کلام ایام – ۹، عید استمرار رهبری آسمانی

عید استمرار رهبری آسمانیIMG11482909

رسول خدا (ص) در حال بازگشت از سفر حج بود و ده ها هزار نفر از زائران خانه خدا در این سفر همراه آن حضرت بودند که مأموریت جدیدی از طرف خداوند به او ابلاغ شد و او موظف به انجام رسالتی شد که به تنهائی معادل تمامی رسالت او محسوب می شود. موضوع مورد نظر را به صورت توضیح و تفسیر آیه ای از قرآن که متضمّن این رسالت عظیم می باشد و اشاراتی به بعضی از دقایق الفاظ به کار رفته در آن مورد بحث قرار می دهیم، خداوند فرمود:

«يا أَيهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ» (المائدة/۶۷) یعنی ای رسول ]ما[ آن چه را که از طرف پروردگارت به تو نازل شد، آشکارا ابلاغ کن و اگر این کار را نکنی رسالت پروردگارت را انجام نداده ای، و خداوند تو را از انسان ها محافظت می کند و خداوند گروه کافران را هدایت نمی کند.

آیه سیاق عجیبی دارد و مشتمل بر نکاتی است که منحصر به آن می باشد و ما در یک بحث بسیار فشرده فقط به بعضی از آن نکات اشاره ای می کنیم.

۱-از بین اسامی و القاب وجود مبارک رسول الله (ص) آن حضرت با عنوان رسالت مورد خطاب قرار گرفته است، معلوم می شود حکم مورد نظر در این آیه از اهمیت خاصی برخوردار است، آن حضرت در تمام قرآن ۱۴ مرتبه با عبارت «یا ایّها النبیّ» مورد خطاب خداوند قرار گرفته و فقط دو بار در تمام قرآن در مقام  خطاب به او «یا ایّها الرسول» گفته شده، یکی همین آیه مورد بحث و یک مورد دیگر در همین سوره مائده در آیه شماره ۴۱. در این نوشته فرصت ورود در بحث «تفاوت نبی و رسول» وجود ندارد، کسانی که طالب تحقیق و مطالعه در این موضوع باشند می توانند به تفسیر المیزان آیه ۲۱۳ سوره بقره مراجعه بفرمایند.

۲-جهت رساندن رسالت خداوند به مردم، بلاغ از باب تفعیل به کار رفته است یعنی آن حضرت مؤظف به تبلیغ موضوع مورد نظر شده است نه «بلاغ» و نه حتی «بلاغ مبین»، غالباً در قرآن برای بیان موضوع آموزش و رساندن پیام های خداوند کلماتی مثل بلاغ و ابلاغ و بلاغ مبین به کار می رود و این کلمه در تمام قرآن شش بار از باب تفعیل به کار رفته که دو موردش در همین آیه مورد بحث قرار دارد. و روشن می شود که این موضوع لازم بود به صورت خاصی به مردم رسانده شود که موضوع «تبلیغ» در مورد آن تحقق یابد.

۳-موضوع بسیار مهم و شگفت انگیز در آیه این است که به طور ضمنی از الفاظ آن بر می آید که رسول خدا (ص) از بیان موضوع مورد بحث، نگران بود، یعنی نوعی نگرانی در آن بزرگوار وجود داشت که خداوند جهت رفع آن به او وعده حمایت داده و وعده داده است که او را خطراتی که احتمال دارد از ناحیه مخالفان متوجه او شود، حفظ خواهد کرد. آن بزرگوار در جنگ ها دائماً در معرض خطر کشته شدن قرار داشت، و هرگز در هیچ یک از میدان های جنگ کوچکترین نگرانی از مجروح یا کشته شدن از خود نشان نداد. و همیشه در صف مقدم جنگ و در نزدیکترین فاصله با دشمن قرار داشت در حالی که مهمترین قصد آن ها کشتن او بود. به طوری که امیرالمؤمنین علی (ع) در این زمینه می فرماید:

«كُنّا اِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَیْنا بِرَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَلَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنَّا أَقْرَبَ إِلَى الْعَدُوِّ مِنْهُ»(۱)

یعنی وقتی آتش جنگ شعله ور می شد ما به رسول خدا (ص) پناه می بردیم، و هیچ یک از ما نسبت به دشمن از او نزدیکتر نبودیم. پناه بردن امیرالمؤمنین علی (ع) به رسول خدا (ص) در جنگ ها در حالی که آن حضرت عهده دار حفاظت از وجود شریف رسول خدا (ص) و دفع خطرات از او بود، احتیاج به توضیحی دارد و ما قبلاً در مقاله ای تحت عنوان «تجلّی رحمت پیامبر (ص) در جنگ ها» در این زمینه توضیحی آورده ایم.(۲)

کلام ایام-425، ملائکه عرشی و استغفار آنها برای اهل ایمان
بخوانید

پس طبعاً نگرانی آن حضرت از ناحیه احتمال خطر جانی برای خود نمی باشد و بلکه مربوط می شود به موضوع دیگری مثل اغتشاشی که منافقین در جامعه دینی ایجاد کنند و درگیری و جنگ داخلی که بین پیروان حقیقی دین خدا و مخالفان منافق به وجود آید و امثال آن ها.

۴-لحن عتاب آمیز در آیه حاکی از اهمیت خاص موضوع می باشد! نه این که پیامبر خدا (ص) بنا داشته باشد اندکی تعلّل و اهمال -العیاذ بالله- در تبلیغ رسالت خداوند به کار ببرد. این لحن جهت آموزش و تذکر اهمیت خاص موضوع به انسان ها است. یعنی اهمیت موضوع مورد نظر در حدی است که اگر تبلیغ نشود، رسالت خداوند به طور کلی تبلیغ نخواهد شد و این که این رسالت معادل تمام رسالت رسول خدا (ص) است و اگر انجام نگیرد رسالت خداوند محقّق نخواهد شد و این موضوع با اهمیت استثنائی، موضوع «استمرار رهبری آسمانی» است. یعنی برای همیشه و در همه زمان ها یک رهبر آسمانی بین انسان ها خواهد بود که رهبری جوامع انسانی را به عهده خواهد داشت، یا تحت عنوان «نبی» یا «رسول» یا «امام معصوم» (علیهم السلام).

وجود مبارک رسول خدا (ص) بعد از نزول این آیه و دریافت این نوع مأموریت دستور توقف صادر فرمود و همه همراهان در بیابانی بین مکه و مدینه نازل شدند آن منطقه به «غدیرخم» مشهور شد. رسول خدا (ص) دستور دادند که بعضی از کاروان هایی که از این منطقه عبور کرده بودند برگردند و همچنین صبر کردند کاروان های بعدی هم برسند و او در آن اجتماع عظیم خطبه ای خواندند که مشتمل بر کلیات آموزش های دین توحیدی بود و در آن خطبه موضوع خلافت و ولایت امیرالمؤمنین علی (ع) را به همگان اعلام فرمودند و از آن ها خواستند که این موضوع را در بلاد مختلف و شهرها و مناطق زندگی خود به طور آشکار به مردم اطلاع دهند.

رسول خدا (ص) بعد از اعلام موضوع خلافت امام امیرالمؤمنین علی (ع) دستور دادند مردم با آن حضرت به عنوان جانشین رسول خدا (ص)  بیعت کنند. نحوه رفتار رسول خدا (ص) در این حادثه و مکانی که خداوند برای تبلیغ این رسالت انتخاب فرمود نشان دهنده نکته ای است با اهمیت انحصاری آن و آن این که موضوع رسالت خداوند در امر جانشینی رسول خدا (ص) باید به نحوی به مردم اعلام شود که کوچکترین شبهه ای در این زمینه در ذهن کسی باقی نماند و راه عذرها برای مخالفین و منافقین بسته شود.

قابل توجه است که چند روز قبل از این زمان یعنی روز هجدهم ماه ذی الحجّه شخص رسول خدا (ص) و همراهان و گروه هایی عظیم از مؤمنان در شهر مکه قرار داشتند و در مسجد الحرام و یا عرفات و یا مشعر الحرام بالخصوص در منا فرصت مناسبی برای اجتماعات و ابلاغ پیام ها و آموزش مردم وجود داشت، کما این که در اجتماعاتی که در حین مناسک حج تشکیل شد، وجود مبارک رسول خدا (ص) آموزش های متعددی به مردم دادند و سفارشات زیادی به آن ها کردند از جمله توصیه به خوشرفتاری با زنان ! اما موضوع خلافت امیرالمؤمنین علی (ع) در آن اجتماعات ذکر نشد و خداوند انجام این رسالت را در بیابان های بین مکه و مدینه به پیامبرش ابلاغ فرمود که تشکیل یک اجتماع عظیم در آن مکان با مشکلاتی همراه بود. طبعاً این موضوع علت خاصی باید داشته باشد و آن این که نباید آن حادثه با اهمیت اختصاصی، تحت الشعاع موضوع و حادثه دیگری قرار بگیرد، بلکه باید استقلال آن رعایت شود.

توضیح نکات تفسیری آیه مورد بحث یعنی آیه تبلیغ و موضوع «استمرار رهبری آسمانی» احتیاج به فرصت دیگری دارد امید است در کلام های بعدی چنین فرصتی حاصل شود.

الیاس کلانتری

پاورقی ها:

۱-نهج البلاغه، بخش حکمت ها، بعد از حکمت ۲۶۰، فصل فی غرائب کلامه، شماره ۹

۲-سایت «حکمت طریف» بخش سیره معصومین (ع) و مقالات

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن