آموزش های آسمانی – ۳۶ ، تفسیر سوره مدثر (آیات ۱۱ – ۱۷) – بخش دوم

(آیات ۱۱ – ۱۷)

بخش دوم*

 کلیات*

  •  مجازات کسانیکه از روی علم و عمد با آیات خدا و پیامبران او به مخالفت و مقابله بر می خیزند.

  •  مجازات های دنیوی ولید بن مغیره و سایر دشمنان خدا و دشمنان پیامبران او

  •  پاداش ها و مجازات های اعمال انسان ها کجا تحقّق خواهد یافت؟

  •  عمده مجازات و پاداش اعمال انسان ها بعد از حادثه رحلت تحقّق می یابد.

  •  نوعی از اعمال انسان ها آثار و نتایج آشکاری هم، در دنیا خواهد داشت، علاوه بر نتایج عظیم اخروی.

  •  عده ای از کفّار با پیروان دین خدا مخالفت آشکاری ندارند و کفر خود را به دیگران اعلام نمی کنند.

  • پروردگار عالمیان به دارندگان کفر عنادی که کفر خود را آشکار می کنند مهلت زیادی نمی دهد.

  •  مجازات دنیوی ولید بن مغیره بجهت مقابله با قرآن مجید.

  •  منازل قیامت و برزخ در کلام امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)

  •  مراد از «صعود» در آیه ۱۷ از سوره مدّثّر چیست؟!

  • ذات قدوس الله راضی نمی شود که پرچمی از کفر در زمانی طولانی برافراشته بماند و انسان ها را فریب دهد.

  •  وصفی از آتش جهنم در روایات دینی

  •  تشبیه آتش جهنم به مواد مذاب آتشفشانی که مثل رودخانه در زمین جریان می یابد.

  •  عبور اجباری از منازل صعب العبور اختصاصی به کفّار و اهل جهنم نخواهد داشت.

  • منازل خوفناک و هول انگیز در سر راه انسان ها که ورود به آن ها و اقامت در آن ها اجباری است.

  •  کلامی از امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- درباره آماده و مجهّز شدن مؤمنان برای سفر به مقصد حیات.

  •  منظور از اینکه برای کوچ از دنیا ندا داده شده چیست؟!

  •  انسان در دنیا به منزله مسافری است که از اسارت و زندان آزاد شده و بطرف منزل خود در حرکت است.

  • لوازم مورد نیاز انسان در بقیه سفر و در مقصد باید از دنیا تأمین شود.

  •  خوفناک و هراس انگیز بودن منازل قیامت از ناحیه اعمال خود انسان خواهد بود.

  • آثار و نتایج طبیعی اعمال انسان، نوع زندگی اخروی او را تعیین خواهد کرد.

  •  امانتداری یکی از مواقف و منازل قیامت است.

۱۷– «سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا » رهق: گرفتن با زور و قهر و سلطه، پوشاندن. ارهاق: تحمیل چیزی بر انسان که فوق طاقت اوست. پوشاندن با زور. صعود: گردنه صعب العبور در کوهستان که بالا رفتن از آن به شدت سخت است. مراد این  است که این شخص عنود که نسبت به آیات خدا عناد می ورزد بزودی او را با قهر می کشانیم به یک گردنه صعب العبور و خطرناک و او را وادار می کنیم به ورود در آن. یعنی این شخص طاغی عنود و سردسته گروهی از کفار که نسبت به آیات خدا عناد می ورزد و علاوه بر انکار و تکذیب آنها، دیگران را هم از ایمان آوردن باز می دارد به زودی وارد عذاب شدیدی خواهد شد که فوق طاقت اوست. چون او از روی علم و عمد با آیات پروردگار عالمیان دشمنی می کند و عناد می ورزد در حالیکه می داند آن آیات، «کلام الله» است – بطوریکه از آیات بعدی روشن خواهد شد- اما باز با آنها مخالفت می کند و مانع ایمان آوردن دیگران می شود.

مجازات های قبلی که عبارت بود از نابودی مال و ده فرزند پسر که او توسط آنها تجارت می کرد و مال فراوانی بدست می آورد و به کمک آنها تبهکاری می کرد و به آن مال فراوان و فرزندان پسر و قدرت اجتماعی بدست آورده، تبختر می کرد و تکبر می ورزید و همچنین حادثه مرگ خود او ، در قیاس با عذاب اخروی که از لحظه مرگ او شروع شد، عذاب های اندکی است، و عذاب اخروی در قیاس با آنها، و حتی بدون قیاس، عذاب بسیار سخت و سنگینی است! بطوریکه سختی و سنگینی آن فوق تصور و محاسبه عادی انسانی در زندگی دنیوی است! و انسان بعد از رحلت از دنیا و ورود الزامی و اجباری در فضای آن نوع از عذاب، متوجه سختی و عظمت خاص آن خواهد شد.

پروردگار عالمیان در اصل عجله ای برای مجازات گناهکاران در عالم دنیا ندارد و بلکه مجازات حقیقی انسانها در عالم آخرت بطور کامل و متناسب با گناهان شخص تحقق پیدا خواهد کرد – پناه می بریم به رحمت و رأفت و عفو و غفران پروردگار مان – اما آثار طبیعی گناهان انسان از زمان ارتکاب آنها غالباَ شروع می شود، اگرچه صاحب عمل در دنیا توجهی به آن آثار ندارد و یا سرگرمی او به زندگی دنیوی مجال و فرصت این توجه را به او نمی دهد و او در این جهت مبتلا به غفلتی شده و با آن غفلت به زندگی عادی روزمره خود ادامه می دهد.

آثار گناهان نوعی مجازات است و به عللی به آنها مجازات خدا گفته می شود. و در حقیقت – طبق تذکرات قبلی – مجازات اخروی خدا درباره گناهکاران و ظالمان به حقوق مردم همان نتایج طبیعی اعمال است که از زندگی  دنیوی شروع می شود و بعد از رحلت صاحب عمل بصورت کامل و آشکار تحقق می یابد.

اما مجموعاَ عمده مجازات و پاداش اعمال انسانها بعد از حادثه رحلت تحقق می یابد اعم از اینکه، در عالم برزخ یا روز قیامت یا در بهشت و جهنم وقوع یابد، اگرچه بعضی از آن آثار و یا بخشی از آنها در حیات دنیوی هم، شامل صاحب عمل می شود.

اما نوع خاصی از اعمال انسان ها آثار و نتایج آشکاری هم در دنیا خواهد داشت و آن از ناحیه ارتباط بعضی از اعمال با زندگی انسانهای دیگر است. مثل اینکه بعضی از اعمال خیر انسان اگر آشکار شود عامل تشویق انسانهای دیگر به انجام همان اعمال خواهد شد مانند شرکت در نمازهای جماعت و رفتن به مساجد جهت نماز و عیادت از افراد مریض و انفاق مال به نیازمندان و امثال آنها.

همچنین بعضی از اعمال خلاف و شرّ بالخصوص وقتی بصورت آشکار انجام بگیرد عامل فریب عده ای از انسانها و محرک ارتکاب آن اعمال در عده ای می شود و یا بعضی از اعمال موجب آسیب دیدن زندگی دیگران و خسران و زیان آنها می شود مثل غیبت یعنی بدگوئی از یک انسان در جائی که او حضور ندارد تا از خود دفاع کند! و اتهامی را از خود رد کند.

در رأس کارهای خلاف و ظالمانه اعمالی قرار دارند که سدّ راه خداوند می باشند، یعنی اعمالی که عده ای انجام می دهند و با آن اعمال چه بطور عمد و با نیت خاص، و چه ناآگاهانه و از روی نوعی غفلت، مانع رفتن انسانهای دیگر به راه خدا می شوند و در نتیجه از بعضی نعمت های پروردگار عالمیان محروم می شوند و بعضی از حقوق خود را از دست می دهند.

کسانی که با دیدن بعضی از آیات خدا یعنی معجزاتی که پیامبران به انسانها نشان می دهند، باز هم به آنها ایمان نمی آورند و نسبت به آنها کفر می ورزند، دو گروه هستند، گروه اول کسانی هستند که کاری با عقاید و افکار دیگران ندارند و کفر خود را هم به دیگران اطلاع نمی دهند یا اصراری برای انتشار افکار و عقاید کفر آمیز خود ندارند و گاهی هم علت عدم ایمان آنها نوعی جهل و زمینه های نامساعد روحی می باشد که قبلا در آنها به وجود آمده است.

اما گروه دوم کسانی هستند که با دین خدا و حقایق موجود در عالم و پیامبران خدا عناد می ورزند  – به هر علتی – و اقدام به مخالفت با دین خدا می کنند و با پیامبران خدا و کتابهای آسمانی و با افراد ایمان آورده به مقابله و مبارزه بر می خیزند. و گاهی جنگهائی با آنها به راه می اندازند و از ناحیه اعمال عناد آمیز خود مانع رفتن انسانها به راه خدا می شوند. این گروه کفرعنادی و عمدی با پروردگار عالمیان و دین او و پیامبران او دارند و آن کفر را به دیگران اعلام می کنند و بین آنها ترویج می کنند و گاهی با دین خدا و پیامبران خدا به جنگ بر می خیزند و به کشتن پیروان دین خدا و حتی پیامبران خدا اقدام می کنند.

طبعاَ در این صورت پروردگار عالمیان به چنین افراد و گروه ها مهلت زیادی نمی دهد. یعنی ذات قدوس الله راضی نمی شود پرچمی از کفر در زمانی طولانی برافراشته بماند و عامل فریب انسانها شود و عده ای از بندگان خدا را به پرتگاهها و بیراهه ها بکشاند.

مجازات دنیوی ولید بن مغیره با از بین رفتن مال و دارائی و فرزندان پسر که شریکان او در تجارت و جمع مال بودند و سرانجام با هلاکت خود او تحقق پیدا کرد و آن پرچم ضلالت که او از ناحیه ثروت و قدرت و شرارت و تبهکاری خود برافراشته بود، سرنگون شد! و تهدید خدا درباره او چون مؤثر واقع نشد و او به راه عناد و لجاجت با حق ادامه داد، عملی شد.

اما مجازات حقیقی و اصلی او و صورت کامل آن بعد از رحلت، شروع  می شود، لذا خدای تعالی با آن لحن کوبنده اشاره ای به آن مجازات عظیم می کند! و آن را اظهار می کند.

علت ذکر این موضوع در قرآن مجید رفتار او بعنوان نمونه ای از کفار دارای کفر عنادی، درباره خود قرآن می باشد. او در عین حال که عقیده داشت آیات قرآن مجید کلام انسانی نیست و خود او متذکر اوصاف عظیم این کلام و فوق بشری بودن آن به گروهی از سران قریش و مشرکان مکه شد، اما در عین حال به مخالفت خود با کتاب آسمانی و پیامبر خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – ادامه داد و فعالیت های خود را در جهت جلوگیری از توجه مردم به کتاب خدا و ایمان آوردن به آن متمرکز کرد و گسترش داد.

ذات قدوس الله – سبحانه و تعالی – در این آیه و آیات بعدی اشاره ای به عذاب عظیم اخروی او کرده و همچنین شروع آن که بعد از رحلت او از دنیا تحقق می یابد.

مراد این است که او بعنوان یکی از سران شرک و تبهکاری و فریبکاری که دانسته و از روی عمد در مسیر فریب دادن انسانها و تهمت زدن به کلام خدا سیر می کرد بطور قهری و از ناحیه قدرت و سلطه پروردگار عالمیان و اجبار او وارد راه بسیار خطرناکی خواهد شد و از گردنه ای باید عبور کند که داری مشقت ها وعذابهای فراوانی است و سرانجام کار او سقوط در جهنم و در عذاب بی پایان عظیم آن خواهد بود.

اما ابتداء عذاب اخروی او به گرفتار شدن در دره ای خوفناک و عبور اجباری از گردنه ای خطرناک و صعب العبور و پر از پرتگاه تشبیه شده است.

شیخ طوسی در تفسیر خود آورده است که: گفته اند «صعود» کوهی است از آتش در جهنم که اهل جهنم ناچار می شوند از آن بالا بروند بطوریکه وقتی شخصی دست های خود را روی آن قرار می دهد، بصورت ذوب شده در می آید یعنی دستش در آن فرو می رود و وقتی بر می دارد به حالت قبلی بر می گردد و همچنین پاهای خود را! و در خبر مرفوعی گفته شده است که صعود کوهی است از آتش در جهنم و شخص جهنمی را با عمودهائی می زنند تا از آن بالا برود، سپس او را می زنند تا پائین برود و آن وضعیت برای او بطور دائم تکرار خواهد شد.(۱) بنابر آنچه نقل شد، می شود گفت: آتش جهنم و یا مواد موجود در فضای جهنم مثل مواد مذاب آتشفشانی خواهد بود که از کوه ها خارج می شود و در روی زمین مثل رودخانه ای به جریان می افتد. یعنی در اثر حرارت شدید تولید شده در آتشفشان ها موادی از درون زمین به فضای بیرون پرتاب می شود و در روی زمین جاری می شود.

کلام ایام - 184، بازگشت ودیعه قدسی
بخوانید

 در بعضی مقالات منتشر شده قبلی اشاره ای به جهنم و آتش مخصوص آن شد و بخواست خدا در فرصت مناسبی توضیحاتی درباره آن خواهد آمد و جهت عقیدتی و علمی آن پدیده عظیم مورد بحث قرار خواهد گرفت.

در صورت صحت و اعتبار این نظریات، آیه مورد بحث اشاره ای به وضعیت و موقعیت شخص مورد نظر دارد و گردنه مذکور در جهنم قرار خواهد داشت. اگرچه مرتبه نازلی از پدیده های اخروی در عالم برزخ و زمان رحلت انسان از دنیا تحقّق خواهد یافت.

منازل خوفناک و هول انگیز در سر راه انسان ها

عبور از منازل صعب العبور در قیامت و در عالم برزخ اختصاصی به کفّار و یا عده معینی از آن ها نخواهد داشت، بلکه مراتبی از آن شامل عده زیادی از اهل محشر و کسانی هم خواهد شد که سرانجام بعد از طی دوره قیامت و پاک شدن آثار اعمال دنیوی خود، وارد بهشت خواهند شد. یعنی حتی اهل بهشت هم- بطوریکه در مقالات قبلی همراه با توضیحات مناسب ذکر شد- مقداری از شداید و سختی های قیامت را تحمل خواهند کرد. مگر عده اندکی از انسان ها که رفتارهای نامطلوب زیادی انجام نداده اند و یا بعد از ارتکاب بعضی از گناهان کوچک با توبه و اعمال صالح آثار آن گناهان را بطور کامل از بین برده اند. این شداید و مشقّت ها متناسب با اعمال انسان ها و وضعیت زندگی آن ها در دنیا خواهد بود.

امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- درباره آماده شدن برای سفر آخرت و حوادث بین راه در عالم برزخ و حوادث روز قیامت می فرماید:

«تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ، فَقَدْ نُودِيَ فِيكُمْ بِالرَّحِيلِ، وَ أَقِلُّوا الْعُرْجَةَ [الْعَرْجَةَ] عَلَى الدُّنْيَا، وَ انْقَلِبُوا بِصَالِحِ مَا بِحَضْرَتِكُمْ مِنَ الزَّادِ، فَإِنَّ أَمَامَكُمْ عَقَبَةً كَئُوداً وَ مَنَازِلَ مَخُوفَةً مَهُولَةً لَا بُدَّ مِنَ الْوُرُودِ عَلَيْهَا وَ الْوُقُوفِ عِنْدَهَا»(۲). یعنی: آماده شوید و لوازم سفر خود را تهیه و آماده کنید خدا شما را رحمت کند که ندای حرکت صادر شده و تمایل و علاقه خود را به دنیا ]و اقامت در آن[ کم کنید. و با توشه و اندوخته ای از آنچه نزد شما قرار دارد، ]بسوی خدا یا فضای زندگی اخروی[ برگردید، که همانا مقابل و سر راه شما گردنه های سخت صعب العبور و منزلگاه های ترسناک و هول انگیز قرار دارد که ناچار از ورود و توقف در آن ها هستید.

امام- علیه السلام- در این قطعه از کلام خود متذکر چند نکته بسیار مهم ضروری شده است، چه در ظاهر الفاظ کلام و چه بصورت لطیف و ضمنی و قابل توجه افراد دقیق و نکته سنج، از جمله:

۱-امام- علیه السلام- در اولین عبارت از این خطبه شریف، انسان ها را مسافران عالم دیگر تلقّی کرده که با اندک وقتی که در اختیار دارند، لازم است برای آن سفر خود را آماده کنند. و لوازم مورد نیاز خود در آن سفر و بعد از آن را آماده کنند.

۲-امام- علیه السلام- متذکر این موضوع شده است که دستور حرکت برای این کاروان صادر شده است. یعنی: انسان ها را به افراد کاروانی تشبیه فرموده که در منزلگاهی توقف کرده اند و بعد از اقامتی کوتاه در آن منزلگاه باید حرکت کنند و به راه خود را بطرف مقصد معینی ادامه دهند.

۳-مراد از اعلام وقت حرکت و ندای کوچ محتمل است وضعیت زندگی انسان ها در دنیا باشد یعنی آن زندگی شبیه به اقامت کوتاه مدت مثلاً یک یا چند ساعته در یک منزلگاه کنار جاده است و انسان ها لازم است بعد از آن اقامت کوتاه و استراحت اندک و خوردن مقداری غذا و تهیه بعضی لوازم برای ادامه سفر، از آن منزلگاه حرکت کنند و به راه خود ادامه دهند. و ممکن است مراد از ندای کوچ بالا رفتن سنّ انسان و ظاهر شدن آثار آن باشد، یعنی سپری شدن بخشی از عمر انسان که غالباً با غفلت هائی همراه است. جز در عده قلیلی از آن ها و سرعت سپری شدن این بخش، یکی از علائم نزدیک بودن شروع حرکت است.

و محتمل است مراد از آن فوت بعضی از بستگان و دوستان و همسایگان و بطور کلی بعضی از افراد انسانی باشد که رحلت آن ها در هر سن و سالی و حتی در سنین جوانی و کودکی هم واقع می شود، یعنی زندگی دنیوی به منزله رسیدن زمان حرکت و اعلام آن می باشد! و بعضی احتمالات دیگر.

۴در وقت اندک باقیمانده جهت حرکت لازم است انسان عاقل و حکیم به فراهم ساختن لوازم سفر بپردازد و نه ادامه استراحت و خوابیدن و سرگرم شدن به خوردن و نوشیدن و امثال آن ها! لذا فرمود علاقه و وابستگی خود را به این منزلگاه یعنی دنیا کم کنید و از این منزلگاه برای ادامه سفر و آن مقصد عظیم و محل استقرار دائمی خود، توشه و ذخیره ای آماده کنید.

۵-سفر مورد بحث از آن نوع سفرهائی نیست که انسان انجام می دهد و مجدّداً بسوی محل اقامت فعلی بر می گردد. مثل یک سفر یک یا چند روزه یا چند ماهه و چند ساله، بلکه این سفر بسوی مقصد حیات و محل اقامت دائمی انسان است.مثل اینکه انسان از جایگاه حقیقی و مطلوب خود سفر کرده و مدتی در غربت و همراه با تنهائی ها و مشکلات و دلتنگی ها بسر برده و ناچار از اقامت در جائی دور از وطن خود شده حال دوره اقامت او در غربت به پایان رسیده و می خواهد به وطن خود و نزد افراد خانواده و بستگان و دوستان خود برگردد و همیشه در همان وطن به زندگی خود ادامه دهد.

بعنوان مثال:بعضی از انسان ها جهت انجام وظیفه شغلی خود ناچار از مسافرت و اقامت موقتی در جائی خارج از وطن خود می شوند، یا جوانی برای ادامه تحصیل از پدر و مادر و افراد خانواده خود و بطور کلی از وطن خود به کشور دیگری سفر می کند و مدت چند سال دور از وطن خود، در غربت به سر می برد و گاهی اقامت او در آن کشور خارجی با مشکلات و دلتنگی ها و محرومیت هائی هم همراه می شود.

و یا جوانان در زمان معینی از عمر خود بعنوان خدمت سربازی در اختیار سازمان های نظامی قرار می گیرد و غالباً بدون میل شخصی و بلکه از ناحیه نوعی اجبار در یک مرکز نظامی به سر می برند و یا بعضی از نظامیان یک کشور و افراد رزمنده در حین جنگ اسیر می شوند و به اردوگاهی در کشور دشمن زندانی می شوند و امثال آن ها. این گروه از افراد وقتی دوره اقامت آن ها در غربت به پایان رسید با اشتیاق و علاقه و سرور ناشی از پایان یافتن آن دوره از زندگی بسوی وطن خود و نزد خانواده خود بر می گردند در حالی که تصمیم گرفته اند تا آخر عمر در وطن خود و در کنار خانواده خود اقامت کنند.

اگر یک انسان عاقل در مدت اقامت در خارج از وطن خود به کاری اشتغال پیدا کند و درآمدی کسب کند، سعی می کند آن درآمد و آن پس انداز را با خود به وطنش ببرد، بالخصوص وقتی که به آن مال و اندوخته شدیداً نیازمند است!

۶-انسان هم، در ادامه سفر دنیوی و بقیه راه، احتیاج به لوازمی دارد و هم برای اقامت دائمی در آن مقصد، و آسایش و رفاه و لذت های زندگی او هم متناسب با میزان ذخیره و اندوخته و پس انداز او خواهد بود. یعنی میزان مال و دارائی و اندوخته هر کس نوع زندگی او را تعیین خواهد کرد.

۷-عبور از جاده منتهی به قیامت و عبور از منازل و مواقف (ایستگاه های) قیامت با سختی ها، مشقّت ها و گاهی خوف و ترسی همراه خواهد بود. خوفناک و هول انگیز بودن منازل و مواقف قیامت از ناحیه اعمال دنیوی انسان و وابسته به آن ها خواهد بود! یعنی به نحوه زندگی دنیوی انسان ارتباط خواهد داشت.

قبلاً در زمینه آثار و نتایج حقیقی و طبیعی اعمال در بعضی از مقالات مطالبی ذکر شد، و در این بخش از بحث مجال پرداختن به بحث تفصیلی در این زمینه وجود ندارد، اما آنچه تذکرش بسیار ضروری است اینکه فرصت عمل و اصلاح آنچه از انسان در دنیا صادر شده، در عالم آخرت و منازل روز قیامت وجود ندارد! پس لازم است انسان از فرصت زندگی دنیوی استفاده کند و اعمال خود و آثار آن ها را اصلاح کند و ذخیره زیادی برای آن سفر طولانی و آن اقامت دائمی فراهم کند و بعد از رحلت از دنیا این امکان وجود نخواهد داشت. مگر اینکه آثار مطلوبی از عبادات و اعمال خیر دنباله دار عایدش شود مثل تربیت فرزندان صالح و مالی که به نیازمندان انفاق کند بصورتی که سود و بهره مستمر برای آن ها داشته باشد یا سنت حسنه ای را در دنیا پایه گذاری کند و عده ای از مردم به آن سنت ها عمل کنند و سودی از آن اعمال عاید بندگان خدا و نیازمندان شود و امثال آن ها.

بعنوان مثال: امانتداری یکی از منازل قیامت و مواقف آن است! و اگر انسان در دنیا امانتدار بوده و خیانتی به امانات مردم نکرده بود، از آن موقف و منزل با سرعت و بدون مشکلی عبور خواهد کرد و به منزل و موقف بعدی خواهد رسید و اما اگر اندک اهمالی در این زمینه کرده و در عین حال به عمده وظایف دیگر خود عمل کرده، او مقدار اندک در آن منزل اقامت اجباری خواهد داشت و بعد از پاک شدن آثار نامطلوب رفتارش به راه خود ادامه خواهد داد البته آن توقف کوتاه برای او مشکلاتی متناسب با نوع عمل خود خواهد داشت.

و اما اگر او یک فرد خائنی بود و حقوق مردم را که بصورت امانت در اختیار او بوده ضایع کرده بود و در این زمینه خیانت های زیادی مرتکب شده بود، او ممکن است مدت های طولانی و نهایتاً تا یک هزار سال در همان موقف و منزل به اقامت اجباری محکوم شود و بعد از طی آن دوره طولانی وپاک شدن وجودش از آثار آن گناهان به موقف بعدی منتقل شود. البته این وضعیت درباره افرادی خواهد بود که به ربوبیّت الله و روز قیامت و موضوع نبوت و امامت معتقد بودند و اعمال عبادی دیگری انجام دادند و مقرّر شده سرانجام بعد از اقامت طولانی در عرصات قیامت وارد بهشت شوند. اما در مورد کفّار و ظالمان محکوم به سقوط در جهنم وضعیت دیگری برقرار بود. آن ها در منازل روز قیامت اقامت اجباری طولانی در مکان های ترسناک و هراس انگیز خواهند داشت و سرانجام از یکی از مواقف و منازل، در جهنم سقوط خواهند کرد.

پس از کلام شریف امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- بطور ضمنی و از بعضی سخنان دیگر آن حضرت و امامان دیگر- سلام الله علیهم- بر می آید که اقامت اجباری در مواقف و منازل قیامت و مکث طولانی در آن ها که خوفناک و هراس انگیز خواهد بود نتایج طبیعی و حقیقی اعمال دنیوی آن ها می باشد. و آن خوف و وحشت برای کافران و ظالمان و تبهکاران بسیار شدید و طولانی خواهد بود. (پناه می بریم به رحمت و رأفت و عفو و غفران پروردگار عالمیان و برای عبور سریع و تؤام با آرامش از قدرت و رحمت بی پایان او استمداد می کنیم)

الیاس کلانتری

۱۳۹۷/۱۲/۴

پاورقی ها:

۱-تفسیر تبیان، شیخ طوسی، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت- لبنان، تفسیر آیه ۱۷ از سوره مدّثّر

۲-نهج البلاغه، خطبه ۲۰۴

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن