کلام ایام-۴۴۷،معارف دین توحیدی در سیره و کلام امام رضا (علیه السلام)

بخش دوم*

کلیات*

  • تسبیح همیشگی حضرت یونس و تسبیح او در شکم ماهی عامل استجابت دعای او و نجاتش از شکم ماهی شد.

  •  دعای حضرت زکریا و استجابت آن.

  •  مشاهده کرامت خدای سبحان به حضرت مریم، ظرفیتی در روح حضرت زکریا برای استجابت دعای او به وجود آورد.

  •  استجابت دعای حضرت زکریا متناسب با معیارهای عادی نبود.

  •  کرامت عظیم پروردگار عالمیان برای مریم(علیها السلام).

  •  آموزش انسانها درباره دعا و شرایط استجابت آن مورد عنایت خاص پروردگار عالمیان قرار دارد.

  •  حضرت زکریا قبل از مشاهده کرامت خدای سبحان نسبت به حضرت مریم هم ، علم یقین داشت به اینکه خدا به هر کاری قادر است.

  •  آیا تحول بوجود آمده در روح حضرت زکریا جهت علمی و عقیدتی داشت؟

  •  دعای بنده و درخواست او از پروردگارش و استجابت آن دعا سبب رضایت و سرور خدای سبحان می شود.

  •  برای حضرت زکریا در موضوع قدرت بی انتهای پروردگار عالمیان هیچ ابهامی وجود نداشت.

  •  تحولی که در روح حضرت زکریا وقت مشاهده کرامت خدای سبحان بر حضرت مریم بوجود آمد، عمدتاً جهت روحی و ایمانی داشت.

  •  تذکر مجدد کلام امیرالمؤمنین علی به امام حسن مجتبی- علیهما السلام- درباره قدرت روحی بنده در مقام دعا.

در بخش قبلی  تحلیلی از یک دعای مستجاب ذکر شده در قرآن مجید به عمل آمد و خلاصه بحث و حاصلش این شد که:

حضرت یونس وقتی در دریا از کشتی به آب انداخته شد، یک نهنگ او را بلعید و او در آن ظلمات داخل شکم ماهی به تسبیح پروردگارش روی آورد و استغفار کرد و در نتیجه و در اثر تسبیح  او، خدای سبحان اراده فرمود او را نجات دهد و طبق اراده او آن ماهی(نهنگ) یونس را به بیابان خشک بدون گیاه و درخت در ساحل پرتاب کرد در حالی که او مریض بود. و خدای سبحان درختی و گیاهی را با برگهای بزرگ برای او رویاند و او در سایه آن درخت استراحت کرد تا بهبودی یافت.

از آیات مشتمل بر آن حادثه در قرآن بر می آید که توجه خالصانه یونس ـ علیه السلام ـ  به خدا و یقین به استجابت دعا و استغفار او و اینکه قبلاً هم اهل تسبیح و از مسبحین بود، عامل استجابت دعای او و نجاتش شده یعنی موقعیت او در عبودیت و تسبیح خدا در استجابت دعایش تأثیری به وجود آورده است.

در ادامه این بحث عرض می کنیم ـ  همچنان که قبلاً گفته شد، موقعیت حضرت یونس در عبودیت برای پروردگار عالمیان و رفتارهای قبلی او و همچنین رفتارش در داخل شکم آن نهنگ و استغفارش و مجموعاً تسبیح او ،سبب استجابت دعا و نجاتش شد! و در این نوشتار بعد از تحلیل یک دعای مستجاب دیگر ذکر شده در قرآن کریم به تحلیل موضوع قدرت روحی دعا کننده و نقش آن در استجابت دعا خواهیم پرداخت.

دعای مشهور دیگری را که در قرآن مجید ذکر شده مورد بررسی و تحلیل قرار می دهیم. خدای سبحان می فرماید:

«فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيهَا زَكَرِيا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ يا مَرْيمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يرْزُقُ مَنْ يشَاءُ بِغَيرِ حِسَابٍ – هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيةً طَيبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ – فَنَادَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يبَشِّرُكَ بِيحْيى مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَسَيدًا وَحَصُورًا وَنَبِيا مِنَ الصَّالِحِينَ – قَالَ رَبِّ أَنَّى يكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِي الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ قَالَ كَذَلِكَ اللَّهُ يفْعَلُ مَا يشَاءُ » (آل عمران/۳۷-۴۰) یعنی: پس پروردگارش او[ مریم] را با حُسن قبول پذیرفت و او را بصورت نیکوئی پرورش داد و سرپرستی او را بعهده زکریا قرار داد و هر بار که ذکریا به محراب عبادت او وارد می شد ، نزد او [مریم] رزقی می یافت، تا اینکه گفت ای مریم این [رزق] از کجا برای تو رسیده ، او گفت : آن از نزد الله است : همانا الله هر کسی را بخواهد رزق می دهد، از جائی که او گمان نمی کرد. آنجا بود که زکریا پروردگارش را خواند [و] گفت: پروردگارا به من عطا کن فرزندی طیب از نزد خودت همانا تو شنونده دعائی پس ملائکه او را ندا دادند ، در حالیکه او در محراب عبادتش ایستاده بود و نماز می خواند [به او گفتند] پروردگارت تو را بشارت می دهد به یحیی که تصدیق کننده [و مبلغ شریعت] کلمه ای از طرف الله [یعنی عیسی علیه السلام] است و شخص شریف و پرهیزگار و پیامبری از صالحان است.[زکریا علیه السلام] گفت: پروردگارا چگونه مرا فرزندی خواهد بود ،در حالیکه، پیری من بالا رفته و همسر من هم نازاست؟ فرمود: همچنین است کار الله و او انجام می دهد هر چه را بخواهد .

آیات فوف متضمن داستانی از حضرت مریم –علیها السلام- و مادر او و حضرت زکریا – علیه السلام- است. و در آیات قبلی جریان نذر مادر مریم و دعائی که درباره فرزندش قبل از تولد او بعمل آورد.و اینکه خدای سبحان مریم-علیها السلام- را به او عطا کرد و سرانجام سرپرستی مریم – علیها السلام- به حضرت زکریا واگذار شد. چون او محرره(آزاده شده و خالص) برای عبادت و خدمت دینی نذر شده بود.

حضرت زکریا – علیه السلام- برای مریم –علیها السلام- محلی برای عبادت ساخته بود و او در آنجا تمام وقت به عبادت پروردگارش مشغول بود و غیر از خود زکریا – علیه السلام- کسی حق ورود به محل عبادت حضرت مریم را نداشت.

زکریا –علیه السلام- چند بار در نزد مریم غذائی و میوه ای غیر عادی و غیر متعارف مشاهده کرد ، مثلاً میوه فصل تابستان در زمستان و برعکس و بطور کلی رزقی فوق عادی،روزی به او گفت : ای مریم این رزق از کجاست و چگونه نزد تو رسیده؟ حضرت مریم گفت: این رزق از نزد الله است ، و او هر کسی را خواست از جائی که به گمانش نمی رسد، رزق می دهد. یعنی رزق پروردگار عالمیان به مخلوقاتش منحصر به طرق شناخته شده و عادی نیست، بلکه او از طرق ناشناخته ای نیز به بندگانش رزق می دهد.

وقتی حضرت زکریا- علیه السلام-  کرامت خدای کریم را درباره مریم مشاهده می‌کند و پاسخ مریم را درباره سؤال خودش می شنود به طمع رحمت خاصه و فوق عادی پروردگارش می‌افتد و از او درخواست می‌کند که فرزند طیّبی به او عطا کند درحالیکه هم خود او به سنین بالای پیری رسیده بود و بطور عادی دارای فرزند نمی‌شد و هم همسرش عقیم یعنی نازا بود.

خدای سبحان دعای زکریا- علیه السلام-  را قبول می کند و ملائکه نزد او می آیند در حالیکه او در محراب عبادتش مشغول نماز بود به او بشارت می‌دهند که خدای سبحان به زودی فرزندی به او عطا خواهد کرد که دارای فضائلی است و او به خواسته خود خواهد رسید.

زکریا- علیه السلام- از بشارتی که دریافت کرده مسرور و متعجب می شود و خطاب پروردگارش عرض می کند: پروردگارا چگونه من دارای فرزند خواهم شد در حالی که به سن بالای پیری رسیده ام و همسرم هم عقیم است!

خدای سبحان می فرماید: چنین است کار الله! او هرچه را خواست انجام می دهد.

این  آیات کریمه هم مثل آیات قبلی مربوط به جریان حضرت یونس مشتمل بر نکات دقیق علمی و عقیدتی متعددی درباره دعا و شرایط و چگونگی استجابت آن است و به بعضی از آنها در حد روشنتر شدن موضوع مورد بحث اشاره ای می‌کنیم و شماره نکات مورد نظر را در ادامه مباحث قبلی می‌آوریم.

 هفتم: در این آیات یک مورد از دعاهای مستجاب مشهور، ذکر شده که از طرف یک پیامبر بعمل آمده و بلافاصله مورد استجاب قرار گرفته است و آن دعای حضرت زکریا- علیه السلام- بود که پذیرفته شد و درخواست او از پروردگارش به او عطا شد. در آیات مورد بحث علاوه بر اصل دعا و پذیرفته شدن آن، بطور ضمنی اشاره‌ای هم به بعضی از شرایط استجابت آن شده است.

از ذکر این موضوع به صورت موجود در آیات فوق الذکر و در آیات مربوط به داستان حضرت یونس،  بر می آید که آموزش انسانها درباره دعا و شرایط استجابت آن مورد عنایت خاص پروردگار عالمیان قرار دارد و کرامت و حکمت و علم و رحمت او مقتضی تذکرات پی‌درپی و دعوت انسانها برای دعا و ارتباط با او از این طریق است. با اَشکال و صورتهای مختلف مثل دستور مستقیم و ذکر آثار و فواید آن و زیانها و محرومیت های ناشی از ترک آن و ذکر داستانهائی در این زمینه و نمونه هائی از دعاهای بسیار مهم پذیرفته شده از طرف خدای سبحان.

کلام ایام - 77، امام صادق و نهضت علمی جهانی پیامبران علیهم السلام
بخوانید

 هشتم: حضرت زکریا یکی از  پیامبران خدا بود و طبعاً او علم یقینی داشت به اینکه پروردگار عالمیان دعای بندگانش را قبول می کند و حاجات آنها را بر می آورد! و همچنین او خُلف  وعده نمی کند. از جهت دیگر«دعا»  از عبادات اصلی در تمام شریعت های آسمانی محسوب می‌شود و عمل و  رفتاری است که انسانها دائماً و در هر روز و شب و در تمام عمر خود به آن احتیاج دارند.

اما گاهی در زندگی بعضی از انسانها بالخصوص پیامبران خدا- علیهم السلام-  شرایط خاصی به وجود آمده و دعاهای عظیم خاصی از آنها مستجاب شده که ذکر آنها حاوی آموزشهائی برای انسانها خواهد بود.

 نهم: در آیه کریمه فوق می فرماید:

«هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيا رَبَّهُ» یعنی: آنجا بود که زکریا پروردگارش را خواند.

مراد این است که وقتی زکریا- علیه السلام- کرامت پروردگارش را دید که برای مریم از طریق غیر عادی و فوق متعارف و از طریقی که گمان نمی رود، رزق می فرستد، او در آنجا و وقت مشاهده کرامت پروردگار عالمیان به طمع رحمت خاص فوق عادی از پروردگارش می‌افتد و از او حاجتی را می‌خواهد که فوق عادی است و بر حسب ظاهر استجابت آن ظاهراً خلاف انتظار است. چون هم خودش به سن بسیار بالای پیری رسیده بود و همسرش عقیم بود.

مطلبی که گفته شد به کلمه «هنالک» یعنی: آنجا و ذکر آن در آیه کریمه ارتباط دارد. یعنی اگر موضوع یک امر عادی بود ذکر این کلمه لزومی نداشت و می شد بفرماید که یک روز زکریا دعا کرد و از پروردگارش حاجتی را طلبید و پروردگارش هم دعا و درخواست او را پذیرفت و حاجتش را برآورد.

پس ذکر کلمه«هنالک» برای آنست که معلوم شود زکریا وقت مشاهده کرامت خاص خدای سبحان به حضرت مریم و سؤال از او و شنیدن پاسخ او و در آن حالت شگفت زدگی و توجه عمیق خاص به کرامت پروردگار عالمیان، به دعا و درخواست از خدا روی آورد.

دهم: استجابت دعای زکریا- علیه السلام- هم ارتباطی داشت به موقعیت و وضعیت روحی حاصل شده در او، لذا ملائکه نزد او آمدند و او را به استجابت دعایش بشارت دادند و اعلام کردند که پروردگار عالمیان به او فرزندی عطا خواهد کرد که دارای فضائل عظیمی خواهد بود.

یازدهم: از اینکه خدای سبحان گروهی از ملائکه را  نزد حضرت زکریا فرستاد و آنها درباره استجابت دعایش به او بشارت دادند! و از نحوه ذکر این موضوع در قرآن آن هم حادثه ای که صدها سال قبل از نزول قرآن وقوع یافته مطالب علمی مهمی حاصل می شود. از جمله اینکه خدای سبحان از دعای بنده و استجابت آن دعا از طرف خودش مسرور می شود! گو اینکه دعا و استجابت آن بیشتر از بنده، سبب رضایت خدا می شود.

 دوازدهم: حضرت زکریا قطعاً قبل از این جریان هم می دانست که خدا بر هر کاری قادر است و هرچه را اراده می فرماید بلافاصله و یا طبقه حکمت او در داخل زمان معینی تحقق می یابد! و همچنین  می دانسته است که خدای سبحان دعاهای بندگانش را می‌پذیرد و مستجاب می کند، لذا از نظر علمی برای او در آن جریان یعنی دعا از طرف او و استجابت از طرف خدا، هیچ ابهامی وجود نداشت، اما چرا او در آنجا و زمان مشاهده کرامت خاص پروردگار عالمیان و پاسخ حضرت مریم به دعای او به طمع رحمت خاصه پروردگارش افتاد و دعا کرد؟

در پاسخ می توانیم بگوئیم تغییری که در حال حضرت زکریا در آن حادثه پیدا شد،  عمدتاً جهت روحی و ایمانی داشت و به یقین او و اطمینان قلبی او مربوط می‌شد نه جهت علمی و عقیدتی او. یعنی علمی و عقیده ای که او نسبت به پروردگارش و کرامت و رحمت او داشت فعال شد و به صورت اطمینان قلبی در آمد.

از مباحث فوق به این نتیجه می رسیم که در موضوع استجابت دعا، بالخصوص دعاهای عظیم و فوق عادی، قدرت و وضعیت روحی بنده و عقیده و دخالت اساسی و ریشه‌ای دارد و حاصل و فشرده این بحث همان است که امیرالمؤمنین علی به فرزندش امام حسن مجتبی- علیهما السلام- فرمود و آن اینکه:

« فَلَا [يُقْنِطَنَّكَ‏] يُقَنِّطَنَّكَ إِبْطَاءُ إِجَابَتِهِ، فَإِنَّ الْعَطِيَّةَ عَلَى قَدْرِ النِّيَّةِ »(۱) یعنی: تأخیر در استجابت پروردگارت تو را  مأیوس نکند، زیرا عطیه او به اندازه نیت[ دعا کننده] است.

ما این عبارت را در بخش قبلی(یعنی مقاله شماره-۴۴۶) ذکر کردیم و آنچه در آن مقاله و این بخش اخیر یعنی همین بخش نوشته شد، در حقیقت برای توضیح بیشتر همان مطلب بود. اما اگرچه در این زمینه مباحث دیگری مورد نیاز است،  باز به این مقدار بحث اکتفاء می‌کنیم تا مجالی برای توضیح و تکمیل بحث اصلی مورد  نظر در این مقالات بماند.

برمی گردیم به موضوع اصلی مورد بحث در این مقالات و آن عبارت است از شرح و توضیح کلامی از وجود مبارک امام علی بن موسی الرضا- علیهما السلام- در بیان  اوصاف صاحبان مقام عصمت و امامت می باشد و اینکه آن حضرت در توصیف مقام«امام» فرمود:

« و يَكُونُ دُعَاؤُهُ مُسْتَجَاباً حَتَّى لَوْ أَنَّهُ دَعَا عَلَى صَخْرَةٍ لاَنْشَقَّتْ نِصْفَيْنِ»(۲) یعنی: دعای او [امام] مستجاب می شود. بطوریکه اگر دعا کند بر صخره ای، آن صخره شکافته می شود.

در این کلام شریف نکات مهمی قابل بررسی و بحث و توضیح است و به ذکر و توضیح بعضی از آنها اکتفاء می‌کنیم:

همچنانکه گفته شد، استجابت دعا ارتباطی به قدرت و علم و حکمت ذات قدوس الله دارد و ارتباطی هم به موقعیت و وضعیت بنده دعا کننده، همچنانکه در جریان دعای حضرت یونس و نجات او از شکم نهنگ، متذکر شدیم.

یعنی موقعیت حضرت یونس و اینکه او زمانی طولانی از عمرش و یا در تمام طول عمرش از تسبیح کنندگان بود و در اثر تسبیح مستمر و دائمی او قدرتی در روحش به وجود آمده بود، لذا وقتی در شکم ماهی هم به تسبیح پروردگار پرداخت، دعای او مستجاب شد.

نجات از شکم آن نهنگ که حضرت یونس را بلعیده بود و زنده ماندن او در آن مدت در شکم ماهی یک حادثه عادی از نوع متعارف و متداول نیست، بلکه زمینه استجابت آن دعای عظیم و نزول رحمت خاصه پروردگار عالمیان برای او مستلزم قدرت روحی عظیم حاصل شده از عبادات و اعمال حسنه زیاد و اخلاصی بود که در حضرت یونس به وجود آمده بود.

همچنین استجابت دعای حضرت زکریا در حالیکه او به مراحل بالای پیری رسیده بود و همسرش هم عقیم(نازا) بود، احتیاج به ظرفیت خاص و قدرت روحی عظیمی داشت که در طول دوره عمر و نبوت حضرت زکریا به وجود آمده بود.

البته لازم به تذکر است که استجابت دعاها چه دعاهای عظیم و چه عادی و کوچک برای پروردگار عالمیان فرقی ندارد و یکسان است.  اما در موضوع استجابت ‌دعا ظرفیت روحی بنده هم دخالتی دارد و با نبود آن ظرفیت در دعا کننده رفتار بنده دعای حقیقی نخواهد بود و او به خواسته خودش بطور کامل نخواهد رسید.

قابل تذکر است اگرچه استجابت خداوند شامل دعای حقیقی بنده می شود، اما مجموعاً «دعا» اگرچه شرایط کامل استجابت را هم نداشته باشد، باز همان رفتار بنده دارای فوایدی برای او خواهد بود و در این زمینه در ادامه مباحث توضیحاتی خواهد آمد(ان شاءالله تعالی)

الیاس کلانتری

۱۴۰۰/۰۴/۰۶

پاورقی :

۱ – نهج البلاغه ، نامه ۳۱

۲ – عیون اخبار الرضا علیه السلام، شیخ صدوق، مؤسسه انتشاراتی پیام علمدار، ج۱، ص ۱۸۷

 

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن