کلام ایام ـ ۴۵۰، دحوالارض و موقعیت آن در فرهنگ دین توحیدی

بخش اول*

کلیات*

  • در روز «دحوالارض» زمین از محل کعبه یعنی خانه خدا از زیر آب بیرون آمده و گسترش یافته و برای سکونت انسانها آماده شده است.

  • معنی مشهور و متعارف کلمه «دحو» و معنی دیگر آن.

  • روز دحوالارض و شب آن دارای جلالت و قداست عظیمی است و اعمال و عباداتی برای آن معین شده است.

  • در قرآن کریم به اصل موضوع « دحوالارض» یعنی : گستردن و آماده کردن زمین برای حیات و سکونت و استقرار انسانها اشاره ای شده است.

  • دحوالارض مرحله ای است رفیع و با شکوه از شروع و برقراری حیات در روی زمین و نزول برکات خدای سبحان برای انسانها.

  • ارتباط دحوالارض با جلالت و قداست کعبه یعنی خانه خدا.

  • خانه خدا و شکوه و عظمت زیارت آن.

  • طبق بعضی از روایات ظهور وجود مبارک امام عصر حضرت مهدی – علیه السلام- در روز دحوالارض وقوع خواهد یافت.

  • شرح بعضی از عبارات دعاهای مخصوص روز دحوالارض.

  • «یا مُقیلَ الْعَثَراتِ اَقِلْنی عَثْرَتی» یعنی : ای بخشنده لغزشها و خطاها از لغزش و خطای من صرف نظر کن.

  • وضعیت روحی دعا کننده در استجابت دعایش نقش اساسی دارد.

  • از شرایط استجابت دعا مدح و ثنای پروردگار عالمیان قبل از دعا است.

  • صلوات فرستادن بر پیامبر اکرم –صلی الله علیه و آله و سلم- هم از شرایط استجابت دعا است.

  • کلامی از امام صادق –علیه السلام- درباره دعا و شرایط استجابت آن.

  • بخشیده شدن گناهان و لغزش ها یکی دیگر از شرایط استجابت دعا است.

  •  بعضی از گناهان مانع استجابت دعا می شوند.

  • گناهان انسانها عامل ابتلاء آنها به گرفتاریها و بلاها و مشقت ها در زندگی دنیوی می شوند.

  • اگر گناهان انسان مورد غفران خدای سبحان قرار نگیرد انسان گرفتار مجازانها و مشقت های سنگین زندگی اخروی خواهد شد .

  • مانع استجابت دعا اعمال و رفتارهای شخص دعا کننده می باشد.

  • خدای سبحان می داند که بنده اش چه چیزی می خواهد ،اما او دوست دارد ،بنده درخواست خود را ذکر کند.

  • دعای سرّی بنده معادل هفتاد دعای آشکار است.

  • نقش صوت انسان در دعا و استجابت آن .

  • اراده خدای سبحان درباره بندگان از طریق اسباب و علل جریان می یابد.

  • دومعنی متفاوت کلمه «شنیدن».

  • خدای سبحان از ناحیه «ستّاریّت» خود، بعضی از اعمال انسانها را از ملائکه کاتبان اعمال هم، مخفی می کند .

روز بیست و پنجم ماه ذی القعده در فرهنگ دین توحیدی به روز «دحوالارض» شهرت یافته است. در احادیث دینی گفته شده است که در چنین روزی خدای سبحان زمین را از محل کعبه گسترانیده و آن را برای حیات و سکونت موجودات و برای انسانها آماده کرده است.

کلمه «دحو» غالباً بمعنی بسط و گستردن به کار می رود. معنای دیگری هم برای آن ذکر کرده اند و آن عبارت است از کندن و جدا کردن و حرکت  دادن.

در یکی از خطبه های امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ آمده است:

« اللَّهُمَّ دَاحِيَ الْمَدْحُوَّاتِ وَ دَاعِمَ الْمَسْمُوكَاتِ وَ جَابِلَ الْقُلُوبِ عَلَى فِطْرَتِهَا شَقِيِّهَا وَ سَعِيدِهَا »(۱) یعنی: خداوندا، ای گسترنده گسترنده ها [ و یا به حرکت درآورنده متحرک ها] و ای برپادارنده آسمانهای برافراشته و ای آفریننده قلوب بر فطرت آنها، از شقی و سعید آنها.

روز «دحوالارض» و شب آن دارای جلالت و قداست عظیمی است و اعمال و عبادات معینی برای آن در سخنان و رفتارهای معلمان آسمانی ـ علیهم السلام ـ ذکر شده است. از جمله روزه گرفتن در روز آن و شب زنده داری و اشتغال به دعا و ذکرالله در شب و روز آن و نماز مخصوصی که در کتب دعا برای آن ذکر شده است.(۲)

در قرآن کریم به اصل موضوع «دحوالارض» یعنی: گستردن و آماده کردن زمین برای حیات و سکونت و استقرار انسان ها اشاره ای شده است. بطوریکه می فرماید:

« والْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها » (النازعات/۳۰) بعضی از مفسران قرآن گفته اند که مراد از «دحوالارض» کندن و جدا کردن زمین از خورشید و به حرکت درآوردن آن دور خودش ( حرکت وضعی ) و دور خورشید است (حرکت انتقالی ) اگرچه این معنی هم محتمل است! اما در این نوشتار مجال ورود در این بحث علمی وجود ندارد. لذا از آن صرف نظر می کنیم و اگر این معنای دوم هم مراد باشد در بیان اهمیت و عظمت اصل شب و روز دحوالارض تفاوتی به وجود نمی آید.

بعد از این آیه کریمه، خدای سبحان می فرماید:

« أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَمَرْعَاهَا ـ وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا ـ مَتَاعًا لَكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ » یعنی: خارج کرد از آن آبش را و چراگاه [ یا گیاهش] را ـ و کوه ها را بر آن استوار ساخت ـ تا متاعی فراهم شود برای شما و چهار پایان شما.

مجموعاً در آیات فوق اشاره ای شده به آماده کردن زمین برای زندگی انسانها و مقدمات آن یعنی: روئیدن نباتات و برقراری حیات حیوانات. پس دحوالارض مرحله ای است رفیع و باشکوه از شروع و برقراری حیات در زمین و در آن واقعه نزول برکات خدای سبحان به زمین و برقراری حیات انسانی شروع شده یا زمینه های آن فراهم شده و زمین برای استقرار حیات انسانی در آن آماده گشته است.

در بعضی از احادیث اشاره ای شده است به اینکه « دحوالارض » از محل کعبه شروع شده است. حال چه کلمه «دحو» را به معنای مشهور و ظاهری آن در نظر بگیریم و چه به معنای دوم، در هر صورت آن واقعه مبارک با «کعبه معظمه » ارتباط پیدا کرده است. چون آن مکان مبارک اولین خانه ای است در روی زمین که برای عبادت خدا ساخته شده است. خدای سبحان می فرماید:

« إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمِينَ‌ » (آل عمران/۹۶) یعنی: همانا اولین خانه ای که [جهت عبادت خدا] برای انسانها قرار داده شده، همان است که در«مکه» قرار دارد و مبارک است و هدایتی است برای عالمیان. و در آیه بعدی می فرماید:

« فِیهِ ءَایَاتٌ بَیِّنَتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَمَنْ دَخَلَهُ کَانَ ءَامِناً » یعنی: در آن نشانه های روشنی است و مقام ابراهیم [ در آنجا قرار دارد] و هرکس در آنجا وارد شود، در امان خواهد بود.

طبق بعضی از احادیث محل خانه خدا ـ نه ساختمان آن ـ از زمان حضرت آدم ـ علیه السلام ـ معین و محل عبادت بود و حتی گفته شده که قبل از خلقت آدم ـ علیه السلام ـ ملائکه در آن مکان یعنی محل خانه خدا خیمه ای نصب کرده بودند و اطراف آن به عبادت می پرداختند.

درباره جلالت و قداست و عظمت خانه خدا و عبادت باشکوه حج قبلاً مقالاتی در همین بخش کلام ایام منتشر شده از جمله چند مقاله با شماره ها و عناوین ذیل، و توصیه می کنیم آن مقالات مورد مطالعه و توجه مجدد قرار بگیرد.

کلام ایام ـ ۲۳۸، ماه ذوالحجه و شکوه و برکات آن و شماره ـ ۲۳۹(در دو بخش)

کلام ایام ـ ۲۹۲، خانه خدا و شکوه و عظمت زیارت آن و شماره ـ ۲۹۳( در دو بخش)

جلالت حادثه مبارک دحوالارض به عظمت و جلالت خانه خدا متصل ومرتبط می باشد، یعنی زمانی خاص برای نزول رحمت و برکات خدای سبحان و مکانی برای آن جریان عظیم از رحمت و برکات، و مناسب است از ساعات اول امشب عبادات معین و معرفی شده و ذکر الله کثیر را شروع کنیم و عظمت و جلالت این شب و روز آن را به دیگران هم متذکر شویم تا همگی مشمول برکات خاص این شب و روز عظیم قرار بگیریم.

از وجود مبارک امام علی بن موسی الرضا ـ علیهما السلام ـ نقل شده است که در چنین شبی حضرت ابراهیم و حضرت عیسی ـ علیهما السلام متولد شده اند و زمین از زیر کعبه پهن شده است.

روزه گرفتن در چنین روزی اجر و پاداش عظیمی دارد که در کتب دعا و کتاب مشهور مفاتیح الجنان ذکر شده است.

طبق بعضی از روایات در چنین روزی وجود مبارک امام عصر حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ ظهور خواهد کرد.

برای روز دحوالارض دوتا دعا ذکر شده ، یکی دعای کوتاهی است که بعد از نماز مخصوص این روز خوانده می شود یعنی: نمازی که صبح این روز لازم است خوانده شود و شرح آن در کتابهای دعا و کتاب مشهور مفاتیح الجنان ذکر شده است و ابتداءً در این نوشتار آن دعا را با شرح مختصری می آوریم و بعد از آن عباراتی از دعای دوم را با شرح و توضیحاتی ذکر می کنیم . دعای اول این است :

«یا مُقیلَ الْعَثَراتِ اَقِلْنی عَثْرَتی. یا مُجیبَ الدَّعَواتِ اَجِبْ دَعْوَتی. یا سامِعَ الاَّصْواتِ اِسْمَعْ صَوْتی وَارْحَمْنی وَتَجاوَزْ عَنْ سَیِّئاتی وَما عِنْدی، یا ذَالْجَلالِ وَاالاِکْرامِ» یعنی: ای بخشنده لغزش ها و خطاها ،از لغزش و خطای من صَرف نظر کن[و مرا ببخش]، ای پذیرنده دعاها، دعای مرا بپذیر[مستجاب کن] ای شنونده صدا[و ندا] ها صدای مرا بشنو[به آن توجه کن] و مرا مورد رحمت خود قرار بده. از گناهانم درگذر و از آنچه نزد من است ،ای صاحب جلال و اکرام.

در این دعای شریف ابتداءً با ذکر بعضی از صفات و افعال ذات قدوس الله، مدحی از او بعمل آمده و مدح پروردگار عالمیان و ثنا گفتن به او از لوازم استجابت دعاها است . در مقالات متعددی که قبلاً در همین بخش «کلام ایام» منتشر شد بالخصوص در سه مقاله اخیر با شماره های -۴۴۶ و ۴۴۷ و ۴۴۸ تحت عنوان:

«معارف دین توحیدی در سیره و کلام امام رضا (علیه السلام) وارد بحثی تفصیلی درباره دعا و شرایط استجابت آن شدیم . در این چند مقاله اخیر توضیح دادیم که وضعیت روحی دعا کننده در استجابت دعایش نقش اساسی دارد و زمانی که دعای بنده و توجه او به صفات و افعال پروردگارش تحولی در روح خود او بوجود آورد، دعای او مستجاب خواهد شد . همچنین گفته شد که لازم است در اثر دعای بنده ظرفیت روح او برای پذیرش رحمت پروردگار عالمیان افزایش یابد.

و باز گفته شد که با یاد خدای سبحان و توجه به صفات و افعال او ظرفیت روحی دعا کننده بیشتر می شود و دعا مستجاب می گردد.

در دعای مورد بحث یعنی دعائی که بعد از نماز مخصوص این روز عظیم خوانده می شود مثل غالب دعاهای نقل شده از ذوات مقدسه معصومین و معلمان آسمانی –علیهم السلام- و به یک معنی عموم دعاهای آنها.این نکته بسیار ضروری مورد توجه قرار گرفته و این دعای کوتاه هم با مدح و ثنای خدای سبحان شروع شده است .

در احادیث متعددی از معلمان آسمانی – علیهم السلام- به مدح و ثنای خدای سبحان قبل از دعا و درخواست سفارش شده است و در این نوشتار بعضی از آن احادیث را ذکر می کنیم و این بحث ،تکمیلی هم نسبت به مباحث آن سه مقاله فوق الذکر و بعضی از مقالات قبلی محسوب  می شود .

امام صادق – علیه السلام- می فرماید:

«إِيَّاكُمْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَسْأَلَ أَحَدُكُمْ رَبَّهُ شَيْئاً مِنْ حَوَائِجِ اَلدُّنْيَا حَتَّى يَبْدَأَ بِالثَّنَاءِ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اَلْمِدْحَةِ لَهُ وَ اَلصَّلاَةِ عَلَى اَلنَّبِيِّ [وَ آلِهِ ] ثُمَّ يَسْأَلُ اَللَّهَ حَوَائِجَهُ»(۳) یعنی : مبادا وقتی یکی از شما اراده کرد از پروردگارش چیزی درخواست کند از حوائج دنیا و آخرت ، مگر اینکه ابتداءً شروع کند به ثنا بر الله – عزّوجلّ- و مدح  او و صلوات بر پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم- سپس حوائج خود را از الله بخواهد.

و باز امام صادق –علیه السلام- فرمود:

«إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَدْعُوَ فَمَجِّدِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ احْمَدْهُ وَ سَبِّحْهُ وَ هَلِّلْهُ وَ أَثْنِ عَلَيْهِ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ وَ آلِهِ ثُمَّ سَلْ تُعْطَ»(۴) یعنی : هرگاه خواستی دعا کنی ،پس الله –عزوجل- راتمجید-کن و او را حمد و تهلیل کن و او را ثنا بگو و بر محمد و آل او صلوات بفرست، سپس [حاجت خود را] در خواست کن ، که بتو عطا خواهد شد.

همچنین آن حضرت فرمود:

«إِنَّ رَجُلًا دَخَلَ الْمـَسـْجـِدَ فـَصـَلَّی رَكـْعَتَيْنِ ثُمَّ سَأَلَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صل علی علیه و آله و سلم عَجَّلَ الْعَبْدُ رَبَّهُ وَ جَاءَ آخَرُ فَصَلَّی رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ أَثْنَی عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَلَّی عَلَی النَّبِيِّ وَ آلِهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صل علی علیه و آله و سلم سَلْ تُعْطَ»(۵) یعنی : مردی وارد مسجد شد و دورکعت نماز خواند سپس از الله عزوجل درخواست کرد، پس رسول خدا-صلی الله علیه و آله و سلم- فرمود: این بنده نسبت به پروردگارش عجله کرد.

مرد دیگری آمد و دورکعت نماز خواند سپس بر الله عزّوجلّ ثنا گفت و بر پیامبر [و آل] او صلوات فرستاد، پس رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم-فرمود: درخواست کن تا بتو عطا شود.

لازم به تذکر است که مدح و ثنای ذات قدوس الله و صلوات بر پیامبر او در مقام دعا و قبل از آن تحولی در روح بنده به وجود می آورد ! در نتیجه دعای او دعای حقیقی می شود و شرایط استجابت را پیدا می کند و در حقیقت این بنده است که به مدح و ثنای پروردگار عالمیان و فرستادن صلوات بر پیامبر او احتیاج دارد ! و خدای سبحان غنی و حمید است و احتیاجی به مدح و ثنای بندگانش ندارد! و ثنا گفتن به  خدای سبحان و صلوات فرستادن بر پیامبر او، زمینه مساعد برای «استجابت دعا » را در روح بنده به وجود می آورد .

کلام ایام ـ 516، حیات انسانی و حوادث تاریخی آن
بخوانید

بعد از این بحث مقدماتی در موضوع مدح و ثنای خدای سبحان و شرایط و زمینه های استجابت دعا و نقش حالات روحی بنده در وقت دعا و ازدیاد قدرت روحی او،برای استجابت دعا، به ذکر چند نکته در عبارات این دعای کوتاه آن هم بطور مختصر اکتفاء می کنیم :

یکم : از صفات ذات قدوس الله عزّوجلّ ابتداءً عفو  و گذشت او از لغزش ها ذکر شده و بطور ضمنی از این موضوع روشن می شود که بخشیده شدن گناهان و لغزش ها یکی از شرایط استجابت دعاها می باشد و با این حساب روشن می شود که یکی از موانع استجابت دعاها هم، صدور گناهانی از انسانها است و اینکه گناهان بنده و یا حداقل بعضی از گناهان مانع استجابت دعا می شود . بطوریکه در «دعای کمیل » به این موضوع تصریح شده و بنده در این دعا خطاب به پروردگارش عرض می کند :

«اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ»(۶) یعنی : پروردگارا مورد غفران قرار بده آن گناهان مرا که دعا را حبس می کند.

تقاضای عفو و بخشش از خداوند برای گناهان مقدمه ای است برای دعا و درخواست های انسان و بعلاوه خود آن  دعای عظیمی است ، چون اگر گناهان و لغرش های انسانها مورد غفران قرار نگیرد، در دنیا عامل ابتلاء به گرفتاریها و بلاها و مشقت ها خواهد شد و اگر انسان بدون غفران و بخشیده شدن گناهانش از دنیا برود ، گرفتار مجازاتها و مشقت ها و اقامت طولانی در زوز قیامت و در برزخ خواهد شد ، اگرچه سرانجام مورد غفران و بخشش گناهان قرار بگیرد.

حاصل بحث اینکه گناهان صادر شده از انسان آثار نامطلوبی و خسران ها و زیانها ئی در زندگی دنیوی دارد و خسران ها و زیانهای بیشتری در زندگی اخروی و از جمله زیانهای آن ، حبس دعاها و عدم استجابت آنها می باشد. لذا وقتی انسان متوجه شد که دعاهای او مورد اجابت قرار نمی گیرد، لازم است جویای علت آن شود و اگر برای او روشن شد که عدم استجابت از ناحیه گناهان او است ،حتی اگر چنین احتمالی برای او پیدا شد ، لازم است تمام سعی خود را برای غفران گناهان از طرف پروردگارش ، به کار ببرد. غفران گناهان از طریق توبه بنده بسوی پروردگار عالمیان و استغفار او و دعای او انجام می یابد و همچنین انجام اعمال صالح و حسنات بیشتر!

دوم: قبل از درخواست حوائج مورد نظر اشاره ای شده به پذیرش دعاها از طرف خدای سبحان! با ذکر عبارت : «يَا مُجِيبَ الدَّعَوَاتِ» . در این دعای شریف هم مثل خیلی از دعاها، به بنده ها تذکر داده شده که او ـ یعنی پروردگارش ـ پذیرنده دعاها است. تا یقین لازم در دل بنده برای استجابت دعاها به وجود بیاید .

سوم: در بعضی از مقالات قبلی درباره موضوع استجابت دعا گفته شد که خدای سبحان به وضعیت بنده ها و نیازهای آنها و آنچه در دلهای آنها است علم دارد و حتی چیزهائی که بنده ها خود به آنها علم ندارند و یا علم آنها اندک و ناقص است مثل گناهان گذشته که فراموش شده و آثار کامل گناهان که در حال حاضر و تا بنده در دنیا قرار دارد. به آنها احاطه علمی ندارد.

اما خدای سبحان دوست دارد بنده اش حاجت خود را به زبان آورد و یا در دل خود آن را ذکر کند و یا به نحوی آن را اظهار نماید.امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:

«إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَعْلَمُ مَا يُرِيدُ اَلْعَبْدُ إِذَا دَعَاهُ وَ لَكِنَّهُ يُحِبُّ أَنْ تُبَثَّ إِلَيْهِ اَلْحَوَائِجُ »(۷) یعنی الله ، تبارک و تعالی می داند که بنده اش چه می خواهد وقتی دعا می کند، و لکن دوست دارد که حاجت ها به او اظهار و آشکار شود.

البته مراد این نیست که حاحت انسان طوری آشکار شود که دیگران از آن مطلع شوند، و برعکس توصیه شده است که انسان بیشتر بصورت پنهان دعا کند ،بلکه مراد این است که انسان به علم خدای سبحان نسبت به حاجات خود اکتفاء نکند و حاجتش را ذکر کند اگرچه در دلش، و آن را نام ببرد . و این کار بهتر است یا حداقل گاهی بهتر است در خفا و پنهانی انجام بگیرد بطوریکه وجود مبارک امام رضا – علیه السلام- فرمود :

«دَعْوَةُ اَلْعَبْدِ سِرّاً دَعْوَةً وَاحِدَةً تَعْدِلُ سَبْعِينَ دَعْوَةً عَلاَنِيَةً»(۸) یعنی : دعای بنده در پنهانی ،یک دعای واحد او معادل هفتاد دعای آشکار او می شود .

چهارم: در دعای شریف بعد از ذکر موضوع استجابت دعا ها به موضوع دیگری اشاره شده که مربوط است به موضوع قبلی و یا بیان دیگری از آن است و یا ذکر و یادآوری بخش خاصی از آن موضوع کلی است ! و آن عبارت است از« سامِعَ الْأَصْوات» و بطور کلی «سمیعیت» خدای سبحان است . در این عبارت بنده متذکر سمیعیت پروردگارش می شود و از او درخواست می کند که صدایش را بشنود.

شنیدن بطور متعارف دو معنی دارد! یکی: شنیدن صوتی که در نزد انسان یا جاندار دیگری و یا در فاصله ای از او به وجود آمده چه انسان بخواهد آن صورت را بشنود و چه نخواهد. مثل سقوط یک شئ از جائی و یا صدای یک انفجار یا صدای بلند کسانی که بایکدیگر حرف می زنند و امثال آنها.این نوع شنیدن در انسان و سایر جانداران از طریق عضوی بنام «گوش» انجام می گیرد.

دیگری : توجه کردن ، توجه قلبی مثل اقدام به کمک نسبت به شخصی از انسان کمک می خواهد و اثر پذیری از سخنان کسی که یک انسان را موعظه می کند و ترتیب اثر دادن به رفتار کسی که انسان را نسبت به خطری هشدار می دهد .

طبعاً در این دعا مراد از شنیدن ، توجه خدای سبحان به بنده بالطف و رحمت است! و مراد این است که او به دعای بنده توجه می کند و خواسته او را قبول می کند . اما از به کار بردن عبارت «یا سامع الاصوات  اسمع صوتی » بطور ضمنی بر می آید که به زبان آوردن حاجت و خواسته، تاثیری در اجابت آن و وضعیت زندگی انسان دارد!می شود گفت :خدای سبحان به گروهی از ملائکه برای برآوردن حوائج بندگانش مأموریتی و اختیاراتی داده است و صوت انسان در دعا و عباداتی مثل نماز و قرائت قرآن مجید در فضائی در عالم استقرار می یابد و توسط گروهی از ملائکه مورد حفاظت قرار می گیرد و این اصوات به عنوان دارائی های انسانها محسوب می شود .

لازم به تذکر است که خدای سبحان نسبت به اعمال بندگانش علم دارد و حتی نیت های قلبی آنها را میداند و به آنها توجه مستمری دارد و بعضی از اعمال بندگانش را از ناحیه «ستاریت» خودش حتی از ملائکه محافظ انسانها و کاتبان اعمال هم ،پنهان می کند. بطوریکه در دعای شریف کمیل آمده است :

«اِلهی وَ سَیدی فَاَسْئَلُك بِالْقُدْرَةِ الَّتی قَدَّرْتَها وَ بِالْقَضِیةِ الَّتی حَتَمْتَها وَ حَكمْتَها وَ غَلَبْتَ مَنْ عَلَیهِ اَجْرَیتَها اَنْ تَهَبَ لی فی هذِهِ اللَّیلَةِ وَ فی هذِهِ السّاعَةِ كلَّ جُرْمٍ اَجْرَمْتُهُ وَ كلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ وَ كلَّ قَبِیحٍ اَسْرَرْتُهُ وَ كلَّ جَهْلٍ عَمِلْتُهُ كتَمْتُهُ اَوْ اَعْلَنْتُهُ اَخْفَیتُهُ اَوْ اَظْهَرْتُهُ وَ كلَّ سَیئَةٍ اَمَرْتَ بِاِثْباتِهَا الْكرامَ الْكاتِبینَ اَلَّذینَ وَكلْتَهُمْ بِحِفْظِ ما یكونُ مِنّی وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَی مَعَ جَوارِحی وَ كنْتَ اَنْتَ الرَّقیبَ عَلَی مِنْ وَراَّئِهِمْ وَالشّاهِدَ لِما خَفِی عَنْهُمْ وَ بِرَحْمَتِك اَخْفَیتَهُ وَ بِفَضْلِك سَتَرْتَهُ» یعنی : ای معبود من و سید من ، از تو درخواست می کنم به قدرتی که مقدر کرده ای و به قضائی که آن را حتمی و محکم [وقطعی] کرده ای و بر کسی که بر او جاری ساخته ای مسلط ساختی ، که بر من ببخشی در این شب و در این ساعت هر جرمی که انجام دادم و هر گناهی که مرتکب شدم و هر عمل زشتی که آن را پنهان ساختم و هر جهلی که انجام دادم چه آن را پنهان کردم چه آشکار ، آن را مخفیانه انجام دادم یا آشکارا و تمام سیئات[و گناهانی را] که فرمان اثبات آن ها را به ملائکه کاتبان اعمال دادی ، آنان را که وکیل قرار دادی برای حفظ اعمال من و آنها را گواهانی بر من قرار دادی همراه اعضای وجود من و خودت در ورای آنها نگهبان من بودی و شاهد و گواه آنچه از آنها پنهان کردی و از ناحیه رحمت خودت آنها را مخفی کردی و از ناحیه فضل خودت آنها را پوشاندی.

اما خدای حکیم، نظامی را در عالم برقرار کرده است و زندگی انسانها را در حیطه آن نظام ناشی از علم و حکمت خود مقرر فرموده است و اراده و مشیت خود را در شرایط عادی و همچنین در شرایط فوق عادی ، توسط گروه هائی از ملائکه به جریان می اندازد.و در آن نظام عمومی و کلی گروهی از ملائکه هم حافظ اعمال انسانها و ناظر بر آنها هستند و صوتی هم که بصورت دعا از انسانها صادر شده است جایگاهی در آن نظام کلی دارد و توسط ملائکه دریافت و نگهداری می شود و منشأ تحولاتی در زندگی آنها می گردد. اگرچه خدای سبحان به همه اعمال و خواسته ها و نیاز ها و نیت های قلبی انسانها بطور دائم توجه دارد.

امام صادق –علیه السلام- فرمود:

«أَبَى اَللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ اَلْأَشْيَاءَ إِلاَّ بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِكُلِّ شَيْءٍ سَبَباً» یعنی : الله خودداری کرده است از اینکه اشیاء را به جریان بیاندازد جز از طریق اسبابی ،پس قرار داده است برای هر چیزی سببی.

کلام نورانی امام –علیه السلام- حاکی از برقراری یک نظام قانونمند عمومی در عالم است و اینکه خدای سبحان مشیت و اراده خود را در تمام عالم از طریق اسبابی برقرار کرده است و لازم است انسانها از طریق نظام حاکم بر عالم لوازم زندگی و خواسته های خود را بدست آورند.

نظامی که انسانها از ناحیه آن به خواسته های خود می رسند و لوازم زندگی خود را بدست می آورند فعل خدای سبحان است و از مشیت و اراده و مجموعاً از صفات و افعال او در عالم برقرار شده است ! پس نباید در دعاها و رفتارهای انسانها آن نظام مورد بی اعتنائی قرار بگیرد. بی اعتنائی به نظام حاکم بر عالم از طرف خدای علیم حکیم ، بی اعتنائی به صفات و افعال الله است . و این نوع بی اعتنائی سبب محرومیت انسان از رحمت بی انتهای پروردگارش خواهد شد .

علاوه بر جریان عادی امور زندگی انسان از مجاری اسباب و علل ، انتقال رحمت خاصه پروردگار عالمیان به بنده ها و استجابت دعاهای فوق عادی آنها هم باز از طریق اسباب و علل معینی تحقق می یابد ، اگرچه آن اسباب و علل برای بعضی از انسانها و یا عموم آنها ناشناخته باشد.

بعنوان مثال : نجات حضرت یونس – از شکم ماهی که او را بلعیده بود-  طبعاً پدیده ای بود فوق عادی و خاص، اما باز هم از طریق سبب معینی تحقق یافت و آن سبب عبارت بود از تسبیح او در شکم ماهی و همچنین تسبیحی که قبلاً انجام می داد! بطوریکه خدای سبحان فرمود:

«فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ –  لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يوْمِ يبْعَثُونَ»(الصافات/۱۴۳-۱۴۴) یعنی : پس اگر او از تسبیح کنندگان نبود- قطعاً در شکم ماهی می ماند تا روزی که محشور می شوند.

در مقالات چند شماره قبل بحثی در این موضوع بعمل آمد(۹) و در اینجا بمناسبت موضوع مورد بحث و بمنظور اثبات ادعای بعمل آمده ، مجدداً متذکر آن مطلب شدیم .

پس اگر حضرت یونس از جمله مسبحین نبود ، از آن ظلمات داخل شکم ماهی نجات پیدا نمی کرد ، اگرچه یکی از پیامبران خدا بود و مورد محبت خاص او .

حاصل و خلاصه بحث اینکه : انسان برای دریافت رحمت بیشتر از پروردگار عالمیان، لازم است دعا کند و دعای او هم از طریق مجاری رحمت پروردگارش و از طریق توسل به اسباب نزول رحمت او مستجاب خواهد شد و لازم است انسانها مجاری رحمت پروردگارشان را بشناسند و از طریق آنها سراغ رحمت و برکات او و استجابت دعاهای خود بروند.

الیاس کلانتری

۱۴۰۰/۰۴/۱۴

پاورقی ها:

۱ـ نهج البلاغه، خطبه ـ ۷۲

۲ـ اعمال مخصوص شب و روز «دحوالارض» و فضائل و عظمت آن در کتاب «مفاتیح الجنان» و اعمال ماه ذی القعده ذکر شده است که سهل الوصول است.

۳ – کافی (اصول)،شیخ کلینی،کتاب الدعا، باب «الثناء قبل الدعا»، ح۱ (علمیه السلامیه ج۴ ص۲۳۶)

۴ – همان ، ح -۵(ج۴ ص۲۳۸)

۵ – همان ،ح-۶

۶ – دعای کمیل

۷ – کافی (اصول) ، شیخ کلینی ،کتاب الدعاء باب «تسمیة الحاجة الدعا»(انتشارات علمیه السلامیه ،ج۴ ص ۲۲۵)

۸ – همان ، باب «اخفاء الدعا»(ج۴ ص۲۲۵)

۹ – کلام ایام ـ ۴۴۶، معارف دین توحیدی در سیره و کلام امام رضا (علیه السلام ) و دو مقاله بعدی

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن