کلام ایام – ۳۳۸، حضرت خدیجه همسر رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و حادثه رحلت او

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

کلیات

* حضرت خدیجه- سلام الله علیها- یکی از چهار بانوی بافضیلت تاریخ بود.

* فداکاری حضرت خدیجه- سلام الله علیها- برای رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- در دوره غربت دین خدا.

* رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- سال رحلت حضرت ابوطالب- علیه السلام- و حضرت خدیجه- سلام الله علیها- را «سال حزن» نامید.

* طبق نقل مورخان محقّق، حضرت خدیجه- سلام الله علیها- قبل از رسول الله- صلّی الله علیه و آله و سلّم- با کسی ازدواج نکرده بود.

* تحقیقات عده ای از سیره نویسان نشان می دهد که حضرت خدیجه- علیها السلام- تقریباً همسن رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم بود و در سن ۲۵ تا ۲۸ سالگی با او ازدواج کرده بود.

* حضرت خدیجه ثروت فراوانی را که از پدرش به ارث برده بود در اختیار رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- قرار داد تا برای فقراء و نیازمندان انفاق شود.

* آیا عامل گسترش و تقویت دین خدا ثروت حضرت خدیجه بود؟!

* موقعیت انفاق مال به نیازمندان و زکات در اخلاق دینی و رفتارهای رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم).

* وجود مبارک رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- در مقام همدردی با فقراء حتی یک شب در عمر خود به اندازه سیر شدن غذا میل نفرمود!

* سبب اصلی جذب انسانها بطرف دین خدا چه بود؟!

* از نوع تکریم رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- از حضرت خدیجه- علیها السلام- عظمت شخصیت آن بزرگوار آشکار می شود.

* ابلاغ سلام پروردگار عالمیان در شب معراج به خدیجه- علیها السلام- توسط جبرئیل.

* پیامبر اکرم- صلّی الله علیه و آله و سلّم- تا آخر عمر خود و سالها بعد از رحلت حضرت خدیجه- علیها السلام- از او یاد می‌کرد و بر او ثنا می گفت.

* امیرالمؤمنین علی و امامان معصوم- علیهم السلام- بطور مکرر از حضرت خدیجه یاد می کردند و از او تکریم به عمل می آوردند.

* تکریم امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- در یکی از خطبه های خود از حضرت خدیجه (سلام الله علیها).

* امام حسین- علیه السلام- در جریان هجرت از مدینه به مکه و ورود به آن شهر به زیارت حضرت خدیجه- علیها السلام- رفت.

* امام سیدالساجدین- علیه السلام- در خطبه خود در مجلس یزید انتساب خود به حضرت خدیجه- علیها السلام- را یکی از فضائل خاندان خود شمرد.

* در دعای ندبه امام عصر- علیه السلام- بعنوان فرزند حضرت خدیجه- علیها السلام- مورد خطاب قرار گرفته است.

* * * * * * * * * *

طبق نقل مورّخان در روز دهم ماه رمضان سه سال قبل از هجرت حادثه رحلت حضرت خدیجه- سلام الله علیها- همسر فداکار رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- واقع شده، حادثه ای که سبب حزن و اندوه شدید آن حضرت شد، بطوریکه آثار آن حزن از همان زمان تا آخر عمر آن بزرگوار در سخنان و رفتارهای او آشکار می شد.

 حضرت خدیجه- سلام الله علیها- یکی از چهار بانوی بافضیلت و بزرگوار تاریخ بوده و آنها عبارتند از:

 مریم مادر حضرت عیسی (علیه السلام)

آسیه بنت مزاحم

 خود آن بزرگوار یعنی خدیجه بنت خویلد، و سرور زنان عالم و سیده بانوان بهشت حضرت فاطمه زهرا دختر رسول الله (صلّی الله علیهما).

 حضرت خدیجه- سلام الله علیها- اولین ایمان آورنده از بانوان به رسول الله- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و ناصر و پشتیبان فداکار او بود. او در دوره ای که رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و پیروان اندک او در محاصره کفّار قریش قرار گرفتند و ناچار در شِعب ابوطالب ساکن شدند، در کنار آن حضرت و همراه او بود و سختی ها و مشقّت های زیادی را تحمّل می کرد و بعد از مدت کوتاهی که از محاصره کفّار نجات یافتند، در اثر فشارهای سنگین دوره محاصره بیمار شد و به فاصله اندکی بعد از رحلت حضرت ابوطالب- علیه السلام- از دنیا رفت. میزان حزن و اندوه آشکار شده از سخنان و رفتارهای رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- از حادثه رحلت حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه نشان دهنده عظمت شخصیت آن دو بزرگوار و فداکاری آنها در حمایت و دفاع از دین خدا بود! بطوریکه رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- آن سال یعنی سال رحلت آن دو ناصر و پشتیبان خود را «عام الحزن» یعنی سال اندوه نامید! و فعالیت‌های آن حضرت در دعوت مردم بسوی دین خدا کاهش یافت. حضرت خدیجه- سلام الله علیها- از خاندانی بسیار شریف و بافضیلت بود. دستگیری او از از نیازمندان و انفاق به فقراء در شهر مکه شهرت زیادی داشت. نسب شریف او مثل شخص رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- به حضرت اسماعیل و حضرت ابراهیم- سلام الله علیهما- می‌رسید. ازدواج رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- با آن بانوی شریف بافضیلت ظاهراً و طبق نقل مورّخان با پیشنهاد خود آن بزرگوار انجام گرفت و این رفتار نشانه عظمت شخصیت و میزان عقل و بصیرت آن بانوی ممتاز بود.

 در زمان ولادت و سن شریف حضرت خدیجه و جریان ازدواج او با رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- اختلاف‌ نظر آشکاری بین مورخان وجود دارد بطوریکه بعضی از آنها سنّ آن بزرگوار را وقت ازدواج با حضرت محمد- صلّی الله علیه و آله و سلّم- حدود چهل سال نقل کرده‌اند و اینکه گفته اند سنّ او در آن زمان پانزده سال از حضرت محمد- صلّی الله صلی الله علیه و آله و سلّم- بیشتر بود و این عده از مورخان گفته اند که او قبل از رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- ازدواج کرده بود و فرزندانی هم داشت.

 اما تحقیقات عده‌ای از مورخان و سیره نویسان نشان می‌دهد که این موضوع ساختگی است و واقعیت ندارد و حضرت خدیجه تقریباً همسن با آن حضرت بود و در سن بیست و پنج یا بیست و هفت و یا بیست و هشت سالگی با رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- ازدواج کرده و قبل از آن حضرت با کسی ازدواج نکرده بود! و تأیید این نظر از طرف دانشمندانی مثل سید مرتضی علم الهدی در کتاب «شافی» و شیخ طوسی در «تلخیص شافی» برای اعتبار آن کفایت می کند. دانشمندان بزرگ دیگری نیز این نظریه را قبول کرده اند.

 حضرت خدیجه- سلام الله علیها- ثروت زیادی داشت. او دختر یکی از تجّار مکه بود. او آن ثروت زیاد را بعد از ازدواج با حضرت محمد- صلّی الله علیه و آله و سلّم- در اختیار او قرار می‌داد و آن حضرت آن اموال را به فقراء و نیازمندان عطا می کرد و نیازهای مالی عده زیادی از فقراء از آن طریق تأمین می‌شد! تا جائی که عده‌ای گفته‌اند یکی از عوامل گسترش دین خدا و تقویت آن، ثروت حضرت خدیجه بود. اما این مطلب احتیاج به توضیحی دارد و آن اینکه انفاق مال به نیازمندان و پرداخت زکات، اعم از زکات واجب شرعی و یا صدقات مستحبی از عبادات اصلی در دین خدا محسوب می شود و بین اهل ایمان عمومیّت دارد و از رفتارهای دائمی وجود مبارک رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- و همه رهبران آسمانی بود. آن رفتار شریف و شکوهمند در تمام ایام عمر وجود مبارک رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و بعد از انتشار اسلام و قدرت یافتن آن و سال ها بعد از رحلت حضرت خدیجه- علیها السلام- هم رفتاری شناخته شده از آن بزرگوار بود و آن حضرت قسمت عمده مالی را که در اختیارش قرار می‌گرفت به نیازمندان انفاق می کرد. تا جائی که در سیره شریف او نقل کرده اند که هیچ شبی از عمر مبارک خود به اندازه سیر شدن غذا میل نفرمود و دائماً نیازمندان را بر خود ترجیح می‌داد. لذا با پذیرش این دیدگاه که ثروت حضرت خدیجه عمدتاً صَرف رفع نیاز فقراء و نیازمندان می‌شد و این فضیلت برای آن بزرگوار مسلّم و قطعی است، اما چند نکته را در این زمینه متذکر می شویم:

 اولاً: حضرت خدیجه پانزده سال قبل از بعثت حضرت محمد- صلّی الله علیه و آله و سلّم- با او ازدواج کرد، یعنی آن حضرت پانزده سال بعد از ازدواج با حضرت خدیجه- علیها السلام- به مقام نبوت و رسالت مبعوث شد. و در آن دوره قبل از بعثت یعنی در آن پانزده سال هم ثروت حضرت خدیجه در اختیار او قرار می گرفت و صَرف فقراء و نیازمندان می‌شد! و آن رفتار شکوهمند، طبعاً بعد از بعثت هم ادامه داشت و تا آخرین روزهای عمر مبارکش رفتاری شناخته شده در سیره شریفش بود. در حالیکه زمان رحلت او حدود چهارده سال از تاریخ رحلت حضرت خدیجه- علیها السلام- گذشته بود.

 ثانیاً: انفاق مال به نیازمندان و رفع مشکلات مالی فقراء در سیره شریف حضرت خدیجه- علیها السلام- قبل از ازدواج با حضرت محمد- صلّی الله علیه و آله و سلّم- هم رفتاری شناخته شده و مشهور بود، اما بعد از جریان ازدواج با آن حضرت، آن اموال در اختیار همسر گرامی او قرار گرفت و به دست او انفاق می شد.

 ثالثاً: جاذبه دین خدا و معارف آن و جاذبه اخلاق آسمانی حضرت رسول برتر و متعالی تر از آن بود که بشود آن را در ردیف انفاق مقداری مال به فقراء به حساب آورد اگرچه آن مال فراوان و بسیار زیاد باشد.

 خدای سبحان عامل اصلی گرایش مردم به دین توحیدی و آسمانی را جاذبه های اخلاقی و شخصیتی و رفتارهای متعالی رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- می داند. بطوریکه در آیات کتاب آسمانی خطاب به آن حضرت فرمود:

«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ» (آل عمران/۱۵۹) یعنی: از ناحیه رحمتی از الله نسبت به آن ها [مردم] ملایم (بسیار خوشرفتار و نرمخو) شدی و اگر سختگیر (خشن و سخت دل) بودی آن ها از دور تو پراکنده می شدند، پس آن ها را عفو کن و برای آن ها طلب غفران کن و با آن ها در «امر» مشورت کن، و وقتی در کاری تصمیم گرفتی پس به الله توکل کن، همانا الله توکل کنندگان را دوست می دارد.

حضرت خدیجه- سلام الله علیها- از اولین روز و ساعات بعثت رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- به مقام نبوت و رسالت در کنار او و همراه او بود و در آن دوره غربت دین خدا از آن حمایت می‌کرد و حمایت فداکارانه اولین ایمان آورنده یعنی حضرت علی بن ابیطالب- علیه السلام- و استقامت او در این راه و همچنین حمایت و پشتیبانی حضرت خدیجه- سلام الله علیها- و در درجه بعدی حمایت و پشتیبانی و دفاع حضرت ابوطالب از آن حضرت و دین توحیدی از عوامل اصلی برقراری آن بنای شکوهمند و استقامت آن در مقابل طوفان های حوادث و مخالفت ها شد، اگرچه حضرت ابوطالب- علیه السلام- ایمان خود را آشکار نمی کرد و بطور غیرمستقیم و با رعایت اصول تقیّه و استتار به حمایت خود از رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و اساس دین توحیدی ادامه می‌داد.

کلام ایام ـ 304، ربیع الاول و سفرها و حوادثی با برکات بی پایان
بخوانید

 از نوع تکریم رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- از حضرت خدیجه و ذکر فضائل او تا آخر عمر خود، عظمت شخصیت آن بانوی بزرگوار و جلالت شأن او آشکار می شود. بطوریکه در سیره شریف رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- نقل شده است که او بطور مکرر از حضرت خدیجه و فضائل او یاد می‌کرد و گاهی در زمان ذکر فضائل او، چشمان مبارکش پر از اشک می شد.

 در سیره شریف آن حضرت نقل شده است که یک روز وقتی او یادی از حضرت خدیجه کرد، یکی از همسرانش به او اعتراض کرد و گفت یا رسول الله- صلّی الله علیه و آله و سلّم- چقدر به یاد خدیجه هستی در حالیکه خدا همسر جوان تر و بهتری به تو عطا کرده است- منظور خودش بود- حضرت رسول- صلّی الله علیه و آله و سلّم- از شنیدن این سخن خشمگین شد و خشم خود را آشکار کرد و از اینکه کسی خودش را با خدیجه- سلام الله علیها- مقایسه کرده، شدیداً ناراحت شد و شروع کرد به ذکر فضائل و عظمت شخصیت حضرت خدیجه- علیها السلام- و فرمود: هرگز چنین نیست و خداوند بهتر از او به من عطا نکرده است. او به من ایمان آورد در حالیکه مردم کافر بودند و مرا تصدیق کرد در حالیکه مردم مرا تکذیب می کردند و از من حمایت مالی کرد و خداوند اولاد مرا از او به من عطا کرد.

 در تفسیر عیاشی از امام باقر- علیه السلام- از قول رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- نقل شده است که فرمود: در شب معراج جبرئیل به من گفت: از طرف خدا و از طرف من به خدیجه سلام برسان.

 از وجود مبارک رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- نقل شده است که فرمود: از میان زنان چهار نفر از آنها به درجات بسیار برتر کمال رسیده اند و آنها عبارتند از:

 آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون)

 مریم دختر عمران (مادر حضرت عیسی)

خدیجه دختر خویلد

و فاطمه دختر محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم)

 در این روایت شریف زنان ممتاز و با فضیلت تاریخ به ترتیب زمانی ذکر شده اند. احمد بن حنبل از علمای مشهور اهل سنت در «مسند» خود از قول عایشه همسر رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- نقل کرده است که گفت:

 من نسبت به هیچ یک از همسران رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- به اندازه خدیجه حسد نورزیدم به جهت اینکه رسول خدا [صلّی الله علیه و آله و سلّم] از او زیاد یاد می‌کرد و به او ثنا می گفت و به رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- وحی شد که به خدیجه بشارت بدهد که خانه ای برای او در بهشت از از قَصَب قرار دارد. مراد از قَصَب در اینجا نوعی از جواهرات بهشتی است.

 قابل توجه است که یاد خدیجه- سلام الله علیها- و ثنا گفتن برای او از طرف رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- سال‌های زیادی بعد از رحلت آن بانوی بزرگوار جریان داشت و رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- چهارده سال بعد از رحلت حضرت خدیجه- علیها السلام- در دنیا بود و هرگز تکریم آن بزرگوار در رفتارهای آن حضرت قطع نشد و او هرگز فراموش نشد.

 حضرت خدیجه- سلام الله علیها- بطور مستمر مورد تکریم امیرالمؤمنین علی و امامان معصوم- علیهم السلام- قرار می‌گرفت و در رفتارهای آن ذوات مقدسه یاد از آن حضرت جایگاه آشکاری داشت.

 امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- در یکی از خطبه‌های خود در ذکری از تاریخ صدر اسلام و زمان بعثت رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- فرمود:

«وَ لَمْ یَجْمَعْ بَیْتٌ وَاحِدٌ یَوْمَئِذٍ فِی الْإِسْلَامِ غَیْرَ رَسُولِ اللَّهِ ( صلی‏الله‏علیه‏وآله  )وَ خَدِیجَةَ وَ أَنَا ثَالِثُهُمَا أَرَی نُورَ الْوَحْیِ وَ الرِّسَالَةِ وَ أَشُمُّ رِیحَ النُّبُوَّةِ»(۱) یعنی: در آن زمان اسلام و مسلمانی در هیچ خانه ای نبود غیر از خانه رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و خدیجه و من سومین آنان بودم. نور وحی و رسالت را می‌دیدم و عطر نبوت را استشمام می کردم.(۲)

 امیرالمؤمنین- علیه السلام- در این کلام خود یادی از حضرت خدیجه و ایمان او به رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و نماز خواندن با آن حضرت بعمل آورده، در حالی که خود آن بزرگوار اولین ایمان آورنده به رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و دارای مقام رفیعی در ایمان و پیروی از آن حضرت بود، اما در مقام تکریم از حضرت خدیجه او را مقدم بر خود ذکر کرده است و خود را سومین شخص از آن گروه سه نفری نمازگزاران به حساب آورده است.

 در سیره شریف حضرت سیدالشهداء امام حسین- علیه السلام- هم نقل شده است که آن حضرت در جریان نهضت مقدس خود و وقت هجرت از مدینه به مکه مکرّمه و ورود به آن شهر به زیارت قبر جده بزرگوارش حضرت خدیجه رفت. یعنی او در آن موقعیت خاصّ سیاسی و مقابله با حکومت و مشکلات ناشی از آن مقابله تکریم و تجلیل از آن بانوی بزرگوار را کاری ضروری و مناسب تلقّی کرده و اقدام به زیارت او نمود.

 امام سید الساجدین- علیه السلام- بعد از حادثه عاشورا وقتی بصورت اسیر در مجلس یزید خطابه ای خواند، و در مقام معرفی خود به مردم متذکر موقعیت و فضائل خاندان رسالت شد، در بخشی از آن خطابه شریف فرمود:

«اَنَا ابْنُ الحُسَیْنِ القَتیلِ بِکَرْبَلا، اَنَا ابنُ عَلیٍّ المُرْتَضی، اَنَا ابْنُ مُحَمّدٍ الْمُصْطَفی، اَنَا ابْنُ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ، اَنَا ابْنُ خَدیجةَ الْکُبْری، اَنَا ابْنُ سِدْرَة المُنْتَهی، أنا ابْنُ شَجَرَة طوبی»(۳) یعنی: من فرزند حسین کشته شده در کربلا هستم، من فرزند علی مرتضی هستم، من فرزند محمد مصطفی هستم، من فرزند فاطمه زهرا هستم و من فرزند خدیجه کبری هستم [سلام الله علیهم اجمعین] من فرزند سدرة المنتهی و فرزند شجرة طوبی هستم.(۴)

امام- علیه السلام- در این کلام در ردیف فضائل عظیم خاندان رسالت و مقام امامت و فضیلت انتساب خود به رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- خود را فرزند فاطمه زهرا و خدیجه کبری- سلام الله علیهما- معرفی فرموده است.

 در «دعای ندبه» که از ساحت مقدس امام صادق- علیه السلام- صادر شده خطاب به وجود مبارک امام عصر حضرت مهدی- علیه السلام- می خوانیم:

«اَيْنَ ابْنُ النَّبيِّ المُصَطفي وَابْنُ عَليٍ المُرْتَضي وَابْنُ خديجَةَ الغَرّاءِ وَ ابْنُ فاطَمَةَ الكُبري» در این عبارت از دعای شریف هم در کنار ذکر فضائل آن وجود قدسی، اشاره ای شده است به فضیلتی درباره او که فرزند حضرت خدیجه- علیها السلام- بود. در حالیکه در همین عبارت ذکری از جده بزرگوارش حضرت فاطمه زهرا- سلام الله علیها- هم به میان آمده. یعنی اکتفاء نشده است به اینکه حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا- سلام الله علیها- جده آن بزرگوار است، بلکه ذکری هم از جده دیگر آن حضرت یعنی خدیجه کبری- سلام الله علیها- به میان آمده است.

 از توجه حتی اجمالی به فضائل ذکر شده در کتب سیره برای آن بانوی بزرگوار علت تکریم خاصّ رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- از او و همچنین علت حزن شدید آن حضرت برای رحلت او روشن می شود. و تأثیر حمایت‌های فداکارانه او از دین آسمانی و پیامبر خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- آشکار می گردد از پروردگار عالمیان درخواست می‌کنیم آن وجود مبارک را دائماً مشمول الطاف و عنایات و رحمت و برکات خود قرار دهد و نصیبی از شفاعت او را به همه شیعیان و دوستداران خاندان عصمت و طهارت عطا کند.

الیاس کلانتری

۱۳۹۹/۰۲/۱۶

پاورقی ها:

۱- نهج‌البلاغه، خطبه ۱۹۲ ، مشهور به خطبه قاصعه «ألْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی لَبِسَ الْعِزَّ وَ الْکِبْرِیَاءَ…»

۲- نهج البلاغه، ترجمه محمد تقی جعفری، ص ۶۵۱

۳- نفس المهموم، ص ۴۵۱

۴- سدرة المنتهی و شجره طوبی اسم دو درخت بهشتی است دارای اوصافی خاص و به هر دو از آنها در آیات قرآن اشاره ای شده است سوره نجم آیه ۱۴ و سوره رعد آیه ۲۹

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن