۴۵- کتابی که ۱۴ قرن قبل نازل شده در زمان ما چگونه قابل استفاده خواهد بود؟!

holly-quran-bookپاسخ: قرآن مجید خصوصیتی دارد که موجب امتیاز آن از هر کتاب دیگری- حتی کتاب های آسمانی قبلی- شده است!

این خصوصیت ریشه اصلی سایر اوصاف اختصاصی آن می باشد توضیح این که این کتاب از نظر لفظی محدود و از نظر معانی نامحدود است! یعنی قرآن مجید معارف و معانی بی پایانی دارد به طوری که هر مقدار تحقیق و پژوهش و تدبر جدید در آن انجام گیرد، به طور مستمر معانی جدیدی از آیات آن کشف خواهد شد.

علت این خصوصیت آن است که قرآن مجید از علم بی پایان خداوند به وجود آمده و برای زمان های نامحدود و نیازهای علمی انسان ها در همه زمان ها- از زمان نزول آن تا انتهای دوره حیات انسان در دنیا- در نظر گرفته شده است.

علت اصلی این که انسان ها نمی توانند کلامی مثل قرآن پدید آورند حتی یک سوره مثل آن، همین خصوصیت قرآن مجید است یعنی این که در آن علم نامحدود به کار رفته است و در نتیجه دارای معانی نامحدود می باشد. چون علوم انسان ها اگر هم یک جا جمع شود باز هم محدود خواهد بود و علم محدود نمی تواند محصول نامحدود ایجاد کند.

آن چه ذکر شد عنوان موضوع یا صورت اجمالی و فشرده آن است و ما صورت تفصیلی آن را در بعضی از تألیفات خود، عمدتاً در کتاب سلسله مباحث «قرآن شناسی» جلد اول تحت عنوان «کتاب محدود و نا محدود» به صورت مستدل آورده ایم، و محور مباحث کتاب مذکور همین موضوع است، یعنی اثبات این که در قرآن معانی نامحدودی وجود دارد.

معانی قرآن در مراتب متعددی قابل فهم و درک و کشف و استخراج است. قرآن مجید تنها کتابی است که متناسب با فهم و درک و استعداد انسان ها در سطوح مختلف می باشد. همچنین تنها کتابی است که متناسب با نیازهای علمی متغیر در همه زمان ها و شرایط مختلف علمی و فکری و فرهنگی می باشد. کتاب های آسمانی قبلی هم دارای این امتیاز نبوده اند، چون آن کتاب ها برای زمان محدود و نیاز ها و استعدادهای محدود تنظیم شده بودند.

لازم به ذکر است که کتاب های آسمانی قبلی «معجزه» پیامبران آورنده آن ها محسوب نمی شدند، یعنی کتاب تورات معجزه حضرت موسی (ع) نبود، بلکه او معجزات دیگری داشت، و همچنین کتاب انجیل معجزه حضرت عیسی (ع) نبوده و آن حضرت معجزات دیگری داشت. و کتب مورد ذکر فقط مشتمل بر معارف دینی بود، برای زمانی محدود و معین، اما قرآن مجید علاوه بر این که مشتمل بر معارف کامل دین توحیدی است، معجزه پیامبر اسلام هم می باشد و چون برای زمان نامحدودی پدید آمده، متضمّن معانی نامحدودی است.

قرآن مجید به نحوی تنظیم و ترکیب شده است که به طور دائم با به کار بردن روش های متنوع تحقیق و پژوهش، معانی جدیدی از آن کشف می شود. مطالب این کتاب هم برای انسان های مبتدی در تحصیل علم و هم برای دانشمندان و هم برای انسان های دارای علم و ادراک فوق عادی یعنی ذوات مقدسه پیامبران خدا (ع) و امامان معصوم یعنی جانشینان حقیقی پیامبر اکرم اسلام متناسب می باشد. البته طبعاً در این صورت این کتاب آسمانی لازم است دارای مراتب متعددی از معانی باشد، و حقیقت هم همین است، یعنی مراتبی از معانی قرآن قابل فهم انسان های مبتدی و متناسب با نیازهای علمی آن ها است، و مراتب دیگری از معانی آن متناسب با فهم و درک دانشمندان و دانشمندان متخصّص در قرآن شناسی و سرانجام مراتبی از معانی آن متناسب با انسان هائی است که قدرت فهم و ادراک آن ها بالاتر از افق فهم های عادی بشری است! یعنی ذوات مقدسه حجت های پروردگار عالم و آن بزرگواران به معانی عمیق و گسترده باطنی قرآن علم دارند.

معانی قرآن از یک لحاظ به دو قسم تقسیم می شود و آن دو عبارتند از: معانی ظاهری و معانی باطنی. معانی ظاهری از الفاظ آیات قابل فهم است، اما معانی باطنی عمدتاً از روابط بین آیات مختلف. و ما در جلد دوم کتاب های سلسله مباحث «قرآن شناسی» تحت عنوان «حجاب های معانی قرآن» این موضوع را به طور مشروح توضیح داده ایم.

این موضوع جهات تخصّصی بسیار مهمی در علم قرآن شناسی دارد، که طرح آن و استدلال های عقلی برای اثبات آن به فرصت دیگری موکول می شود. در خود قرآن مجید به این حقیقت در تعدادی از آیات به طور ضمنی اشاره ای شده است.

و در موارد متعددی وجود مبارک رسول اکرم (ص) در کلام خود به این حقیقت اشاره ای فرموده اند و همچنین وجود مبارک امیرالمؤمنین علی (ع) و امامان دیگر هم این خصوصیت در کلام خدا را برای انسان ها بیان کرده اند. در این قسمت به بعضی از آیات قرآن و کلام هائی از وجود شریف رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین علی (ع) اشاره ای می کنیم: خداوند می فرماید:

۱- « إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْءَاناً عَرَبِيّاً لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (۳) وَإِنَّهُ فِي أُمِّ ﭐلْکِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَکِيمٌ (۴)» (الزخرف آیه ۳ و ۴) یعنی ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم باشد که تعقّل کنید- و آن در «ام الکتاب» نزد ما برتر و پر حکمت است. منظور از کلمه «عربی» یعنی قابل فهم و درک بودن است- نه زبان عرب ها- چون تعقّل در قرآن متوقف به عربی بودن- به معنای عرفی و یا به زبان دیگر بودن نیست. یعنی خداوند قرآن را به هر زبانی نازل می کرد، تعقّل در آن امکان پذیر بود. اصلاً کلمه عربی در اصل به همان معنائی است که ذکر کردیم، و در کتب لغت هم گفته شده:

183-آیا اختصاص خمس به پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) پاداش رسالت او محسوب می شود؟!
بخوانید

الاعراب: «الابانة و الایضاح» یعنی «اعراب» عبارت است از آشکار کردن و توضیح دادن.

از وجود مبارک امام صادق (ع) هم نقل شده است که فرمود: «اعربوا احادیثنا فانّا قوم فصحاء» یعنی احادیث ما را به صورت روان و قابل فهم انسان ها بیان کنید، چون ما قومی فصیح هستیم.

از این آیات بر می آید که قرآن مجید در صورت حقیقی و اصلی خود در مرتبه ای بسیار رفیع قرار دارد یعنی بالاتر از افق فهم های عادی و خارج از حیطه تعقّل انسان های عادی، اما خداوند عالم جهت تعقّل انسان ها آن را عربی قرار داده یعنی قابل فهم و درک کرده است.

۲-« إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ کَرِيمٌ (۷۷) فِي کِتَابٍ مَّکْنُونٍ (۷۸) لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا ﭐلْمُطَهَّرُونَ (۷۹) تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ ﭐلْعَالَمِينَ (۸۰)» (الواقعه آیات ۷۷-۸۰) یعنی آنست قرآنی گرانقدر و متعالی، در کتابی پوشیده، آن را مسّ نمی کنند (به حقیقت آن نمی رسند) جز انسان های پاک شده- آن صورت تنزیلی است از پروردگار عالمیان.

از این آیات هم استنباط می شود که قرآن به صورت اصلی خود که در کتاب مکنون (لوح محفوظ) قرار دارد بالاتر از فهم و درک و احاطه علمی انسان های عادی است، و به آن مقام رفیع قرآن فقط عده ای راه می یابند که خداوند آن ها را «مطهّرون» نامیده است.

و آن ها طبق اشاره خداوند و تصریح وجود مبارک رسول خدا (ص) عبارتند از: خود رسول اکرم (ص) و اهل بیت آن حضرت (ع) و دلائل این مطلب در کتب تفسیری در تفسیر آیه ۳۳ از سوره احزاب آمده است.

خداوند می فرماید:

« إِنَّمَا يُرِيدُ ﭐللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنکُمُ ﭐلرِّجْسَ أَهْلَ ﭐلْبَيْتِ وَيُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً » یعنی جز این نیست که خداوند اراده می کند که رجس را از شما اهل البیت برطرف کند و شما را به نوعی تطهیر بگرداند.

در حدیث مشهوری از پیامبر اکرم نقل شده است که فرمود:

« وَلَهُ‌ ظَهرٌ‌ وبَطنٌ، فَظاهِرُهُ‌ حکمٌ‌ وَ‌ باطِنُهُ‌ عِلمٌ، ظاهِرُهُ‌ اَنیقٌ‌ وَ‌ باطِنُهُ‌ عَمیقٌٍ، . … وَ‌اِنَّ‌ القرآنَ‌ ظاهِرُه‌ اَنیق‌ وَ‌ باطِنُه‌ عَمیقٌ، لا‌ تُفنی‌ عَجائِبُهُ‌ ولاتَنقضی‌ غَرائِبُهُ‌» (۱)

یعنی قرآن دارای ظاهری و باطنی است، ظاهر آن حکم است و باطن آن علم، ظاهر آن جلوه و زیبائی دارد و باطنش ژرف و عمیق است. ستارگانی دارد و ستارگانش هم ستارگانی دارند. عجائب و شگفتی های آن به شماره در نیاید و غرابتش کهنه نمی شود.

از این حدیث شریف بر می آید که قرآن دارای معانی بی پایانی است و معانی عجیب آن هرگز تمام نمی شود و شگفتی های آن به شماره در نمی آید.

قابل توجه است که پیامبر اکرم (ص) نفرمود قرآن دارای ستارگان فراوانی است! بلکه فرمود: ستارگانی دارد و آن ستارگان هم ستارگان دیگری دارند! یعنی معانی آن دائماً در حال گسترش است.

۴-از امیرالمؤمنین علی (ع) در یکی از خطبه هایش نقل شده که فرمود:

«ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْهِ الْكِتَابَ نُوراً لَا تُطْفَأُ مَصَابِيحُهُ وَ سِرَاجاً لَا يَخْبُو تَوَقُّدُهُ وَ بَحْراً لَا يُدْرَكُ قَعْرُهُ …»   یعنی خداوند بر رسولش کتابی نازل کرد و آن نوری است که شعله هایش خاموشی نخواهد داشت و چراغی که افروختگی آن فرو نمی نشیند و دریائی که به قعر آن نمی توان رسید.(۲)

با این توضیحات روشن می شود که قرآن مجید کتاب ۱۴ قرن پیش نیست و بلکه کتاب همه زمان ها است و دائماً تازگی خواهد داشت و عرب معاصر پیامبر خدا (ص) و زمان نزول قرآن و همچنین اقوام و ملل دیگر در آن زمان فقط بعضی از مراتب معانی آن را متناسب با فهم و علم و نیازهای خود درک می کردند و انسان های دیگر در زمان های بعدی سطح دیگری از معانی آن را، و انسان های دانشمند و ژرف نگر در زمان های متحوّل از نظر علمی به منابع عظیم دیگری از معانی آن می توانند راه بیابند، و این وضعیت و حالت در قرآن کریم همیشه برقرار است.

در پایان این بحث لازم به ذکر است بعضی از دانشمندان در جواب این اشکال یا شبهه گفته اند:

بعضی از فرآورده های علمی دائماً صادق هستند و هیچ وقت کهنه نمی شوند! و مثال هایی از ثابت ها در بعضی علوم را ذکر کرده اند و بعضی دیگر گفته اند که قرآن مجید متناسب با فطریات انسان ها است و فطریات انسان ها تغییر ناپذیر است! اما اگرچه این دو مطلب در جای خود صحیح هستند و قابل قبول دانشمندان، اما اشکال مورد نظر با بیان آن ها بر طرف نمی شود چون اشکال کننده می تواند بگوید: ما قبول داریم که در قرآن مجید یک سلسله علوم و معانی همیشه صحیح وجود دارد اما آیا قبول این مطلب می تواند توجیه کننده این مطلب باشد که ما انسان ها باید در دوره تحوّل و گسترش علوم مثل مردم ۱۴ قرن پیش آموزش ببینیم؟! و آیا ما انسان ها از نظر علمی نسبت به مردم زمان های قبلی تغییری نکرده ایم؟! و نیاز های علمی ما تفاوت پیدا نکرده است؟!

جواب مستدل و قانع کننده اشکال مورد نظر، همان است که گفته شد و آن نامحدود بودن معانی قرآن کریم و در نتیجه تناسب این کتاب آسمانی با نیازهای علمی انسان ها در شرایط متحوّل است.

الیاس کلانتری

۹۳/۱۰/۲۳

پاورقی ها:

۱-اصول کافی، (دوره ۴ جلدی)، جلد ۴ کتاب فضل القرآن،ص۳۹۹

۲-نهج البلاغه، خطبه ۱۹۸

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن