۲۸۹ – نسل جوان امروزی چگونه و در چه جهتی می تواند حضرت ابوالفضل العباس (ع) را اسوه خود قرار دهد؟ – بخش اول

بخش اول

سؤال: چگونه ممکن است حضرت ابوالفضل العباس ـ علیه السلام ـ الگوئی برای جوانان امروزی باشد؟!

پاسخ:

کلیات

*در آیات قرآن پیامبران بعنوان اسوه و الگوی رفتاری معرفی شده اند.

 *علاوه بر پیامبران و امامان بعضی از شخصیت های برتر هم بعنوان اسوه انسان ها معرفی شده اند.

 *در چه صورتی انسان محبوب خدای سبحان قرار می گیرد؟

* بعضی از شخصیت های تاریخی که بعنوان اسوه و الگوی زندگی به انسان ها معرفی شده اند.

 *مقام و شخصیت اصحاب و همراهان حضرت امام حسین (علیه السلام)

 *شخصیت قدسی حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)

 *میزان محبوبیت و شهرت حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)

* اسوه قرار دادن پیامبران خدا و شخصیت های پرورش یافته توسط آنها از امور ضروری زندگی است.

* سخنان و رفتارهای پیامبران به زیباترین و جاذب ترین صورت در کلام خدا ذکر شده است.

 *تفاوت ها بین عبادات پیامبران و امامان – علیهم السلام- با مؤمنان عادی

 *انفاق شکوهمند خاندان رسالت به نیازمندان و تحمل سه روز گرسنگی

* تحسین پروردگار عالمیان از رفتار عظیم خاندان رسالت و نزول سوره انسان.

* * * * * * * * * *

در آیاتی از قرآن مجید پیامبران خدا بعنوان اسوه زندگی انسانها معرفی شده اند. خدای سبحان می فرماید:

«قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» (الممتحنه/۴) یعنی: برای شما در [شخصیت و رفتارهای ] ابراهیم و کسانی که با او بودند، اسوه [و سرمشقی] نیکو وجود دارد، آنگاه که به قوم خود گفتند، ما از شما و از آنچه بجای الله عبادت می کنید برائت می جوئیم.

در این آیه بطور ضمنی خطاب به مسلمین و پیروان دین توحیدی می فرماید که از رفتار و اعمال حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ و پیروان او سرمشقی برای خود بگیرند و رفتاری از آنها را هم متذکر می شود، که عبارت است از توحید خدای سبحان ـ عزّوجل ـ و بیزاری جستن از مشرکان و بت پرستان و رفتارهای آنها.

و درباره وجود مبارک رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ خطاب به اهل ایمان می فرماید:

« لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يرْجُو اللَّهَ وَالْيوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا» (الأحزاب/۲۱) همانا و بطور قطع برای شما در رسول خدا [ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و رفتارهای او] اسوه حسنه ای وجود دارد، برای کسی که به خدا و روز قیامت امید دارد و الله را زیاد ذکر می کند. در این آیه کریمه هم، به اصل اسوه حسنه بودن رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ اشاره شده و هم، به جهت بسیار با اهمیتی از آن که به ایمان و اعمال آنها ارتباط دارد و آن عبارت است از امید مستمر به الله و روز قیامت و ذکر و یاد فراوان خدای سبحان ـ عزّوجل ـ و باز درباره پیروی از رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ در اعمال و رفتارها می فرماید:

« قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (آل عمران/۳۱) یعنی: بگو [ای پیامبر بر مردم] اگر خدا را دوست دارید پس، از من پیروی کنید، تا در نتیجه خدا هم شما را دوست داشته باشد و گناهان شما را مورد غفران قرار دهد [و از بین ببرد] و خدا غفور و رحیم است.

اما در آیات قرآن و در سنت پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به اسوه قرار دادن شخصیت های دیگری غیر از پیامبران هم سفارش شده است. بطوریکه در آیه فوق الذکر (آیه ۴ از سوره ممتحنه ) به آن اشاره شد.

لازم به ذکر است که خدای سبحان درباره ذات قدوس خود و پیامبران و صاحبان مقام عصمت و امامت ـ علیهم السلام ـ ، دستور تبعیت کامل و اطاعت محض و خالص صادر کرده است. بطوریکه فرمود:

« يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» (النساء/۵۹) یعنی: ای کسانیکه ایمان آورده اید، اطاعت کنید از الله و اطاعت کنید از رسول او و صاحبان امر از خودتان.

در جای خود و تفسیر این آیه کریمه ثابت شده است که مراد از «اولی الامر» در این آیه وجود مبارک امامان معصوم و صاحبان مقام عصمت ـ علیهم السلام ـ است! و علاقه مندان به این بحث می توانند به تفسیر آیه کریمه در تفسیر المیزان و نظرات مستدل علامه طباطبائی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ مراجعه کنند. یعنی لازم به تذکر است که فقط آیات کتاب آسمانی یعنی قرآن مجید و سخنان و رفتارها و تجویزها و تصویب های ذوات مقدسه صاحبان مقام عصمت، حجت کامل شرعی محسوب می شوند و آنها نشان دهنده معارف و اخلاق و رفتار و احکام دینی بطور کامل می باشند.

اما همانطور که ذکر شد خدای سبحان علاوه بر امر به پیروی از پیامبران و صاحبان مقام عصمت و اولی الامر شخصیت های دیگری را هم بعنوان اسوه اهل ایمان و معلمان اخلاق و رفتار دینی معرفی کرده است، اعم از اینکه این معرفی در آیات قرآن بطور صریح آمده باشد و یا بطور ضمنی، و یا در سخنان و رفتارهای پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ آن گروه از شخصیت ها بعنوان اسوه معرفی شده باشند.

بعضی از شخصیت های عظیم تاریخ حیات

شخصیت های عظیمی علاوه بر پیامبران خدا در تاریخ حیات انسانها قرار داشتند و بین انسانها زندگی کرده اند و شخصیت اخلاقی و رفتارها و سخنان آنها منشأ تحولات مبارکی در اخلاق و رفتارهای انسانها شده ـ بطور مستقیم یا غیرمستقیم ـ و در ادامه بحث به بعضی از آنها اشاره ای می کنیم.

اما قبل از معرفی اجمالی آنها و یا ذکر اسم آنها متذکر یک نکته ای در این زمینه می شویم که دارای اهمیت زیادی است و آن اینکه ذوات مقدسه امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ و حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ دختر پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در مقام عصمت کبری قرار دارند و در ردیف پیامبران و مثل آنها میباشند و بطور کلی ذوات مقدسه معصومین یعنی پیامبر خاتم و حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ و دوازده امام معصوم بعنوان جانشینان و اوصیاء پیامبر خدا ـ سلام الله علیهم اجمعین ـ حساب دیگری دارند و ما از آن ذوات مقدسه غالباً با عنوان «رهبران آسمانی» یاد می کنیم و همچنین عقیده داریم به اینکه همه پیامبران خدا و شخصیت های آسمانی فوق الذکر در مقام عصمت بودند و همه آنها لازم است اسوه انسانها و پیروان دینی آسمانی قرار بگیرند.

شخصیت های تاریخی که بعنوان اسوه و الگوی زندگی انسانها معرفی شده اند

در قرآن مجید و در اخبار دینی به بعضی از شخصیت های دینی و رفتارهای آنها علاوه بر پیامبران و شخصیت های معصوم فوق الذکر، اشاره ای شده است از جمله:

۱ـ لقمان حکیم

۲ـ حضرت مریم مادر حضرت عیسی (علیه السلام)

۳ـ مؤمن آل فرعون که از حضرت موسی ـ علیه السلام ـ دفاع می کرد و مانع کشته شدن او بدست فرعون می شد.

۴ـ شخصی که از فرستاده های خدا حمایت و دفاع می کرد و در این راه کشته شد، که به «حبیب نجّار» مشهور است.

۵ـ همسر فرعون که به حضرت موسی ـ علیه السلام ـ ایمان آورد و در اثر شکنجه های فرعون کشته شد.

۶ـ حواریون حضرت عیسی (علیه السلام)

۷ـ اصحاب کهف

شخصیت های ممتاز پرورش یافته توسط ذوات مقدسه معصومین (علیهم السلام)

در بین شخصیت های نزدیک به رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ گروهی به درجات بسیار متعالی از فضائل اخلاقی و کرامت های انسانی رسیدند بطوریکه اخلاق و رفتارها و مجموعاً شخصیت آنها مظهری برای کمالات دین خدا و جلوه هائی از فضائل علمی و اخلاقی و رفتارهای رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و سایر شخصیت های آسمانی از اهل بیت عصمت و طهارت ـ علیهم السلام ـ محسوب می شود. یعنی آنها محصول ممتاز و پربرکت فعالیت های آموزشی آن ذوات مقدسه بودند. از جمله:

سلمان فارسی، ابوذر غفاری، مقداد، عمّار، یاسر، مالک اشتر و گروهی از اصحاب جنگ بدر و بعضی جنگ های دیگر و در رأس همه آنها، یاران و همراهان حضرت سید الشهداء امام حسین ـ علیه السلام ـ در نهضت مقدس عاشورا قرار دارند.

البته عظمت شخصیت و جلالت و شجاعت و اخلاص اصحاب آن حضرت که در نهضت عاشورا حضور یافتند، احتیاج به بیان تفصیلی خاصی دارد که به جهات سطحی و محدود آن در مقالات مربوط به ماه محرم و در بخش «کلام ایام» اشاراتی داریم.

در بین یاران و همراهان حضرت سید الشهداء امام حسین ـ علیه السلام ـ از مردان که توفیق شهادت در راه خدا را در کنار حجت خدا و در آن حادثه عظیم در کربلا بدست آوردند، شخصیت حضرت ابوالفضل العباس درخشش و جلال خاصی دارد. آن بزرگوار از ناحیه جهادی باشکوه و شجاعت و استقامتی کم نظیر در تاریخ و غیرت و جوانمردی و وفاداری نسبت به مقام عصمت و امامت و شخص حضرت سیدالشهداء امام حسین ـ علیه السلام ـ به درجه ای و مرتبه ای از شهرت و محبوبیت در تاریخ حیات انسانها رسید که مورد توجه و تحسین و تجلیل جهانیان قرار گرفت و این جلالت در سطح جهانی دائماً رو به افزایش بوده است.

اما اینکه چگونه می شود نسل امروزی، آن بزرگوار را اسوه و باصطلاح الگوی خود قرار دهد، در توضیح و پاسخ این سؤال متذکر چند نکته می شویم:

یکم: اصل موضوع اسوه قرار دادن زندگی و رفتارهای پیامبران خدا و شخصیت های پرورش یافته توسط آنها و پیروان خالص دین خدا از امور ضروری زندگی و بلکه ضروری ترین و اساسی ترین کار و رفتار در زندگی انسانها است. بجهت اینکه دین در اصل به معنی راه و روش زندگی است! و دین خدا راه و روشی است که از علم خدا نشأت گرفته و توسط پیامبران خدا و پیروان حقیقی و خالص آنها به جریان افتاده و از جهت دیگر صورت حقیقی دین خدا و معارف و احکام و همه فضائل و کمالات آن در سخنان و رفتارهای پیامبران و جانشینان و پیروان حقیقی آنها تجلی می یابد و صورت تجسمی پیدا می کند. مثلاً زیبائی حقیقی عدالت و کرامت و فضائل اخلاقی دیگر و مراتب برتر آنها در رفتارهای پیامبران خدا ظهور یافته است و انسانها می توانند آن صورت زیبا را در اعمال و رفتارهای نقل شده معتبر و قطعی از آن بزرگواران بیابند و بلحاظ اینکه تنها کتاب آسمانی کامل و مصون از تحریف، قرآن مجید می باشد، انسانها می توانند از این کتاب و آشنائی با معارف و معانی آیات آن به مقصود خود در این زمینه و سایر جهات مربوط به آن برسند.

در قرآن مجید آیات زیادی وجود دارد که سخنان و رفتارهای پیامبران ـ علیهم السلام ـ بالخصوص پیامبر خاتم حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ در آنها ذکر شده است.

دوم: فضائل اخلاقی و علمی پیامبران و سخنان آنها در سیره شریف خاتم پیامبران یعنی حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ متمرکز شده و در فرصت های مناسب ظهور یافته و متجلی شده است! و مرتبه ای از آن سیره شریف در آیات قرآن بطور صریح و یا ضمنی ذکر شده و مرتبه ای هم در سخنان و رفتارهای جانشینان حقیقی آن حضرت یعنی ذوات مقدسه معصومین ـ علیهم السلام ـ نقل و ظاهر شده است! لذا لازم است اهل ایمان معارف مربوط به آن بزرگوار را از کلام خدا و منابع معتبر تاریخی و حدیثی جستجو کنند.

سوم: سخنان و رفتارهای پیامبران به زیباترین و جاذب ترین صورت در کلام خدا ذکر شده است. یعنی غیر از اصل گفتارها و رفتارها، نحوه و اسلوب بیان آنها هم در زیباترین صورت ممکن در قرآن مجید قرار دارد و آن عبارت است از بیان خدائی با زیبائی بی پایان. و در مرتبه بعدی این اوصاف در کلام حجت های پروردگار عالمیان قرار دارد و طبعاً کلام آنها هم از زیبائی و جاذبه فوق عادی برخوردار است. بعنوان مثال: در خطبه های نهج البلاغه و مجموعاً در کلام امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ صورت بسیار زیبائی از شخصیت و سخنان و رفتارهای رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و سایر پیامبران وجود دارد و بطور قطع امام ـ علیه السلام ـ نزدیکترین شخصیت به رسول گرامی ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ بوده و بطور کامل تحت آموزشهای او قرار داشته است و قدرت سخنوری بی نظیری هم داشته بطوریکه ادبا و دانشمندان غیر شیعی هم به آن اعتراف کرده اند، لذا می شود در کلام نورانی آن بزرگوار، بعد از قرآن مجید، صورت زیبائی از کلام و رفتار رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و دیگر پیامبران خدا را مشاهده کرد! و در همین ردیف قرار دارد سخنان امامان معصوم بعدی ـ علیهم السلام ـ که در کتابهای معتبری نقل شده مثل «صحیفه سجادیه» و منابع معتبر تاریخی و حدیثی.

چهارم: اگر کسانی تصور کنند و یا اظهار کنند که شخصیت های آسمانی و تربیت یافته های برتر و متعالی توسط آنها در درجات بالائی از فضائل اخلاقی و کرامت های انسانی قرار داشتند و پیروی از آنها و زندگی و رفتار مثل آنها برای دیگران و انسانهای عادی بسیار سخت است و یا اصلاً امکان پذیر نیست، در توضیح موضوع و پاسخ به این شبهه عرض می کنیم:

درست است که پیامبران خدا و جانشینان معصوم آنها دارای کمالات و فضائل فوق عادی و فوق متعارف بودند و تربیت یافته های خاص آنها هم در درجات بسیار متعالی از فضائل و اخلاق و رفتار قرار داشتند، اما پیروی از آنها یک موضوع است، و رسیدن به درجات برتر فوق عادی آنها موضوعی دیگر. یعنی مراد از پیروی و دستوراتی که خدای سبحان در این زمینه داده است این نیست که انسانهای عادی حتماً با آن بزرگواران در یک ردیف قرار بگیرند و بطور کامل مثل آنها رفتار کنند! بلکه مراد آن است که با آنها همراه شوند و کنار آنها و پشت سر آنها حرکت کنند! و در حد امکان به آنها نزدیک شوند و اعمال و رفتارشان رنگ اعمال و رفتار آنها را پیدا کند.

این موضوع در زمان حیات دنیوی آن بزرگواران یعنی رهبران آسمانی و پیروان برتر و خالص آنها هم جریان داشت یعنی بعنوان مثال وجود مبارک پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و خلیفه و جانشین حقیقی او امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ هم دائماً و بطور مستمر به فقرا و نیازمندان کمک می کردند و نیازهای مالی آنها را برطرف می کردند و هم به پیروان خود آن رفتار کریمانه را توصیه می کردند و طبعاً عده ای از پیروان آنها هم تحت تأثیر سخنان و رفتارهای آن دو بزرگوار مقداری از مال و دارائی خود را انفاق می کردند و نیازهای مالی افراد فقیر از بستگان و دیگران را برطرف می کردند! اما انفاق مال در سیره آن دو بزرگوار و دیگر حجت های خدا و صاحبان مقام عصمت و امامت در موقعیت و درجه و مرتبه بسیار متعالی قرار داشت! و مسلماً پیروان آنها از انسانهای عادی در امر انفاق مال و کمک به نیازمندان در سطح آنها قرار نداشتند. اما تحت تأثیر رفتارهای آنها قرار می گرفتند و در حد قدرت ایمانی خود از آن بزرگواران پیروی می کردند.

طبعاً آن انفاق باشکوه امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ و همسرش حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ و دو فرزند خردسال آنها یعنی حسن و حسین ـ علیهما السلام ـ که سه روز گرسنگی کشیدند و غذای اندک موجود در خانه را به مسکین و یتیم و اسیر عطا کردند، (۱) اختصاص به آن ذوات مقدسه داشت. همان انفاق بی نظیری که مورد تحسین پروردگار عالمیان قرار گرفت و جایزه الهی به آنها عطا شد و آن جایزه همان اعلام رضایت خدای سبحان و نزول سوره ای از قرآن در شأن آنها و اعلام پاداش اخروی و نعمت های بهشتی بود. بطوریکه خدای متعال در کتاب آسمانی ذکری از آن جریان آورده و فرموده است:

202- آیا معیار کمالات در مردان و زنان متفاوت است؟!
بخوانید

« يوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيخَافُونَ يوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا ـ وَيطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيتِيمًا وَأَسِيرًا ـ إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا ـ إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا ـ فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا ـ وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا» (الإنسان/۷ـ۱۲) یعنی: وفا می کنند [آن بندگان] به نذر خود و می ترسند از روزیکه شرّ آن فراگیر است ـ و طعام خود را عطا می کنند با وجود نیاز شدید به آن، به مسکین و یتیم و اسیر ـ جز این نیست که ما شما را اطعام می کنیم برای خشنودی خدا و از شما پاداش و تشکری نمی خواهیم [ظاهراً این سخن قلبی آنها بود و از رفتار کریمانه آنها احساس شد] ما می ترسیم از پروردگارمان از روز عبوس و سخت [قیامت] پس خدا آنها را از شر [و سختی] آن روز حفظ کرد و آنها را با شادابی و سرور مواجه ساخت. و به آنها بجهت صبری [و استقامتی] که به کار بستند، باغهای بهشتی و لباس حریر [بهشتی] عطا کرد.

حاصل این قسمت از بحث اینکه آن رفتارهای فوق عادی و آن اخلاص که در پیامبران خدا و رهبران آسمانی بوده ، در آن مراتب متعالی مورد انتظار از انسانهای عادی نیست و آنها می توانند در حد وسع ایمان خود از آن بزرگواران پیروی کنند. همچنانکه شخص امام امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ در این زمینه راهنمائی وسفارش فرموده است.

بطوریکه نقل کرده اند: امام ـ علیه السلام ـ نامه ای به نماینده خود عثمان بن حنیف انصاری که عامل او در بصره بود نوشت و در آن نامه از رفتار نماینده خود انتقادی کرد و توصیه ای فرمود. آن بزرگوار در نامه خود نوشت:

«أَمَّا بَعْدُ، یا ابْنَ حُنَیفٍ فَقَدْ بَلَغَنِی أَنَّ رَجُلًا مِنْ فِتْیةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعَاكَ إِلَی مَأْدُبَةٍ فَأَسْرَعْتَ إِلَیهَا تُسْتَطَابُ لَكَ الْأَلْوَانُ وَ تُنْقَلُ إِلَیكَ الْجِفَانُ

وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّكَ تُجِیبُ إِلَی طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِیهُمْ مَدْعُوٌّ فَانْظُرْ إِلَی مَا تَقْضَمُهُ مِنْ هَذَا الْمَقْضَمِ فَمَا اشْتَبَهَ عَلَیكَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ وَ مَا أَیقَنْتَ بِطِیبِ وُجُوهِهِ فَنَلْ مِنْهُ.

أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً یقْتَدِی بِهِ وَ یسْتَضِی‌ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَی مِنْ دُنْیاهُ بِطِمْرَیهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَیهِ

أَلَا وَ إِنَّكُمْ لاتَقْدِرُونَ عَلَی ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ»(۲) یعنی: اما بعد از حمد و ثنای خداوندی، ای فرزند حنیف، شنیده ام مردی از جوانان اهل بصره تو را به خوان گسترده ای از طعام دعوت نموده و تو بر سر آن خوان باشتاب حضور یافتی. طعام های رنگارنگ برای تو خوش آمده و کاسه های گوناگون پیاپی بر سر سفره تو آورده شده است.

و من گمان نداشتم تو خوردن غذای قومی را بپذیری که فقرای آنان مورد اعراض قرار گیرند و بی نیازانشان بر سر طعام دعوت شوند. پس بنگر چه چیز خوردنی از این طعام می جوی و می بلعی، پس آن جا که شناسایی غذا برای تو مشکل است، آن را بینداز و در آن مورد که به پاکیزگی اصل و هدف هایش یقین کردی تناول نما.

آگاه باش، برای هر پیروی، پیشروی است که باید از او تبعیت نماید و از علم او کسب نور کند. هشیار باش، امام شما از دنیایش به دو لباس کهنه و از خوراکش به دو قرص کفایت نموده است.

بدانید شما قطعاً توانایی این قناعت را ندارید، ولی با اتصاف به پرهیزکاری و کوشش و پاکدامنی و درستکاری مرا یاری کنید.» (۳)

امام ـ علیه السلام ـ از نماینده خود انتقاد می کند و او را مورد عتاب قرار می دهد که چرا به یک مهمانی مجلل و اشرافی رفته است که فقرا و نیازمندان برای آن دعوت نشده بودند و جهت اثرگذاری کامل اشاره ای به زندگی بسیار ساده خود می کند و به او توصیه می فرماید که از سیره و رفتار امام ـ علیه السلام ـ تبعیت کند بالخصوص که او نماینده حکومت دینی امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ است و طبعاً لازم است یک حاکم و نماینده حکومت دینی عمدتاً به فکر فقرای جامعه و افراد کم درآمد باشد.

اما امام ـ علیه السلام ـ تبصره ای را در نامه خود یاد آور می شود و آن اینکه می فرماید: البته بدانید که شما توانائی این نوع  زندگی را که من دارم و این نوع رفتار را در این حد ندارید، اما می توانید با ورع و تلاش و پاک طبعی و استقامت خود درحد امکان مرا یاری کنید. یعنی امام ـ علیه السلام ـ انتظار ندارد که نماینده اش زهد و تقوا و سادگی زندگی و تلاش و کوشش در حد امام خود را به کار ببرد و بلکه می فرماید شما قدرت بر این کار را ندارید. اما می توانید در حد امکان، زندگی خود را به زندگی او نزدیکتر کنید و تلاش و کوشش در حد امکان را به کار ببرید.

پس اگر اهل ایمان قدرت و توانائی برای رفتارهای خود در سطح و مرتبه رهبران آسمانی و پیروان خاص آنها را ندارند، می توانند در حد توان خود و بصورتی و سرعتی که امکان پذیر است  از آنها تبعیت کنند.

چگونه می توانیم اولیاء خاص خدا را اسوه خود قرار دهیم؟

بعد از این بحث تفصیلی که در ارتباط با سؤال موردنظر  و ایام مربوط به نهضت مقدس حسینی ـ علیه السلام ـ ضروری بنظر می رسید، وارد بحث درباره اسوه قرار دادن زندگی اولیاء خاص پروردگار عالمیان و یکی از شاخص ترین و مشهورترین آن بزرگواران یعنی حضرت ابوالفضل العباس ـ علیه السلام ـ می شویم و بعد از تذکر نکته ای جهت رعایت روش اختصاری در مقالات، بقیه بحث را به بخش بعدی موکول می کنیم و آن تذکر در حقیقت نکته بعدی در این بحث را تشکیل می دهد.

پنجم: برکات وجودی و علم و اخلاق و فضائل رهبران آسمانی یعنی پیامبران و امامان معصوم ـ سلام الله علیهم اجمعین ـ از چند طریق آشکار و بعضی طرق غیر آشکار در جوامع انسانی منتشر می شود و در این نوشتار به تذکر و توضیح مختصری درباره یکی از جهات آن اکتفا می کنیم و آن اینکه: آثار و برکات شخصیت رهبران و اقامت آنها در بین مردم، علاوه بر سخنان و رفتارهای آنها از طریق دیگری هم در فضای زندگی انسانها جریان می یابد و آن عبارت است از پرورش تعدادی از افراد مستعد با زمینه های مناسب وراثتی و تربیتی جهت کارهای عظیم که تحقق آنها احتیاج به قدرت و امکانات خاصی دارد! و جهت پرورش آنها علم و قدرت خاصی مورد نیاز می باشد.

در رأس این گروه مورد نظر از انسانها در طول تاریخ، اصحاب و همراهان حضرت سیدالشهداء امام حسین ـ علیه السلام ـ قرار داشتند و یک شخصیت بسیار شاخص و مشهور از آنها در تمام تاریخ حیات انسانها حضرت ابوالفضل العباس ـ علیه السلام ـ بود که این سؤال مورد بحث هم مربوط به آن وجود مبارک می باشد. و ما بخواست خدا در بخش بعدی در این زمینه کلام مناسبی خواهیم آورد.

الیاس کلانتری

۱۳۹۸/۶/۲۷

پاورقی ها:

۱ـ جریان آن رفتار باشکوه که از خاندان رسالت صادر شد و منتهی به تحسین خاص خدای سبحان و نزول سوره مبارکه انسان شده در کتابهای تفسیری علمای شیعه و اهل سنت مذکور است، علاقه مندان می توانند به «تفسیر المیزان» از تفاسیر شیعی، تفسیر سوره انسان و از تفاسیر اهل سنت به «تفسیر کشاف» و کتابهای مربوط به سیره شریف امیرالمؤمنین علی و حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ مراجعه کنند.

۲ـ نهج البلاغه، نامه ۴۵

۳ـ ترجمه نهج البلاغه استاد محمدتقی جعفری، مؤسسه چاپ و انتشار آستان قدس رضوی، ص ۹۱۵۳

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن