تحلیلی از سیره حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

indexبسم الله الرحمن الرحیم

اگر چه زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بسیار کوتاه بود و همچنین آن حضرت تمایل شدیدی به مستوریت در زندگی داشت، و طبعاً سیره شریف او در نوعی غربت قرار گرفته است، اما به عللی لازم است این سیره مبارک مورد بررسی ها و تحلیل های مستمری قرار بگیرد و در معرفی شخصیت آسمانی آن حضرت نباید به کتاب ها و مقالات نوشته شده قبلی اکتفا شود، و لازم است نیاز مستمر عالم فضایل علمی و اخلاقی به جلوه های جدیدی از آن نور متمرکز، مورد توجه قرار بگیرد.

حوادثی که در زمان عمر کوتاه آن حضرت به وقوع پیوست اهمیت زیادی در زندگی انسان ها دارد و از جهت دیگر عظمت شخصیت و موقعیت اجتماعی و تاریخی آن بزرگوار مباحث علمی و تاریخی و کلامی گسترده ای را اقتضاء می کند، بنابراین تحلیل و بررسی همه حوادث زندگی آن حضرت و تمامی سیره شریفش در یک مقاله فشرده و کوتاه و حتی چند جلد کتاب مفصّل هم امکان پذیر نمی باشد، فلذا ناچار در این مقاله به ذکر و بیان بعضی از حوادث عمر مبارک آن حضرت و بعضی جهات سیره شریف او اکتفا خواهد شد.

در ابتدا و قبل از شروع بحث اصلی تذکر این نکته بسیار مهم لازم است که معلمان و مربیان آسمانی که حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هم یکی از آن ها بوده، اسوه های تعیین شده از طرف خداوند عالمیان برای زندگی انسان ها بوده اند، بنابراین رفتارهای آن ها حتی در زندگی شخصی عموماً جنبه آموزشی و ارشادی برای انسان ها خواهد داشت، و لازم است به رفتارها و سخنان آن بزرگواران از این جهت یعنی جهت آموزشی و تأثیر گذاری در انسان ها توجه شود. به طوری که از بررسی سیره شریف رسول الله (ص) و ائمّه معصومین (ع) بر می آید، که بعضی از اعمال و رفتارهای آن ها، جهت رعایت حال انسان ها و آموزش آن ها، از وجود مبارک آن بزرگواران صادر شده است، و اگر این جهت موضوع نبود، شاید از جهت شخصی، تمایلی در وجود شریف آن ها به بعضی از اعمال به وجود نمی آمد. به عنوان نمونه: نقل شده است مردی از مؤمنین در روز عرفه بر امام حسن (ع) وارد شد، و دید که امام حسن (ع) در حال غذا خوردن است (یعنی روزه نگرفته) و اما حضرت حسین (ع) روزه دار است. سپس باز روز عرفه ای بعد از رحلت امام حسن (ع) بر امام حسین (ع) وارد شد، و دید که او در حال غذا خوردن است (یعنی روزه دار نیست) اما علی بن الحسین (ع) (فرزند آن حضرت) روزه دار است، آن مرد خطاب به امام حسین (ع)، عرض کرد: روز عرفه ای بر حسن (ع) وارد شدم و او غذا می خورد و شما روزه دار بودید و امروز هم شما افطار کرده اید (و فرزند شما روزه دار است)

آن حضرت فرمود:

برادرم حسن (ع) آن روز امام بود، پس افطار کرده بود تا روزه او سنّت نشود و مردم به او تأسی نکنند، و وقتی او از دنیا رفت من امام هستم، و خواستم (با افطار کردن من) مردم ناچار نشوند روزه مرا سنّت قرار دهند و به من تأسی کنند.۱

لازم به توضیح است که روزه گرفتن در روز عرفه مستحب می باشد، اما به جهت لزوم خواندن دعاهای زیاد سفارش شده است که اگر روزه مستحبی باعث ضعف و در نتیجه مانع اعمال مستحبی و دعاها و نمازهای آن روز شود، بهتر است انسان آن روز افطار کند.

از کلام امام حسین (ع) در جواب سؤال آن مرد روشن می شود که گاهی حضرات معصومین (ع) جهت راحتی و آسایش انسان ها اعمالی انجام می دادند که شخصاً و بدون توجه به آن حکمت، تمایلی به آن عمل نداشتند. قابل ملاحظه است که زندگی شخصی آن معلمان آسمانی هم، در جهت آموزش انسان ها و توجه به آسایش آن ها جریان می یافت.

بنابراین ما هم در این تحلیل فشرده جهاتی از رفتارهای حضرت فاطمه زهرا (س) را که جنبه آموزشی و ارشادی آشکارتری دارد، بیشتر مورد توجه قرار خواهیم داد.

مقام و موقعیت حضرت فاطمه زهرا (س) در کلام خدا

خداوند عالمیان در قرآن مجید از گروهی از انسان ها با کلمه «المطهرون» ذکری به میان آورده است. این گروه افرادی هستند که به مرتبه ای از قرآن مجید علم دارند که در کتاب مکنون قرار دارد. و آن مرتبه فوق ادراک عادی انسانی است. به طوری که خداوند می فرماید:

« إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ کَرِيمٌ (۷۷) فِي کِتَابٍ مَّکْنُونٍ (۷۸) لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا ﭐلْمُطَهَّرُونَ (۷۹) تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ ﭐلْعَالَمِينَ (۸۰)» (الواقعة آیه ۷۷-۸۰) در این آیات قرآن کریم به صورت حقیقتی دارای مراتب متعدّد معرفی شده است. به طوری که مرتبه ای از آن در کتاب مکنون قرار دارد و آن مرتبه  بسیار متعالی و برتر از سطح فهم عادی انسانی می باشد، و به آن مرتبه از قرآن به جز عده معینی از انسان ها، کسی راه ندارد و آن عده همان «مطهرون» می باشند و آن مرتبه از قرآن قبل از  مرحله نزول آن  می باشد.

اما خداوند عالمیان قرآن را در سطح فهم انسان های عادی نازل کرده است، تا برای آن ها قابل بهره برداری باشد. مرتبه قبل از نزول قرآن که در «کتاب مکنون» قرار دارد، مشتمل بر حقایق بسیار رفیعی است که درک آن حقایق و بهره برداری از آن ها اختصاص به افراد مورد نظر دارد. و آن ها کسانی هستند که خداوند عالمیان نفوس آن ها را از آلودگی معاصی و گناهان پاک نگاه داشته و یا بالاتر و دقیق تر از آن که عبارت است از تطهیر قلوب آن ها از تعلّق به غیر خدا است.۲

خداوند در مورد آن عده می فرماید:

« إِنَّمَا يُرِيدُ ﭐللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنکُمُ ﭐلرِّجْسَ أَهْلَ ﭐلْبَيْتِ وَيُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً» (الاحزاب آیه ۳۳) از مجموع اشارات آیه شریفه و بعضی آیات دیگر و احادیث رسول اکرم (ص) بر می آید که خداوند بعضی از مخلوقات خود مشمول اکرام خاصی قرار داده و نفوس آن ها را از هر نوع آلودگی مثل شرک و گناه و خطا و تعلّق به غیر خودش پاک کرده است، و آن ها عبارتند از گروهی از ملائکه مقرّب و تعدادی از انسان ها و در آیه مورد بحث، آن ها عبارتند از رسول اکرم (ص) و اهل بیت آن حضرت از معصومین (ع) و حضرت فاطمه (س) یکی از آن ها است. یعنی آن حضرت مشمول «آیه تطهیر» است و دارای مقام علمی و ایمانی اختصاصی، طبعاً ارتباط و اتصال به «کتاب مکنون» و آن مرتبه متعالی از حقایق آن یعنی مرتبه فوق نزول، عامل جریان برکات عظیمی در روح شریف آن حضرت شده و خداوند عالمیان کمالات خاصی به آن روح مطّهر القاء فرموده، و شخصیت آن حضرت و علوم و فضائل اخلاقی خاص او از همان مقام و مرتبه نشأت گرفته و آن روح متعالی محل جریان و تجلّی آن عظمت های بی پایان می باشد.

ادراک مقام علمی و شخصیت کسانی که مشمول آیه تطهیر هستند و توصیف آن مقام از قدرت انسان های عادی خارج است و اگر لازم باشد کلامی در مورد آن ها گفته شود، آن کلام محدود به فهم و ادراک عادی انسانی خواهد بود، همچنین توضیح و تفسیر آیاتی از قرآن و سخنان ذوات مقدسه معصومین (ع) در بیان فضائل آن ها، پس با در نظر داشتن این نکته بعد از این اشاره اجمالی به آیه تطهیر، تحلیلی در سطح متعارف عادی، به صورتی فشرده از سیره شریف آن حضرت و بعضی حوادث مربوط به آن را، در این مقاله می آوریم.

مقام و فضائل حضرت فاطمه زهرا (س) در کلام رسول خدا (ص) و ائمّه معصومین (ع)

رسول اکرم (ص) فرمود:

۱-«انّما سمّیت ابنتی فاطمه لأن الله- عزّوجلّ- فطمها و فطم من احبّها من النّار»۳ یعنی دخترم به این جهت «فاطمه» نامیده شده، چون خداوند- عزّوجلّ- او و دوستداران (شیعیان) او را از آتش دور کرده است.

۲-از امام علی بن موسی الرضا (ع) نقل شده که او از پدر گرامی و  آن ها از پدران خود و سرانجام از رسول اکرم (ص) نقل کرده اند که فرمود:

«انّ الله لیغضب لغضب فاطمة و یرضی لرضاها»۴ یعنی خداوند غضب می کند با غضب فاطمه (س) و راضی می شود با رضایت او.

۳-از مفضل نقل شده است که گفت به امام صادق (ع) گفتم به من خبر بده از کلام رسول الله (ص) که در مورد فاطمه (س) فرمود که او سیّده زنان عالم خود می باشد! او فرمود این کلام در مورد مریم (ع) می باشد که سیّده زنان عالم خود بود، و فاطمه (س) سیّده زنان تمامی عالم از اولین و آخرین می باشد.۵

۴-در تفسیر روح المعانی- از تفاسیر مشهور اهل سنّت- از ابن عباس نقل شده است که فرمود: «اربع نسوة سادات عالمهنّ. مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم و خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد (ص) و افضلهنّ عالماً فاطمة»۶ یعنی چهار زن سرور زنان عالم خود بودند و عالم فاطمه (س) برتر از عوالم آن ها بود، یعنی او سرور زنان تمام عالم می باشد.

۵-پیامبر اکرم (ص) در مورد حضرت فاطمه (س) مورد عتاب قرار گرفت (یعنی چرا به خواستگاران او جواب مثبت داده نشد) آن حضرت فرمود:

«لو لم یخلق الله علی بن ابیطالب ما کان لفاطمة کفو»۷ یعنی اگر خداوند علی بن ابیطالب را نمی آفرید برای فاطمه (س) هم شأنی در عالم وجود نداشت. این مطلب به بیان های مشابه به طور مکرّر از رسول اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) نقل شده است. به طوری که مفضل از امام صادق (ع) نقل کرده که او فرمود:

اگر خداوند امیرالمؤمنین (ع) را نیافریده بود برای فاطمه همسر هم شأن در روی زمین وجود نداشت. ۸

۶-داستانی در مورد حضرت فاطمه (س) و خاندان او در کتاب های سیره و تفسیر نقل شده است که حاکی از مقام رفیع آن حضرت و کرامتش نزد پروردگار عالمیان می باشد. اجمال این داستان و قطعه ای از آن در تفسیر کشاف از تفاسیر مشهور اهل سنّت در ذیل آیه سی و هفتم از سوره آل عمران نقل شده است.۹

ما داستان را از بعضی از منابع مربوط به سیره آن حضرت عمدتاً از کتاب «فاطمة زهراء شادمانی دل پیامبر (ص)» نقل می کنیم: روزی امیر المؤمنین علی (ع) به فاطمه (س) فرمود آیا غذائی در خانه است که برای من بیاوری؟ او گفت: نه! سوگند به خدائی که پدرم را به پیامبری گرامی داشت ما از روز پیش هم هیچ غذائی نخورده ایم . حضرت امیر (ع) فرمود: ای فاطمه چرا این موضوع را به من خبر ندادی تا غذائی تهیه کنم؟! فاطمه (س) پاسخ داد: از خداوند حیا کردم که تو را وادار کنم به چیزی که شاید در توان تو نباشد و به زحمت بیافتی؟

حضرت امیر (ع) با حالت توکل به خداوند از خانه بیرون رفت و یک دینار از کسی قرض کرد و می خواست برای خانواده اش غذائی تهیه کند که ناگهان چشمش به مقداد افتاد که در آن هوای گرم و سوزان ایستاده است! حضرت به مقداد فرمود: چه چیزی باعث شده است در این ساعت و در این هوای گرم از منزل بیرون بیائی؟ مقداد خواست مشکل خود را از آن حضرت پنهان کند. اما در جواب اصرار آن حضرت گفت:

خانواده ام شدیداً گرسنه هستند و من نتوانستم گرسنگی آن ها را تحمل کنم و با حالت غم و اندوه از خانه بیرون آمدم تا بلکه خداوند گشایشی در کارم ایجاد کند. امیرالمؤمنین (ع) از شنیدن این سخنان متأثر شد و اشک از چشمان مبارکش سرازیر شد و آن یک دینار را که قرض کرده بود به او داد و خانواده گرسنه مقداد را بر خود ترجیح داد و خود نتوانست با دست خالی به منزل برگردد و به مسجد رفت و نماز ظهر و بعداً عصر را در مسجد خواند و تا وقت مغرب در مسجد ماند و بعد از نماز مغرب رسول اکرم (ص) به او اشاره ای فرمود که پشت سر او بیاید، و وقتی به در مسجد رسیدند، رسول خدا (ص) به او فرمود: آیا امشب ما را مهمان می کنی؟! علی (ع) عرض کرد تشریف بیاورید! یعنی او هم شدیداً علاقمند بود که رسول خدا (ص) به منزل او تشریف بیاورد. و هم خبر داشت که در خانه هیچ غذائی وجود ندارد! اما در مقام توکل علاقه قلبی خود به حضور رسول خدا (ص) در منزلش را اظهار کرد.

گفته شده است که خداوند عالم به پیامبرش وحی کرده بود که شب برای صرف شام به خانه علی (ع) برود. فلذا رسول اکرم (ص) دست امیرالمؤمنین (ع) را گرفت و دو تائی راه افتادند و بر فاطمه (س) وارد شدند.

فاطمه (س) در محل نماز خود ایستاده و مشغول نماز و دعا بود و در پشت سر او ظرف غذائی بود که بخار از آن بلند می شد. همین که فاطمه (س) صدای پیامبر (ص) را شنید از مصلّای خود بیرون آمده و به آن حضرت سلام کرد. او از همه کس در نزد رسول الله گرامی تر و عزیزتر بود! پیامبر (ص) جواب سلام او را داده و دست مبارک را بر سر او کشیده و فرمود: در چه حالی هستی؟!

فاطمه (س) ظرف غذا را برداشته و مقابل پدر بزرگوار خود گذاشت! علی (ع) که این منظره را دید شگفت زده نگاهی به فاطمه (س) انداخت و گفت: آیا امروز نگفتی که چیزی در خانه نداریم؟! فاطمه (س) عرض کرد همین طور است و ما دو روز است که هیچ غذائی در خانه نداشتیم! رسول خدا (ص) دست مبارک خود را بین شانه های علی (ع) قرار داده و فرمود:

این پاداش آن یک دینار است و این از نزد خداوند است که « إنَّ ﭐللَّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ» (آل عمران آیه ۳۷) یعنی این غذای غیر عادی است و کرامت پروردگار است که از نزد او عطا شده و غذای دنیوی نیست!

پس اشک از دیدگان حضرت رسول (ص) جاری شد و فرمود: حمد مخصوص خداوند است که شما دو نفر را از دنیا بیرون نبرد مگر این که کرامتی را که به حضرت مریم (س) و حضرت زکریا (ع) ارزانی داشته بود به شما عطا کرد. و بعد اشاره ای فرمود به داستان حضرت مریم و آمدن رزق بهشتی برای او.۱۰

۱۰-رسول خدا (ص) فرمود:

«فاطمة بضعة منّی و هی نور عینی و ثمرة فؤادی و روحی التی بین جنبیّ و هی الحوراء الانسیة»۱۱ یعنی فاطمه پاره تن من است و نور چشم من و میوه دلم و روحی که در سینه من قرار دارد و او حوری به صورت انسان است.

ولادت فاطمه زهرا (س)

ولادت پر برکت فاطمه (س) در سال پنجم بعد از بعثت رسول اکرم (ص) واقع شده، در کتاب های سیره شریف آن حضرت نقل شده است که هنگام ولادت او مادرش خدیجه (س) در خانه تنها بود، چون زن های قریش و بنی هاشم از آمدن نزد او و کمک به او خودداری کردند و گفتند به سخنان ما اعتناء نکردی و با محمد (ص) یتیم ابوطالب که فقیر بود و مالی نداشت ازدواج کردی، پس ما هم کنار تو نخواهیم بود! خدیجه (س) از تنهائی خود در آن موقعیت دچار نگرانی شد و اندوهی او را فرا گرفت که ناگهان دید چهار زن گندم گون و بلند قامت که شبیه زنان بنی هاشم بودند نزد او آمدند، یکی از آن ها گفت:

ای خدیجه اندوهگین نباش ما از طرف خداوند به سوی تو فرستاده شده ایم و ما خواهران تو هستیم، من ساره هستم و این یک آسیه دختر مزاحم است که رفیق تو در بهشت خواهد بود و آن یک مریم دختر عمران است و آن دیگر کلثم خواهر موسی (ع) است. خداوند ما را فرستاده است تا در کنار تو باشیم و به تو کمک کنیم.۱۲

فاطمه زهرا (س) دختر رسول اکرم (ص) برترین و با فضیلت ترین شخصیت تاریخ انسان ها از بانوان و سیّده زنان اهل بهشت در حضور فرستادگان خداوند و زنان بهشتی به دنیا آمده قبلاً مژده ولادت او را جبرئیل به رسول خدا (ص) داده بود و آن حضرت به همسرش خدیجه (س) گفته بود:

ای خدیجه این جبرئیل است که به من مژده می دهد که او دختری خواهد بود پاک و پر برکت و خداوند نسل مرا از او قرار خواهد داد و از نسل او امامانی قرار خواهد داد و آن ها را خلفاء خود در زمین انتخاب خواهد فرمود بعد از انقضاء وحی خود۱۳

موضوع تنها گذاشتن حضرت خدیجه از طرف زنان قریش و عدم همکاری با او احتیاج به توضیح و تحلیلی دارد و آن این که سبب این فاصله گرفتن و قطع ارتباط چیز دیگری باید باشد غیر از آن چه زنان مکه اظهار کردند. یعنی اگر آن زن ها گفته باشند که تو به سخنان ما توجه نکردی و با محمد (ص) یتیم تحت تکفل ابوطالب ازدواج کردی!… نهایتاً بهانه ای بیش نمی تواند باشد. چون معقول نیست که موضوع ازدواج خدیجه (س) با پیامبر خدا (ص) که حدود بیست سال پیش انجام گرفته بود عامل این فاصله گرفتن باشد. با توجه به این که حضرت محمد (ص) قبل از نبوت و رسالت او در بین اهل مکه شخصیتی محبوب و ممتاز بود، او از خاندانی بزرگ و جلیل و نواده حضرت عبدالمطلب شخصیت گرامی و بزرگوار شهر مکه بود. و خود اهل مکه قبلاً آن حضرت را با لقب «محمد امین» می خواندند.

دیگر این که زندگی فقیرانه اختیاری آن حضرت حاکی از بزرگواری و فضائل عظیم اخلاقی او بود، چون او در تمام عمر مبارک خود هر چه در اختیار داشت به فقرا و نیازمندان انفاق می فرمود.

پس این موضوع علت دیگری باید داشته باشد و آن می تواند در اصل مخالفت و دشمنی مشرکان مکه بعد از بعثت حضرت محمد (ص) به رسالت و دعوت به دین توحیدی باشد. که مخالفت های سنگین و مزاحمت های گسترده مشرکان مکه علیه آن حضرت را بر انگیخت و مخالفت زن های قریش هم با حضرت خدیجه از همین جا می شود نشأت گرفته باشد.

جاذبه اخلاقی رسول خدا (ص) و مهربانی های عظیم آن بزرگوار حتی با دشمنان و مخالفان خود زبانزد عموم انسان هائی بوده است که اندکی آشنائی با شخصیت و رفتارهای کریمانه او پیدا کرده اند، حتی دشمنان او، و این موضوع در هیچ زمانی در مورد شخصیت آن حضرت قابل کتمان نبوده است. به طور کلی علت اصلی مخالفت گروهی از انسان ها با آن حضرت موضوع رسالت و نبوت او و دعوت به سوی دین توحیدی و مخالفت با شرک و بت پرستی و فسادهای اخلاقی و تبهکاری بین انسان ها بوده است و مخالفان آن حضرت یا مشرکان و تبهکاران بوده اند که او را می شناختند و یا عده ای ساده لوح و بی اطلاع از شخصیت و رفتارهای او که آن هم از ناحیه تحریکات و اغواهای گروه اول و فریبکاری و دروغ پردازی آن ها بوده است.۱۴

اما به هر حال خداوند عالم یا به جهت مظلومیت و تنهائی حضرت خدیجه و یا نشان دادن عظمت و جلالت و شکوه و شرف این مولود پر برکت، و یا به هر دو علت و علل دیگری اراده فرمود عده ای از بانوان با فضیلت تاریخ که از دنیا رفته بودند و زنان بسیار با فضیلت بهشتی محسوب می شدند و تعدادی از حوریان بهشتی زمان تولد آن گوهر گرانبهای قدسی در کنار حضرت خدیجه (س) حاضر شوند.

حوادث مربوط به ولادت حضرت فاطمه (س) همه نشان دهنده فوق عادی بودن شخصیت و عظمت خاص او و شکوه و جلال خاص آن واقعه و وقوع تحولی عظیم در عالم انسان ها می باشد.

اسامی حضرت فاطمه (س)

از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: فاطمه (س) در نزد خداوند نه اسم دارد که عبارتند از: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیّه، راضیه، مرضیه، محدَّثه و زهرا…۱۵ قابل توجه است که امام صادق (ع) فرمود: فاطمه (س) نزد خداوند نه اسم دارد! یعنی خداوند این اسماء را برای او پسندیده و انتخاب فرموده و رسول خدا (ص) با وحی پروردگارش این اسماء را برای او معیّن کرده است.

هر یک از این اسم ها مبین جهتی از شخصیت و فضائل علمی و اخلاقی آن بزرگوار است و در مجموع از احادیث رسیده از رسول الله (ص) و ائمّه معصومین (ع) روشن می شود که شخصیت حضرت فاطمه (س) یک شخصیت آسمانی بود و فضائل علمی و اخلاقی در شخصیت او از عالم ربوبیّت به صورتی خاص بر وجود او القاء شده بود.

به عنوان نمونه در مورد یکی از این اسماء نه گانه امام صادق (ع) فرمود: «از آن جهت فاطمه محدّثه نامیده شد که ملائکه از آسمان بر او نازل می شدند و با او سخن می گفتند همچنان که با مریم دختر عمران سخن می گفتند. آن ها می گفتند: یا فاطمه «ان الله اصطفیک و طهّرک و اصطفیک علی نساء العالمین» یا فاطمه «اقنتی لربک  و اسجدی و ارکعی مع الراکعین»۱۶

یعنی ای فاطمه خداوند تو را برگزیده و طاهر کرده و برگزیده است برای زنان عالم. ای فاطمه خضوع کن نسبت به پروردگارت و سجده کن و رکوع کن همراه رکوع کنندگان. فاطمه (س) یک شب به آن ها گفت مگر آن بانوئی که برتری داده شده نسبت به زنان عالم مریم دختر عمران نیست؟! ملائکه گفتند: مریم سیّده زنان عالم خود بود و اما خداوند عزّوجلّ تو را سیّده زنان عالم خودت و عالم مریم و تمامی زنان از اولین و آخرین قرار داده است.۱۷

و همچنین از امام صادق (ع) پرسیدند که چرا فاطمه (س) را «زهرا» نامیدند فرمود:

زهرا به معنی درخشنده است و فاطمه چنان بود که چون در محراب عبادت می ایستاد نور او برای اهل آسمان ها پرتو افکن می شد، همان گونه که نور ستارگان برای اهل زمین (پرتو افکن است) لذا او زهرا نام نهاده شد.۱۸

فاطمه (س) از میوه بهشتی آفریده شده است

در روایات مربوط به معراج رسول خدا (ص) آمده است که وقتی آن حضرت در این سفر آسمانی وارد بهشت شد جبرئیل میوه ای از درخت «طوبی» برای آن حضرت آورد و او آن میوه را تناول فرمود. و از آن حضرت نقل شده است که فاطمه (س) از آن میوه بهشتی به وجود آمده است.۱۹ و در بعضی روایات هم اصل آوردن میوه ای از بهشت توسط جبرئیل برای رسول الله (ص) ذکر شده و تصریحی در مورد شب معراج نیست!

در مجموع گفته شده که جبرئیل میوه ای از بهشت برای رسول الله (ص) آورد و فاطمه (س) ثمره آن میوه می باشد. اما در مورد این که آیا زمان تولد فاطمه (س) با تاریخ وقوع حادثه معراج تناسبی دارد یا نه، گفته اند که معراج در سال پنجم بعثت واقع شده و تولد فاطمه (س) بعد از آن به وقوع پیوسته و بعضی گفته اند که رسول خدا (ص) بیش از یک بار به معراج رفته است. و در یکی از این سفرهای آسمانی میوه ای از درخت بهشتی برای او آورده اند و آن حضرت آن میوه را تناول فرموده است.

در هر صورت طبق احادیث متعدّد نقل شده از رسول الله (ص) منشأ وجود قدسی حضرت فاطمه (س) میوه بهشتی می باشد. رسول خدا (ص) به طور مکرّر فاطمه (س) را می بوسید و یک وقت مقابل سؤال تعجب آمیز همسرش عایشه که گفته بود یا رسول الله (ص) آیا فاطمه را می بوسی در حالی که او بانوئی است دارای همسر- یعنی او دیگر در سن کودکی نیست- آن حضرت موضوع شب معراج و ورود در بهشت و خوردن از میوه بهشتی را بیان کرد و فرمود من از فاطمه بوی بهشت را استشمام می کنم و هر وقت اشتیاق به بهشت را در خودم متوجه می شوم او را می بوسم.

شخصیت آسمانی حضرت فاطمه (س) و تأثیرات آن در زندگی انسان ها

شخصیت های آسمانی به میزان قدرت روحی و علمی و اخلاقی خود در فرهنگ و افکار و عقاید و رفتارهای انسان ها تأثیر گذاشته اند. این شخصیت ها امکان دارد هم به طور مستقیم منشأ تأثیرات و تحوّلات در انسان های نزدیک و در معاصران خود بشوند و هم با انتقال سخنان و رفتارهای خود به اقوام و ملل دیگر تحوّلاتی در آن ها به وجود آورند.

در بین انسان ها در جوامع مختلف به طور متعارف گاهی نظریات ارزشمندی در اخلاق و روش زندگی به صورت گفته ها و نوشته ها اظهار می شود، اعم از این که این نظریات ارزشمند و روشن از عقول و علوم و تجربیات انسان های عادی نشأت گرفته باشد و یا منشأ الهی داشته باشد، یعنی سخنان مستقیم و غیر مستقیم مصلحان آسمانی منشأ آن نظریات باشد. اما آن چه در این زمینه خیلی مهم است، عمل کردن به آن نظریات می باشد آن هم نحوه عمل کردنی که در بین مردم به طور آشکار منتشر شود مورد استقبال و اشتیاق آن ها قرار بگیرد و به فرهنگی در بین انسان ها تبدیل شود.

عمل کردن به نحوه ای که ذکر شد یعنی در سطحی که منشأ تحوّلات فرهنگی شود و علاقه انسان ها را بر انگیزد احتیاج به قهرمانی ها و تحمل سختی ها و تلاش ها و زحمات طاقت فرسا و هزینه کردن امکانات حیاتی و گاهی اصل حیات انسانی دارد.

خیلی از افکار و عقاید متعالی و رفتارهای ارزشمند که بین انسان ها طرفدارانی پیدا کرده و به نوعی فرهنگ تبدیل شده، محصول زحمات و تلاش های عظیم بعضی از شخصیت های آسمانی بوده است. مثل کمک به نیازمندان حتی در صورت نیازمندی خود انسان، و ایجاد صلح و آرامش بین انسان ها و محبت و توجه به آن ها و مهمان نوازی ها و احترام به حقوق دیگران!

به عنوان مثال سخنان و رفتارهای رسول اکرم اسلام حضرت محمد (ص) در تکریم زن ها و دختران، منشأ پیدایش حقوق زنان و رفتارهای بزرگوارانه با این موجود در سطح جهانی شده است.۲۰

یا رفتارهای کریمانه با دشمنان در میدان جنگ و ملل مغلوب و اسرای جنگی از رفتار های کریمانه و سفارشات مکرّر رسول خدا (ص) نشأت گرفته است.

این رفتارها در ابتدا منشأ تحوّلاتی در زمینه مذکور در انسان های معاصر آن حضرت اعم از عرب و غیر آن ها و بعداً از ناحیه تبادلات فرهنگی در بین دیگر اقوام و ملل جریان یافته است.

در مورد نحوه رفتارهای کریمانه رسول خدا (ص) در میدان های جنگ تحقیق و تألیف مستقلی مورد نیاز است و در این جا به عنوان مثال به اصل موضوع اشاره ای شد. و مقاله فشرده ای در این خصوص تحت عنوان «تجلّی رحمت پیامبر (ص) در جنگ ها، در نشریه قرآنی «بینات» ویژه نامه قرآن و پیامبر (ص) از نویسنده این مقاله منتشر شده است.۲۱ و می شود مقاله مذکور منشأ یا محرّک و یا راهگشای تحقیقات عمیق و مفصلی در این زمینه شود.

حال بعد از این بحث مقدماتی اشاره ای می کنیم به تأثیر شخصیت حضرت فاطمه زهرا (س) در اخلاق و افکار و عقاید و در مجموع فرهنگ انسان ها. چه تأثیرات مستقیم در بین پیروان آن حضرت و چه به طور غیر مستقیم در دیگران!

بیان عظمت های اخلاقی و رفتاری و موقعیت و مقام جلیل آن حضرت در این نوشته در اصل به جهت تبیین همین موضوع است! این که گفته شده آن حضرت برترین و با فضیلت ترین بانوان تاریخ بود، و این که خداوند عالم به او فضائل اختصاصی عطا کرده بود و این که رضای او رضای خداوند و خشم او خشم خداوند بود و این که رسول اکرم (ص) او را به نحوه اختصاصی و به صورتی شگفت انگیز مورد تکریم قرار می داد، و این که او از میوه بهشتی آفریده شده بود، و این که وقت تولد او بانوان بهشتی در کنار مادرش حاضر شدند، و سرانجام این که او دختر اشرف مخلوقات خداوند یعنی رسول اکرم (ص) و بانوی با فضیلت حضرت خدیجه (س) بود، عمدتاً جهت تبیین و توضیح این نکته مورد بحث است! یعنی تحلیل میزان تأثیرات شخصیت او در فرهنگ و افکار و عقاید و رفتارهای انسان ها!

کلام ایام- 308، پیام آوری از آسمان جلال
بخوانید

طبعاً موضوع مورد بحث احتیاج به تحقیقی مفصل و تألیف کتاب های متعدّدی در این زمینه دارد و این مجال در حدّ تفصیل موضوع در این مقاله وجود ندارد و فقط می شود به بعضی از جهات موضوع اشاره ای کرد، یا همه آن ها را تحت یک عنوان اجمالی و کلی خلاصه کرد و آن نحوه تأثیر گذاری شخصیت و رفتارها و فضائل اخلاقی حضرت زهرا (س) در بقای دین توحیدی و جلوگیری از انحراف اساس آن و تحریف حقایق آن می باشد. و در این قسمت از مقاله عمدتاً به تحلیل این موضوع در کنار وقایع مختلف خواهیم پرداخت.

تذکر این نکته ضروری است که بعضی از آثار مبارک جهاد مقدس حضرت زهرا (س) که منتهی به حفظ معارف دین توحیدی شد، در زمان های بعدی منشأ تحوّلات علمی و اخلاقی گسترده ای در سطح جهانی خواهد شد و آن بزرگوار با جهاد خود از ناحیه حفظ دین توحیدی و جلوگیری از آلوده شدن این نهر زلال و پاک، زمینه این تحوّل را فراهم کرد.

ازدواج فاطمه (س)

وقتی فاطمه (س) به سن ازدواج رسید، بعضی از صحابه رسول خدا (ص) و افراد مشهور و ثروتمند از او خواستگاری کردند، اما رسول خدا (ص) در جواب همه آن افراد می فرمود:

امر از ادواج فاطمه به اراده و فرمان پروردگارش وابسته است و من در این زمینه منتظر فرمان پروردگار هستم. تا این که یک روز علی (ع) طبق پیشنهاد بعضی از اصحاب به خانه رسول خدا (ص) رفت. از آمدن علی (ع) در آن ساعت و بعضی صحبت های مقدماتی او، در مورد زندگی و سوابق خودش رسول خدا (ص) متوجه منظور او شد، اگر چه حیا و رعایت ادب خاص در مورد رسول خدا مانع می شد که او صراحتاً منظور خود را بیان کند.

رسول خدا (ص) فرمود یا علی گو این که به خواستگاری فاطمه (س) آمده ای! علی (ع) عرض کرد بلی یا رسول الله (ص)

رسول خدا با چهره ای متبسّم که حاکی از سرور و خوشحالی او بود، فرمود یا علی صبر کن تا من با فاطمه (س) صحبت کنم و نظر او را جویا شوم. و بعد نزد فاطمه رفت و موضوع خواستگاری علی (ع) را با او اظهار فرمود. فاطمه (س) سر خود را پائین انداخت و با سکوت توأم با حیا، رضایت خود را اعلام کرد. رسول خدا (ص) فرمود: «الله اکبر سکوت او به منزله اقرار و رضایت او است.»

در این زمان ملکی به حضور رسول خدا (ص) نازل شد و فرمان پروردگار در مورد ازدواج فاطمه (س) با علی بن ابیطالب (ع) را اعلام کرد و گفت جبرئیل بعد از من نازل خواهد شد و خبرهائی از کرامت پروردگار را ابلاغ خواهد کرد. رسول خدا (ص) در این زمینه فرمود:

فرشته ای نزد من آمد و گفت یا محمد (ص) پروردگار بر تو سلام فرستاد و فرمود: من در ملأ اعلی دخترت فاطمه (س) به ازدواج علی بن ابیطالب (ع) در آوردم، تو هم در زمین آن دو را به ازدواج یکدیگر در آور.

پیامبر اکرم (ص) در مراسم بسیار ساده ای فاطمه (س) را به عقد علی (ع) در آورد و مهریه او پانصد درهم تعیین شد که از فروخته شدن زره جنگی علی (ع) تأمین شد. پیامبر اکرم (ص) به علی (ع) فرمود: چیزی داری که مهریه همسرت قرار بدهی؟! او عرض کرد پدر و مادرم به فدایت، تو از زندگی من آگاهی، من جز یک شمشیر و یک زره و یک شتر چیز دیگری ندارم. رسول خدا (ص) فرمود: به شمشیرت در جنگ ها احتیاج داری و شتر را هم برای کارهای خودت احتیاج داری ولی می توانی زره خود را بفروشی و قیمت آن را مهریه قرار بدهی.

وقتی زره فروخته شد و قیمت آن را علی (ع) حضور رسول خدا (ص) آورد، آن حضرت مقداری از آن پول را به بعضی از اصحاب دادند و فرمودند بروید برای دخترم فاطمه وسایل زندگی- جهیزیه- تهیه کنید. جهیزیه ساده ای برای فاطمه (س) تهیه شد. و آن زندگی شکوهمند پر برکت با همین تشریفات بسیار ساده و بدون ملتزم شدن به آداب و رسوم مزاحم و دست و پا گیر و غیر ضروری که بین اقوام و ملل آن زمان مرسوم بود تحقق یافت. در تمامی رفتارهای مربوط به این عقد ازدواج و مراسم شروع زندگی آن دو بزرگوار رضای پروردگار عالم، و آموزش سادگی زندگی انسان ها مورد عمل قرار گرفت.

ازدواج آسمانی

گفته شد که پیامبر اکرم (ص) در جواب کسانی که از فاطمه (س) خواستگاری می کردند، می فرمود: امر ازدواج فاطمه (س) به اراده و فرمان پروردگارش وابسته است، اما وقتی حضرت علی (ع) به خواستگاری او آمد اظهار خوشحالی کرد و فرمود که: یا علی صبر کن با فاطمه (س) صحبت کنم و نظر او را جویا شوم. گو اینکه اراده خداوند در این موضوع یعنی ازدواج فاطمه (س) با امیرالمونین علی (ع) به رسول خدا (ص) ابلاغ و اعلام شده بود و همچنین بعد از اعلام موافقت با این خواستگاری، فرمود:

فرشته ای نزد من آمد و گفت: یا محمد پروردگارت بر تو سلام فرستاد و فرمود: من در ملأ اعلی دخترت فاطمه (س) را به ازدواج علی بن ابی طالب (ع) در آوردم، تو هم در زمین آن دو را به ازدواج یکدیگر درآور.

از این رفتارها و سخنان رسول اکرم (ص) بر می آید که این ازدواج یک امر عادی و شخصی و فقط مربوط به شخص رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و فاطمه زهرا (س) نیست و بلکه ارتباط خاصی به ربوبیّت خداوند و رسالت رسول خدا (ص) و امامت امیرالمونین علی (ع) و همچنین به زندگی انسانهای دیگر دارد.

خداوند عالمیان پیامبران خود را به صورت خاصی تحت آموزش ها و مراقبت ها قرار می داد و آنها را برای مقام پیامبری آماده می کرد، به طوریکه به عنوان نمونه در مورد حضرت موسی (ع) و حفاظت او از کشته شدن به دست فرعون و پرورش او برای مقام پیامبری به این موضوع تصریح فرموده است. این موضوع در قرآن مجید به صراحت ذکر شده است، به طوریکه می فرماید:

« وَأَلْقَيْتُ عَلَيْکَ مَحَبَّةً مِّنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَىٰ عَيْنِي» (طه آیه ۳۹) یعنی محبتی از خود برای تو افکندم تا تحت نظر من پرورش یابی. همچنین فرمود:

«وَﭐصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِي» (طه آیه ۴۱) یعنی تو را برای خود پروردم.

امیرالمؤمنین علی (ع) در مورد رسول خدا (ص) می فرماید:

«و لقد قرن الله به- صلی الله علیه و آله- من لدن أن کان فطیماً اعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم، لیله و نهاره» ( نهج البلاغه، خطبه قاصعه، ۱۹۲)

یعنی از زمانی که رسول خدا (ص) را از شیر گرفتند، خداوند بزرگترین فرشته از فرشتگان خود را با او همراه کرد تا شب و روز به او راه مکارم، و محاسن اخلاق را یاد بدهد.

همچنین امیرالمونین علی(ع) در ضمن سفارش های خود به کمیل بن زیاد فرمود:

« یا کمیل انّ رسول الله (ص) ادّبه الله و هو (ص) ادّبنی و انا اؤدّب المؤمنین و اوّرث الآداب المکرمین » ( تحف العقول ، بخش کلام امیرالمؤمنین علی (ع) یعنی رسول الله (ص) را خود خداوند آموزش داد و آن حضرت مرا آموزش داد و من مؤمنان را آموزش می دهم و کرامت های اخلاقی را برای آنها به ارث می گذارم.

از این دو کلام بر می آید که آموزش و تربیت رسول خدا (ص) از ناحیه اراده مستقیم پروردگار و به طور خاص و از طریق فرشته معینی – حال یا جبرئیل یا ملک دیگر – انجام گرفته و آن حضرت امیرالمونین علی (ع) را به نحوی اختصاصی آموزش داده و آن حضرت هم مؤمنان را آموزش می دهد. یعنی معلم آسمانی انسان ها محسوب می شود.

از طرف دیگر آموزش انسان ها بوسیله پیامبر خدا (ص) و جانشینان حقیقی آن حضرت از دو طریق کلام و رفتارهای رهبران آسمانی انجام می گیرد، یعنی آموزش فقط از طریق کلام و سخن نیست، بلکه خداوند آنها را به عنوان « اسوه حسنه» برای انسان ها معرفی فرموده است، پس طبعاً باید پرورش یافتن آن بزرگواران و حوادث زندگی آنها هم تحت نظر مستقیم خداوند قرار داشته باشد. حال با این توضیح روشن می شود که چرا خداوند عالم به رسولش اعلام فرمود که « من در ملأ اعلی دخترت فاطمه (س) را به ازدواج علی بن ابی طالب درآوردم، تو هم در زمین آن دو را به ازدواج یکدیگر در آور »

یعنی ازدواج ان دو بزرگوار یک امر عادی مربوط به زندگی فقط شخصی آن دو نمی باشد، بلکه خداوند عالم در چنین حادثه اراده خاصی دارد و این ازدواج پر برکت و دارای قداست و عظمت بی پایان باید با اراده و امر او انجام گیرد. اراده خداوند تعلق گرفته است به اینکه از این ازدواج، امام حسن و امام حسین ( علیهما السلام ) دو سرور جوانان بهشت متولّد شوند و در این کانون مقدس پرورش یابند. آن دو بزرگوار در دنیا معلم آسمانی انسان ها و در روز قیامت به صورت زینتی برای عرش پروردگار تجلی خواهند کرد.

سیره فاطمه (س) در همسرداری و تربیت فرزندان

در رفتارهای فاطمه (س) با همسر بزرگوار خود و در امر اداره منزل و تربیت فرزندان اخبار شگفت انگیزی در کتاب های سیره شریف آن حضرت نقل شده است. او در همه رفتارها موقعیت امیرالمؤمنین علی (ع) و رضایت او را در نظر می گرفت. همه رفتارهایش حاکی از توجه اساسی به وظایف بندگی در مقابل پروردگار عالم بود. از پدر بزرگوارش شنیده بود که خشم علی (ع) خشم خداوند و رضای او هم رضای خداوند است- همان مطلبی که رسول خدا (ص) در مورد خود او هم فرموده بود- فلذا دائماً با رفتارهای کریمانه و جمیل خود در مقام کسب رضایت پروردگارش بود.

نقل شده است که او هیچ وقت عملی انجام نداد که امیرالمؤمنین علی (ع) خشمگین شود و هیچ وقت در امری با آن حضرت مخالفت نکرد. و همین طور علی (ع) هم هرگز آن امانت گرانقدر الهی را به خشم نیاورد و با او مخالفتی نکرد چون اساس و پایه زندگی هر دو بزرگوار عبادت پروردگار و اطاعت محض از او و اجرای فرمان های او بود.

بارها می شد در خانه آن بزرگوار اندک غذائی که برای رفع گرسنگی ضروری بود پیدا نمی شد ولی او حتی موضوع را به علی (ع) اظهار نمی کرد، که مبادا او برای کسب معاش دچار مشقّتی شود. لازم به توضیح است که کرامت و بخشندگی علی (ع) از مشهورترین صفات آن بزرگوار بود و خود حضرت زهرا (س) هم هیچ وقت سائل و نیازمندی را که از او کمک می خواست از در خانه خود رد نمی کرد. فلذا خانه آن دو بزرگوار برای فقرا و نیازمندان شناخته شده بود. و هر روز فقرا به علی (ع) و خانه او مراجعه می کردند و او نیازهای فقرا را بر خود و خانواده ترجیح می داد یعنی اگر امر دائر می شد بین گرسنه ماندن کودکان فاطمه (س) یا گرسنه ماندن کودکان یتیم و فقیر جامعه، آن دو بزرگوار اندک غذای موجود در خانه را به نیازمندان عطا می کردند و آن را بر خود و کودکان خود در رفع نیازهای ضروری ترجیح می دادند این مشکلات را فاطمه (س) در مورد رفتارهای کریمانه و شکوهمند علی (ع) به فقرا و نیازمندان تحمل می کردند.

رفتارهای حضرت فاطمه (س) در تربیت کودکان دارای عظمت و شکوه خاصی بود. او تمامی فضائل اخلاقی پدر بزرگوار خود رسول خدا (ص) و همسر خود علی (ع) در روح زیبای فرزندان خود القاء می کرد. فضائل رسول خدا (ص) و سخنان گرانقدر آن حضرت را به فرزندان خود بازگو می کرد و آن ها را از همان کودکی با چشمه ی سرشار معارف دین توحیدی آشنا می کرد. او از فرزندان خود می خواست به پدر بزرگوار خود شباهت پیدا کنند و اخلاق کریمانه ی او را در زندگی خود به کار ببندند.

اینکه قبلاً اشاره کردیم حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (س) عمر کوتاهی داشت و از جهت دیگر علاقه شدیدی به مستوریت داشت، فلذا سخنان زیادی از آن بزرگوار منتشر نشده و یا حد اقل در دسترس افراد عادی نیست؛ اما توضیح یک نکته در این بخش بسیار ضروری است و آن اینکه ایمان عظیم و فضائل اخلاقی و علم خاص فوق عادی آن بزرگوار به صورتی دیگر در عالم دنیا تجلی کرده است. محل این نوع تجلی شخصیت آسمانی فرزندان آن بزرگوار است.

رفتارها و اخلاق فرزندان آن حضرت جلوه های درخشانی از آن شخصیت بی نظیر را در خود دارد و آن نور قدسی از این طریق در سطح عالم منتشر شده است.

رفتار حضرت فاطمه (س) در حادثه رحلت رسول خدا (ص)

حادثه رحلت رسول خدا (ص) بزرگترین مصیبت تاریخ زندگی انسان ها بود. این حادثه عظیم وجود فاطمه زهرا (س) در هم شکست او شیفتگی شدید فوق حد توصیف به رسول خدا (ص) داشت، نه فقط از ناحیه رابطه پدر وفرزندی، بلکه به جهت این که او رسول خداوند عالمیان بود، و به جهت انس و اخلاق و رفتار کریمانه و جاذب آن حضرت! این وابستگی روحی فوق حد ادراک انسان های عادی و فوق حد توصیف می باشد.

امام صادق (ع) فرمود:

«وقتی خداوند (تبارک و تعالی) پیامبرش را (ص) قبض فرمود، از وفات او حزن و اندوهی وارد شد که جز خداوند کسی نمی داند…»۲۲ این اندوه شدید رحلت رسول الله (ص) با مصیبت عظیم دیگری همراه شد و آن موضوع غصب مقام خلافت امیرالمؤمنین علی (ع) بود! و این دو حادثه بسیار سنگین و شکننده و حوادثی که روزهای بعد به وقوع پیوست و آن شکستن حرمت خانه امیرالمؤمنین و آمدن عمال حکومت غاصب بر در خانه آن حضرت و بردن او اجباراً به مسجد جهت بیعت با حکومت و تأیید آن به عنوان حکومت دینی، کاملاً روح و جسم فاطمه (س) را در هم شکست و امکان ادامه حیات دنیوی را از او سلب کرد.

بعد از این حوادث فاطمه زهرا (س) با روح شکسته مصیبت زده و جسم مجروح در حال حزن و اندوه و گریه های مستمر به سر می برد. او در مصیبت از دست دادن رسول خدا (ص) اشعار حزن انگیزی می خواند. که با این ابیات شروع می شد:

ماذا علی من شم تربة احمد                                 الّا یشمّ مدی الزمان غوالیا

صبّت علی مصائب لو انّها                                   صبّت علی الایام صرن لیالیاً

(کسی که تربت پیامبر را ببوید، جا دارد که تا آخر عمر هیچ عطری را نبوید آن قدر مصیبت ها بر من فرو ریخت که اگر آن مصیبت ها بر روزها فرو می ریخت، به صورت شب های تاریک در می آمد.)۲۳

میزان حزن و اندوه فاطمه (س) هم از ناحیه رحلت رسول خدا (ص) هم غصب مقام جانشینی آن حضرت یعنی حقّ خلافت امیرالمؤمنین علی (ع) با معیارهای عقلی و علمی عادی بشری قابل محاسبه و ارزیابی نیست. در این حادثه مقام جانشینی پیامبر خدا (ص) که یک منصب الهی است غصب شده بود.

در جای پیامبر خدا (ص) در اصل باید شخصی قرار می گرفت که واجد کمالات و فضائل و علم او بود. شخصی مثل خود آن حضرت در عصمت و علم و قدرت های روحی و مدیریت الهی و سایر فضائل مورد نیاز برای اداره زندگی انسان ها و او فقط شخص امیرالمؤمنین علی (ع) بود. که از طرف خداوند به این مقام منصوب شده بود.

حال این مقام عظیم و پر مسئولیت به وسیله عده ای غصب شده و یک انسان عادی جای پیامبر (ص) نشسته است. و از این جا به بعد مردم دنیا سخنان و اعمال و رفتارهای یک انسان عادی را به حساب دین خدا خواهند گذاشت و جزؤ دین محسوب خواهند کرد.

وضعیت اجتماعی، داخلی و جهانی هم به صورتی بود که امیر المؤمنین علی (ع) اگر کوچکترین اقدامی در به دست آوردن حقّ خلافت و برگرداندن اوضاع به جایگاه حقیقی خود می کرد، یک جنگ داخلی بسیار خطرناک پیش می آمد و کشته شدن انسان های بی گناه زیادی را موجب می شد. و احتمال حمله ارتش روم هم به جهان اسلام به قصد نابود کردن اساس و مرکزیت دین توحیدی بسیار زیاد بود، به طوری که در زمان حیات خود رسول خدا (ص) چنین اقدامی از طرف حکومت قدرتمند روم شروع شد و این خطر عظیم با حادثه رحلت رسول خدا (ص) نزدیک تر شده بود.

در این حادثه، محصول کار همه پیامبران خدا بالخصوص پیامبر اکرم (ص) و همه ی زحمات شهدا راه خدا و همه ی مجاهدان که در استقرار و ترویج دین خدا متحمل شده بودند، در خطر نابودی قرار گرفته بود و این مصیبت برای فاطمه (س) بسیار شکننده بود. وسعت و عظمت خطرات این حادثه یعنی غصب مقام جانشینی پیامبر خدا (ص) به اندازه ی تفاوت عظمت های شخصیت و علم و درایت او در قیاس با انسان های عادی است.

خود حضرت علی (ع) از مصیبت رحلت رسول خدا (ص) به عنوان بزرگترین مصیبت عالم یاد می کند و خطاب به آن حضرت عرض می کند- بعد از رحلت او-

«بابی انت و امّی یا رسول لله لقد انقطع بموتک ما لم ینقطع بموت غیرک من النبوة و الأنباء و اخبار السماء…»۲۴

پدر و مادرم به فدای تو باد ای رسول خدا (ص) با رحلت تو از این دنیا چیزی قطع شد که با رحلت هیچ کس قطع نشده بود از نبوت و خبرهای آسمانی (مصیبت فراق تو چنان بزرگ است) که تسلیت برای تو اختصاص یافت تا آن جا که دیگر مصیبت دیدگان درباره مصیبت های خود تسلّی یافتند و ناگواری فراق تو فراگیر همه مردم گشت. تا آن جا که همه آنان در برابر آن مساوی گشتند.

و اگر امر به صبر و نهی از بی تابی نفرموده بودی آب چشمان را در گریه بر تو تمام می کردیم و درد جدایی تو بی دوا می گشت و اندوه هم پیمان همیشگی ما بود.

(و با این حال ای نجات بخش انسان ها) این ها درباره سختی تحمل فراق تو اندک بودند. ولی مرگ، آن سرنوشت نیست که کسی توانائی تغییر آن را داشته باشد و بتواند آن را دفع نماید.

پدر و مادرم فدای تو باد ای رسول خدا (ص) ما را در نزد پروردگارت به یاد آر و ما را در خاطر داشته باش.

قابل توجه است که حضرت امیر (ع) هم جهت اصلی مصیبت رحلت رسول خدا (ص) را قطع وحی خداوند و پایان دوره نزول رحمت و برکات مخصوص خداوند می داند که از ناحیه نبوت و رسالت رسول خدا (ص) و اقامتش در بین انسان ها و در عالم دنیا نازل می شد.

وقتی حادثه رحلت رسول خدا (ص) و مصیبت غصب مقام خلافت با هم توأم شدند، فاطمه (س) فقط به یک چیز دلخوش بود و آن خبری که پدر بزرگوارش روز آخر عمر خود و ساعتی قبل از رحلت در گوش او نجوا کرد و آن این که فرمود:

«تو اولین شخص از خاندان من خواهی بود که به من ملحق می شوی» یعنی این که عمر فاطمه (س) بسیار کوتاه بود. او در آن ایام با این سخن و خبر، سختی های عظیم بی پایان را تحمل می فرمود.

امّ سلمه همسر رسول خدا (ص) می گوید: روزی بعد از وفات رسول خدا (ص) به دیدن فاطمه (س) رفتم و از او حالش را پرسیدم (او در حالی که به شدت اندوهگین و دلشکسته بود) فرمود:

«من در میان اندوه و رنج به سر می برم، پیامبر خدا از دنیا رفته، فراق او و ظلمی که به وصی و جانشین او شده (فوق حد تحمل است) پرده حرمت او را دریدند و این حادثه را به خاطر کینه های «بدر» و انتقام «احد» به وجود آوردند.۲۵

تحلیل بقیه حوادث زندگی حضرت فاطمه زهرا (س) با نقل بعضی از سخنان آن حضرت از خطبه فدکیه و توضیحات کوتاهی در مورد آن ادامه می دهیم با وجود سنگینی آن دو مصیبت فاطمه (س) با قلبی شکسته و بدنی مجروح زمان کوتاهی که احتمالاً هفتاد و پنج و یا نود و پنج روز بود زندگی کرد و تقدیرات جاری پروردگار به آن جا منتهی شد که از آن روح با عظمت و از آن موجود گرانبهای بهشتی خطبه ای صادر شود که به طور فشرده مشتمل بر عظمت های معارف دین توحیدی و مقام رفیع پیامبر خدا (ص) و عظمت مقام جانشینی امیرالمؤمنین از رسول خدا (ص) و حکمت عقاید و احکام تکلیفی دینی است. این خطبه در حقیقت عصاره ای از تمام معارف دینی و علوم رسول خدا (ص) و وحی خداوند عالم به انسان ها می باشد، خطبه دارای عظمت های زیادی است و در مورد آن علمای دینی اعم از علمای شیعه و عده ای از اهل سنت شرح ها و تفسیر متعدّدی نوشته اند.

در مجموع بیش از دویست و پنجاه جلد کتاب در شرح این خطبه شکوهمند نوشته شده و جا دارد تحقیقات و مطالعات بیشتری از ابعادی جدید در مورد آن به عمل آید و این نهر عظیم و بی پایان از عطر توحیدی در فضای زندگی انسان ها جریان یابد. این خطبه، یادگاری گرانبها از آن وجود پر برکت قدسی است.

در انتهای این مقاله به جهت رعایت حدود تعیین شده برای حجم آن به ذکر نکات کوتاهی از عبارات آن اکتفا می کنیم. این خطبه در حادثه غصب خلافت و غصب اموال حضرت فاطمه (س) به وسیله عمال حکومتی، از آن حضرت در مسجد النبی (ص) در شهر مدینه صادر شده است. آن حضرت در حادثه غصب فدک جهت تفکیک بین معارف حقیقی قرآن مجید و اعمال و رفتارها و سخنان حاکمان زمان که انسان های عادی بودند و نه شایسته استقرار در مقام جانشینی رسول الله (ص)، و جلوگیری از اختلاط بین معارف قرآن مجید و سیره شریف رسول خدا (ص) و غاصبان مقام خلافت و این که نباید انسان ها حکومت زمان را حکومت دینی به حساب آورند به مسجد تشریف آوردند و خطاب به مردم حاضر در مسجد و به طور غیر مستقیم خطاب به همه مسلمین آن روز و زمان های دیگر این خطبه را بیان فرمودند.

این خطبه با این عبارات شروع شده است:

«الحمدالله علی ما انعم و له الشکر علی ما الهم…»آن حضرت بعد از حمد پروردگار عالمیان و شکر برای او متذکر بعضی از مباحث توحیدی در صفات و افعال خداوند شد و سپس موضوع نبوت پدر بزرگوارش را متذکر شد و فرمود:

«و اشهد انّ ابی محمداً عبده و رسوله…» او بعد از ذکر اوصافی از رسول خدا (ص) و ذکر فضائل و تلاش های او در امر ارشاد انسان ها شروع کرد به ذکر حکمت بعضی از معارف و احکام عبادی مثل ایمان، نماز، زکات، روزه، حج، اطاعت از اهل بیت عصمت و طهارت، امامت و جهاد و…

او در بخشی از این خطبه به زحمات و تلاش های مؤمنان حقیقی در استقرار و ترویج دین خدا و نصرت آن اشاره ای فرمود و بعد متذکر وظایف مسلمین در حمایت از دین خدا و عمل به سفارشات رسول اکرم (ص) به صورت عتاب آمیز شد و در مقام ارشاد مسلمین در مورد قرآن مجید فرمود:

«کتاب الله بین أظهرکم اموره زاهرة، و اعلامه باهرة، و زواجره لائحة، و اوامره واضحة. قد خلفتموه وراء ظهورکم. أرغبة عنه تریدون ام غیره تحکمون…» یعنی کتاب خداوند مقابل شما است، امور آن درخشان و پرچم هایش بر افراشته و نواهیش آشکار و فرمان هایش واضح. شما آن را پشت سر انداخته اید، آیا اراده کرده اید که از آن صرف نظر کنید: یا بر خلاف آن حکم کنید؟!

وقتی آن حضرت موضوع غصب فدک را متذکر می شود می فرماید:

«یا بن ابی قحافه افی کتاب الله ان ترث اباک و لا أرث ابی، لقد جئت شیئاً فریّا افعلی عمد ترکتم کتاب الله…» یعنی ای پسر ابو قحافه آیا در کتاب خداوند آمده است که تو از پدرت ارث ببری ولی من از پدرم ارث نبرم! تو امری شگفت انگیز و ناشناخته آورده ای. آیا از روی عمد کتاب خدا را ترک کردید و آن را پشت سر خود انداخته اید؟!

در مقابل استدلال های روشن و محکم و کوبنده حضرت زهرا (س) ابوبکر به جای تسلیم و اعتراف به نادرستی کاری که مرتکب شده بود، یعنی غصب فدک متوسّل به دروغی شد که خود او قبلاً آن را ساخته بود و آن این که گفت پدر شما رسول خدا (ص) فرمود ما پیامبران از خود مالی را به عنوان ارث باقی نمی گذاریم!

حضرت فاطمه (س) فرمود:

«سبحان الله ما کان رسول الله (ص) عن کتاب الله صادفاً و لا لا حکامه مخالفاً بل کان یتبع اثره و یقفو سوره… هذا کتاب الله حکماً عدلاً و ناطقاً فصلاً یقول: «یرثنی و یرث من آل یعقوب» «و ورث سلیمان داود»

یعنی منزه است خداوند. رسول خدا (ص) که هرگز از کتاب الله روی گردان نبود و از آن اعراض نمی کرد و هرگز خلاف احکام آن عمل نمی کرد. بلکه پیرو آثار آن و به دنبال سوره های آن بود…

و این کتاب خداوند است که داوری عادل و ناطقی جدا کننده است که می گوید:

«تا ارث ببرد از من، و ارث ببرد از آل یعقوب» (مریم آیه  6) و همچنین فرمود: «و سلیمان از داود ارث برد» (نمل آیه ۱۶)

مجموعاً در این خطبه تعداد زیادی از آیات قرآن به نحوی مورد توجه حضرت فاطمه (س) قرار گرفته. آن حضرت بعضی از آیات را عیناً در کلام خود ذکر کرده و در بعضی موارد به معانی آن ها یا بخشی از معانی اشاره کرده است. در سر تا سر خطبه توجه به قرآن مجید و جلب توجه دیگران نسبت به آن و کمک گرفتن از آن چه در تعیین مسیر زندگی دینی و چه نشان دادن بیراهه و پرتگاه ها و چه جلوگیری از دروغگوئی ها و جعل احادیث و نسبت دادن آن به رسول خدا (ص) به چشم می خورد.

حضرت فاطمه (س) خطاب به جامعه مسلمین یک نکته بسیار مهمی را متذکر شده که یکی از آموزش های قرآنی است و آن این که وظایف و تکالیف مسلمین با رحلت پیامبر خدا (ص) ساقط  نمی شود و آن ها در زمان حضور پیامبر و بعد از رحلت او موظف به اجرای دستورات عبادی خداوند هستند.و رحلت آن حضرت عذری برای فرار از وظایف و بی اعتنائی به احکام خداوند نمی باشد.

الیاس کلانتری

پاورقی ها:

۱- بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۹۷ ، ص ۱۲۳

۲- المیزان فی تفسیر القرآن، علّامه سید محمد حسید طباطبایی، چاپ دار الکتب الاسلامیه، ج۱۹، ص۱۵۶

۳- بحارالانوار،ج۴۳، ص۱۵

۴-همان، ص۱۹

۵-همان، ص۲۶

۶- روح المعانی فب تفسیر القرآن العظیم و سبع المثانی، ج۳، ص۱۵۵

۷- بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۰۷

۸-همان

۹- الکشاف، زمخشری،  ج۱، ص۳۵۸

۱۰-جریان کرامت خداوند به مریم (س) در سوره ی آل عمران آیه ۳۶ به بعد نقل شده است.

۱۱- زندگانی حضرت فاطمه زهرا (س)، مکارم شیرازی، ص۲۴، به نقل از ریاحین الشریعه، ج۱، ص۲۱

۱۲- بحارالانوار، ج۴۳، ص۳

۱۳- ناسخ التواریخ (کتاب زندگانی حضرت فاطمه (س))، ج۱،ص۱۶

۱۴-بحث مفصّل و مستدلی در این زمینه در کتاب تفسیر مقدماتی قرآن جلد ۱ چاپ دانشگاه ازاد اسلامی واحد کرج، اثر مؤلف در تفسیر سوره ی کوثر طرح شده، علاقمندان می توانند به آن مراجعه کنند.

۱۵- بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۰

۱۶-این دو قطعه از کلام، اقتباسی از دو آیه ۴۲ و ۴۳ سوره ی آل عمران است که نقل قول ملائکه به حضرت مریم (س) می باشد که در این روایت از قول ملائکه خطاب به حضرت فاطمه (س) عیناً نقل شده یعنی کلامی را که ملائکه به مریم (س) می گفتند در مورد فاطمه (س) هم همان کلام را به کار برده اند.

۱۷- بحارالانوار، ج۴۳، ص۷۸

۱۸- زندگانی حضرت فاطمه زهرا (س)، ص۲۷

۱۹-همان، ص۲۵

۲۰-در این زمینه می شود به کتاب تمدن اسلام و عرب نوشته ی دکتر گوستاولوبون  مستشرق مشهور فرانسوی ترجمه سید هاشم رسولی، صفحه ۵۰۳ به بعد رجوع کرد.

۲۱- مقاله تجلّی رحمت پیامبر (ص) در جنگ ها، فصلنامه بینات، سال سیزدهم، شماره ۵۲

۲۲- بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۰

۲۳- زندگانی حضرت فاطمه زهرا (س)، ص۸۰

۲۴-نهج البلاغه، خطبه۲۳۵،ترجمه محمد تقی جعفری، ص۷۷۸

۲۵- زندگانی حضرت فاطمه زهرا (س)، ص۸۰

 

 

 

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن