کلام ایام – ۴۰۸، سهم و بهره انسانها از رحمت خدای غنی کریم

بخش هیجدهم *

کلیات *

  • فعالیت های پیامبران خدا در آموزش راه های زندگی برای انسان ها.

  •  مخالفت با پیامبران خدا و حتی کم اعتنائی به آنها هیچ گونه توجیه عقلی و علمی ندارد.

  •  پیامبران شخصیت‌های قدسی و پرورش یافته خاص از طرف خدای سبحان بودند.

  •  صاحبان مقام نبوت و رسالت هیچ مزدی برای کار و فعالیت فوق طاقت خود از مردم نمی خواستند.

  • جهل انسان‌ها و اعتیاد آنها به آداب و رسوم قومی و آباء و اجداد خود، سبب مخالفت آنها با پیامبران می شد.

  •  تکذیب کفّار و مشرکان محدود به رسولان خدا نمی شد! بلکه آنها حقایق دیگری را هم تکذیب می کردند.

  •  آیاتی از قرآن مجید درباره تکذیب رسولان خدا از طرف کفّار و مشرکان.

  •  معنی «ساعة» در آیات قرآن.

  •  قیامت کبری و قیامت صغری.

  •  علل تکذیب حقایق آشکار از طرف کفّار و مشرکان.

  •  جهاد علمی و فرهنگی حضرت فاطمه زهرا – علیها السلام – در جهت دفاع از دین خدا.

  •  هزینه برقراری سنت‌های مطلوب اخلاقی بین اقوام و ملل.

  •  چرا انسان ها بجای محبت به دیگران با آنها می جنگند و همدیگر را می کشند؟

  •  انسان موجودی است فطرتاً صلح دوست و متمایل به آرامش.

در بخش قبلی مثالی ذکر کردیم به این صورت که یک منطقه مسکونی مثل یک شهر را در نظر گرفتیم در زمان های قدیم که در اثر خشکسالی و یا هر حادثه دیگری آب در آنجا کمیاب شده و چشمه ها و نهرها خشکیده اند  و مردم در اثر کمبود آب دچار مشکلات زیادی شده اند و آب مصرفی ضروری خود را از راههای دوری با ظروف حمل می کنند. و آب شدیداً گران شده و عده‌ای از افراد سودجو و فرصت طلب هم از موقعیت پیش آمده بهره برداری کرده و مقداری آب تهیه می کنند و آن را به قیمت بسیار گزاف و غیرمنصفانه به افراد نیازمند می فروشند. مقدار آبی هم که با زحمت و مشقت عده‌ای از افراد به شهر حمل می شود برای نیازهای اضطراری روزمره هم کفایت نمی کند تا چه رسد به زراعت و آبیاری گیاهان و درختان.

در چنین موقعیتی یک یا چند نفر از افراد نیکوکار جهت آسایش مردم و رفع نیازهای آنها به فکر کندن زمین های اطراف شهر و جاری کردن نهر آبی می‌افتند و به این کار اقدام می‌کنند. اما آن افراد فرصت طلب که از فروش آب با قیمت های گزاف، سودهای نامشروع زیادی می بردند به مخالفت با آن افراد  برمی‌خیزند و می‌خواهند از فعالیت آنها جلوگیری کنند.

ما فعالیتهای پیامبران خدا در آموزش راههای زندگی به انسانها را به رفتار آن شخص نیکوکار و یاران و همراهانش و رفتارهای مخالفان و دشمنان آنها را به آن افراد فرصت‌طلب خائن تشبیه کردیم.

 در ادامه این مباحث و تکمیل توضیحات قبلی و در مقام نتیجه‌گیری از آنها عرض می‌کنیم: مخالفت با پیامبران خدا و حتی بی اعتنائی و کم توجهی به فعالیت ها و آموزشها و سخنان و رفتارها و مجموعاً شخصیت و سیره شریف آنها ، هیچگونه توجیه عقلی و علمی برای مردم ندارد. چون یک پیامبر شخصیتی است قدسی که تحت پرورش خاص پروردگار عالمیان قرار داشته و مدعی است که با پروردگار عالمیان در ارتباط خاص مستقیمی قرار دارد و حامل  علمی از طرف اوست که جهت هدایت انسانها به راههای حقیقی زندگی به او عطا می شود و خدای تعالی او را جهت راهنمائی و ارشاد بندگانش بسوی آنها فرستاده و به جهت اثبات ادعای خود یک یا چند عمل فوق قدرت انسانی  بنام  «آیت» یعنی «معجزه» برای انسانها با خود آورده است. یعنی کاری که نشانه‌های خدائی بودن در آنها کاملاً آشکار است! و اینکه آن کار از قدرت هر انسانی در آن زمان و هر زمان دیگر و حتی در آینده خارج است.

مدعیان مقام نبوت و رسالت یعنی پیامبران هیچ مزدی برای کار و فعالیت شبانه‌روزی و فوق طاقت عادی انسانی، از مردم نمی خواستند. آنها تماماً افرادی خوشنام و پاک و دارای فضائل اخلاقی و شخصیت مطلوب و محبوب بین انسانها بودند. انسانها به علم و اخلاق و راهنمائی‌های آنها در همه زمانها شدیداً نیازمند بودند. اما عده ای از انسانهای مغرض و تبهکار و جاهل به علل مختلف با آنها مخالفت می کردند و دائماً برای آنها مزاحمت ایجاد می‌کردند. خدای سبحان می فرماید:

«يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يسْتَهْزِئُونَ » (يس/۳۰) یعنی : افسوس و حسرت بر بندگان که هیچ رسولی بسوی آنها نیامد جز اینکه او را مورد استهزاء قرار می‌دادند.

 جهل انسانها و اعتیاد آنها به آداب و رسوم قومی و آباء و اجدادشان اگرچه جنبه عقلی هم نداشت، باعث می شد که آنها با دعوت پیامبران مخالفت کنند و آنها از اخلاق کریمانه و ملایمت و بخشش پیامبران استفاده سوئی می‌بردند و بدون برخورد با موانع ظاهری اقدام به اذیت آنها می نمودند و راه خدا را برای بندگان دیگر سّد می‌کردند.

در آیه دیگری خطاب به پیامبر اکرم -صلی الله علیه و آله و سلم- می فرماید:

« وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلَى مَا كُذِّبُوا وَأُوذُوا حَتَّى أَتَاهُمْ نَصْرُنَا » (الأنعام/۳۴) یعنی: و همانا قبل از تو رسولانی تکذیب شدند پس در مقابل تکذیب آنها استقامت کردند و آنها مورد اذیت قرار گرفتند تا اینکه نصرت ما به آنها رسید.

 در آیات زیاد دیگری به موضوع تکذیب رسولان از طرف قوم آنها اشاره شده ، بعنوان نمونه:

۱ – « كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ » (الشعراء/۱۰۵)

۲ – « كَذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِينَ » (الشعراء/۱۲۳)

۳ – « كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ » (الشعراء/۱۴۱)

۴ – « كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالْأَحْزَابُ مِنْ بَعْدِهِمْ» (غافر/۵)

البته تکذیب کفار و مشرکان محدود به رسولان خدا نمی شد، بلکه آنها حقایق دیگری را هم تکذیب می کردند مثل تکذیب زندگی اخروی و قیامت. بطوریکه خدای سبحان می فرماید:

۵ – «كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَعَادٌ بِالْقَارِعَةِ » (الحاقة/۴)

 یعنی : قوم عاد و قوم ثمود ،[حادثه] قیامت را تکذیب کردند.

۶ – « قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ حَتَّى إِذَا جَاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قَالُوا يا حَسْرَتَنَا عَلَى مَا فَرَّطْنَا فِيهَا وَهُمْ يحْمِلُونَ أَوْزَارَهُمْ عَلَى ظُهُورِهِمْ أَلَا سَاءَ مَا يزِرُونَ » (الأنعام/۳۱) یعنی : زیانکار شدند کسانی که ملاقاتبا خدا را تکذیب کردند تا آنکه ساعت بطور ناگهانی در رَسد ، خواهند گفت : ای حسرت بر ما بر آنچه درباره آن کوتاهی کردیم و آنها بار گناهانشان را بر پشت خود خواهند کشید و چقدر بد است باری که می کشند.

مراد به «لقاء الله » در آیه کریمه یا رسیدن روز قیامت است یا ساعت رحلت انسان و انسان در هر حادثه پروردگار عالمیان را ملاقات می کند ! و مراد از «ساعت» هم در آیه کریمه یا قیامت می باشد یا ساعت رحلت انسان از دنیا ! و یا هر دو حادثه . البته ساعت رحلت انسان هم قیامت فردی و شخصی او می باشد و به آن «قیامت صغری» گفته می شود در مقابل «قیامت کبری» که برای همه عالمیان و در مجموع خواهد بود .

در آیه کریمه موضوع تکذیب قیامت ذکر شده و یا اینکه در قیامت انسان با پروردگارش ملاقات خواهد داشت .

۷ – « وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ » (الأعراف/۳۶) یعنی : و کسانیکه آیات (نشانه های ) ما را تکذیب کردند و نسبت به آنها استکبار ورزیدند،آنها اصحاب آتش [یعنی ملازم آن]خواهند بود و بطور ابدی در [داخل] آن قرار خواهند داشت.

در این آیه کریمه هم تکذیب آیات و نشانه ها و معجزات خدای سبحان از طرف کفار و مشرکان ذکر شده است .

علل تکذیب حقایق آشکار از طرف کفار و مشرکان

لازم است در موضوع تکذیب حقایقی آشکار مثل توحید پروردگار عالمیان و رسالت پیامبران با وجود ارائه معجزات و تکذیب قیامت و علل این تکذیب ها تحقیقات قرآنی و عقیدتی و فلسفی گسترده ای انجام بگیرد. و لازم است در این تحقیق و بررسی علل مخالفت و دشمنی با پیامبران مورد توجه بیشتر قرار بگیرد . چون تمام پیامبران خدا شخصیت ممتاز مطلوبی داشتند و واجد فضائل اخلاقی و جاذبه های رفتاری بودند و حتی مخالفان آنها به فضائل اخلاقی و شخصیتی آنها اعتراف داشتند.

ما بعداً و در شماره های دیگر از همین سلسله مباحث به بررسی جریان تکذیب پیامبران خدا و معلمان آسمانی و علل آن تکذیب ها و مخالفت ها خواهیم پرداخت (ان شا الله تعالی) و توضیحات لازم را بصورت مستدل و با توجه به بعضی مباحث علم «جامعه شناسی» و بصورت تحلیل ذکر خواهیم کرد . و در این بخش از مقالات اکتفاء می‌کنیم به ذکر چند نکته از تحولات به وجود آمده در فرهنگ عمومی انسانی و جهانی از رفتارها و سعی و کوشش پیامبر اکرم -صلی الله علیه و آله و سلم- و حضرت صدیقه طاهره ،فاطمه زهرا -سلام الله علیها- امیرالمؤمنین علی -علیه السلام- در این زمینه .

در این چند مقاله اخیر که بمناسبت ایام فاطمیه و سالروز ولادت پر برکت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها)  نوشته شد و با همان عنوان کلی «سهم و بهره انسانها از رحمت خدای غنی کریم» منتشر شد ، قصد اصلی ذکر و توضیح نقش آن حضرت و ترویج حقایق دین خدا و حمایت از آن و فداکاری آن  بزرگوار در این زمینه بود.

و فعالیت آن حضرت در این زمینه را نوعی «جهاد علمی فرهنگی» نامیدیم . اما برای روشنتر شدن جهات مختلف موضوع و میزان این اثرگذاری در فرهنگ جامعه دینی و جامعه جهانی احتیاج به این بحث مقدماتی تفصیلی وجود داشت و حال بعد از این بحث مقدماتی به ذکر توضیح نمونه هائی از رفتارهای شکوهمند و جاذب آن ذوات  مقدسه می پردازیم:

در چند مقاله اخیر از سلسله مقالات بخش «کلام ایام» محور مباحث روی موضوع تأثیرات رفتارها و سخنان پیامبران خدا و معلمان آسمانی در فرهنگ عمومی جهانی قرار گرفت و متذکر نقش آن ذوات مقدسه در تحوّلات مطلوب و ممدوح اخلاقی در جوامع مختلف و بطور کلی جوامع انسانی شدیم و اشاراتی شد به برقراری بعضی از سنت های ارزشمند اخلاقی در بین ملل مختلف و مجموعاً جامعه جهانی. در آن مباحث موضوعات اخلاقی و جامعه‌شناختی ذیل مورد تحلیل قرار گرفت:

کلام ایام - 406، سهم و بهره انسانها از رحمت خدای غنیّ کریم
بخوانید

* سنت مهمان نوازی که پایه‌گذار آن حضرت ابراهیم – علیه السلام – بود و جنبه جهانی پیدا کرده است.

 * قطع جنگ ها در چهار ماه از سال تحت عنوان «ماههای حرام» که در بین پیروان شریعت های آسمانی مورد توجه و عمل قرار گرفته بود و حتی بین مشرکان عرب هم بصورتی و غالباً مورد عمل قرار می‌گرفت.

* رفتارهای ظالمانه اقوام و ملل مختلف در طول تاریخ با زنان.

* احیاء حقوق زن و تکریم این موجود مظلوم که عمدتاً از رفتارهای پیامبر خاتم – صلّی الله علیه و آله و سلّم – شروع شد و جنبه جهانی پیدا کرد.

هزینه برقراری سنت های مطلوب اخلاقی بین اقوام و ملل و جامعه جهانی

 اما برقراری یک سنت مطلوب و معقول که سبب آسایشی برای انسان‌ها شود در بین یک ملت و انتقال آن به جوامع دیگر و در سطح جهانی، احتیاج به هزینه‌های سنگین دارد. انسان ها در حالیکه فطرتاً و ذاتاً موجودات صلح طلب و متمایل به آرامش هستند. اما خواه و ناخواه غالباً و مبتلا به حوادثی بنام جنگ و رفتارهای خشن انسان ها نسبت به یکدیگر می شوند.

 از زمان شروع حیات انسان در روی زمین جریان تعدّی بعضی از انسان ها به حقوق دیگران و حتی اقدام بعضی از آنها به کشتن بعضی دیگر شروع شده و تا امروز در اغلب جوامع انسانی و بلکه بین عموم ملت ها و در سطح جهانی ادامه یافته است.

 بطوریکه تا زمان حاضر عمده مباحث «علم تاریخ» و «فلسفه تاریخ» روی حوادث جنگی و علل شروع آن حوادث و نتایج آنها قرار گرفته و حوادث دیگر کمتر مورد توجه ملل مختلف بوده است.

 در تاریخ زندگی انسان ها حوادث بسیار مهمی وقوع یافته مثل: ظهور پیامبران و ترویج و رفتارهای مطلوب انسانی بین مردم و تغییر رفتارهای ناپسند به رفتارهای زیبا مثل برده گیری و برده‌داری و تلاش عده ای برای از بین بردن و الغاء آن و اکتشافات علمی و به جریان افتادن حقوق گروه‌هائی از انسان‌ها مثل حقوق زنان و حقوق اسیران جنگی و حقوق کودکان و تکریم دانشمندان و روی آوردن انسان ها به فراگیری علوم و فنون و امثال آنها.

 اما این تحوّلات جایگاه کوچکی در تاریخ حیات انسان ها داشته در قیاس با جنگ‌ها و تغییر حکومت‌ها، آن هم از طریق جنگ و کشتار و نه از طریق آموزش ها و ابراز محبت ها به دیگران.

 همچنین موفقیّت ملل مختلف در از بین بردن خشونت ها و رفتارهای خصمانه بین انسان‌ها و از بین‌بردن جنگ‌ها خیلی اندک بوده است و بلکه در بعضی جهات اصلاً موفقیّتی در کار نبوده! بلکه جنگ ها در ابعاد وسیع تر و با اسباب و لوازم پیشرفته تر ادامه یافته. در زندگی انسان امروزی هم بطور آشکار مشاهده می‌شود که ملل مختلف عظیم ترین و سنگین ترین هزینه ها را برای جنگ و حمله به دیگران و غصب حقوق و دارائی های آنها و عملاً کشتن همنوعان خود یا دفاع از حقوق خود و دفع حملات دیگر انسان ها به محل زندگی و مملکت خود به کار می‌برند.

اما اگر انسان ها بخشی از هزینه های جنگی و فعالیت های نظامی و مجموعاً نظامی گری خود را در مسیر آموزش‌های لازم جهت ایجاد محبت و دوستی بین انسان ها به کار می بردند، نه جنگی بین آنها واقع می‌شد و نه امنیت و آرامش مورد نیاز آنها به دلهره ها و نگرانی ها و خوف و وحشت ها تبدیل می شد. و در آن صورت ملل مختلف می توانستند هزینه‌های نظامی گری و تولید و فروش لوازم آدمکشی را صرف آسایش و رفاه و بهداشت و صنعت و فراگیری علوم نمایند.

 اما جای بسی تعجب و تأسف است که با وجود تمایلات فطری انسان ها به آرامش و صلح و محبت به دیگران و با وجود نفرت فطری آنها از جنگ و کشتار انسان ها، باز هم جنگ ها برقرار است و کشتارها و غارت دارائی انسان ها در جوامع مختلف ادامه دارد! و حتی در حال گسترش و تحوّل از انواع سنتی قدیمی به انواع پیشرفته جدید است. پس باید دید عامل یا عوامل اصلی این پدیده منفور بین انسان‌ها و فقدان یا کمبود محبت و دوستی و صلح بین آنها چیست؟

 چرا انسانها تمایلات حکام و زمامداران و عده قلیلی از انسان های جنگ طلب را با مال و جان خود به مرحله اجراء در می آورند؟ چرا انسان ها با وجود عدم تمایل فطری و عقلی در وجود خود، حقوق انسان‌ها و همنوعان و حتی حقّ حیات آنها را ضایع می‌کنند؟ کشتن انسان‌ها بجهت خواسته ها و تمایلات حکام و زمامداران چه توجیه عقلی و عاطفی و علمی دارد؟

 عرض کردیم که انسان ها فطرتاً صلح دوست و دارای روحیه محبت به دیگران هستند. بالخصوص محبت به کودکان در قلوب اکثر انسان ها جریان دارد! حتی در بین ملل مختلف در سطح جهانی و در قوانین و آئین نامه ها و بحث و گفتگوهای اخلاقی، موضوع حقوق کودکان جریان دارد. اما بطور آشکار می بینیم که در جنگ‌های امروزی چه تعداد از کودکان مورد ظلم ها قرار می‌گیرند و کشته یا مجروح می‌شوند و در مقام عمل مورد حمایت قابل توجهی قرار نمی گیرند.

پیامبر خاتم – صلّی الله علیه و آله و سلّم – با آموزش‌های خود از طریق رفتارها و سخنان و تحمّل مشقّت ها و اذیت های مخالفان، زمینه مناسبی برای جریان محبت‌ها بین انسان‌ها و تفاهم و دوستی بین آنها و نفرت از برده‌داری و تمایل به آزاد کردن برده‌ها و احیای حقوق زنان و دختران و حقوق اسیران جنگی و حقوق اهل تحقیق در ادیان و حتی حقوق حیوانات به وجود آورد.

 بعد از رحلت آن وجود مبارک – صلّی الله علیه و آله و سلّم – اوصیاء و جانشینان او و وجود قدسی حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا – سلام الله علیهم اجمعین –  فرزند و یادگار او سیر در این راه را ادامه دادند و با انسان ها در مسیر زندگی همراهی کردند.

 عده ای هم در جامعه دینی بجهت مقبولیت و مطلوبیت معارف دینی و اشتیاق مردم نسبت به دین خدا و قدرت ظهور یافته از آن و شکست فعالیت های نظامی و جنگی دشمنان و مخالفان دین خدا، بطرف آن روی آوردند و اظهار ایمان کردند. اما آنها در اصل به دین خدا ایمان نداشتند و به عقاید و اعمال قبلی خود علاقمند و پای بند بودند. یعنی ایمان آنها به دین خدا دروغی بیش نبود. اما چون در اخلاق دینی تفتیش عقاید در این زمینه ممنوع است و انسان ها به صِرف اظهار اسلام و ایمان، عضو جامعه دینی محسوب می‌شوند و ظواهر رفتارهای آنها ملاک پذیرش در جامعه محسوب می‌شود. آن عدّه از این فرصت و از روحیه اهل ایمان در تکریم انسان‌ها بهره برداری می کردند و خود را پیرو دین خدا معرفی می‌کردند. به این قبیل افراد در عرف فرهنگ دینی «منافق» گفته می‌شود.

 در قرآن مجید ده ها آیه و بلکه بیشتر از آن درباره منافقان و افکار و رفتارهای آنها وجود دارد. در آیات قرآن صفات و رفتارهای عمومی منافقان مورد بحث قرار گرفته است. اما خدای سبحان از آنها نام نبرده و پیامبر خدا هم – صلّی الله علیه و آله و سلّم – آنها را به مردم معرفی نمی‌کرد و آنها از اخلاق کریمانه دینی مؤمنان سوء استفاده می کردند و اخلاق و رفتاری غیر دینی و ضدّ دینی خود را تحت عنوان رفتارهای دینی انجام می‌دادند.

 افکار و عقاید و رفتارهای منافقان ضربات سنگینی به بنای اخلاق دینی وارد می کرد و پیامبر خدا – صلّی الله علیه و آله و سلّم – مأمور شده بود در مقابل آنها جهاد کند. منتهی جهاد با منافقان از نوع جنگ نبود و آنها خود را در ظاهر پیرو دین خدا ‌معرفی می کردند.

 مشکلاتی که منافقان برای دین خدا و پیامبر اکرم – صلّی الله علیه و آله و سلّم – و مؤمنان به وجود می‌آوردند، کمتر از مشکلات کفّار و جنگ های به وجود آمده از طرف آنها نبود. چون آنها با رفتارهای ضدّ دینی و در خفا با دین خدا مبارزه می‌کردند و نه بصورت آشکار.

پیامبر خدا – صلّی الله علیه و آله وسلّم – اخلاق دینی را درباره آنها به کار می‌برد و عمدتاً به آموزش و اصلاح افکار و عقاید و رفتارهای آنها و نشان دادن چهره حقیقی دین خدا به آنها و دیگران اشتغال داشت. علاوه بر منافقان که به دروغ ادعای دینداری می‌کردند، گروهی هم در جامعه دینی و جوامع متّصل به آن قرار داشتند که ایمان آنها دروغین نبود و آنها حقیقتاً تمایل به دین خدا پیدا کرده بودند. اما ترک عقاید و اعمال قبلی و اصلاح اخلاق و رفتار آنها احتیاج به آموزش‌های مناسب و طولانی داشت. این گروه هم گاهی به جهت جهل و بی اطّلاعی خود نسبت به عمده جهات معارف دینی، زمینه فریب خوردن از منافقان را داشتند.

 در چنین وضعیتی پیامبر خدا – صلّی الله علیه و آله و سلّم – به فعالیت و جهاد علمی در اصلاح امور جامعه و آموزش معارف دینی با رفتارها و سخنان خود ادامه می‌داد و توفیقات عظیمی هم بدست آورده بود که حادثه رحلت او وقوع یافت و بعد از آن حادثه بار سنگین مدیریت جامعه بر دوش امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – بعنوان خلیفه و جانشین پیامبر خدا – صلّی الله علیه و آله و سلّم – و همچنین حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا – سلام الله علیها – قرار گرفت و آن «جهاد علمی و عقیدتی» با رهبری آن دو بزرگوار ادامه یافت.

 ما بخواست خدا در ادامه این مباحث و در بخش بعدی به توضیح و توصیف فعالیت‌های جهادی پیامبر اکرم – صلّی الله علیه و آله و سلّم – و امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – بعنوان امام و جانشین حقیقی رسول خدا – صلّی الله علیه و آله و سلّم – و حضرت فاطمه زهرا – سلام الله علیها – خواهیم پرداخت. (ان شاء الله تعالی).

الیاس کلانتری

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن