کلام ایام – ۳۷۱، امتحانات ملکوتی در نهضت عاشورا

کلیات

  • خطابه امام حسین – علیه السلام – برای همراهان در غروب روز تاسوعا .

  • ثنا و حمد برای پروردگار عالمیان در آسایش و گرفتاری .

  • نعمت های عظیم پروردگار عالمیان برای انسانها .

  • تکریم انسانها با نعمت نبوت .

  • منشأء همه خیرات و برکات و آسایش ها و زیبائی ها افعال خدای سبحان است .

  • نبوت در رأس همه نعمت های پروردگار عالمیان قرار دارد .

  • قرآن مجید مصدّق و مُهَیمِن کتاب های آسمانی قبلی است .

  • منظور امام حسین – علیه السلام – از تعلیم قرآن در خطبه شریف خود چیست ؟

  • تفاوت اصلی قرآن مجید با کتاب های آسمانی قبلی .

  • نعمت «تفقّه در دین » و معنی آن .

  • انسان دارای چند نوع از حیات است که هر یک از آنها  از روح مخصوصی نشأت می گیرد .

  • از یک نظر حیات برقرار در وجود انسان به دو قسم تقسیم می شود که یکی از آن دو مشترک بین جانداران است و یکی اختصاص به او دارد .

  • انسان علاوه بر گوش و چشم و قلب جانداری دارای گوش و چشم و قلب نوع دیگری هم می باشد .

  • قلب جانداری و قلب انسانی  و نقش آنها در وجود انسان .

بخش چهاردهم

در غروب روز تاسوعا بعد از اینکه بین دو سپاه جهت به تأخیر انداختن جنگ توافق بعمل آمد امام حسین – علیه السلام – اصحاب خود را جمع کرد و اجتماعی از آنها تشکیل یافت و در آن اجتماع آنها را مخاطب قرار داده و با آنها سخن گفت. امام سید الساجدین – علیه السلام – جریان آن اجتماع را در کلامی نقل کرده و می‌فرماید:

 «من نزدیک او رفتم تا سخنان او را بشنوم و ببینم که به آنها چه می‌گوید و در آن حال من مریض بودم. شنیدم پدرم به اصحابش می‌گفت:

«أُثْنِی عَلَی اللَهِ أَحْسَنَ الثَّنَآءِ. وَأَحْمَدُهُ عَلَی السَّرَّآءِ والضَّرَّآءِ…» ثنا می‌گویم خدا را بهترین ثنا و او را حمد می‌کنم بر آسایش ها و سختی‌ها. خدایا من تو را حمد می کنم بر اینکه ما را به نبوت گرامی داشتی و به ما قرآن را آموختی و قدرت فهم کامل در دین را به ما عطا کردی و برای ما گوش ها و چشم ها و قلوب [قوای ادراکی حقیقی انسانی] قرار دادی. پس ما را از شاکران قرار بده.

 اما بعد من اصحابی باوفاتر و بهتر از اصحاب خودم نمی‌شناسم و نمی‌دانم و همچنین خاندانی نیکوکارتر و نزدیکتر و مهربانتر از اهل بیت خودم، خدا شما را از طرف من پاداش نیکو عطا کند. آگاه باشید من گمان ندارم روزی را برای ما از این قوم، آگاه باشید من به شما اذن دادم، پس همگی آزادانه بروید و بیعتی از من بر عهده شما نیست [و من رفتن را بر شما حلال کردم و به شما رخصت رفتن دادم] و این [تاریکی] شب را که شما را پوشانده فرصتی قرار دهید و بروید».(۱)

 خطبه شریف متضمّن نکات علمی و اخلاقی و عرفانی رفیعی است و مشتمل بر دقایقی در معارف دینی! ما در این نوشتار مواردی از آنها را با شرح مختصری ذکر می کنیم:

۱- امام – علیه السلام – کلام نورانی خود را با ثنا و حمد بر پروردگار عالمیان شروع کرده و ادب جمیل توحیدی را با جاذب ترین عبارات بکار برده است. تجلّیات بسیار زیبائی از توحید پروردگار عالمیان و اخلاص برای او و توکل به او در کلام شریف آشکار است. پروردگار عالمیان و صفات و افعال مقدس او منشأ همه کمالات و ارزش ها و زیبائی‌ها و منزّه از همه صفات نقص است.

 امام – علیه السلام – در این خطبه نورانی به اصحاب و همراهان و همه اهل ایمان در زمان ها و مکان های مختلف و مجموعاً به جهانیان یاد می‌دهد که پروردگار عالمیان را به بهترین صورت ها باید ثنا گفت. و او را در زمان آسایش و فراغت و در زمان بهره مندی از نعمتها و همچنین در مصیبت ها و شدت ها و گرفتاری ها باید حمد کرد. حمد خدای سبحان در گرفتاری ها انسان را در پناه قدرت بی پایان او قرار می‌دهد و در آن صورت برای انسان خوفی و حزنی نخواهد بود.

در این عبارت از خطبه شریف، یک نکته علمی و عقیدتی لطیفی ملحوظ شده و آن عبارت است از عقیده به اینکه منشأ همه خیرات و برکات و آسایش ها، الطاف و افعال خدای سبحان است و مصیبت و گرفتاری ها از ناحیه اعمال انسانها و تقدیرات پروردگار عالمیان بهترین تقدیر ها و قضای او درباره بندگان بهترین قضاها است! و هرگز نباید گرفتاری‌ها و مصیبت‌ها به معنی عرفی به خدای سبحان نسبت داده شود.

 در این کلام و این رفتار امام – علیه السلام – برترین مراتب از نعمت های معنوی ذات قدوس الله و نفیس ترین ثمرات از امتحانات ملکوتی ذخیره و متمرکز شده است.

۲- در کلام شریف علاوه بر حمد پروردگار عالمیان برای عموم نعمتها و افعال جمیل او، حمدی هم برای بعضی از نعمت ها بطور اختصاصی و مستقلاً ذکر شده است. یعنی کلام شریف متضمّن این تذکر و آموزش است که علاوه بر حمد پروردگار عالمیان برای مجموع افعال جمیل او و بطور مطلق برای ربوبیّت او، لازم است در کنار تک ‌تک نعمت ها و یادآوری هر یک از آنها هم، او را حمد کرد و ثنا گفت بالخصوص نعمت‌های اصلی و عظیم تر و برتر که خود منشأ نعمت های دیگر و بهره مندی های دیگر انسان ها می باشند. مثل نعمت های عظیمی که در ادامه کلام شریف ذکر شده است.

۳- امام – علیه السلام – در رأس نعمت های عظیم پروردگار عالمیان متذکر نعمت «نبوت» شده است. در علت ذکر نعمت «نبوت» قبل از توحیدِ ذات قدوس الله – عزّوجلّ – یا بجای آن، دو احتمال بنظر می‌رسد! یکی اینکه کلام شریف با «توحید» شروع شده و آن عظیم ترین نعمت عملاً و با ذکر عبارات اولیه خطبه مورد توجه و ذکر قرار گرفته است! دیگر اینکه نعمت نبوت و آموزش های آسمانی طبعاً مشتمل بر توحید هم هست. یعنی توحید حقیقی و کامل و قابل فهم دقیق و عمیق و صفات و افعال ذات قدوس الله در کلام و رفتار پیامبران خدا و صورت کامل آموزش های خدای سبحان -عزّوجلّ – قرار دارد و امام – علیه السلام – با ذکر نعمت نبوت و بعد از آن با ذکر «قرآن» عملاً متذکر همه معارف دینی و در رأس آنها «توحید» شده است.

۴- مراد از اینکه فرمود:

«أَکرَمْتَنَا بِالنُّبُوَّه» یعنی: ما را با نبوت گرامی داشتی [و نعمت نبوت را به ما عطا کردی] یا مجموعاً اهل بیت عصمت و طهارت – علیهم السلام – و خاندان پیامبر اکرم – صلّی الله علیه و آله و سلّم – را اراده کرده و یا مجموع اهل ایمان و در رأس آنها همراهان خود را. در صورت اول [و احتمال اول] آن حضرت متذکر موقعیت خود و خاندان رسالت شده و در صورت دوم متذکر نعمت عظیم نبوت برای مجموع اهل ایمان شده است.

نبوت یعنی خبرگزاری آسمانی و عامل انتقال علم بی پایان خدای سبحان به عالم دنیا و رهبری آسمانی، نعمتی است که همه دارائی های انسان از ناحیه آن به نعمت تبدیل می شود و راهی است هموار و روشن که منتهی می شود به مقصد آفرینش و بهشت و همسایگی پیامبران و اولیاء خاصّ خدا (سلام الله علیهم).

درباره موضوع «نعمت» و دارائی های انسان که در صورتی نعمت محسوب می‌شوند و در وضعیت دیگر حتی به نقمت و بلا تبدیل می‌شوند، در بعضی از مقالات قبلی از جمله تفسیر آیات سوره «حمد» در مقالات تفسیری مطالبی ذکر شد(۲)، و علاقه‌مندان می‌توانند به آن مقالات مراجعه کنند.

۵- امام – علیه السلام – در خطبه شریف خود بعد از ذکر موضوع نبوت متذکر موضوع تعلیم قرآن از طرف پروردگار عالمیان شده و با بیان این عبارت «و علمتنا القرآن» به نعمت عظیم دیگری اشاره فرموده که می‌شود آن را در مجموع برنامه نبوت و بخش اعظم آن به حساب آورد و هم می شود بطور خاص بعنوان عظیم‌ترین نعمت خدای سبحان در نظر گرفت. توضیح اینکه برنامه نبوت پیامبران و آموزش انسانها توسط آن معلمان آسمانی اعمّ از موضوع نزول کتاب های آسمانی به بعضی از آنها است! همچنین عده اندکی از پیامبران صاحب شریعت مستقل بودند و عده بیشتر از آنها – سلام الله علیهم اجمعین – معارف شریعت های پیامبران صاحب کتاب و شریعت را به مردم آموزش می‌دادند.

 دیگر اینکه قرآن مجید فضائل و امتیازات خاصّی نسبت به کتاب‌های آسمانی قبلی دارد! هم مصدّق آنها است و هم «مُهَیمِن» برآنها(۳) و مهمترین فضیلت آن جامعیت و نامحدود بودن علوم و معانی و معارف آن می‌باشد. چون این کتاب آسمانی برای آموزش راه های زندگی برای عالمیان در زمان نامحدود نازل شده، اما کتاب‌های آسمانی قبلی اختصاص به زمان و دوره معین و محدودی داشته و همچنین تمامی فضائل آنها هم در مجموع قرآن مجید قرار دارد.

 امام – علیه السلام – در این عبارت از کلام شریف خود در مقام حمد و شکر خطاب به پروردگار عالمیان عرض می‌کند که «قرآن را به ما تعلیم فرمودی» ظاهراً مراد از تعلیم قرآن در این عبارت مطلبی علاوه بر نازل کردن قرآن و خواندن آیات آن بر مردم می باشد و این مطلب در آیاتی از قرآن هم مورد توجه قرار گرفته است. بطوریکه خدای سبحان می‌فرماید:

درسهایی از نهج البلاغه ـ 25، تفسیر خطبه متقین (همام)
بخوانید

«هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يتْلُو عَلَيهِمْ آياتِهِ وَيزَكِّيهِمْ وَيعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ» (الجمعة/۲) یعنی: اوست آنکه در میان آموزش نیافته ها رسولی از بین آنها برانگیخت تا آیات او را بر آنها بخواند و آنها را رشد دهد و به آنها کتاب و حکمت یاد دهد. طبعاً تعلیم کتاب و حکمت – دو نوع از معانی و معارف قرآن مجید – فعلی علاوه بر تلاوت آیات قرآن می باشد، اگرچه از طریق آیات قرآن انجام گیرد!

 بطور قطع مراد امام – علیه السلام – از تعلیم قرآن از طرف خدای سبحان یاد دادن الفاظ آن نیست و بلکه موضوع عمیق تر از آن است و مراد از تعلیم در این کلام شریف، همان است که در آیه دوم از سوره «الرحمن» ذکر شده بطوریکه فرمود:

«الرَّحْمَنُ–  عَلَّمَ الْقُرْآنَ– خَلَقَ الْإِنْسَانَ–  عَلَّمَهُ الْبَيانَ» (الرحمن/ ۱ – ۴) یعنی: یاد دادن قرآن و یاد دادن بیان به او به معنی متعارف متداول بین انسان ها و از نوع یاد دادن یک معلم عادی بشری به متعلّمین نیست! بلکه موضوعی است رفیع که به خلقت انسان و قوای روحی قرار داده شده در او و بطور کلی به «فطرت» انسان ارتباط دارد و اشاره ای دارد به قرار دادن زمینه های روحی در خلقت و صفات تکوینی انسان.

 اگر منظور امام – علیه السلام – در این عبارات از خطبه شریف عموم اهل ایمان باشد می‌توان گفت آن بزرگوار متذکر نعمت نبوت و نزول قرآن و یاد دادن آن از طرف خدای سبحان به عموم اهل ایمان شده و کلام شریفش متضمّن آموزشی است برای عموم مردم جهت حمد و شکر برای پروردگارشان برای نعمت نبوت خاصّه و نزول قرآن و تعلیم آن توسط رسول خاتم حضرت محمد – صلّی الله علیه و آله و سلّم – به آنها.

 و اگر منظور مبارک، آن گروه همراه و اصحاب باشند، در آن صورت مراد این است که گروه مورد نظر به عمق معانی قرآن راه یافته‌اند و از جمله آثار آن، همراهی با امام و حجت پروردگار عالمیان در جهت دفاع از دین خدا می باشد و آنها خطر همراهی با آن حضرت و مخالفت با حکومت جبّاران غاصب را متحمل شده اند و آموزش معانی و معارف قرآن در آنها در مرتبه خاصّی تحقّق یافته است.

اما اگر منظور شریفش صاحبان مقام عصمت و امامت از جمله وجود مبارک خود آن حضرت بعنوان حجت خدا باشد. در آن صورت مراد مرتبه متعالی خاصّی از حقایق قرآن مجید می باشد که اختصاص به معلمان آسمانی و شخصیت‌های قدسی دارد! آنانکه خدای سبحان عنوان «مطهّرون» به آنها عطا فرموده است در هر صورت این سه مرتبه از معارف قرآن و تعلیم خدای سبحان درباره سه گروه فوق الذکر برقرار می باشد اگرچه مورد نظر امام – علیه السلام – تذکر این حقیقت در کلام مورد بحث نباشد.

۶- وجود مبارک امام حسین – علیه السلام – در ردیف نعمت‌های اصلی و بزرگ پروردگار عالمیان به دو نعمت دیگر اشاره ای کرده و آن دو عبارتند از موضوع «تفقّه در دین» و قرار گرفتن در فضای «حیات خاصّ انسانی» و باصطلاح «حیات طیّبه» این دو موضوع از یک نظر به یکدیگر متصل و مرتبط می باشند اما در عین حال می شود آنها را دو موضوع مستقلی به حساب آورد و در این بحث ما هر دو را هم به صورت مرتبط و متصل به یکدیگر و هم به صورت مستقل مطرح می کنیم .

 ۷ – دین خدا متضمّن مراتبی از علم و معرفت و جاذبه‌های روحی می‌باشد. بطوریکه عامه مردم از ظواهر آن و مراتبی از فواید آن بهره هائی می برند. اما جاذبه‌ها و فواید معارف دینی منحصر به مراتب ظاهری و اولیه آن نمی‌باشد، بلکه در ورای این ظواهر، مراتب برتری از علوم و معارف قرار دارد که دانشمندان در دین و خواص، به آنها راه دارند.  لازمه رسیدن به فواید عظیم تر از دین خدا آشنائی عمیق تر با آن و داشتن قدرت «تفقّه» در معارف و علوم آن و بکار بردن آن مرتبه از قدرت فهم برای درک حقایق بیشتر آن می باشد.

۸- وجود مبارک امام حسین – علیه السلام – رسیدن به آن مرتبه از علم و فهم را هم به خدای سبحان نسبت داده و آن را نعمتی از پروردگار عالمیان شمرده است. یعنی علاوه بر تلاش خود انسان جهت رسیدن به مراتب برتر از علم دین و آشنائی با حقایق عمیق آن احتیاج به توفیقی از طرف خدا هم وجود دارد و آن توفیق هم از ناحیه دعا و درخواست از او و اعمال حسنه حاصل می‌شود.

۹- مطلب دوم موضوع قرار گرفتن در فضای حیات خاصّ انسانی و باصطلاح قرآن مجید «حیات طیّبه» است توضیح اینکه انسان دارای چند نوع «حیات» است که هر یک از آنها از «روح» خاصّی در وجود او نشأت می‌گیرد و در اصطلاح دانشمندان «علم النفس» و باصطلاح روانشناسان، به آنها «روح نباتی» و «روح جانداری» و «روح انسانی» گفته می‌شود. مراد از روح جانداری در این بحث‌ همان اصطلاح مشهور «روح حیوانی» در بین دانشمندان «علم النفس» است و ما تعبیر مناسب تر «روح جانداری» را برای آن به کار می‌بریم.

 از یک نظر حیات برقرار در موجودی بنام «انسان» به دو قسم تقسیم می شود که یکی از آن دو مشترک بین همه جانداران می باشد و دومی اختصاص به انسان‌ها دارد و جانداران دیگر فاقد آن هستند.

 در مقالات قبلی بصورت مشروح و تفصیلی درباره حیات انسانی و روح های مختلف پنجگانه در عالم بحث کردیم و در این مقاله به اشاره‌ای درباره اصل آن اکتفاء می‌کنیم. حیات جانداری دارای اجزاء و اعضائی است مثل گوش و چشم و قلب. گوش و چشم و قلب عوامل ادراکی در جانداران می باشند.

 اما انسان علاوه بر گوش و چشم و قلب جانداری دارای گوش و چشم و قلب از نوع دیگری هم می باشد یا به بیان دیگر گوش و چشم و قلب انسان علاوه بر ادراکات جانداری نقش دیگری هم در حیات خاصّ او دارند. یعنی انسان علاوه بر قلب جانداری، قلب دیگری هم دارد. البته مراد این نیست که در بدن انسان دو قلب جدا از هم بصورت دو تا عضو مادی وجود داشته باشد، بلکه می شود گفت که قلب انسان علاوه بر نقشی که در بدن جانداران دارد، نقش و فعالیت و ادراک دیگری هم دارد که اختصاص به انسان و حیات خاصّ انسانی دارد. در قرآن مجید در آیات متعددی به این حیات اختصاصی انسانی علاوه بر حیات مشترک بین جانداران اشاراتی وجود دارد از جمله:

«أَفَلَمْ يسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ» (الحج/۴۶)

 و همچنین:

«لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْينٌ لَا يبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ» (الأعراف/۱۷۹)

همچنانکه قبلاً متذکر شدیم، در بعضی از مقالات منتشر شده قبلی بحث تفصیلی دقیقی در این زمینه بعمل آمده و علاقه‌مندان می‌توانند به آن مقالات مراجعه کنند(۴)

 مراد امام – علیه السلام – در این عبارت از خطبه شریف:

«وَ جَعَلْتَ لَنَا أَسْمَاعاً وَ أَبْصَاراً وَ أَفْئِدَةً» بطور قطع گوش و چشم و قلب انسانی است و یا حداقل آن هم مورد نظر شریف او می باشد.

۱۰- وجود مبارک امام حسین – علیه السلام – در انتهای این قسمت از کلام شریف، خطاب به پروردگار عالمیان عرض می‌کند:

«فَاجْعَلْنَا مِنَ الشَّاکرین» یعنی پروردگارا ما را بجهت این عطایا و نعمت های خودت از شاکران قرار بده.

 در این جمله کوتاه از خطبه شریف نکات دقیق و لطیفی وجود دارد از جمله اینکه:

الف: نعمت های خدای سبحان و توجه به آنها مستلزم شکری و حمدی برای او می باشد.

ب: علاوه بر رفتار بنده در مقابل پروردگارش در جهت شکر بر نعمت‌ها، احتیاج به عنایتی از طرف او وجود دارد و انسان احتیاج دارد که توفیق شکر برای پروردگارش را هم از خود او بخواهد.

ج: به بیان دیگر شکر عبادتی است که هم بنده در آن نقشی دارد و هم احتیاج به درخواستی از پروردگارش و عنایت او می باشد.

ما بجهت خودداری از طولانی شدن مقاله بقیه بحث را به شماره بعدی موکول می‌کنیم (ان شاء الله تعالی).

الیاس کلانتری

۱۳۹۹/۰۶/۳۰

پاورقی ها:

۱- ارشاد، شیخ مفید، انتشارات علمیّه اسلامیّه، ج ۲، ص ۹۳

۲- وبسایت حکمت طریف، بخش آموزش های آسمانی، عنوان و شماره:

آموزش های آسمانی – ۱۲، تفسیر سوره حمد

۳- وصف «مُهَیمِن» نسبت به کتاب های آسمانی در آیه ۴۸ از سوره مائده بکار رفته و گفته شده به معنی: نگهبان، حافظ، مراقب و مسلّط است.

۴- وبسایت حکمت طریف، بخش پرسش و پاسخ، شماره و عنوان:

۲۵۳- آیا روح طبیعی (جانداری) انسان قابل تربیت است؟

 و همچنین

۲۶۹- انسان دارای چند روح است؟

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن