کلام ایام ـ ۴۴۱، امام صادق و نهضت علمی جهانی پیامبران (علیهم السلام )

بخش دهم*

کلیات*

  • نور فضائل اخلاقی و علمی رهبران آسمانی با رحلت آنها از دنیا خاموش نمی شود!

  •  شماره ها و عناوین مقالات سال های قبل درباره امام صادق(علیه السلام)

  •  جهاد علمی معلمان آسمانی.

  •  پیامبران خدا- علیهم السلام-  همه امکانات زندگی حتی حق حیات خود را برای معرفی دین خدا هزینه می‌کردند.

  •  وهابی ها کشتن کودکان غیر وهابی را هم جایز می دانند و به آن اقدام می کنند.

  •  کلامی از خدای سبحان درباره فعالیت های دشمنان دین خدا برای هدم آن.

  •  انسان های  غیرتمند و جوانمرد قاتلان کودکان بیگناه را مجازات خواهند کرد.

  •  چه کسانی با پیروان خاندان رسالت مخالفت دارد؟

  •  مواردی از سخنان امام صادق- علیه السلام- درباره دعا و صلوات بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)

  •  منظور از چشم و گوش و قلب چیست؟

  • انسان از یک نظر دارای دو نوع حیات می باشد و آن دو عبارتند از«حیات جانداری» و«حیات انسانی».

  •  انسان دارای دو نوع سمع و بصر و قلب است.

  •  قلب انسانی و قلب جانداری.

  •  در آیاتی از قرآن«حیّ» مقابل کفر قرار گرفته است.

  •  کسانی که فاقد قوای ادراکی انسانی در دنیا هستند، فاقد حیات انسانی می باشند.

در روز بیست و پنجم ماه شوال و سالروز شهادت امام صادق ـ علیه السلام ـ قرار گرفته ایم. در زمان شهادت آن وجود قدسی لازم است همه پیروان دین آسمانی و همه جویندگان علوم و علوم برتر فوق عادی و دانشمندان سطح عالم از شخصیت قدسی آن وجود مبارک تکریم و تجلیل بعمل آورند! و بروند کنار نهر عظیمی که آن حضرت در فضای حیات علمی انسانها به جریان انداخت. نور فضائل اخلاقی و علم رهبران آسمانی با رحلت آنها از دنیا خاموش نمی شود و آنها بمنزله ستاره های بدون غروب هستند.
در سالهای گذشته در سالروز شهادت وجود مبارک امام صادق ـ علیه السلام ـ مقالاتی در این وبسایت منتشر شد و در بعضی از آن مقالات نمونه هائی از کلام مبارک آن حضرت ذکر شد و مورد بحث و تحلیل قرار گرفت. این مقاله را هم در ردیف یکی از آن عناوین و بخش دهم آن در نظر می گیریم و در مناسبت های بعدی اگر عمری باقی بود و توفیقی حاصل شد، مقالات مربوط به سیره شریف امام ـ علیه السلام ـ و تکریم و تجلیل سالروز ولادت و شهادت آن بزرگوار تحت عنوان: « معارف دین توحیدی در سیره و کلام امام صادق علیه السلام » خواهد آمد.
شماره ها و عناوین مقالات قبلی درباره سیره شریف امام صادق ـ علیه السلام ـ عبارتند از:
*کلام ایام ـ ۷۴، امام صادق و نهضت علمی جهانی پیامبران ( علیهم السلام ) و با شماره های : ۷۵ـ ۷۷ ـ ۲۲۷ـ ۲۲۸ـ ۲۲۹ـ ۲۳۱ـ ۲۳۲ و ۲۳۳ مجموعاَ در ۹ بخش
* کلام ایام ـ ۲۲۳، امام صادق ـ علیه السلام ـ و حادثه شهادت او و با شماره های ـ ۲۲۴ و ۲۲۵، در سه بخش
*کلام ایام ـ ۱۵۱، حادثه شهادت امام صادق (علیه السلام )
*کلام ایام ـ ۳۵۰، شهادت امام صادق احیاگر علوم پیامبران و امامان (علیهم السلام )
علاقه مندان به مقالات و مطالب این « وبسایت » و کسانی را که اخیراَ با آن ارتباط پیدا کرده اند، به بررسی و مطالعه و مرور مجدد مقالات فوق الذکر توصیه می نمائیم، بلکه حزن حادثه شهادت آن شخصیت عظیم قدسی و احیاگر علوم پیامبران و حجت های پروردگار عالمیان با آموزش پذیری از سیره و کلام آن حضرت، همراه شود.

جهاد علمی معلمان آسمانی

آموزش راه های زندگی و راه اصلی منتهی به مقصد آفرینش از طرف معلمان آسمانی بصورت جهادی تحقق یافته که تمامی علم و قدرت و بصیرت فوق عادی آنها در آن نوع جهاد به کار بسته شده و موجب برقراری دائمی مشعل ها و چراغهای نصب شده توسط آنها در کنار راه زندگی انسانها و صراط مستقیم معین شده از طرف پروردگار عالمیان شده است.
پرچمداران صراط مستقیم برای هدایت انسانها به آن شاهراه، و حفاظت از آنها و جلوگیری از سقوط آنها از پرتگاههای کنار آن، برای رساندن بندگان خدای سبحان به مقصد نهائی، علاوه بر بکار بستن همه امکانات و فرصت های عمر و حتی اندک وقت ضروری برای استراحت‏، حتی حق حیات خود را هم در این راه باشکوه و جهاد مقدس علمی هزینه کرده اند! و حتی در این راه به شهادت رسیده اند. البته شهادت در راه خدا و نشر علوم پیامبران و هدایت انسانها بسوی مقصد نهائی آفرینش و همراهی با آنها فضیلت عظیمی است که نصیب ذوات مقدسه صاحبان مقام عصمت و طهارت شده و آن بزرگواران به مقصد مورد علاقه و تمایل شدید خود رسیده اند، اما مقصود ما از این بحث اهمیت و عظمت این نوع جهاد است و تذکری به بهره برداری بیشتر و عالمانه تر از حاصل و فراورده های آن.
امام صادق ـ علیه السلام ـ بطوریکه از سیره شریف او آشکارا مشاهده می شود، هرگز فعالیتی جهت رسیدن به حق حکومتی خود نداشته و اصلاَ به آن فضا نزدیک هم نمی شد و حاکم پلید جامعه یعنی منصور عباسی هم این را می دانست و اما همان فعالیت علمی و اخلاقی امام ـ علیه السلام ـ و محبوبیت شدید او بین مردم، آن حاکم جبار پلید را سرانجام به مسیر آن تبهکاری عظیم سوق داد. یعنی اقدام به کشتن امام صادق (علیه السلام).
پس باید پیروان دین توحیدی و همه جویندگان علم و پژوهشگران توجهات خود را معطوف کنند به اینکه چرا حکام جبار از انتشار علم پیامبران جلوگیری می کردند و به حبس یا کشتن منادیان این نوع علم اقدام می کردند. و همچنین اینکه، چرا امروزه و در سطح جهانی صاحبان قدرت و شهرت و رهبران سیاسی کشورهای مختلف تمامی قدرت و فرصت های عمر خود را برای خاموش کردن این نور به کار می برند و قصد سرنگون کردن این پرچم زیبای رفیع و باشکوه علوم الهی را دارند.
همچنین قابل توجه است که چه کسانی در جهت ضربه زدن به بنای باشکوه دین خدا و در مقام ترویج صورتهای تقلبی از دین خدا هستند. در دنیای امروز آشکارا مشاهده می شود که قاتلان کودکان و نوزادان و کسانیکه با ریختن خون این مظلومان بی گناه به اهداف سیاسی خود می رسند، در این جهت فعالیت دارند، یعنی رسیدن به قدرت و ثروت با کشتن مادران و کودکان بی گناه. باید دید چرا قاتلان کودکان بی گناه با دین خدا و پیامبران خدا بالخصوص پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و امامان معصوم به مخالفت و دشمنی و دروغگوئی و تهمت به حجت های خدای سبحان برخاسته اند.

باید دید حکومت عربستان و حکام مزدور همپیمان او از کشتن کودکان یمن و مادران مظلوم آنها چه با سلاحهای کشورهای غربی و چه با محاصره آنها و تحمیل گرسنگی و بیماری ها به آنها و کشتن طولانی مدت کودکان و مادران فلسطینی چه هدفی را تعقیب می کنند؟و چرا امروزه دست پرورده ها و مزدوران آن حکومت ها اعمال پلید ضد دین خود را زیر پوشش دینداری انجام می دهند؟ اهل مطالعه در مسائل دینی و سیاسی می دانند که وهابی ها کشتن کودکان افراد غیروهابی را هم آشکارا و در مقاصد دین تقلبی خود جایز می دانند و در عمل به آن پای بند هستند.
اما با بیداری صاحبان عواطف انسانی و صاحبان غیرت و جوانمردی و عقل و درایت در جوامع مختلف، چهره اصلی این جنایتکاران برای همه مردم جهان آشکار خواهد شد و آنها بدست مدافعان حقوق انسانها به مجازات جنایات خود خواهند رسید.
چقدر زیبا است کلام خدای سبحان در این زمینه که فرمود:

« إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ۚ فَسَيُنْفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ ۗ وَالَّذِينَ كَفَرُوا إِلَىٰ جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ . لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَىٰ بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ»(الانفال ۳۶ـ۳۷) یعنی: کسانیکه کافر شدند اموال خود را هزینه می کنند تا [ انسان ها را] از راه خدا باز دارند، پس آنها آن اموال را هزینه می کنند، اما آن حسرتی برای آنها خواهد شد، سپس شکست خواهند خورد و آنها که کافر شدند بسوی جهنم محشور خواهند شد. تا اینکه الله، خبیث را از طیب جدا کند و خبیث ها را روی هم بریزد و متراکم کند و همه آنها را در جهنم قرار دهد و آنها همان زیانکاران هستند.
با اندکی تعقل و تفکر و دقت و بررسی رفتارهای مدعیان دین داری اعم از یهودیان و مسیحیان و وهابیان از مسلمین و صاحبان رفتارهای ضد دینی خشن و قاتلان کودکان بی گناه معلوم می شود، چه کسانی با پیروان خاندان رسالت و نشر معارف دین از طریق امامان اهل البیت ـ علیهم السلام ـ مخالفت دارند و علت آن مخالفت ها چیست؟

آموزش معارف دین توحیدی در سیره و کلام امام صادق(علیه السلام)

بخش اول

 در مقالات قبلی و سالهای گذشته در سالروز شهادت امام صادق- علیه السلام- تعدادی از سخنان آن وجود مبارک قدسی با ترجمه و شرح و تحلیل فشرده ذکر شد و در این نوشتار و در مقالات بعدی و در مناسبت های دیگر این نوع بحث را ادامه خواهیم داد.(ان شاء الله تعالی)

اما جهت فاصله زیادی که با انتشار مقالات قبلی پیش آمده آن موارد مذکور را بدون شرح و فقط با ترجمه در این مقاله ذکر می‌کنیم و علاقه‌مندان می‌توانند با مراجعه به شماره و نشانه آن مقالات، شرح و توضیح آن موارد از کلام شریف امام- علیه السلام- را ملاحظه و مطالعه کنند. و ما این روش را در مقالات مربوط به دیگر ذوات مقدسه معصومین- علیهم السلام- هم به کار بردیم:

۱ – «اَلْحَافِظُ لِلْقُرْآنِ اَلْعَامِلُ بِهِ مَعَ اَلسَّفَرَةِ اَلْكِرَامِ اَلْبَرَرَةِ» (۱) یعنی: حافظ قرآن که به آن عمل کند، همراه ملائکه بزرگوار و خوشرفتار خواهد بود.(۲)

۲- «يَنبَغي لِلمؤمِنِ أن لايَمُوتَ، حتّي يَتَعَلَّمَ القرآنَ، أو يَکُونَ في تعليمِه»(۳)یعنی: برای مؤمن شایسته است قبل از رحلتش قرآن را یاد بگیرد یا در حال یاد گرفتنش باشد.(۴)

۳- «مَن نَظَر إلى مؤمنٍ نظرةً يُخيفُه بها أخافَه اللهُ تعالى يومَ لا ظِلَّ إلاّ ظلُّه»(۵) یعنی: کسی که به مؤمنی نگاهی کند که با آن نگاه او را بترساند، خداوند او را خواهد ترساند روزی که سایه ای جز سایه او نیست.(۶)

۴- «مَنْ کانَتْ لَهُ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَاجَةٌ فَلْیبْدَأْ بِالصَّلاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ثُمَّ یسْأَلُ حَاجَتَهُ ثُمَّ یخْتِمُ بِالصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَکرَمُ مِنْ أَنْ یقْبَلَ الطَّرَفَینِ وَ یدَعَ الْوَسَطَ إِذَا کانَتِ الصَّلاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لا تُحْجَبُ عَنْهُ»(۷)یعنی: هر کس حاجتی به خدای – عزوجلّ – دارد باید شروع کند در دعا به صلوات بر محمد و آل او، سپس حاجت مورد نظرش را بخواهد، سپس دعای خود را با صلوات بر محمد و آل محمد ختم کند، پس خداوند عزوجلّ کریم تر از آن است که طرفین دعا را قبول کند و وسط آن را رها کند، بجهت اینکه صلوات بر آن حضرت در حجاب و مانع قرار نمی گیرد.(۸)

۵- « إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً زَهَّدَهُ فِي الدُّنْيَا وَ فَقَّهَهُ فِي الدِّينِ وَ بَصَّرَهُ عُيُوبَهَا وَ مَنْ أُوتِيَهُنَّ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ قَالَ لَمْ يَطْلُبْ أَحَدٌ الْحَقَّ بِبَابٍ أَفْضَلَ مِنَ الزُّهْدِ فِي الدُّنْيَا وَ هُوَ ضِدٌّ لِمَا طَلَبَ أَعْدَاءُ الْحَقِّ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مِمَّا ذا؟ قَالَ مِنَ الرَّغْبَةِ فِيهَا وَ قَالَ أَ لَا مِنْ صَبَّارٍ كَرِيمٍ فَإِنَّمَا هِيَ أَيَّامٌ قَلَائِلُ أَلَا إِنَّهُ حَرَامٌ عَلَيْكُمْ أَنْ تَجِدُوا طَعْمَ الْإِيمَانِ حَتَّى تَزْهَدُوا فِي الدُّنْيَا ‌اِذَا تَخَلَّي الْمُوْمِنُ مِنَ الدُّنْيَا سَما وَ وَجَدَ حَلَاوَةَ حُبِّ اللهِ وَ كَانَ عِندَ اَهْلِ الدُّنْيَا كَاَنَّهُ قَدْ خُولِطَ وَ اِنَّمَا خَالَطَ الْقَوْمَ حَلَاوَةُ حُبِّ اللهِ فَلَمْ يَشْتَغِلُوا بِغَيْرِهِ إنُّ القلبَ إذا صَفا، ضاقَت بِهِ الأرضُ حَتّى يَسمُوَ »(۹) یعنی : از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده است که فرمود :  وقتی خداوند برای بنده ای خیری اراده کند، او را نسبت به دنیا بی رغبت و نسبت  به دین دانشمند کند و به او نسبت به عیوب دنیا بصیرتی عطا کند. و به هر کس این خصلت ها [و فضائل] داده شود همانا به او خیر دنیا و آخرت داده شده

و فرمود : هیچ کس حق را در خانه ای و دری برتر و بهتر از زهد در دنیا نیافته و آن ضد چیزهائی است که دشمنان حق طالب آن هستند. [راوی می گوید] گفتم: فدایت شوم آنها از چه چیزی می جویند ؟ فرمود:از رغبت به دنیا.آیا یک شخص پر صبر و بزرگواری نیست؟! [که به این حقیقت توجه کند و به آن عمل کند؟!]جز این نیست که دنیا چند روز اندک و کوتاه است، آگاه باشید که شما محروم از چشیدن طعم ایمان خواهید بود، تا زمانیکه برسدکه در دنیا زهد بوزید [و به آن بی رغبت شوید].(۱۰)

۶- «إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاةِ»(۱۱) یعنی: شفاعت ما نمی‌رسد به کسی که نماز را سبک بشمارد[و به آن کم توجه باشد].(۱۲)

کلام ایام ـ 534، دعوت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از انسان ها برای ضیافت بهشتی
بخوانید

۷- امام صادق – علیه السلام- فرمود :

«مَا مِنْ قَلْبٍ إِلاَّ وَ لَهُ أُذُنَانِ عَلَى إِحْدَاهُمَا مَلَكٌ مُرْشِدٌ وَ عَلَى اَلْأُخْرَى شَيْطَانٌ مُفْتِنٌ هَذَا يَأْمُرُهُ وَ هَذَا يَزْجُرُهُ اَلشَّيْطَانُ يَأْمُرُهُ بِالْمَعَاصِي وَ اَلْمَلَكُ يَزْجُرُهُ عَنْهَا وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّعَنِ اَلْيَمِينِ وَ عَنِ اَلشِّمٰالِ قَعِيدٌ `مٰا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاّٰ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ(۱۳)یعنی : هیچ قلبی نیست جز این که دو گوش دارد و بر یکی از آن دو فرشته ای مرشد و راهنما و هدایتگر قرار دارد و بر دیگری شیطانی فتنه گر ، این یکی به او امر می کند و دیگری او را نهی می کند [وباز می دارد]شیطان او را به گناهان امر می کند و فرشته او را نهی می کند و باز می دارد. و آن کلام خدا عزوجل است [که فرمود] از دو طرف راست و چپ او نشسته است ، و او [انسان] لفظی به زبان نمی آورد جز این که نزد او نگهبانی آماده است [و آن کلام را ضبط می کند]

این کلام شریف متضمن سه نکته علمی بسیار رفیع و نکات دیگر مربوط به آنها است . و ما نکات اصلی و محوری آن را با در نظر گرفتن روش اختصاری مورد عمل در همه مقالات توضیح می دهیم :

یکم: امام – علیه السلام- فرمود هیچ قلبی نیست الا اینکه برای آن دو تا گوش وجود دارد. در این بخش از کلام شریف گوش به قلب انسان نسبت داده شده، یعنی او نفرمود که انسان دو تا گوش دارد! بلکه فرمود قلب انسان دو تا گوش دارد!

در این بخش از کلام شریف امام- علیه السلام-  به یک نکته علمی عمیقی اشاره شده است که در تعدادی از آیات قرآن مجید،اصل آن نکته و بعضی از مطالب مربوط به آن ذکر شده است و آن اینکه انسان از یک لحاظ دارای دو نوع حیات است یکی حیات طبیعی و جسمانی و دیگری حیات عقلی.(۱۴) و هر یک از آن دو حیات هم دارای قوای خاص مربوط به آن نوع حیات است.

با این وصف انسان دارای دو نوع«سمع» و«بصر» و همچنین دو نوع قلب است یعنی دو نوع گوش و چشم و قوه ادراکی خاصی که به آن«قلب» گفته می شود.

خدای سبحان در قرآن مجید می فرماید:

«أَفَلَمْ يسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ» (الحج/۴۶)یعنی: آیا در زمین سیر  نکردند، تا قلب هائی برای آنها باشد که با آن[ قلب] ها تعقل کنند یا گوشه هائی که  با آن بشنوند، در حقیقت چشم ها[ی آنها] نابینا نشده بلکه قلب هائی که در سینه ها است نابینا شده است.

در این آیه کریمه به طور ضمنی به آن  دو نوع حیات فوق‌الذکر اشاره ای شده و همچنین به قوای ادراکی هر دو نوع از حیات. آیات قبلی مربوط است به گروه هائی از انسانها که بجای آموزش پذیری از پیامبران و دریافت پیامهای پروردگار عالمیان به مخالفت و دشمنی با آنها پرداختند! می فرماید: چرا آنها در روی زمین و مناطق مختلف آن سیر نکردند تا آثار باقی مانده از حیات اقوام و ملت های مختلف را ببینند و از آنها عبرت(پند و آموزش) بگیرند و درباره آموزشهای مربوط به دین آسمانی که توسط پیامبران ابلاغ می‌شود بیاندیشند و در نتیجه قلب های آنها فعال شود و آنها قدرت« تفقّه» پیدا کنند. مراد این است که آنها دارای قلب[ به معنای عرفی] هستند و اما قلب آنها فعالیتی در حد فعالیت قلب سایر جانداران دارد و نه فعالیت از نوع مربوط به«حیات انسانی»

همچنین در آیه کریمه انسان دارای دو گوش معرفی شده است که یک گوش جانداری که صداها را می شنود که سایر  جانداران هم آن نوع گوش را دارند، و دیگر گوش مخصوص«حیات انسانی» که انسانهای آموزشی یافته و اهل تعقل دارای آن نوع گوش هستند و فعالیت آن در جهت اثر پذیری از تعقل و دریافت آموزش های پیامبران است. یعنی گوشی که از آنچه می شنود اثر پذیرد و به آموزشها توجه و اعتناء کند و از آنها عبرت( پند و آموزش) بگیرد!

و در ادامه مطلب آیه کریمه به موضع و موقعیت چشم انسان در هر دو نوع حیات اشاره شده و آن اینکه  دو نوع نابینائی برای انسان در کلام خدا ذکر شده، یکی نابینائی چشم ظاهری یعنی چشمی که در صورت انسان قرار دارد و عضوی از اعضاء بدن انسان است و جانداران دیگر غیر از انسان هم آن نوع چشم را دارند و از طریق آن اشیاء را می بینند و به محل زندگی و محل بدست آوردن غذا و آب و محل پناه بردن و مخفی شدن در زمان احساس خطر راه می یابند.دیگری نابینائی نسبت به حقایق موجود در عالم و بی اعتنائی به ارتباط اشیاء به پروردگار عالمیان و عدم تعقل درباره جهان و موجودات آن.

در بخش آخر آیه کریمه و کلام مربوط به چشم انسان، این تفکیک در بین دو نوع قدرت بینائی و با اصطلاح دو نوع چشم انجام گرفته است بطوریکه فرمود:

در حقیقت چشم ها- به معنای عرفی و آنچه در صورت انسان قرار دارد- نابینا نشده، بلکه قلبهائی که در سینه ها قرار دارد نابینا شده است.

قابل توجه است که در آیه کریمه سه نوع  قلب و گوش و چشم برای انسان ذکر شده یکی قلبی که در بدن انسان و سایر جانداران برقرار و فعال است و کار آن برقراری سیستم گردش خون در بدن انسان و رساندن خون حامل هوا و غذا به بافت های بدن و جذب خون حامل مواد زاید و غیر لازم در بدن انسان و سایر جانداران است. و دیگر قلبی است که لازم است قدرت تعقل پیدا کند در اثر آموزش ها.

دیگر دو نوع گوش است که یکی از آن دو قدرت شنیدن صداها را دارد و دیگری اثرپذیری از آموزشها عقلی  وحی  بر پیامبران.

انسانهای مورد بحث ناشنوا به معنای عرفی نیستند بلکه شنوایی از نوع مربوط به«حیات انسانی» را ندارند. و درباره چشم تصریحی  فرمود که نابینائی مورد نظر در این کلام، نابینائی به معنای عرفی نیست که شخص نتواند اشیاء را ببیند. بلکه نابینائی آنها از نوع مربوط به«حیات عقلی انسانی» است بطوریکه  در کلام مورد بحث از قرآن مجید، جایگاه آن نوع چشم را در سینه انسان و قلب او اعلام فرمود.

باز در این زمینه خدای سبحان درباره کافران و اهل جهنم می فرماید:

«لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْينٌ لَا يبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ»(الأعراف/۱۷۹)یعنی:  آنها قلب هائی دارند که با آنها   تعقل نمی‌کنند و چشم هائی دارند که با آنها نمی بینند و گوش هائی دارند که با آنها نمی شنوند، آنها مثل چهارپایان(حیوانات به معنای عرفی) هستند و بلکه از آنها هم گمراه تر و آنها غافلان هستند.

این آیه کریمه نظیر آیه قبلی از سوره حج است با تفاوت هائی بین آن دو، اما مطلب مشترک بین دعای کریمه همان داشتن دو نوع قوای ادراکی است یعنی قلب و چشم و گوش.

و فرمود: آنها قلب هائی  دارند که با آن قلب ها«تفقه»(ادراک کامل عقلی) نمی کنند و دارای چشم هائی هستند که با آنها نمی بینند(بصیرت انسانی ندارند) و گوش هائی دارند که با آنها نمی شنوند.

در این آیه کریمه[ اخیر] برای انسانهای موردنظر قلب و چشم و گوش اثبات شده،  اما آنچه نفی شده قدرت تعقل و نابینائی است از نوع آنچه در حیات انسانی قرار دارد و ناشنوائی مربوط به حیات انسانی یعنی تأثیرپذیری از آموزش‌ها و از تعقل در آیاتی از قرآن مجید هم اصل آن دو نوع حیات برای انسان ذکر شده از جمله خدای سبحان می فرماید:

«وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا ينْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ- لِينْذِرَ مَنْ كَانَ حَيا وَيحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ»(يس ۶۹/۷۰) یعنی: ما به او[ پیامبرمان] شعر نیاموختیم و[ شعر گفتن و خواندن] شایسته او هم نیست و آن نیست جز آموزشی و قرآنی روشن. تا او آموزش دهد کسانی را که زنده هستند و تحقق یابد قول خدا درباره کافران.

قابل توجه است که در این آیه اخیر«حیّ» مقابل«کفر» قرار گرفته. یعنی اهل ایمان این نوع حیات را دارند، منظور حیات انسانی است و کافران فاقد این نوع حیات هستند و آنها اهل جهنم می باشند.

مراد از حیات در این آیات، حیات انسانی است که کافران فاقد آن هستند و آن نوع حیات اختصاص به اهل ایمان و خداشناسان و خداپرستان دارد، و اینکه تأثیرپذیری از قرآن مجید و سخنان و رفتارهای پیامبر خاتم- صلی الله علیه و آله و سلم-  احتیاج به  داشتن روح انسانی دارد که کافران فاقد آن هستند و این نوع روح در اهل ایمان به الله و حیات اخروی و پیامبران خدا و آموزش‌های آنها، فعال است.

در یکی از خطبه های نقل شده از امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- آمده است:

«إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى جَعَلَ الذِّكْرَ جِلاءً لِلْقُلُوبِ، تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَ الْوَقْرَةِ وَ تُبْصِرُ بِهِ بَعْدَ الْعَشْوَةِ وَ تَنْقَادُ بِهِ بَعْدَ الْمُعَانَدَةِ»(۱۵)یعنی: بطور قطع الله- سبحانه و تعالی- ذکر[ و یاد] خود را عامل حیات قلبها قرار دارد که با آن [و بوسیله آن] بعد از سنگینی گوش بشنوند و بعد از نابینائی[ اختلال در بینائی] بینا شوند  بعد از نافرمانی و سرکشی و عناد، اطاعت کنند.

مراد امام -علیه السلام- در این کلام شریف همان قلب و چشم و گوش در حیات انسانی است که اختصاص به انسانها دارند، اما کسانی که تحت آموزش پیامبران قرار نگرفته اند و یا بعداً از جاده ربوبیت پروردگار عالمیان خارج شده و به بیراهه ها رفته اند، دارای حیات انسانی و قوای ادراکی مربوط به آن نمی باشند و آنها اگر با آن حال و وضعیت از دنیا بروند، وارد جهنم خواهند شد.

از آیات قرآن مجید و از جمله آیاتی که در این نوشتار مورد استشهاد  قرار گرفت و از این کلام امیرالمؤمنین علی -علیه السلام- و سخنان دیگر نقل شده از ذوات مقدسه معلمان آسمانی به وضوح بر می‌آید که ذکر الله عامل حیات روح انسانی است، همچنانکه آب و غذا عامل حیات روح جانداری و ادامه آن است. و همچنانکه بدن انسان در صورت نرسیدن آب و غذا و هوا به آن دچار حالت مرگ میشود، روح انسانی هم در اثر قطع ارتباط با الله و ذکر و یاد او دچار افسردگی و ملالت و فرسایش می‌شود و اگر این قطع ارتباط طولانی شود، به مرگ و قطع  فعالیتهای حیاتی منتهی خواهد شد، یعنی«مرگ قلب انسانی».

قطعه کوتاه فوق را از یک مقاله قبلی نقل کردیم . امام – علیه السلام- در این کلام مبارک خود اشاره ای فرمود به چشم و گوش و قلب انسانی عامل برقراری حیات آن که عبارت است از «ذکر الله» جهت رعایت اختصار در مقالات  بقیه بحث را به بخش های بعدی موکول می کنیم (ان شاء الله تعالی )

الیاس کلانتری

۱۴۰۰/۰۳/۱۶

 

پاورقی ها :

  1. اصول کافی، شیخ کلینی، کتاب فضل القرآن، باب «فضل حامل القرآن»، ح ۲، (نسخه چاپ انتشارات علمیه اسلامیه، ج ۴، ص ۴۰۵)
  2. وبسایت حکمت طریف،کلام ایام – ۷۵، امام صادق و نهضت علمی جهانی پیامبران علیهم السلام
  3. اصول کافی، کتاب فضل القرآن باب «من یتعلم القرآن بمشقّة»، ح ۳، (نسخه چاپ انتشارات علمیه اسلامیه، ج ۴، ص ۴۰۹)
  4. وبسایت حکمت طریف،کلام ایام – ۷۵، امام صادق و نهضت علمی جهانی پیامبران علیهم السلام
  5. اصول کافی، شیخ کلینی، کتاب الایمان و الکفر، باب «من اخاف مؤمناً»، ح ۱، (نسخه چاپ انتشارات علمیّه اسلامیّه، ج ۴، ص ۷۴)
  6. کلام ایام – ۷۷، امام صادق و نهضت علمی جهانی پیامبران علیهم السلام
  7. اصول کافی کتاب الدعا باب الصلاة علی النبی محمد و اهل بیته علیهم السلام ح ۱۶( انتشارات علمیه اسلامیه، ج ۴ ص ۲۵۲ )
  8. کلام ایام – ۱۵۱، حادثه شهادت امام صادق (علیه السلام)
  9. اصول کافی، شیخ کلینی ، کتاب الایمان و الکفر «باب ذم الدنیا و الزهد فیها» حدیث ۱۰ (انتشارات  علمیه اسلامیه ، ج ۳ ص ۱۹۶)
  10. کلام ایام – ۲۲۷، امام صادق و نهضت علمی جهانی پیامبران (علیهم السلام)
  11. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، ترجمه حمید مظهر، نشر وحدت بخش، ص ۴۴۰
  12. کلام ایام – ۳۵۰، شهادت امام صادق احیاءگر علوم پیامبران و امامان (علیهم السلام)
  13. اصول کافی ، شیخ کلینی،کتاب الایمان و الکفر، باب «ان للفلب اذنین ینفث فیها الملک و الشیطان» ح۱ (علمیه السلامیه ج۳ ص۳۶۶)
  14. – البته انسان دارای بیش از دو نوع روح است و از ناحیه هر یک از آن روح ها هم نوعی حیات در او به وجود می آید و در این زمینه ما قبلاً بطور مکرر وارد بحثی شده ایم ،گاهی به نحو اجمال و گاهی به نحو تفصی
  15. هج البلاغه ، خطبه۲۲۲،قاله عند تلاوته «يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ»
برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن