کلام ایام- ۲۸۵، استقبال از شب قدر همراه ملائکه

2122722

بخش اول

کلیات

*شب  قدر به احتمال بسیار قوی شب بیست و یکم یا بیست و سوم و به احتمال قریب به یقین شب بیست و سوم ماه رمضان می باشد.

*در کلام خدا یعنی آیات قرآن مجید برای شب قدر جلالت و موقعیت بسیار رفیع و عظمت خاص فوق عادی ذکر شده است.

*عبارت «ما ادریک» در قرآن مجید درباره چه موضوعاتی به کار رفته است؟

*در شب قدر خیریت و ارزشی وجود دارد که از مجموع ارزشهای حاصل شونده در هزار ماه بیشتر است!

*در شب قدر انسان می تواند به مرتبه ای از کمالات وجودی برسد که رسیدن به آن درجات، احتیاج به بیش از هزار ماه فعالیت در ایام دیگر دارد.

*جلوه هائی از قوانین تبدیل ارزش عادی یک شیء به صدها و هزاران برابر آن.

*درخت خرمائی که زمان تولد حضرت عیسی (ع) در «یک آن» نزد حضرت مریم پدید آمد.

*زمان تولد حضرت عیسی (ع) در «آن واحد » نهری با اراده خدا نزد حضرت مریم جاری شد.

*درخت خشک خرما که با دعای امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ زنده شد و خوشه های خرمای تازه روی آن پدید آمد.

*پدید آمدن رزقی برای حضرت مریم از اراده مستقیم خدا  

* تبدیل یک قطعه گِل در دست حضرت عیسی – علیه السلام – به یک پرنده زنده 

* تاثیرات اخلاقی و فرهنگی رفتارهای پیامبر خاتم – صلی الله علیه و آله و سلم – در جهان  

*تاثیرات شجاعت و صلابت و قدرت روحی فوق عادی امیرالمومنین ـ علیه السلام ـ  در برقراری نظام دین توحیدی

*رحمت خدا اگرچه بسیار فراوان و از جهتی بی پایان است، اما در مجاری معینی جریان می‌یابد.

* لازمه بهره مندی مطلوب و بیشتر از رحمت واسعه خدا. شناسایی مجاری رحمت او و رفتن سراغ آنها است.

* یکی از فرصت های بسیار قیمتی در روزها و ماه های سال، زمان ماه مبارک رمضان بالخصوص «شبهای قدر» است.

* عده ای از انسان ها چند ماه قبل از رسیدن ماه رمضان و بلکه قبل از ماه رجب و شعبان در انتظار لذت‌بخشی برای رسیدن این سه ماه نورانی به سر می برند.

* دارائی حقیقی انسان عبارت است از آنچه نزد خدا برای او ذخیره ‌می شود، نه آنچه در دنیا می ماند.

* انسان مال دنیا را هم لازم است نزد خدا ذخیره کند و بعداً با سودی چند برابر آن را دریافت کند.

* ذخیره مالی انسان نزد خدا، بصورتهای مختلف و چندین برابر، در زمان نیاز او و افراد خانواده‌اش به آنها برگردانده می شود.

* دارایی انسان نزد خدا گاهی ده برابر و گاهی صدها برابر افزایش می یابد و گاهی به ارزشی تبدیل می‌شود که از حد محاسبه خارج است.

در حال اشتغال به شرح و تفسیر خطبه شریف رسول خدا – صلّی الله علیه و آله و سلّم- درباره ماه مبارک رمضان رسیدیم به «شبهای قدر»، یعنی مقداری از برنامه تنظیم شده و محاسبه شده برای نوشتن موضوعات مربوط به ماه رمضان و فضائل آن عقب ماندیم و ناچار در آخرین فرصت قبل از شب نوزدهم و در بخش هفتم از سلسله مقالات اشاره ای کردیم به مقالات سال های قبل درباره شبهای قدر و قطعه ای از یک مقاله منتشر شده قبلی را از آن نقل کردیم و توصیه ای به عمل آمد جهت مطالعه مقالات قبلی که در پاورقی ها شماره و عنوان آن ها ذکر شد.

 حال با وجود اینکه  یک شب از شبهای قدر سپری شد یعنی شب نوزدهم و با یک روز تأخیر مقالات  مورد نظر را می نویسیم، بالخصوص که شب های بیست و یکم  و بیست و سوم را در پیش داریم که «شب قدر» به احتمال قریب به یقین یکی از آن دو شب می باشد.

 عنوانی که برای مقاله تعیین شد، به معانی آیات سوره قدر و شرح و توضیح بعضی از نکات آن ارتباط دارد و تفسیر ترتیبی آیات سوره به طور فشرده در مقالات سال‌های قبل انجام گرفت و در مقاله قبلی به عناوین و شماره های آنها اشاره ای شد.

شب قدر و اوصاف و فضائل و برکات فراوان آن دارای عظمتی اختصاصی و بدون شبیه و نظیر است و ما جهت بهره برداری از برکات اختصاصی آن به ذکر و توضیح بعضی از نکات اصلی آن می پردازیم تا تذکری باشد برای استفاده مناسب از موقعیت آن:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيلَةِ الْقَدْرِ-  وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيلَةُ الْقَدْرِ-  لَيلَةُ الْقَدْرِ خَيرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ-  تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ- سَلَامٌ هِي حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ

۱-عظمت شب قدر

 در کلام خدا یعنی آیات قرآن مجید برای شب قدر جلالت و موقعیت بسیار رفیع و عظمت خاصی ذکر شده است. بطوریکه مطابق آیات سوره قدر، همین یک شب دارای ارزش و خیریّتی بیش از یک هزار ماه می باشد. دلائل خیریّت و عظمت و ارزش آن بطور اجمال عبارتند از:

  1. در کلام خدا عبارت «ما أَدْراکَ» درباره آن به کار رفته است. این عبارت در قرآن مجید درباره موضوعاتی به کار می‌رود که دارای عظمت و اهمیت خاصی می باشند مثل «روز قیامت»، و انسان ها از طرق عادی نمی‌توانند نسبت به آن علم کامل پیدا کنند و لازم است علم انسان ها نسبت به حقیقت آنها از طریق وحی پروردگار و علم او حاصل شود بعنوان نمونه:

۲-۱- «وَمَا أَدْرَاكَ مَا يوْمُ الدِّينِ — ثُمَّ مَا أَدْرَاكَ مَا يوْمُ الدِّينِ–  يوْمَ لَا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيئًا وَالْأَمْرُ يوْمَئِذٍ لِلَّهِ» (الإنفطار/ ۱۷ – 19)

«وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّيونَ– كِتَابٌ مَرْقُومٌ–  يشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ» (المطففين/ ۱۹ – 21)

«وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ–  النَّجْمُ الثَّاقِبُ–  إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيهَا حَافِظٌ» (الطارق/ ۲ – 4)

 در آیات فوق ذکری از «یوم الدین» و «علیون» و «الطارق» شده و در آیات بعدی خدای سبحان بعد از ذکر عبارت «مَا أَدْرَاكَ» آنها را توصیف فرموده است. پس یکی از دلائل عظمت فوق تصوّر شب قدر این است که خدای سبحان آن را توأم با این تعبیر قرآنی ذکر کرده است.

۳-۱- خدای تعالی در آیات این سوره هم اجمالاً و در مجموع، به عظمت و برکات آن اشاره فرموده و هم، بصورت تفکیکی. و آن هم بعد از عبارت «مَا أَدْرَاكَ» بطوریکه فرمود:

«لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» یعنی در آن شب ارزش و خیریّتی وجود دارد که از مجموع هزار ماه از ماههای دیگر-  غیر از ماه رمضان که شب قدر در داخل آن قرار دارد- بیشتر است! و انسان می‌تواند در آن شب به درجاتی از کمالات مثل ایمان و اخلاص، و عبودیّت و ذخائر اخروی و بطور کلی اعمال حسنه و اعمال صالح و پاکسازی روح خود برسد که رسیدن به آن درجات، احتیاج به بیش از هزار ماه فعالیت داشت. مثل اینکه راهی را که در هزار ماه زمان می توانست طی کند و به مقصد مطلوب خود برسد، در یک شب همان مقدار راه را طی کند!!! یا فرضاً یک انسان در یک ماه از سال حقوق و درآمدی به اندازه هزار برابر ماه‌های دیگر به دست آورد.

 برای نزدیکتر شدن موضوع به اذهان چند مثال ذکر می کنیم:

 مثال یکم: اگر یک کشاورز و یک باغدار، در زمین وسیعی که برای زراعت اصلاح و آماده کرده چند هزار عدد هسته یک درخت میوه ای را بکارد. بطور متعارف و عادی لازمه رسیدن آن هسته های کاشته شده به درخت بزرگ و ثمردهی کامل احتیاج به چند سال زمان و آبیاری و مراقبت دارد! اما اگر به جای چند سال زمان و زحمت و مراقبت و هزینه آبیاری، فقط در عرض چند دقیقه آن هسته های کاشته شده، به درختان بزرگ و پر از میوه تبدیل شود، یعنی رشدی که در مدت چند سال انجام می‌گرفت در عرض چند دقیقه تحقّق یابد، چقدر آن حادثه عظیم و پر برکت و شگفت انگیز خواهد بود؟! و صاحب آن باغ  و مزرعه چه مقدار سود عایدش خواهد شد و چه مقدار لذت خواهد برد.

 البته چون این وضعیت در حال عادی به وجود نمی‌آید، مثال و توضیح آن شاید مقداری دور از ذهن باشد، اما این نوع حادثه به صورت کرامت ظهور یافته از پروردگار عالمیان و معجزه‌ای از پیامبران و اولیاء خاصّ خدا- عزّوجلّ- گاهی در تاریخ تحقّق یافته است مثل درخت خرمایی که وقت ولادت حضرت عیسی-  علیه السلام – کنار حضرت مریم به وجود آمد و نهر آبی که از اراده مستقیم خدای سبحان در یک آن کنار او جاری شد و  او از آن غذا و آب بهره مند شد. همچنین مثل رزقی که برای او از طرق غیر عادی و از اراده مستقیم خدا به وجود می آمد. بطوریکه در قرآن مجید آمده است:

«وَكَفَّلَهَا زَكَرِيا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيهَا زَكَرِيا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ يا مَرْيمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يرْزُقُ مَنْ يشَاءُ بِغَيرِ حِسَابٍ» (آل عمران/۳۷) یعنی زکریا سرپرستی او ]مریم[ را به عهده گرفت و هر وقت زکریا در محراب عبادت بر او وارد می‌شد، رزقی را نزد او می یافت. او گفت ای مریم این رزق ]خوراک و غذا[ از کجا به تو رسیده؟! او در پاسخ گفت: آن از نزد «الله» است و همانا الله هر کسی را که مشیّتش تعلّق بگیرد بدون حساب ]یا از جائی که به گمانش نمی‌رسد[ رزق می دهد.

 همچنین در منابع حدیثی نقل شده است که حضرت امام حسن مجتبی- علیه السلام-  با عده‌ای از اصحابش در سفری بودند و در ضمن سفر در جائی فرود آمدند و در آن مکان درخت خرمای خشکیده ای قرار داشت و یکی از اصحاب و همراهان گفت چقدر خوب بود که این درخت دارای خرمای رسیده ای بود. – قریب به این الفاظ – امام- علیه السلام- فرمود: تمایل به خرما پیدا کرده ای؟! عرض کرد بلی! امام- علیه السلام- دعائی کرد و در همان زمان آن درخت بصورت زنده در آمد و خوشه‌های خرمای رسیده در آن پدید آمد! و موجب شگفتی شدید حاضران یا بعضی از آنها شد و در مقابل تعجب شدید آنها، امام – علیه السلام- فرمود: دعائی بود از فرزند رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- که مورد استجابت خدا قرار گرفت.

مثال دوم: گاهی بعضی از انسانها به بیماری‌هائی مبتلا می‌شوند که معالجه آن ها و رفع آن بیماری ها بسیار سخت و گاهی غیرممکن است و در صورت امکان اصلاح هم، احتیاج به مدت های طولانی و ماهها و سالها معالجه و مصرف داروها و پرهیز از مصرف بعضی از غذاها و بعضی رفتارها دارند یا ناچار می‌شوند مدت های طولانی بستری شوند و از رفتارهای عادی در زندگی خود مثل قدم زدن و راه رفتن، پرهیز و صرف نظر کنند. حال اگر در چنین وضعیتی شخصی که دارای قدرت های روحی فوق عادی است با اراده خود و از طریق ایجاد نوعی تأثیر- شبیه به آنچه که امروزه به آن انرژی درمانی گفته می‌شود- آن بیماری غیر قابل معالجه را در «یک آن» برطرف کند و آن شخص بیمار صحت کامل خود را به دست آورد، آن حادثه چه مقدار سرور انگیز و پرفایده و شگفت آور خواهد بود؟! و همچنین اگر کسی بتواند، بینائی از بین رفته یک انسان را در «آن واحد» به او برگرداند و یا یک فرد نابینای مادرزادی را شفا دهد، مثل حضرت عیسی- علیه السلام- که نابینای مادرزادی را شفا می داد و مرده ها را زنده می‌کرد. یعنی لحظاتی قدرتی از طرف خدای سبحان در اختیار او قرار می گرفت و او به عنوان معجزه جهت اثبات مقام نبوت و رسالت خود آن قدرت خدائی را به کار می‌گرفت و از آن طریق مرده ای را زنده می‌کرد و در قطعه گِلی که به شکل پرنده ای در می آورد و در آن می دمید و آن قطعه گِل در آن واحد به یک پرنده زنده ای تبدیل می شد، در آن صورت آن قدرت فوق عادی به وجود آمده و آن فرصت حاصل شده چه مقدار ارزشمند خواهد بود، اگرچه فقط در مسیر هدایت انسانها و ایمان آوردن آنها به دین آسمانی و پیامبر خدا به کار برود!

مثال سوم: اصلاح اخلاق و رفتار انسان‌ها و تغییر اساسی در فرهنگ یک جامعه احتیاج به فعالیت های زیاد و طولانی و صَرف هزینه های زیادی دارد و لازم است عده ای انسان دانشمند و دلسوز و فداکار و انسان دوست، بخشی از عمر خود و یا تمام آن را در این زمینه به کار ببندند و در مسیر این فعالیت و تلاش محرومیت ها و مشقّت هائی را تحمل کنند و با رفتارهای اثرگذار خود تحوّلی در فرهنگ یک جامعه و در اخلاق و رفتار افراد و یا عده‌ای از آنها به وجود آورند! و خود این فعالیت هم طبعاً هزینه زیادی برای یک جامعه خواهد داشت.

 حال اگر شخصیتی در یک جامعه ظهور کرد و با به کار بردن علمی فوق عادی و انجام رفتارهائی از ناحیه قدرت های فوق عادی روحی و اخلاصی عظیم  و مجموعاً از ناحیه اتصال در مرتبه ای خاص و متعالی به قدرت و علم پروردگار عالمیان، توانست تحوّلی عمیق و اساسی در فرهنگ یک جامعه و بعداً در جامعه جهانی به وجود آورد، این حادثه دارای چه مقدار ارزش علمی و فرهنگی و اخلاقی خواهد بود؟!

 مثل تحولی که با ظهور آخرین پیامبر خدا حضرت محمد- صلّی الله  علیه و آله و سلّم- و آوردن آخرین کتاب آسمانی ابتداء در منطقه ای از زمین و بعداً در سطح بخش عظیمی از جهان پدید آمد و امکان اصلاح جامعه جهانی از طریق علم و قدرت فوق عادی که او آورده است فراهم شد! و مثل قدرت روحی و شجاعت و استقامتی که از رفتارهای امام امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- در زمان ظهور و گسترش دین خدا و در مقام هجوم دشمنان بالخصوص در جنگ های بسیار خطرناکی مثل «بدر» و «اُحد» و «احزاب» تجلّی کرد و عامل بقای دین خدا و ظهور قدرت و کمالات حقیقی آن شد. بطوریکه به راحتی می شود گفت شجاعت و استقامت ناشی از آن ایمان و اخلاص فوق عادی و به کار بردن آن در دفاع از دین خدا و حیات انسانها مسیر تاریخ دین آسمانی را تغییر داد و جهت حرکت انسان ها راهی را هموار کرد و آماده ساخت.

کلام ایام - 356، آموزش معارف دین توحیدی در سیره و کلام امام جواد (علیه السلام)
بخوانید

 بطوریکه در تاریخ نقل شده در جنگ بدر- که با حمله کفّار به شهر مدینه و مرکز حکومت دین آسمانی به وقوع پیوست- بیش از نصف کشته شده ها از سپاه پلید شیطان و هجوم کننده‌ها به پیروان دین خدا، تنها توسط او وقوع یافت! و حدود نصف دیگر توسط تمام افراد سپاه که آنها هم شجاعت لازم را در آن جنگ نابرابر از رفتارهای امام علی- علیه السلام- و مجموعاً از رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و فرهنگ قرآنی و ایمان به ذات قدوس الله- عزّوجلّ- بدست آورده بودند.

 آنچه در ضمن این چند مثال ذکر شد، نمونه‌هائی بود از تحوّلات گسترده فوق عادی و پدید آمدن و جریان قدرت‌های عظیم که گاهی در مسیر حوادث تاریخی و تحوّلات فرهنگی ظهور یافته است! و در مسیر جریان رحمت خدای سبحان در فضای زندگی انسانها موارد زیاد دیگری هم تحقّق یافته و در همه زمان‌ها و زمان ما هم امکان تحقّق این نوع از تحوّلات در جوامع انسانی و جامعه جهانی امکان پذیر است. اما لازم است انسان ها محل جریان رحمت و برکات خدا را شناسائی کنند. و سراغ آنها بروند.

 در بعضی از مقالات قبلی اشاره ای کردیم به اینکه رحمت خدا اگرچه بسیار فراوان و از جهتی بی پایان است، اما همان رحمت واسعه در مجاری معیّن و قانونی جریان دارد و ما از آنها با عبارت «مجاری رحمتِ الله» نام بردیم! و عرض کردیم که انسان‌ها برای دریافت رحمت خدا و ازدیاد بهره مندی خود و اتصال به جریان دائمی رحمت و برکات او، لازم است سراغ محل های معینی بروند که آن رحمت و برکات در آن محل ها جریان دارد.

نکته دیگر اینکه رحمت و برکات خدا در شرایط عادی به صورت عادی و شناخته شده جریان می‌یابد که امکان استفاده از آن در حدّ متعارف وجود دارد، اما در شرایط خاصی و در زمان‌های خاصی جریان رحمت گاهی ده ها برابر و گاهی صدها و هزاران برابر شرایط عادی انتشار می یابد و انسان‌ها می‌توانند در صورت شناسائی آن مجاری و توجه به قوانین حاکم بر عالم، میزان بهره‌برداری خود را افزایش دهند و یک وقت حتی به صدها و هزاران برابر برسانند.

 یکی از فرصت‌های بسیار قیمتی- و باصطلاح طلائی-  در روزها و ماه‌های سال، ماه مبارک رمضان، ماه خدا، بالخصوص «شب‌های قدر» در آن است. بطوریکه انسان ها می توانند در آن شب هزاران برابر شب ها و روزها و ماه‌های دیگر از عطایای پروردگارشان بهره مند شوند و به دارائی‌های خود نزد خدا و حتی دارائی‌های مربوط به زندگی دنیا بیافزایند و لوازم زندگی دائمی اخروی را فراهم و ذخیره کنند. بطوریکه تغییر کامل مسیر زندگی انسان و سیر و حرکت او از سقوط در جهنم به صعود به طرف بهشت ورود در آن، در شب قدر و مجموع ماه رمضان امکان‌پذیر می‌شود.

سرور توأم با حزن و اندوه در شب‌های قدر

 عظمت شب‌های قدر و سرور ناشی از آن عظمت و جلال و شکوه بی‌پایان، متأسفانه با حزن و اندوهی همراه شده است! البته این حزن و اندوه لازمه موقعیت خاص شب‌های قدر نیست و بلکه از ناحیه نوعی جهل و از طرف انسان ها به وجود می آید. یعنی فواید و برکات فراوان شب قدر و ماه رمضان از ناحیه ذات قدوس الله- عزّوجلّ- و رحمت واسعه او است، اما حزن و اندوه از ناحیه بعضی از انسان ها و جهل و رفتارهای جاهلانه آنها است.

 این موضوع سرور و حزن یا سرور آمیخته به حزن چند جهت دارد از جمله:

 اوّلاً: در ماه رمضان بالخصوص در شب‌های قدر انسانها در کنار جریان عظیم رحمت و برکات پروردگار عالمیان قرار می گیرند و می توانند نیازهای خود را از ناحیه الطاف  و عطایای او برطرف کنند و ذخایر فراوانی برای زندگی دائمی اخروی و حتی زندگی کوتاه و موقتی دنیوی فراهم کنند. بنابراین غفلت انسان ها از عظمت شب قدر و مجموع ماه رمضان و محرومیت‌ ناشی از این غفلت بسیار حزن انگیز است.

عده ای از انسان ها چند ماه قبل از رسیدن ماه رمضان و بلکه قبل از ماه رجب و ماه شعبان در انتظار رسیدن این سه ماه نورانی و بالخصوص ماه رمضان و شب‌های قدر به سر می برند و نزدیک شدن ماه خدا در هر روز برای آنها سرور و شادی بسیار زیادی همراه دارد، اما در مقابل کسانی هم هستند که هیچ اعتنائی و توجهی به عظمت این ماه و برکات فراوان آن ندارند در نتیجه از عطایای خاصّ پروردگارشان محروم می مانند و بعضی‌ها به هر بهانه ای متوسّل می‌شوند، بلکه مجوزی اخلاقی و عقیدتی برای ترک روزه پیدا کنند یعنی روزه نگیرند و متأسفانه حتی بعضی به جهت نارضایتی از رفتارهای عده ای حتی به طور آشکار مخالفتی هم با این عبادت باشکوه و لذتبخش اظهار می‌کنند و به روزه خواری خود هم تظاهر می کنند  و این جریان خیلی حزن انگیز است. چون اگر آنها علمی و توجهی به آثار روزه ماه رمضان و به طور کلی اجرای فرمان های عبادی پروردگار عالمیان داشتند، حتی در مقابل دریافت تمام اشیاء قیمتی و نفیس دنیا حاضر نمی‌شدند روزه ماه رمضان را ترک کنند! حتی یک روز از آن را.

 البته حساب افراد مسافر و مریض که روزه برای آنها ضرر دارد جداست و آنها طبق دستور صریح خدا از گرفتن روزه معاف می‌شوند و جهت جبران بخشی از فضائل از دست داده، لازم است در مقابل هر روزی که موفق به گرفتن روزه نشده اند مقداری غذا به افراد مسکین و نیازمند به عنوان فدیه بدهند و اگر بیماری آنها برطرف شد قضای روزهائی را که به روزه آنها موفق نشده اند، به جای آورند.

ثانیاً: دارائی حقیقی انسان عبارت است از آنچه نزد خدا برای او ذخیره می‌شود، نه آنچه در دنیا می‌ماند و نصیب دیگران می‌شود و او فقط عهده دار نگهداری از آن اموال و دارائی ها می شود و در زمانی که شدیداً به آنها نیازمند است، هیچ بهره‌ای از آن اموال نصیبش نمی شود، منظور از زمان نیازمندی زمان زندگی برزخی و روز قیامت و بعد از آن است و حتی زندگی دنیوی در زمانی که وضعیت او تغییر کرده و شرایط قبلی از بین رفته است!

 این وضعیت فکری و اخلاقی وقتی در زندگی انسان برقرار می‌شود که او به دارائی حقیقی و آنچه نزد خدا ذخیره شده بی اعتناء می شود و در آن صورت ناچار به مال دنیا پناه می برد و خود را با آن مشغول و سرگرم می کند. یعنی اگر انسان علاقه مند به مال دنیا هم باشد و آن را ارزش و دارائی حساب کند، باز لازم است همان مال دنیا را هم نزد خدا ذخیره کند و به او بسپارد. مثلاً با بخشیدن مقداری از آن به نیازمندان و انفاق در راه خدا، که در آن صورت آن مال به طور حقیقی دارائی او می شود و در وقت نیاز شخص خود یا افراد خانواده و فرزندان با چند برابر به او و بازماندگانش بر می گردد و یا دارائی حیات اخروی او می شود.

ثالثاً: انسان اگر حتی مال دنیا را دارائی خود به حساب می آورد، لازم است آن را از راهی که خدا تعیین فرموده به دست آورد یعنی آن مال فراوان از ناحیه کسب و کار و قناعت و شکر آنچه در اختیار دارد و انفاق به نیازمندان حاصل شود و نه ازدیاد قیمت‌های بعضی از اشیاء و درنتیجه فقر و محرومیت عده ای از بندگان خدا.

 توضیح اینکه: عده‌ای از انسان‌ها از ناحیه گران شدن کالائی که در اختیار دارند و فروختن آن کالا به چند برابر قیمت خریداری شده قبلی به ثروت و دارائی زیادی می رسند. یعنی کثرت مال آن ها از ناحیه گرانفروشی و محرومیت و فقر عده زیادی از انسان ها حاصل می‌شود و نه از ناحیه برکات خدا و رزق تعیین شده از طرف او!

و این جریان بلائی است که او دچارش شده و دیگران را هم به آن مبتلا کرده است! و او در این صورت هیچ بهره حقیقی از آن مال نخواهد برد و بلکه آن مال در صورت عدم انفاق در راه خدا عامل گرفتاری اخروی و حتی گاهی گرفتاری دنیوی هم برای او خواهد شد.

 در حالیکه می شود انسان از ناحیه رحمت و برکات خدا بالخصوص دعا و درخواست از او در شب‌های قدر به دارائی و ثروتی پاک و حلال برسد، یعنی از ناحیه تقدیرات خدا در شب قدر و جریان برکات خاص او و نه از ناحیه گران شدن قیمت ها و فقیر و محروم شدن عده زیادی از همنوعان خود.

حاصل کلام در همین بخش آخری اینکه انسانها از وضعیت و موقعیت شب قدر می توانند بهره های فراوانی ببرند و از رحمت و برکات خدا که در این شبها نازل و جاری می شود به میزان زیادی ذخیره کنند و این ذخایر نزد پروردگارشان برای آن ها محافظت می شود  و در زمانی که آنها احتیاج پیدا کنند به آنها عطا خواهد شد، البته نه فقط به اندازه  ای که ذخیره شده، و بلکه دهها و صدها و هزاران برابر بیشتر از اصل دارایی ذخیره شده به آنها عطا خواهد شد. همچنان که آیات متعددی در قرآن مجید به این موضوع دلالت دارد از جمله آیات ذیل

  «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيئَةِ فَلَا يجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يظْلَمُونَ» (الأنعام/۱۶۰) یعنی: هرکس حسنه‌ای بیاورد، برای او خواهد بود ده برابر آن و کسی که عمل سیئه ای بیاورد [ انجام دهد] جز مثل آن مجازات نخواهد  داشت و آنها مورد ظلمی قرار نخواهند گرفت.

«مَنْ ذَا الَّذِي يقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَاللَّهُ يقْبِضُ وَيبْسُطُ وَإِلَيهِ تُرْجَعُونَ» (البقرة/۲۴۵) یعنی: کیست آن که به خدا قرض دهد، قرض نیکو، تا در نتیجه خدا آن را چندین و چند برابر بیافزاید و خدا [ طبق قوانین و مشیت  خود]  معیشت و دارایی[ بندگان] را محدود می‌کند و یا بسط می دهد [ و زیاد میکند] و به سوی او باز می گردید. قابل تذکر است که انفاق مال در راه خدا و کمک به نیازمندان و بطور کلی هزینه کردن آن در راهی که خداوند دستور داده است، وام دادن به خدا نامیده می شود.

 و باز فرمود

  «مَثَلُ الَّذِينَ ينْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يضَاعِفُ لِمَنْ يشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» (البقرة/۲۶۱) یعنی: مثل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند، مانند دانه‌ای است که هفت سنبل برویاند و در هر سنبلی صد دانه باشد، و خدا برای کسانی که مشیتش تعلق بگیرد، چندین برابر عطا می کند و خدا وسعت دهنده و  علیم است. این ازدیاد مال و دارایی که نزد پروردگار ذخیره می شود در نظام زندگی دنیا جلوه ها و نمونه های آشکاری دارد، به طوری که  در امر زراعت و تبدیل یک دانه به صد ها دانه از همان نوع و یا تبدیل یک هسته از درخت میوه ای به یک درخت کامل وثمردهی طولانی آن و تبدیل هسته میوه های جدید به درختان دیگر در نظام زندگی دنیا مشاهده می شود.

علاوه بر ازدیاد کمّی اشیایی از نوع گیاه و درخت، تبدیل مقداری از مواد زمینی مثل خاک و آب در مسیر اراده خدا به یک انسان و صفات و رفتارهای او به طور متعارف در نظام زندگی دنیوی قابل مشاهده است. یعنی اراده و قدرت خدا مقداری خاک و آب را به انسانی تبدیل می کند با ارزش های متعالی و بعداً همان خاک و آب که تبدیل به مواد غذایی شده در وجود انسان به عقل و شعور و علم و عاطفه و صفات مطلوب و ارزشمند دیگر تبدیل می شود. 

ذخیره کردن چیزی نزد خدا، مثل این است که انسان کیسه ای پر از خاک و سنگ را از زمین جمع کند و جایی ببرد و تحویل دهد و در مقابل هم وزن آن خاک و سنگ، طلا و جواهرات قیمتی دریافت کند. این مثال را در بعضی از مقالات قبلی هم ذکر کردیم.

 حال عرض می کنیم: در شب قدر از طرف قدرت و الطاف و رحمت و برکات خدا وضعیتی در عالم برقرار می شود که ارزش اعمال و دارایی های انسان چندین هزار برابر بیشتر می شود و کالای اندک انسان‌ها در صورت شرکت در آن تجارت خدایی به چندین هزار برابر قیمت عادی آن، از او خریداری می‌شود! و بیچاره و محروم کسی است که از اوضاع و شرایط و زمان و مکان آن تجارت شگفت انگیز و استثنایی بی خبر یا نسبت به آن بی اعتنا باشد!!! و در نتیجه مبتلا به خسران و محرومیتی شود که حتی تمامی آنچه در زمین است آن را جبران نخواهد کرد و جای سود و بهره های عظیم آن را نخواهد گرفت!

الیاس کلانتری

۱۳۹۸/۳/۷

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن