظهر قدرت لایزال خداوند و آیت و معجزه بزرگ نبوت و رسالت پیامبر خاتم حضرت محمد بن عبدالله- صلی الله علیه و آله و سلّم- که مثل خود آن حضرت زیباترین صورت تجسّم یافته از قرآن مجید است.

ادب توحیدی حکم می کند مقاله ای در بیان عظمت حادثه ای که در چنین روزی وقوع یافته و اوصاف آن آفتاب بی غروب آسمان جلال، امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- و تحوّلی که طلوع آفتاب وجود مبارکش در فضای قدسی دین توحیدی ایجاد کرده، نوشته شود. اما اصلاً ورود در این عرصه و قدم گذاشتن در این جاده کاری است بغایت خطیر با مسئولیتی عظیم، و تصوّر صعود به این قله یعنی ورود در جاده منتهی به توصیفی شایسته از آن وجود قدسی و حرکت بسوی درجاتی از رفعت آن، موجب حیرت و نگرانی می شود. شبیه به آنچه حافظ شیرازی گفته است:

این راه را نهایت،صورت کجا توان بست    کش صد هزار منزل،بیش است در بدایت

اما انعکاس جلوه هائی از نور شخصیت آسمانی او به فضای زندگی انسان ها هم امری است ضروری و مورد نیاز شدید آن ها. او عالی ترین مرتبه از تجلّی عظمت های بی پایان قرآن کریم و برترین محصول رسالت پیامبر اکرم (ص) بود، و انسان ها در پیمودن راه های منتهی به مقصد حیات به نور فضائل بی پایان او به طور مستمر احتیاج دارند. او مشعل برافروخته خدائی است در کنار جاده حیات انسانی و پرچمدار کاروان اهل توحید بسوی بهشت.

اما این مشکل عظیم هم راه حلی دارد و آن استمداد از پروردگار عالم و کلام او و همچنین بهره مندی از رفتار و کلام  رسول خدا (ص) در توصیف و تکریم وجود قدسی او است. وجود آیات متعددی در کلام خداوند در توصیف شخصیت امیرالمؤمنین علی (ع) ضرورت توجه عموم انسان ها به مقام و موقعیت آن بزرگوار را نشان می دهد. در حقیقت بیان اوصاف کریمه آن وجود مبارک جلوه هائی از ربوبیّت خداوند عالمیان در مورد انسان ها است.

پس می شود اوصاف وجود مبارک او را به صورت ذکری از آیات قرآن و تفسیری و توضیحی برای آن آیات بیان کرد و همچنین در مقام تفصیل بیشتر می شود به ذکر و توضیح احادیثی از وجود مبارک پیامبر خدا (ص) و ائمه معصومین (ع) در این زمینه پرداخت. چون شناسائی کامل ابعاد مختلف شخصیت آسمانی امیرالمؤمنین علی (ع) فقط در حیطه علم خداوند و حجت های او می باشد.

در مقام توصیف امیرالمؤمنین علی (ع) در این مقاله به ذکر آیه ای از قرآن مجید و توضیح بعضی از نکات تفسیری آن اکتفا می کنیم. و ادامه بحث در این زمینه را به مقالات بعدی و احتمالاً در ایام ماه مبارک رمضان و زمان شهادت آن بزرگوار موکول می کنیم. چون مباحث ناتمامی در فضائل ماه رجب، و شخصیت حضرت فاطمه زهرا (س)، و تفسیر عباراتی از خطبه فدکیه آن حضرت (س) در بخش کلام ایام داریم. و ضرورت تکمیل  آن مباحث و رعایت نظم لازم، در اولویّت قرار دارد.

خداوند می فرماید:

«وَيقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَينِي وَبَينَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» (الرعد/۴۳) یعنی: آن هائی که کافر شدند، می گویند تو رسول ]از طرف الله[ نیستی، بگو کفایت می کند ]جهت اثبات رسالت من[ شهادت الله بین من و شما، و همچنین ]شهادت[ کسی که «علم الکتاب» نزد او است.(۱)

این آیه از آشکارترین آیات قرآن در تکریم امیرالمؤمنین علی (ع) است. و دارای موقعیتی بسیار ممتاز در این زمینه! بطوریکه شهادت آن بزرگوار بر رسالت رسول خدا (ص) را در ردیف شهادت خداوند قرار داده است.

در آیه کریمه اشاره ای شده به موضوع انکار رسالت رسول خدا (ص) از طرف کافران و طبعاً باید یک جواب استدلالی در ردّ نظر آن ها داده شود، یعنی انکار آن ها باید مردود اعلام شود و استدلالی برای اثبات رسالت رسول خدا (ص) به عمل آید.

خداوند در مقام ردّ و ابطال قول کافران بر اثبات نبوت و رسالت پیامبرش دو دلیل ذکر کرده است. یکی شهادت خود او، بر موضوع رسالت پیامبرش و دیگر شهادت کسی که « علم الکتاب » نزد او است.

طبعاً مراد از شهادت خداوند بر رسالت پیامبر گرامی، شهادت در ذات مقدس او نیست، چون در آن صورت استدلالی بعمل نیامده و منکر رسالت پیامبر خدا (ص) می تواند این مطلب را رد کند، یعنی شهادت خداوند در ذات خود، برای کافران حجت محسوب نمی شود و وقتی آنها با وجود معجزات متعدد آشکار، بر اثبات رسالت پیامبر خدا، باز هم آن را انکار می کنند، طبعاً می توانند این شهادت خداوند را هم انکار کنند.

همچنین مراد از شهادت امیرالمؤمنین علی ( علیه السلام ) بر رسالت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله وسلّم ) صرفاً ایمان قلبی آن حضرت و یا اظهار آن به زبان نمی باشد؛ چون در این صورت حجت قابل قبولی برای کفّار در کار نخواهد بود، چرا که آنها می توانند بگویند ایمان یک نفر از پیروان او یعنی رسول خدا (ص) برای آن ها حجت محسوب نمی شود.

در این قسمت برای توضیح بیشتر موضوع، قطعه ای از مقاله « تجلّی آیات قرآن در سیره عملی امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – » را عیناً نقل می کنیم.(۲)

«شهادت الله بر رسالت رسول الله طبعاً باید صورت ظهور پیدا کند، و الّا این استدلال بی مورد خواهد بود، یعنی قطعاً مراد از این آیه این نیست که موضوع رسالت رسول الله در علم خداوند قرار دارد، چون این آیه در مقام احتجاج علیه کفّار و جواب دادن به انکار آن ها و ابطال نظریات آن هاست.

طبعاً شهادت الله، در کلام او یعنی قرآن کریم تجلّی می یابد، پیامبر اکرم (ص) جهت اثبات ادعای خود در امر رسالت، لازم است به قرآن کریم «تحدّی» کند! و باید این موضوع اثبات شود که علم به کار رفته در قرآن کریم، علم فوق بشری است و صدور چنین کتابی از غیر علم خداوند محال است. یعنی اشتمال قرآن بر علوم به کار رفته در آن، دلیل آشکاری است بر این که این کتاب از علم خداوند نازل شده است. سرانجام این که خداوند با ارسال کتابی بر آن حضرت با اوصاف موجود در آن، به رسالت او شهادت می دهد.

دلیل دیگری بر رسالت رسول الله در آیه معرفی شده است و آن شهادت کسی است که علم الکتاب نزد اوست! مراد از کسی که علم الکتاب نزد اوست، به طور قطع وجود مقدّس امیر مؤمنان (ع) است، و این موضوع از قطعیات است و نیازی به بحث و استدلال ندارد و مفسّران قرآن بحثی لازم و مستدل را در تفسیر این آیه در این جهت آورده اند.

در این قسمت هم موضوع مثل شهادت الله است، یعنی طبعاً مراد از آیه، شهادت قلبی آن حضرت بر رسالت رسول الله (ص) و یا اظهار آن صرفاً با زبان نیست! بلکه لازم است این شهادت در وجود و شخصیّت و اعمال آن حضرت تجلّی و تحقّق یابد، و الّا این استدلال بی مورد و بی معنا خواهد بود، و برهانی در آن وجود نخواهد داشت.

مراد اصلی و حقیقی این است که در وجود و شخصیّت علی (ع)- همان کسی که علم الکتاب نزد اوست- عناصری قرار دارد که وجود آن عناصر به تنهایی بر رسالت رسول الله شهادت می دهد. یعنی پرورش شخصیّتی مثل امیر المؤمنین با آن عظمت ها و فضایل بی پایان و اوصاف اختصاصی و انحصاری، محصول قدرت و کارآیی علوم و امکانات بشری نمی تواند باشد. و مربّی او یعنی وجود مقدّس رسول الله (ص)، با علم و قدرت دریافت شده از منابع وحی پروردگار توانسته است، این چنین محصول شگفت انگیزی پرورش دهد! »

امیر المؤمنین علی – علیه السلام – عِدل قرآن مجید

گفته شد که مراد از شهادت خداوند بر رسالت رسول اکرم (ص) ظهور آن در قرآن مجید است. یعنی اینکه آن شخصیت مدعی رسالت خداوند، برای اثبات این ادعا کتاب آسمانی همراه خود را به انسان ها ارایه کرده و با یک توجه اجمالی به این کتاب این ادعا اثبات و آشکار می شود که این کتاب از علم خداوند نشأت گرفته و آیت یعنی معجزه رسالت آن حضرت محسوب می شود.

کلام ایام - 156، امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – شهید تأویل قرآن کریم
بخوانید

شهادت امیرالمؤمنین علی ( علیه السلام ) هم شبیه به همین است، یعنی از توجه به شخصیت عظیم آسمانی آن بزرگوار، آشکار می شود که فرهنگ جوامع مختلف بشری و بطور کلی علوم بشری قدرت ایجاد چنین عظمت خاصی را ندارد و بدون شک این عظمت محصول علم وحی و اراده خاص خداوند است و پرورش دهنده آن شخصیت ممتاز و خاص، از علم و قدرت نبوت و رسالت بهره مند است و بین او و خداوند عالم این نوع ارتباط به طور مستمر برقرار است.

در این صورت و با این توضیح آشکار می شود که امیر المؤمنین علی – علیه السلام – عِدل قرآن است. یعنی آن حضرت واجد عظمت های بی پایان و علم بی انتهای ذخیره شده در کتاب آسمانی است. البته علم بی انتها از جهت اتصال و ارتباط مستمر در مرتبه ای خاص، به خداوند عالمیان و علم بی انتهای او است.

مناسبت دارد در این قسمت ذکر حدیث مشهوری از وجود مبارک رسول خدا (ص) در فضائل امام علی (علیه السلام ). آن حضرت فرمود:

« لَوْ أَنَّ الْبَحْرَ مِدَادٌ وَ الْغِيَاضَ أَقْلَامٌ وَ الْإِنْسَ‏ كُتَّابٌ‏ وَ الْجِنَّ حُسَّابٌ مَا أَحْصَوْا فَضَائِلَكَ يَا علی ابن ابیطالب »(۳)

یعنی اگر دریا مرکب شود و همه درختان قلم شوند و جنیان نویسنده و انسان ها حسابگر، نخواهند توانست فضائل علی بن ابیطالب را به شماره در آورند. این حدیث شریف بیانگر فضائل بی پایان امام امیرالمؤمنین علی (ع) است.

تجلّی اخلاص امیرالمؤمنین (ع) در حمایت از دین توحیدی

امیرالمؤمنین علی (ع) از همان ساعات اولیه بعثت رسول خدا (ص) به مقام رسالت و نبوت، همراهی با آن حضرت و حمایت از دین خدا را به عهده گرفت. اولین جلوه از این همراهی و حمایت، ایمان سریع او به رسول خدا (ص) بود. او اولین ایمان آورنده به دین توحیدی بود. و از همان لحظات اول تا آخرین ساعت عمر خود، حتی در حالیکه ضربت کشنده ای به سر مبارکش خورده بود و دقایقی بیشتر از عمرش باقی نمانده بود از دین خدا حمایت کرد و بطور کلی استقرار دین توحیدی و انتشار آن در سطح عالم مدیون فداکاری ها و قهرمانی ها و اخلاص عظیم او بود.

او در شبی که چهل نفر کافر با شمشیرهای آماده برای کشتن اطراف خانه رسول خدا (ص) را محاصره کرده بودند و آماده برای ورود به خانه آن حضرت و کشتن او بودند، بدون هیچ گونه نگرانی و اضطراب یا تردید، در جای رسول خدا (ص) مستقر شد و با خطر قطعه قطعه شدن با شمشیرهای مهاجمان مواجه شد، تا رسول خدا (ص) زنده بماند و نور دین توحیدی را در سطح عالم منتشر کند.

بطوریکه اخلاص و فداکاری عظیم او موجب تحسین خداوند شد و آیه ای در قرآن بعنوان پاداش خداوند به او نازل شد و خداوند فرمود:

«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ» (البقرة/۲۰۷) یعنی از میان مردم کسی هست که جان خود را در طلب رضای خداوند تقدیم می کند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.

قهرمانی های امیرالمؤمنین در میدان های جنگ

رفتارهای جنگی آن جلوه های دیگری از قدرت ناشی از ارتباط و اتصال در مرتبه ای خاص به خداوند عالم بود و نشان دادن آن راه شکوهمند به انسانهای دیگر. او در جنگ هایی که کفار تبهکار برای خاموش کردن نور خدا ایجاد می کردند با صلابت و شجاعتی بی نظیر و غالباً به تنهایی سرنوشت جنگ را تعیین می کرد.  و قهرمانان و شجاعان دیگر از مسلمین هم از ناحیه قدرت و صلابت و استقامت او در آن جنگ های نابرابر و با وجود کثرت دشمنان و قدرت و تجهیزات جنگی آنها، با قدرت روحی لازم می جنگیدند و دشمنان را سرکوب می کردند.

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام ) در میدان های جنگ با کفار هم مظهری متعالی برای رحمت خداوند بود و از ترحم به کفار و فعالیت برای ارشاد آنها تا جائیکه امکان پذیر بود خودداری نمی کرد. (۴)

همراهی و مجالست با مساکین و نیازمندان

بیشتر اوقات عمر امام امیرالمؤمنین (ع) در مسیر کمک به نیازمندان و دلجویی از آنها سپری می شد و این عبادت در بین انواع دیگر عبادات او جایگاه آشکاری داشت. عمده مالی که آن بزرگوار بدست می آورد، به نیازمندان عطا می شد، فقرای شهر و مسافران نیازمند خانه او را می شناختند و در خانه او محل مراجعه دائمی و مستمر نیازمندان بود. و هیچ فقیری از در خانه آن حضرت با دست خالی بر نمی گشت، حتی در صورت لزوم و زمانیکه چیزی در منزل او برای نیازمندان نبود، او برای رفع نیاز آنها از دیگران قرض می کرد.

کمک به نیازمندان در زندگی آن حضرت جایگاه رفیعی داشت، بطوریکه حتی اشتغال به نماز هم نتوانست مانع توجه او به استغاثه یک فقیر شود، فلذا در حال رکوع نماز، انگشتر خود را به فقیر بخشید و این رفتار شکوهمند او هم تحسین پروردگار عالم و پاداش قدسی او را به دنبال داشت و خداوند این رفتار عظیم او را با فرستادن آیه ای از قرآن تجلیل کرد و فرمود:

  « إِنَّمَا وَلِيكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ » (المائدة/۵۵) یعنی جز این نیست که ولی شما تنها خدا و پیامبر او است و کسانیکه ایمان آورده و نماز بر پای میدارند و در حال رکوع زکات می پردازند.

استقامتی بسان کوه های راسخ

قهرمانی های امیرالمؤمنین ( ع) منحصر به رفتارهای جنگی و شجاعت او و تحمل خطر کشته شدن به دست دشمنان و یا انفاق به نیازمندان نبود، او در جهات متعددی از فضائل اخلاقی رفتارهای قهرمانانه ای داشت از جمله تحمل سختی ها و مصیبت ها و صرف نظر کردن از حقوق خود برای بقای نظام دین توحیدی و کمک به آرامش مردم. وقتی حق حکومت او در جامعه غصب شد، حقی که از طرف خداوند به او عطا شده بود و بطور مکرر از طرف رسول خدا (ص) اعلام شده بود، جهت جلوگیری از اغتشاش و جنگ داخلی در جامعه دینی و از هم پاشیدن بنای دین توحیدی و گرفتاری مردم صبر و استقامت عظیمی از خود نشان داد و بحران بوجود آمده را به بهترین صورت مدیریت کرد و در این راه ها مورد ظلم های زیادی قرار گرفت. صبری که او در این حادثه از خود نشان داد بسیار سنگین و شکننده بود، بطوریکه خود او می فرماید:

« فَصَبَرْتُ وَ فِى الْعَيْنِ قَذًى، وَ فِى الْحَلْقِ شَجاً! اَرى تُراثى نَهْباً. » (۵) یعنی صبر کردم مثل کسی که خار در چشمش فرو رفته و استخوان در گلوی او مانده، درحالیکه میدیدم میراث من به غارت رفته. لازم به ذکر است که این حق جنبه فردی و شخصی و خصوصی صِرف نداشت و بلکه حق مدیریت جامعه دینی و انتشار حقایق دین توحیدی بود.

این بحث بطوریکه اشاره کردیم بعد از فاصله ای بخواست خداوند ادامه خواهد یافت.

الیاس کلانتری

پاورقی ها:

۱-ما  قبلاً در ضمن مقاله ای در نشریه قرآنی «بیّنات» شماره ۲۸ «ویژه نامه امام علی (ع) و قرآن». آیه فوق الذکر را مورد بررسی قرار دادیم و آن مقاله تحت عنوان: «تجلّی آیات قرآن در سیره عملی امیرالمؤمنین علی – علیه السلام-» در همین سایت «حکمت طریف» در بخش مقالات و بخش سیره معصومین (ع) قرار دارد و توصیه می کنیم مقاله مذکور مورد مطالعه قرار بگیرد و در این مقاله جهت دیگری از آیه مورد بحث قرار گرفته است.

۲- همان

۳-این حدیث در کتاب های زیادی از منابع شیعی و اهل سنت ذکر شده از جمله:

الف- شرح و ترجمه مناقب خوارزمی، انتشارات برهان – ص ۳۹

ب- ارشاد القلوب، ج ۲، ص ۲۰۹

ج- بحارالانوار، ج ۴۰، ص ۸۱

د- کفایة الطالب گنجی، باب ۶۲، ص ۲۵۱

ه- ینابیع المودة، ج ۲، ص ۲۵۴

۴- در مورد جوانمردی های آن بزرگوار در میدان های جنگ بالخصوص جنگ احزاب توصیه می شود به مقاله « تجلّی قرآن در سیره امام علی – علیه السلام – » بخش مربوط به جنگ احزاب مراجعه شود.

۵-نهج البلاغه، خطبه سوم مشهور به خطبه شقشقیه

۹۵/۲/۵

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن