۵۱-آیا دین همه ی ابعاد زندگی انسان ها را می پوشاند؟!

islamقبلاً گفته شد که خداوند انسان ها را از دو طریق در راه زندگی هدایت می کند، یکی از طریق عقل که در نهاد او قرار داده است و دیگر از طریق پیام های مستقیم که به پیامبران وحی می شود و پیامبران خدا این پیام ها را در کلام و رفتار خود به انسان ها ابلاغ می کنند. آموزش های نوع دوم یعنی آموزش از طریق پیامبران معارف دین توحیدی را تشکیل می دهد.

عقل انسان به کمک بعضی از قوای وجودی او بخشی  از فضای زندگیش  را روشن می کند، یعنی قلمرو معینی در زندگی انسان به عقل او واگذار شده است. و معارف دینی هم قلمرو معینی در زندگی انسان دارد. قلمرو وحی وسیع تر از قلمرو عقل است و حتی به نوعی به قلمرو عقل هم احاطه پیدا می کند. یعنی عقل انسانی و وحی مستقیم خداوند هر دو در نظام زندگی حقیقی انسان با یکدیگر همکاری دارند و کنار هم قرار می گیرند، نه مقابل هم! این نوع همکاری به این صورت است که برای درک و فهم بعضی از معارف دینی احتیاج به قوه عقل وجود دارد و در جهت دیگر هم معارف دینی عقل را تقویت می کند و آن را در مقابل آسیب ها و خطاها محافظت می کند .

گاهی در معارف دینی علومی به کار رفته است، که عقل و علم بشری قدرت راهیابی به فضای آن ها را ندارد و نیاز انسان ها از غیر طریق دینی نسبت به آن علوم برطرف نخواهد شد. و مواردی هم وجود دارد که انسان ها بعد از مدت ها مطالعه و آزمایش و تجربه امکان دارد به آن ها دسترسی پیدا کنند- یعنی از غیر طریق دریافت از وحی و آموزش پیامبران – اما از طریق آموزش های دینی امکان دریافت آن  یا مقدمه آن و یا مرتبه ای از آن وجود دارد و یک آموزش دینی در آن زمینه می تواند منشأ تحقیق و مطالعه و به کار افتادن علم انسانی و کشف جهات تفصیلی آن باشد. یعنی بیان یک مطلب در معارف دینی امکان دارد منشأ فعالیت علمی گسترده ای در  فضای علوم انسانی و کشف مجهولاتی در این زمینه شود.

در ادامه این مباحث مثال هائی با توضیح فشرده ذکر می کنیم تا ارتباط علوم دینی با بعضی از علوم انسانی یا به تعبیر سؤال کننده، «علوم مادی» روشن شود.در این سؤال به ذکر مواردی از علم طب اکتفا خواهیم کرد و در ادامه این مبحث کلی به ارتباط بعضی از علوم مذکور با علوم دینی اشاراتی خواهیم داشت.

علم طب از جمله علومی است که برای انسان ها پژوهش و تحقیق در مورد آن اجتناب ناپذیر است. چون انسان ها طبعاً مریض می شوند و بیماری ها هم انواعی دارند و انسان ها باید هم عوامل بیماری ها را شناسائی کنند و هم راه های پیشگیری از آن ها و همچنین راه های معالجه آن ها را.

این علم در تاریخ زندگی انسان ها سابقه طولانی دارد و به یک معنی از زمان «بقراط» حکیم یونانی متولد ۴۶۰ قبل از میلاد شروع شده است که حدود چهار قرن قبل از میلاد مسیح (ع) می زیسته است.

از زمان شروع زندگی انسان مشکل بیماری های او هم مطرح بود و انسان ها دائماً با این مشکل درگیر بوده اند. در طول تاریخ انسان های زیادی به علل ناشناخته یا شناخته ای به انواع بیماری ها مبتلا شده و سلامت و آسایش، و حتی جان خود را از دست داده اند، بعضی از این بیماری ها مسری بوده و گاهی منطقه ای و شهری و قبیله ای و امثال آن ها به  یک بیماری از این نوع مبتلا شده و عده زیادی از آن ها مرده اند.

از طرف دیگر هم علم طب و دانشمندان در این رشته علمی به طور مستمر برای کشف علل و عوامل بیماری ها و معالجه آن ها تلاش کرده اند، که البته این تلاش ها در معیارهای اخلاق دینی قابل تحسین و مدح و ستایش می باشد و تلاش کننده ها در این رشته علمی، و رشته های دیگر، پاداش های عظیمی از خداوند دریافت خواهند کرد.

اما آیا وقتی برای شناسائی این بیماری ها و پیشگیری و معالجه آن ها علم دیگری غیر از علوم بشری وجود داشته باشد، صحیح است که انسان نسبت به آن علم بی اعتناء باشد؟!

به عنوان مثال حدود دو هزار سال بعد از بقراط دانشمند مشهور فرانسوی «لویی پاستور» با کشفیات خود در علم پزشکی تحوّل عظیمی ایجاد کرد و در نتیجه این علم وارد مرحله جدیدی شد و این تحوّل عامل شناسائی عوامل بعضی بیماری ها (باکتری ها) و راه های پیشگیری و معالجه آن ها شد. همچنین امکان نگهداری بعضی از مواد غذائی و جلوگیری از فاسد شدن سریع آن ها از طریق عمل پاستوریزه کردن را فراهم آورد.

اما آیا ابتلاء انسان ها به بعضی از بیماری ها قبل از این تحوّل عمومی در علم طب و همچنین ابتلاء به بعضی از بیماری ها از نوع دیگر از آن زمان به بعد یعنی تا زمان ما و بعد از این زمان اشکالی ندارد؟! یعنی باید انسان ها در زمان های طولانی به بیماری ها مبتلا شوند و آسایش آن ها از بین برود و یا جان خود را از دست بدهند تا به تدریج در اثر گذشت زمان و فعالیّت های دانشمندان، عوامل بعضی از بیماری ها شناخته شود و راه های معالجه آن ها کشف شود تا انسان ها از آن جهت به آسایش برسند؟!

281- آیا کارهای حضرت خضر در زمان همراهی با حضرت موسی توجیه شرعی داشت؟!
بخوانید

حال اگر در یک نظام زندگی که از علم خداوند نشأت گرفته جهاتی از علم طب و راه های پیشگیری از بیماری ها و معالجه آن ها بیان شده باشد آیا صحیح است که نسبت به آن علم بی اعتنائی شود؟!

از نظر عقلی وقتی خداوند انسان را آفریده و راه های زندگی را به او نشان داده است، امکان ندارد نسبت به موضوع بیماری های این انسان بی اعتناء باشد. چون موضوع بیماری ها یک مشکل بزرگ همیشگی است که انسان ها به آن مبتلا می شوند.

از جهت دیگر هم- غیر طریق عقلی-می توان  برای جواب این سؤال به متون معارف دینی مراجعه کرد و موضوع را مورد مطالعه قرار داد. یعنی این سؤال که آیا در علوم دینی به علم طب هم توجهی شده است یا نه؟!

در این زمینه به اشاراتی اجمالی اکتفا می کنیم و در مباحث بعدی – به خواست خداوند- موضوع به صورت تفصیلی و تفکیک شده مورد بحث قرار خواهد گرفت.

در قرآن مجید که منبع اصلی معارف دین توحیدی است به بعضی از موضوعات علم طب اشاراتی شده است، البته با اسلوب خاصی که در این کتاب به کار رفته است. ما ذکر این موارد و این اشارات را به مباحث  تفصیلی بعدی موکول می کنیم. اما در بیانات رسول اکرم اسلام (ص) و ائمّه اهل بیت (ع) که جانشینان حقیقی آن حضرت هستند، موارد فراوانی در جهت کلیات علم طب و جهات تفصیلی آن وجود دارد.

احادیث زیادی در بهداشت عمومی بدن انسان و راه های جلوگیری از بیماری ها به طور تفصیلی و ذکر نام آن ها و خواص طبی میوه ها و غذاها در منابع حدیثی  وجود دارد. تا جائی که کتاب های مستقلی در همین زمینه تألیف شده است.به عنوان مثال در این قسمت به چند مورد از احادیث ذوات مقدسه معصومین (ع) در مورد غذا خوردن که با انواع بیماری ها ارتباط دارد اشاره ای می کنیم:

از وجود مبارک رسول اکرم (ص) نقل شده است که فرمود:

۱-«کل و انت تشتهی و أمسک و انت تشتهی» (1)

یعنی زمانی غذا بخور که گرسنه ای و اشتهاء به غذا خوردن داری و زمانی از خوردن دست بکش که سیر نشده ای و هنوز میل به غذا خوردن داری.

امام امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود:

۲-«من اراد الّا یضرّه الطعام فلا یأکل حتّی یجوع و تنقی معدته فاذا أکل فلیسمّ الله و لیجد المضغ و لیکفّ عن الطعام و هویشتهیه و یحتاج الیه» (2) یعنی هر کس اراده کند که غذا برای او زیانی نرساند، پس نباید قبل از این که گرسنه شود و معده اش از غذا خالی شده باشد، غذا بخورد و وقتی شروع به غذا خوردن کرد باید نام خدا را به زبان بیاورد و غذا را خوب بجود و در حالی دست از خوردن بکشد که هنوز میل به خوردن دارد و احساس نیاز می کند.

۳-رسول اکرم (ص) فرمود: «ایّاکم و البطنة، فانّها مفسدة للبدن، ومورثة للسّقم، و مکسلة للعبادة» (3) یعنی از پرخوری پرهیز کنید چون عامل تباهی بدن و مورث بیماری و باعث سستی در عبادت می شود.

۴-از امیرالمؤمنین علی (ع) نقل شده است که فرمود: «ایّاکم و البطنة، فانّها مقساة للقلب، مکسلة عن الصّلاة، مفسدة للجسد» (4) یعنی از پرخوری بپرهیزید چون عامل قساوت قلب و سستی در نماز و تباهی بدن می شود.

۵-امام صادق (ع) فرمود: «اغسلوا أیدیکم قبل الطعام و بعده، فانّه ینفی الفقر، و یزید فی العمر» (5) یعنی دست هایتان را قبل از طعام و بعد از آن بشویید و این کار فقر را از بین می برد و به عمر انسان می افزاید.

۶-پیامبر خدا (ص) فرمود: «زیّنوا موائدکم بالبقل، فانّها مطردة للشیاطین مع التّسمیة» (6) یعنی سفره هایتان را با سبزی زینت دهید چون آن همراه با نام خدا شیاطین را دفع می کند.

۷-امام صادق (ع) فرمود:«لکلّ شیء حلیة، و حلیة الخوان البقل» (7) یعنی هر چیزی را زینتی است و زینت سفره سبزی است.

در سؤالات قبلی وعده دادیم که ارتباط علوم دینی را با علوم تجربی به صورت مقصّل و تفکیک شده در انتهای این مباحث بنویسیم ما به جهت این که این مبحث از حالت پرسش و پاسخ خارج می شود تصمیم گرفتیم این مبحث را به بخش مقالات منتقل کنیم و بعداً در این خصوص مقاله ای با اوصافی که ذکر شود بنویسیم انشاء الله.

الیاس کلانتری

۹۳/۱۱/۱۵

پاورقی ها:

۱-بحار الانوار، ج ۶۲، ص۲۹۰

۲-همان، ج ۶۶، ص ۳۸۰، حدیث۴۶

۳-همان، ج ۶۶، ص ۳۳۸

۴-غرر الحکم، حدیث ۲۷۴۲

۵-بحارالانوار،ج ۶۶، ص ۳۵۶

۶-مکارم الاخلاق، ج ۱، ص ۳۸۲

۷-بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۱۹۹- مکارم الاخلاق، ج ۱، ص ۳۸۲

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن