کلام ایام ـ ۴۷۱، معارف دین توحیدی در سیره و کلام حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

کلیات*

  • ایام فاطمیه اول و فاطمیه دوم ( سلام الله علیها)
  • تجلیل و تکریم ایام فاطمیه ـ سلام الله علیها  – از طرف پیروان دین توحیدی.
  • حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا پیرو پدر بزرگوارش در جهاد فرهنگی بود.
  • حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ حامی و مدافع قدرتمند دین خدا و معین و ناصر حجت خدا بود.
  • در اواخر دوره رسالت پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ خطر شکسته شدن ارکان دین خدا از بین رفت.
  • در اواخر دوره رسالت پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله و  سلم ـ و در جریان انتصاب امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ به مقام خلافت از طرف خدا، کافران از انهدام دین خدا مأیوس شدند.
  • سرانجام بعد از نزول کامل آیات قرآن و دفاع فداکارانه اهل ایمان در جنگها و انتشار جاذبه رفتارهای پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ قدرت دین خدا تجلی آشکاری پیدا کرد.
  • در اخلاق و احکام دین توحیدی، کسی که اظهار اسلام کند بلافاصله به عضویت دینی در می آید و از امنیت موجود در جامعه دینی بهره مند می شود.
  • استقرار نظام دین خدا در منطقه ای از زمین بطوریکه پیروان آن قدرت دفاعی در مقابل کافران داشته باشند، احتیاج به قدرتی عظیم و فداکاری عده ای از انسانها داشت.
  • یهودیان و مسیحیان عموماً بلحاظ اخبار کتابهای آسمای قبلی انتظار ظهور پیامبر خاتم را داشتند.
  • شکست های فضیحت بار مشرکان و کافران در جنگهایی که علیه دین خدا به راه انداختند.
  • جریان فتح مکه و عفو عمومی مشرکان از طرف پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و انتشار اخبار رفتارهای آن حضرت با مخالفان، اوج پیروزیهای دین توحیدی بر مخالفان بود.
  • اشاره ای به شخصیت قدسی و رفتارهای شکوهمند امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ در حمایت از دین خدا.
  • قهرمانان سرشناس جامعه دینی که جهت فعالیت های فداکارانه به مقام شهادت در راه خدا رسیدند.جهادی برای بقای خلوص دین خدا و استمرار آن.
  • برای تأسیس یک جامعه مطلوب و برقراری عدالت و امنیت و رفاه در آن احتیاج به هزینه های مناسبی وجود دارد.
  • بار رفتارهای آن حضرت با مخالفان اوج پیروزیهای دین توحیدی بر مخالفان بود.

بسم الله الرحمن الرحیم

این ایام ارتباط یافته با شخصیت قدسی حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ دختر پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و

آله و سلم ـ و و همسر و ناصر امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ و مادر امامان معصوم و حجت های پروردگار عالمیان و سفیران او بین انسانها ـ سلام الله علیهم اجمعین ـ و سرور بانوان بهشتی.

رحلت آن «ودیعه قدسی» بصورت شهادت در راه خدا در چنین ایامی واقع شده است و یا در تاریخ دیگری که حدود بیست روز با این تاریخ فاصله دارد و هریک از این ایام که به «فاطمیه اول» و «فاطمیه دوم» شهرت یافته مورد تجلیل و تکریم اهل ایمان و پیروان دین توحیدی قرار می گیرد و مجالسی و مراسمی برای ذکر فضائل آن وجود قدسی و عزاداری برای او تشکیل می شود.

این ایام اگرچه زمان عزاداری و حزن و اندوه برای پیروان دین توحیدی و ارادتمندان آن «عطیه قدسی» است، اما از جهت دیگر ایامی است که با «ذکرالله کثیر» معطر و نورانی می باشد! چون ذکر و یاد شخصیت های اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و گفتن و شنیدن فضائل آن بزرگواران نوعی «ذکر الله » است.

حضرت صدیقه طاهره ـ سلام الله علیها ـ ادامه دهنده راه باشکوه «جهاد علمی» پدر بزرگوار خود حضرت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و معین و ناصر همسر خود امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ حجت پروردگار عالمیان و وصی و جانشین پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و مدافع قدرتمند دین توحیدی و حامی آن بود. بطوریکه در این راه باشکوه به مقام رفیع شهادت برای دین خدا نائل شد. او حلقه اتصال بین مقام نبوت و رسالت و امامت بود.

در اواخر دوره نبوت و رسالت پیامبر خاتم حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ خطر شکسته شدن ارکان دین خدا از ناحیه کفار با به راه انداختن جنگها و حمله نظامی به مدینه و مرکز جامعه دینی عمدتاً از بین رفت! و کافران از جنگ با پیروان دین خدا و شکست دادن آنها مأیوس شدند. قدرت دین خدا و پیروان آن در اثر نزول کامل آیات قرآن و آموزشهای رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و انتشار فرهنگ دینی، روزبه روز گسترش می یافت و بالخصوص در جریان «غدیر خم» و انتخاب امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ به خلافت (جانشینی) رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ از طرف خدای سبحان و اکمال رسالت آن حضرت با معرفی خلیفه و جانشین معین شده از طرف خدا یأس کافران از دین خدا و شکسته شدن آن کامل شد، و خدای سبحان با نازل کردن آیه ای آن را اعلام کرد و فرمود:

«الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ ـ الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا» (المائده/۳) یعنی: امروز کسانیکه کافر شدند از دین شما مأیوس شدند، پس از آنها نترسید و از من بترسید، امروز دین شما را برای شما کامل کردم، و نعمتم را بر شما به مرحله تمام و کمال رساندم و برگزیدم دین اسلام را برای شما.

کافران و دشمنان دین خدا از این مرحله به بعد روش مخالفت و دشمنی خود را تغییر دادند و به تسلیم ظاهری و نفاق آمیز در برابر قدرت آن روی آوردند و وارد جامعه دینی شدند.

در قوانین دینی و تصریح آن در قرآن مجید، کسی که صرفاً اظهار اسلام کند، در جامعه دینی پذیرفته می شود و او عضو جامعه دینی محسوب می شود بطوریکه خدای سبحان فرمود:

« وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَىٰ إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا» (النساء/۹۴)  یعنی: و نگوئید به کسی که اظهار اسلام می کند، تو مؤمن نیستی.

با صرف نظر از حکمت و فواید معنوی این دستور اخلاقی در هر صورت این فرمان خدای سبحان است و انجام آن واجب است! و فقط در ارتباط با آن متذکر نکته ای می شویم و آن اینکه ایمان قلبی به یک عقیده و نظریه و دین خدا با الزام و  اجبار حاصل نمی شود و دین خدا از انسانها می خواهد که راه خدا را سدّ نکنند و مانع انتشار کلام خدا در بین بندگان او نشوند و وقتی انسان ها کلام خدا را شنیدند یا به آن ایمان می آورند و یا راه دین خدا را برای دیگران باز می کنند، راهی را که به ناحق بسته بودند و چنین حقی را نداشتند. حال یا آنها که راه دین خدا را بسته بودند در اثر «ایمان» به آن راه را باز می کنند و یا ناچار به این کار می شوند و این عبارت است از «اسلام» یعنی در مقابل قدرت دین خدا تسلیم شوند و از سر راه مردم کنار بروند، اگرچه برحسب ظاهر! و در جامعه دینی کسی عقاید آنها  را مورد تفتیش قرار نمی دهد و آنها می توانند از امنیت به وجود آمده در جامعه دینی استفاده کنند و فقط لازم است از درگیری و ایجاد جنگ و ناامنی برای دیگران خودداری کنند.

خدای سبحان رزق همه مخلوقات خود را بعهده گرفته است و خود او می فرماید:

« وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ » (هود/۶) یعنی: هیچ جنبنده (موجود زنده ای) نیست جز اینکه رزق آن بعهده الله است و او می داند محل استقرار و انتقال آن موجود را و همه چیز در کتاب مبین [علم خدا] قرار دارد.

رزق جانداران عبارت است از غذا و آ‎ب و علمی که با آن مسکنی و لانه و آشیانه ای و پناهگاهی برای خود بسازند و از نوزادان خود حفاظت کنند و نوع ساختمان پوست آنها که از سرما و گرما آنها را حفظ کند و امثال آنها اما رزق انسان متناسب با نوع حیات او است و او علاوه بر آب و غذا و مسکن و آنچه که سایر جانداران به آن نیازمند هستند‏، احتیاج به رزق مخصوص نوع خود دارد و آن عبارت است از قوه عقل که در وجود او قرار گرفته و علمی که پروردگار عالمیان توسط پیامبران و سفیران خود برای انسانها می فرستد و آنها راه زندگی خود را از طریق آن علم پیدا می کنند و بسوی مقصد آفرینش حرکت می کنند.

هدایت انسان از ناحیه «قوه عقل» که خدای سبحان به او عطا کرده و از طریق پیامهائی که توسط پیامبران به آنها می فرستد «رزق مخصوص» انسانها است! چون زندگی انسان محدود به «حیات جانداری» نمی شود و بلکه حیات جانداری مقدمه و ابزار «زندگی حقیقی» انسان است. طبعاَ خدای سبحان این نوع رزق را هم که رزق اصلی و حقیقی انسان است بعهده گرفته وآن را به فضای زندگی انسانها نازل می کند! و حفاظت از آن را هم خود بعهده گرفته است.

طبعاَ معقول نیست که خدای سبحان آفرینش مخلوقات و همه جانداران را خود بعهده بگیرد و همچنین رزق آنها را، اما نسبت به رزق این موجود برتر و متعالی ترین مخلوق خود بی اعتناء باشد، درحالیکه تمامی موجودات زمین جهت برقراری زندگی انسان در روی زمین و رفع نیازهای او آفریده شده اند واصل آفرینش آنها چه بطور مستقیم و چه غیر مستقیم و با یک یا چند واسطه به زندگی انسانها ارتباط می یابد.همچنانکه خود ذات قدوس الله ـ عزّوجل ـ در کتاب آسمانی خود فرمود:

« هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا » (البقره/۲۹) یعنی: اوست آنکه، آنچه را در زمین است همه را برای شما آفرید.

حال چگونه می شود تصور کرد که خدای سبحان علم راهیابی جانداران بسوی رزق خود را به آنها الهام کند ـ الهام غریزی ـ و اما درباره راهنمائی و هدایت انسانها بسوی رزق خود بی اعتناء باشد، قطعاَ چنین چیزی امکان پذیر نیست و بلکه بطور مستمر این نوع هدایت یعنی هدایت انسان بسوی رزق خود درباره او برقرار است.

اما رزق حقیقی و اصلی انسان معارف دین توحیدی است که در کتاب آسمانی بصورت گنجینه ای ذخیره شده و انسانها توسط رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و دیگر معلمان آسمانی و بطور مستمر بسوی آن هدایت می شوند.

این گنجینه عظیم قدسی لازم است از دستبرد سارقان محافظت شود و بصورت  سالم و دست نخورده در فضای زندگی انسانها استقرار یابد و مورد استفاده آنها قرار بگیرد. اما ارزش و مطلوبیت این مجموعه از جواهرات قدسی سبب استفاده سوء گروهی از انسانهای متقلب و فریبکار هم می شود و این نوع تقلب در معارف دین خدا از زمان حیات و جود مبارک رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ شروع شد، اما مخالفان دین خدا در آن زمان موفقیت قابل توجهی از فعالیت خود بدست نیاوردند، و لی بعد از حادثه رحلت آن وجود مبارک قدسی فعالیت آنها گسترده تر و شدیدتر و حتی آشکار شد و موفق شدند به ساختن اشیاء تقلبی و بدلی شبیه جواهرات قدسی و عده زیادی از مردم را چه در جامعه دینی و از پیروان سطحی نگر دین خدا و چه از افراد ملل دیگر به بیراهه کشاندند و مانع شناخت حقیقت دین خدا و معارف آن درباره عده زیادی از مردم شدند.

در آن وضعیت نفاق و دروغگوئی چهره زشت و اهداف پلید خود را آشکار کرد! و دشمنان دین خدا و پیروان شیطان جهت رسیدن به اهداف شیطانی خود، با تظاهر به پیروی از دین خدا به انواع خیانتها اقدام کردند و صورت تقلبی و ساختگی خود از دین را با قدرت نفاق خود و جهل عامه مردم به گروه زیادی از مردم تحمیل کردند. بطوریکه حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ در خطابه خود به جمعیت حاضر در مسجد فرمود: «فَلَمَّا اِختارَ اللَّهُ لِنَبِیِّهِ دارَ اَنْبِيائِهِ وَ مَأْوى اَصْفِيائِهِ، ظَهَرَ فيكُمْ حَسْكَةُ النِّفاقِ وَ سَمَلَ جِلْبابُ الدّينِ  وَ نَطَقَ كاظِمُ الْغاوينَ وَ نَبَغَ خامِلُ الْاَقَلّينَ »(۱) یعنی: اما وقتیکه خدا برای پیامبرش سرای پیامبران و جایگاه برگزیدگانش را اختیار فرمود، خار نفاق در بین شما ظاهر گشت و پوشش دین فرسوده شد و گمراهان خاموش و ساکت به سخن در آمدند و گمنام های پست و فرومایه به صحنه آمدند.

کلام ایام - 117، برکات ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
بخوانید

در این وضعیت صاحبان و حامیان اصلی دین خدا یعنی وجود مبارک امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ صاحب مقام امامت و جانشین پیامبر خدا ـ صلی الله علیه  و آله وسلم ـ و حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ لازم بود مدیریت بحران به وجود آمده را بعهده بگیرند.

حمایت از دین خدا در آن وضعیت اجتماعی و سیاسی که در جامعه استقرار یافته بود و جلوگیری از آمیخته شدن معارف خالص آن با افکار سیاسی و حکومتی احتیاج به قدرتی عظیم و فداکاری و تحمل خطر کشته شدن را داشت. مقام جانشینی رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ غصب شده بود، و حکومت مقدس دینی به حکومت عادی بشری تبدیل شده بود و مشکل عظیم تر این بود که حکومت جامعه جهت بهره برداری از حمایت مردم بر رفتارهای سیاسی خود رنگ دینی می زد. در نتیجه جاذبه های آسمانی و فوق عادی معارف دینی تحت تأثیر رفتارهای سیاسی حکومت جامعه قرار می گرفت و به تدریج از بین می رفت. عامه مردم و یا گروه کثیری از آنها از منظر حکومت جامعه به دین خدا و معارف و احکام آن نگاه می کردند.

استقرار نظام دین خدا در منطقه ای از زمین و قدرت یافتن آن در حدی که بتواند درمقابل دشمنان و مخالفان خود برقرار بماند و انسانها از ملل مختلف بتوانند به آن منطقه آزادانه رفت و آمد کنند و با معارف آن آشنا شوند و افراد جامعه دینی در آرامش و امنیت قرار بگیرند و بتوانند از دین خود و فضای زندگی خود دفاع کنند، احتیاج به قدرتی عظیم و فداکاری عده قابل توجهی از انسانها داشت.

آن قدرت موردنظر بعد از سیزده سال فعالیت فرهنگی و آموزشی پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و در جریان هجرت به شهر یثرب (مدینه ) و نزول حدود دو سوم آیات کتاب آسمانی و تأسیس جامعه دینی در آن منطقه برقرار شد.

در آن مدت سیزده سال پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و پیروانش که عدد آنها از چند صد نفر تجاوز نمی کرد، در شهر مکه ساکن بودند و عده ای نیز در اواخر این دوره که در شهر یثرب سکونت داشتند، به دین خدا و رسالت آن حضرت ایمان آورده بودند و گروهی از یهودیان  اطراف شهر یثرب و مسیحیان هم بلحاظ اخباری که از پیامبران قبلی و بالخصوص حضرت موسی و حضرت عیسی ـ علیهما السلام ـ درباره ظهور پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ شنیده بودند و در کتابهای آسمانی خود یعنی «تورات» و «انجیل» می یافتند، منتظر ظهور آن حضرت و ایمان آوردن به دین خدا ورسالت «پیامبر موعود» بودند.

اصل دین خدا و معارف و احکام آن با علمی و مدیریتی که مخصوص مقام رسالت ونبوت بود و همت و تلاش شبانه روزی رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ و تحمل سختی ها و مزاحمت ها و اذیت های دشمنان خدا استقرار یافت واخبار فضائل آن در بخش وسیعی از جهان منتشر شد و رفت وآمدها وسفرهای تحقیقی دانشمندان از ملل مختلف جهت ملاقات با پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و تحقیق درباره شریعت جدید به مدینه شروع شد. و فعالیت های نظامی مشرکان و ایجاد جنگ ها از طرف آنها و شهادت جمعی از یاران و پیروان آن حضرت نتوانست مانع انتشار اخبار و فضائل دین خدا بین اقوام و ملل مختلف در آن دوره شود و اولین مشکل بزرگ در راه انتشار معارف و حقایق دین خدا برطرف شد و مشرکان و جنگ افروزان بعد از چند شکست فضیحت بار از پیروان دین خدا سرانجام از جنگ افروزی و مقابله نظامی با پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و پیروانش منصرف شدند وناچار شکست نظامی را پذیرفتند.

البته در جریان فتح مکه از طرف سپاه مقتدر مسلمین که با تدابیر پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ بدون درگیری و جنگ و خونریزی انجام گرفت و عفو عمومی و بخشیدن دشمنان از طرف آن حضرت و رفتارهای کریمانه او، عده زیادی از مردم و تقریباَ عموم اهل مکه به دین خدا ایمان آوردند! و یا حداقل در مقابل آن حالت تسلیم به خود گرفتند و عضویت در جامعه دینی را پذیرفتند.

در پیروزی های پیروان دین خدا در زمان حیات دنیوی پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ چه در جنگ های دفاعی و چه در سایر رفتارهای شکوهمند دینی وانفاق های کریمانه به نیازمندان و آزاد ساختن برده ها و انتشار فضائل و معارف و حقایق آن، فداکاری و قهرمانی های اهل ایمان و پیروان دین خدا نباید مورد بی اعتنائی قرار بگیرد. آن فداکاری ها بین عده قابل توجهی عمومیت داشت و در رأس آنها چند نفر صاحب نام نقش بیشتری داشتند. در زمینه سازی برای استقرار دین خدا و کتاب آسمانی وحمایت فداکارانه از آن و سرکوب مشرکان تبهکار و گرگ های درنده از آنها شخصیت قدسی امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ در مرتبه ای بسیار متعالی قرار داشت! بطوریکه موقعیت ومقام او را با هیچ انسانی در تمام تاریخ حیات انسانها نمی شود برابر دانست و او را فقط می شود در کنار رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و در ردیف آن حضرت در همه فضائل بجز داشتن مقام نبوت به حساب آورد! او طبق محتوای «آیه مباهله» در قرآن مجید «نفس رسول الله » ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ محسوب شده و حساب او از همه انسانهای دیگر جداست.

قهرمانهای بزرگ و خوشنام دیگری کنار رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ بودند مثل حضرت حمزه عموی آن حضرت که در جنگ «اُحُد» به مقام شهادت در راه خدا رسید و «عبیده» عموی دیگر آن حضرت که در جنگ بدر شهید شد و جناب «جعفر طیار» که در جنگ موته در مقابله با سپاه عظیم و قدرتمند روم در رفتاری شجاعانه و افتخارآمیز به شهادت رسید و «زید بن حارثه» پسر خوانده پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و عبدالله بن رواحه که هر دو در همان جنگ موته بعد از شهادت حضرت جعفر، فرماندهی سپاه مسلمین را طبق دستور و انتخاب رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بعهده گرفتند و هر دو به مقام رفیع و شکوهمند شهادت در راه خدا نائل آمدند.

همچنین قهرمان تدبیر و درایت و بصیرت حضرت «ابوطالب» عموی گرامی پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ که در دوره قبل از هجرت و در شهر مکه با حمایت کامل ومدبّرانه خود از آن حضرت موانع راه انتشار دین خدا را از بین می برد و آن راه باشکوه را هموار می ساخت و امنیت آن را بر عهده داشت.

اما از طائفه بانوان حضرت خدیجه کبری همسر فداکار رسول خدا  ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و مادر حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا ـ سلام الله علیهما ـ مقام و موقعیت بسیار رفیعی در استقرار دین خدا و انتشار فضائل آن داشت، بطوریکه وجود مبارک رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ بطورمکرر تجلیل و تکریم خاصی از آن یار فداکار خود بعمل می آورد و بعد از رحلت او تا آخر عمر خود هر وقت از آن بزرگوار یاد می کرد، چشمهای مبارکش پر از اشک می شد.

جهادی برای خلوص دین خدا و استمرار آن

تا اینجا بحث درباره انتشار دین خدا و آشنائی مردم با آن و استقرار آن در جامعه بود و اینکه قدرت لازم برای برقراری آن از ناحیه «جهاد» و فداکاری پیروان آن حاصل شد! اما کار به اینجا ختم نمی شود ولازم است از این دارائی عظیم مراقبت و محافظت بعمل آید و این کار بصورت مستمر باید ادامه یابد.

این محافظت اختصاصی به دین خدا ندارد و بلکه درهمه دارائی ها واشیاء نفیس و قیمتی صدق می کند. بعنوان مثال: برای تأسیس یک جامعه مطلوب که عدالت و امنیت و رفاه و آسایش در آن برای مردم فراهم شود، احتیاج به هزینه هائی وجود دارد مثل یک فرهنگ پیشرفته و امکانات مالی و افراد فداکار و وطن دوست و مدیریت عالمانه و امثال آنها.

اما برای آسایش مردم و تأمین نیازهای آنها، این امکانات لازم است استمرار داشته باشد و از آنچه حاصل شده محافظت بعمل آید! و افراد یک جامعه برای برقراری نظم و فضائل اخلاقی و امکانات مالی آن جامعه لازم است هزینه هائی را بعهده بگیرند. مثل قدرت نظامی و وسائل دفاعی در مقابل شرارت ها و تبهکاریها چه از طرف بعضی از افراد آن جامعه و چه دشمنان خارجی و جنگ افروزان.

انسان های عاقل مدیران یک جامعه و یک کشور و حکومت آن را جهت هزینه های نظامی و دفاعی و آموزشهای نظامی برای آمادگی در مقابل ملتهای جنگ افروز مورد ملامت و انتقاد قرار نمی دهند و این نوع فعالیت ها را کار عبث و بیهوده و زیانبار تلقی نمی کنند. این نوع فعالیت جهت برقراری استقلال و آزادی و امنیت در یک جامعه، بین انسانها عمومیت دارد، بالخصوص درباره کشورهائی که منابع مالی فراوان و موقعیت سیاسی و نظامی مهمی دارند. مثل کشورهائی که نفت زیادی در آنها وجود دارد و یا معادن اشیاء قیمتی! و عوامل بازدارنده از حملات دشمنان و غارتگران مثل فرهنگ و عقاید بوجود آورنده شجاعت و غیرت و آگاهی درمردم جهت دفاع در مقابل حملات ملل دیگر.

قبلاَ متذکر این نکته شدیم که همیشه از اشیاء نفیس و قیمتی مثل طلا و ابریشم و جواهراتی مثل یاقوت و زمرد و عقیق و الماس و امثال آنها صورت بدلی و تقلبی می سازند و عقاید و فرهنگ متعالی و روشنگر هم نوعی از اشیائی است که تبهکاران یا جاهلان «صورت تقلبی» از آن می سازند.

منافقان در جامعه دینی هم بعد از قدرت یافتن دین خدا و انتشار فضائل و جاذبه های آن و اشتیاق عمومی مردم نسبت به آن جهت و روش مبارزه با آن را تغییر دادند و به ساختن صورتهای تقلبی و بدلی از آن پرداختند و به نام دین بر مردم مسلط شدند و جهت بهره مندی از حمایت مردم رفتارهای سیاسی و تبهکاری ها و غارت اموال و امکانات مردم را با رنگ و شکل ظاهری دینی در جامعه به راه انداختند، در آن موقعیت بحرانی تاریخی که پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ از دنیا رفته بود و مقام امامت و خلافت آن حضرت تحت اشغال گروهی درآمده بود و به قول امروزی ها کودتائی در جامعه دینی برقرار شده بود، امکان هر نوع فعالیت سیاسی و اجتماعی از امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ سلب شده بود و آن حضرت در معرض خطر کشته شدن هم قرار داشت.

در چنان وضعیتی حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ اقدام به یک فعالیت سیاسی کرد که خطر کشته شدن را برای او داشت، اما می توانست مانع آمیخته شدن افکار و رفتارهای سیاسی حکومت با معارف و احکام و اخلاق دینی شود. و رفتارهای حکومتی در مجموع به حساب دین خدا گذاشته نشود و نهر زلال وحی خدا که توسط پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ جاری شده خالص و سالم بماند و مورد بهره برداری و استفاده انسانها قرار بگیرد.

یادگار پیامبر خدا  ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و سرور بانوان عالم و ناصر و معین مقام امامت ومدافع دین خدا و فضائل و علوم پیامبران، تصمیم به استیضاح حکومت و اعلام غیر قانونی و نامشروع بودن آن گرفت و یک نوع جهاد علمی و عقیدتی را در جامعه به راه انداخت، رفتاری که خطر کشته شدن برای او داشت و سرانجام در عرصه همان جهاد علمی و فرهنگی هم به شهادت رسید.

ما نحوه فعالیت آن بزرگوار را بخواست خدای سبحان و عنایات و الطاف او به شماره های بعدی موکول می کنیم.

الیاس کلانتری

۱۴۰۰/۹/۲۹

پاورقی:

  1. خطبه حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ مشهور به «خطبه فدکیه»
برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن