کلام ایام ـ ۴۷۹، معارف دین توحیدی در سیره و کلام حضرت زینب کبری ( سلام الله علیها)
بخش سوم
کلیات
- گروهی از ملائکه با قدرتهای عظیم از طرف خدای سبحان برای برقراری نظام زندگی انسانها مأموریت دارند.
- بعضی از ملائکه علاوه بر فضای زندگی دنیوی، در زمان انتقال اهل توحید به عالم بعدی کنار او خواهند بود.
- ملائکه در لحظات رحلت موحدان برای آنها آشکار می شوند و به آنها بشارت ورود به بهشت را می دهند.
- ملائکه علاوه بر فعالیت های عادی و مستمر در کمک به انسانها، گاهی مأموریت خاص فوق عادی هم برای انتقال رحمت و برکات خدای سبحان به آنها پیدا می کنند.
- نزول ملائکه برای یاری مؤمنان در جنگ با کفار در شرایط معین.
- نزول ملائکه برای نصرت مؤمنان در جنگ بدر.
- سنت امداد و نصرت آسمانی برای مؤمنان در جنگ با کفار.
- شرایط لازم برای نزول نصرت خدا برای مؤمنان توسط ملائکه.
- مراد از زیارت « ملائکه رحمت» از قبور محبّان آل محمد ( صلی الله علیه و آله و سلم ) چيست؟
- ملائکه رحمت به زیارت کدام قبر محبان آل محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می روند.
- زندگی انسان و رفتارهای او بطور مستمر در فضای توجهات ملائکه قرار دارد.
- جریان آمدن ملائکه برای نزول عذاب بر قوم لوط و ملاقات آنها با حضرت ابراهیم (علیهما السلام )
- ملائکه اظهار كردند كه تمامي خانه ها و افراد قوم لوط زيرنظر آنها قرار دارند.
- تمامي پيامبران، اولياء خاص خداي سبحان هستند و طبعاً كسانيكه خدا را دوست دارند، پيامبران او را هم دوست خواهند داشت.
- در چه صورتي خداي سبحان انساني را دوست خواهد داشت؟
- افراد كافر چون در مسير هدايت خدا قرار نمي گيرند، طبعاً در جاده حقيقي حيات نخواهند بود.
- كفر ابتدائي و كفر عنادي و منشأ آن دو نوع كفر.
- مخالفت گروهي از انسانها با پيامبران به بهانه ايمان آوردن به يكي از آنها و پيروي از او.
- اگر كسي يكي از رسولان خدا را تكذيب كند، همه آنها را تكذيب كرده است.
- نبوت پيامبران خدا ـ عليهم السلام ـ اختصاص به قومي و ملتي ندارد و همه آنها واسطه انتقال رحمت و بركات خداي سبحان به همه انسانها هستند.
- امكان دارد رسالت ـ نه نبوت ـ بعضي از پيامبران محدود به منطقه اي از زمين باشد.
- آل محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ صاحبان مقام عصمت و امامت، ادامه دهنده راه پيامبران خدا هستند و رهبري آسماني توسط آنها برقرار مي شود و آن جريان مبارك هرگز تعطيلي نخواهد داشت.
- زندگي در فضاي محبت آل محمد ( صلي الله عليه و آله و سلم )
«اَلا و مَن ماتَ عَلی حُبِّ آلِ محمدٍ جَعَلَ اللهُ قَبرَهُ مَزارَ مَلائکَةَ الرَّحمَةِ» یعنی: و آگاه باشید کسی که با محبت آل محمد [ صلی الله علیه و آله وسلم] از دنیا برود، خدای سبحان قبر او را محل زیارت ملائکه رحمت قرار می دهد.
درباره ملائکه و ارتباط آنها با زندگی انسانها در بعضی از مقالات قبلی مباحثی بعمل آمد و متعهد شدیم که در این موضوع و مسائل مربوط به آن درفرصت مناسب وارد یک بحث تفصیلی بشویم. اجمالاً عرض می کنیم که طبق دلالت ها و اشارات مکرر در آیاتی از قرآن مجید، موجوداتی بنام «مَلَک» با اختیارات و قدرتهای عظیم از طرف خدای سبحان مأموریتی دارند برای ایجاد امکانات و لوازم حیات انسانها و برقراری نظام زندگی آنها.
ملائکه در شرایط عادی قابل رؤیت برای انسانها نیستند! مگر برای پیامبران و امامان ـ عليهم السلام ـ . البته در شرایط خاصی آنها برای بعضی از انسانها «تمثّل» پیدا می کنند. و بصورت و شکل خاصی برای آنها قابل رؤیت می شوند.
بعضی از ملائکه علاوه بر فضای زندگی دنیوی، در زمان انتقال انسان هاي موحد به زندگی اخروی یعنی زمان رحلت و در فضای زندگی برزخی و در قیامت و بهشت هم همراه عده ای از انسانها خواهند بود.
خدای سبحان می فرماید:
« إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ ـ نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنْفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ ـ نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِيمٍ » (فصلت/۳۰ ـ ۳۲) یعنی: کسانیکه گفتند پروردگار ما الله است سپس [بر این عقیده و ایمان] استقامت ورزیدند، ملائکه بر آنها نازل می شوند[ و می گویند] که نترسید و اندوهگین نشوید و بشارت باد بر شما بهشتی که به آن وعده داده می شدید. ما اولیاء [دوستان و همراهان] شما بودیم در زندگی دنیوی و در آخرت [هم دوستان و در کنار شما] خواهیم بود و برای شما در آنجا [ بهشت] خواهد بود آنچه وجود شما اشتها [ و تمایل] پیدا کند، و برای شما خواهد بود آنچه که بخواهید. پذیرائی خاصی از طرف [ خدای] غفور و رحیم.
علاوه بر مأموریت عادی و مستمر گروههائی از ملائکه درباره انسانها و کمک به آنها و برقراری نظام زندگی آنها، گاهی مأموریت خاصی هم گروهی از آنها درباره انسانها دریافت می کنند و کمک های خاصی برای آنها دارند. مثل «تنزّل» ملائکه در شب قدر برای امور زندگی انسانها و انتقال مراتب عظیم تر از رحمت پروردگار عالمیان به فضای زندگی آنها.
یا نزول گروهی از ملائکه برای نصرت اهل ایمان در وقتی که مورد حمله کفار و دشمنان دین خدا قرار بگیرند و در راه دفاع از دین خدا استقامت ورزند و صبر کنند و ملتزم تقوا باشند. بطوریکه خدای سبحان فرمود:
« وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ـ إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَنْ يَكْفِيَكُمْ أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلَاثَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُنْزَلِينَ ـ بَلَى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ» (آل عمران/ ۱۲۳ ـ۱۲۵) یعنی: و همانا الله در [ جنگ ] بدر شما را یاری کرد، درحالیکه ضعیف بوديد [ از جهت تعداد افراد و کمبود لوازم جنگی] پس ملتزم تقوا باشید تا بلکه شکر او را بجای آورید. آنگاه که به مؤمنان می گفتی: آیا شما را کفایت نمی کند اینکه پروردگارتان شما را با سه هزار ملک (فرشته) نازل شده یاری کند؟ بلی اگر صبر کنید و ملتزم تقوا باشید [ و دشمنان] با سرعت [ یا ناگهانی] به شما حمله کنند، پروردگارتان شما را با پنج هزار ملائکه نشاندار یاری خواهد كرد.
در آیات کریمه فوق نزول ملائکه برای یاری مؤمنان در جنگ با کفار و دشمنان دین خدا، متوقف به شرایطی اعلام شده، یعنی آنها در صورت استقامت در راه دین خدا و دفاع از آن و صبرو تحمل سختی ها و اینکه دشمنان به آنها حمله کنند، مشمول نصرت پروردگار عالمیان توسط ملائکه قرار خواهند گرفت. ملائکه نشاندار و در حال مأموریت برای یاری اهل ایمان.
در بخش مورد بحث از کلام شریف رسول خدا ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ اشاره ای شده به اینکه اگر کسی با محبت آل محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از دنیا برود قبر او مورد توجه ملائکه رحمت خواهد بود. یعنی: گروهی از ملائکه به دیدن او خواهند آمد و این دیدار و زیارت استمرار خواهد داشت. آن گروه از ملائکه، حامل رحمت خدای رحیم به فضای زندگی آن شخص ـ یعنی کسی که با محبت آل محمد ( صلی الله علیه و آله و سلم ) از دنیا رفته است ـ خواهند بود.
به احتمال قریب به یقین مراد از «قبر» در این بخش از روایت شریف هم همان قبر برزخی یعنی محل زندگی انسان در عالم برزخ می باشد نه حفره ای که بدن انسان را در آن دفن کرده اند و آن بدن بعد از مدتی پوسیده و تبدیل به خاک می شود. اما انسان در برزخ با بدن برزخی كه به یک معنی و از یک جهت همان بدن دنیوی انسان است و به یک معنی و از جهت دیگر بدنی است غیر از آن زندگي مي كند.
یعنی آن بدن با بدن دنیوی تفاوتهائی دارد و مثل بدن دنیوی از خاک و مواد موجود در آن ساخته نشده و کمالات آن بدن به اعمال انسان در دنیا ارتباط دارد و میزان کمالات و زیبائی ها و نواقص و زشتی های آن بامیزان اعمال حسنه یا سیّئه صاحبش در دنیا متناسب خواهد بود.
طبعاً کسانی که با محبت آل محمد ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ زیسته اند و با همان محبت از دنیا رفته اند دارای کمالات و ارزش های زیادی در وجودشان خواهند بود. و آن کمالات از زمان برقراری زندگی دنیوی مورد توجه ملائکه و گروههائی از آنها است و آن کمالات و ارزش های وجودی در محبان آل محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از ایام همین زندگی دنیوی فعلی هم مورد توجه ملائکه و یا گروه های معینی از آنها مثل «ملائکه رحمت» می باشد.
در جریان آمدن ملائکه برای عذاب قوم لوط ـ علیه السلام ـ و ملاقات آنها قبل از هلاکت آن قوم فاسد و تبهکار، با حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ و اعلام مأموریت خود به آن حضرت، خدای سبحان می فرماید:
« قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ ـ قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ ـ إِلَّا آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ ـ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِينَ » (الحجر/ ۵۷ ـ ۶۰) یعنی: و [ ابراهیم علیه السلام ] گفت: ای فرستاده شده ها کار [ دیگر و اصلی ] شما چیست؟ [ به چه منظور نازل شده اید] آنها گفتند: ما فرستاده شده ایم بسوی قومی مجرم [ جهت هلاکت آنها] بجز آل لوط که ما آنها را نجات خواهیم داد [ از عذاب و هلاکت] بجز همسر او که مقدر کرده ایم او از بازماندگان [ در بین مجرمان و هلاک شونده ها] باشد.
از آیات کریمه بطور ضمنی برمی آید که اعمال قوم لوط مورد توجه ملائکه بوده و همچنین ایمان و اعمال صالح افراد خاندان او و تک تک آنها. یعنی ملائکه گفتند به حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ که نگران حضرت لوط و افراد خانواده اش نباشد، چون ملائکه مأمور به عذاب آن قوم، شخص حضرت لوط و افراد خانواده اش را تحت نظارت خود دارند و تک تک آنها را می شناسند و از وضعیت روحی و اعمال آنها مطلع هستند و حتی می دانند که داخل خانه لوط ـ علیه السلام ـ فردی وجود دارد که با کافران همراه است واو همسر خود حضرت لوط ـ علیه السلام ـ است.
در سوره دیگری در این زمینه فرمود:
« قَالَ فَمَا خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ ـ قَالُواْ إِنَّآ أُرْسِلْنَآ إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِینَ ـ لِنُرْسِلَ عَلَیْهِمْ حِجَارَةً مِّن طِینٍ ـ مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ لِلْمُسْرِفِینَ ـ فَأَخْرَجْنَا مَن کَانَ فِیهَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ـ فَمَا وَجَدْنَا فِیهَا غَیْرَ بَیْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِینَ » (الذاریات/ ۳۱ ـ ۳۶) یعنی: [ابراهیم، علیه السلام ] گفت: کار عظیم و اصلی شما [ در این نزول ] چیست؟ آنها گفتند: ما فرستاده شده ایم برای قوم مجرم، تا بر سر آنها بریزیم سنگهائی از نوعی گِل، که نزد پروردگارت برای مسرفان نشانه گذاری شده است، و مؤمنانی را که در آن مکان و منطقه بودند، بیرون بردیم و نجات دادیم، اما در آن شهر و منطقه بجز یک خانه از مؤمنان نیافتیم.
یعنی ما دستور و امر پروردگارمان را اجرا کردیم و او امر فرموده بود که مؤمنان را از آن شهر خارج کنیم تا از عذاب نجات یابند و ما هم فقط یک خانه در آن شهر یافتیم که افراد آن از مؤمنان بودند و آنها را نجات دادیم.
از آیات کریمه بطور ضمنی برمی آید که وضع روحی وعقاید و رفتارهای انسانها اعم از اهل ایمان و صالحان و اهل کفر و گناهکاران و خلافکاران بطور مستمر مورد توجه گروهی از ملائکه می باشد. این مطلب در آیات دیگری هم از قرآن مجید ذکر شده است و در بعضی از احادیث تصریحاتی در این زمینه وجود دارد و اصل موضوع از قطعیات است.
در این نوشتار اجمالاً اشاره ای می کنیم به یک حقیقتی که مجموعاً از احادیث معلمان آسمانی ـ علیهم السلام ـ برمی آید و آن اینکه عقاید و افکار و رفتارها و اعمال حسنه اهل ایمان به نوری تبدیل می شود که به آسمان صعود می کند و آن نور برای ملائکه قابل مشاهده است و گروهی از ملائکه سراغ آن نور و صاحبان آن می روند و آنها در آن حال یعنی رفتن سراغ نوری که از ایمان و اعمال حسنه مؤمنان تولید شده، حامل رحمتی خاص از طرف پروردگار عالمیان هستند و نزول آنها منشأ برکاتی برای آن انسان ها خواهد بود. این موضوع احتیاج به بحث تفصیلی و بیان زمینه ای دارد که امیدواریم در فرصتی مناسب به بیان آن بپردازیم.
حبّ آل محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ هم بصورت نوری از روح انسانها منتشر می شود و از عالم دنیا و فضای زندگی دنیوی انسان صعود می کند ومورد توجه ملائکه قرار می گیرد و آنها منشأ آن نور را که عقیده و ایمان و رفتارهای محبان آل محمد ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ است می شناسند و به صاحبان آن نزدیک می شوند و حامل رحمت و برکاتی از طرف پروردگار عالمیان برای آنها می باشند.
« أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَكْتُوبٌ بَيْنَ عَيْنَيْهِ آيِسٌ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ »یعنی: آگاه باشید و کسی که با بغض (کینه و دشمنی) آل محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از دنیا برود بین دو چشم او مکتوب خواهد بود: مأیوس از رحمت خدا.
تمامی پیامبران اولیاء خاص خدای سبحان هستند و طبعاً کسی که پروردگار عالمیان را دوست داشته باشد، پیامبران و سفیران او در بین انسانها را هم دوست خواهد داشت و در بین پیامبرا خدا وجود مبارک آخرین شخصیت از آنها یعنی وجود مبارک حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ دارای مقام و موقعیت خاص و ممتازی است و دوستداران و پیروان او محبوب خدای سبحان قرار می گیرند و اگر کسی نسبت به آن وجود مبارک دشمنی و کینه ای داشته باشد قطعاً دشمن خدای سبحان محسوب خواهد شد. و چنین شخصی محروم از رحمت خدا خواهد بود.
خدای سبحان در کتاب آسمانی می فرماید:
« قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ » (آل عمران/۳۱) یعنی: بگو [ای پیامبر به مردم ] اگر شما الله را دوست می دارید، پس مرا اطاعت کنید، تا الله هم شما را دوست بدارد و گناهان شما را مورد غفران قرار دهد [ و آثار آنها را از بین ببرد و الله غفور و رحیم است.
وقتی یک انسان طبق مدلول این آیه کریمه و آیات دیگری در قرآن مجید از الله ـ عزّوجل ـ و رسول او ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ اطاعت کند، طبعاً صاحب روح پاکی خواهد بود و ارزش های اخلاقی در وجود او استقرار خواهد یافت و در اعمال و رفتارهای او آشکار خواهد شد. و در غیر این حالت و در صورت رویگردانی از فرمانهای پروردگار عالمیان و نافرمانی در مقابل رسول او مرتکب اعمال خلاف و تبهکاری ها خواهد شد، حتی اگر خودش نخواهد و در حال عادی تمایل به تبهکاری نداشته باشد. طبعاً چنین انسانی محروم از رحمت خدا خواهد بود. بطوریکه باز در این زمینه و در آیه کریمه بعدی فرمود:
« قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ ۖ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ » (آل عمران/۳۲) یعنی: بگو[ ای پیامبر به مردم] که اطاعت کنید از الله و رسول او، پس اگر روی گرداندند (سرکشی و نافرمانی کردند)، پس الله کافران را دوست ندارد.
افراد کافر چون در مسیر هدایت خدا قرار نمی گیرند طبعاً در جاده حیات حقیقی نخواهند بود و اعمال ناشایستی مرتکب خواهند شد و آن اعمال روح آنها را فاسد خواهد کرد، اگرچه آن نوع فساد تا مدتی در رفتارهای آنها آشکار نباشد! و طبعاً چنین شخصی محبوب خدا نخواهد بود.
اینکه فرمود: در بین دو چشم او مکتوب خواهد بود مأیوس از رحمت خدا به این معنی می تواند باشد که یأس از رحمت خدا در وجود او کاملاً آشکار خواهد بود.
« أَلَا وَ مَن مَاتَ عَلَى بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ كَافِراً » یعنی: آگاه باشید کسی که با بغض (کینه) آل محمد از دنیا برود، درحال کفر از دنیا خواهد رفت.
کافر به کسی گفته می شود که حقایق آشکاری را می پوشاند چه در جهت عقیده و چه عمل. کفر انواعی دارد و از یک نظر به دو قسم تقسیم می شود و آن دو عبارتند از:
- کفر ابتدائی
- کفر عنادی
منشأ «کفر ابتدائی» جهل در انسان است. این نوع کفر احتمال دارد با آموزش های مؤثری از بین برود اما منشأ «کفر عنادی» عناد و لجاجت با حق است. و چنین شخصی یعنی صاحب کفر عنادی، حقایقی را که برای او کاملاً آشکار است می پوشاند وانکار می کند و با پروردگار عالمیان و پیامبران او مخالفت می ورزد.
به هرحال شخص کافر حقایق آشکاری را می پوشاند که در رأس آنها «ربوبیت الله» ـ عزّوجل ـ قرار دارد و حقایقی مثل زندگی اخروی و نبوت و رسالت پیامبران خدا ( علیهم السلام ) و یا هر یکی از پیامبران. یعنی اگر کسی به ربوبیت الله ایمان داشته باشد و همچنین به زندگی اخروی و بعضی از پیامبران، اما منکر رسالت یکی از رسولان باشد، باز هم کافر محسوب می شود. بنابراین كسانيكه به بهانه پیروی از یک پیامبر و ایمان ظاهری به او با پیامبران دیگر و پیروان حقیقی آنها مخالفت می کنند، باز کافر محسوب می شدند.
نبوت پیامبران خدا ـ علیهم السلام ـ اختصاص به قومی و ملتی ندارد و آنها واسطه انتقال رحمت و برکت خدای سبحان به همه انسانها هستند. البته امکان دارد رسالت آنها و تأسیس یک جامعه دینی محدود به منطقه ای از زمین باشد و آن جامعه بتدریج گسترش پیدا کند و یا اصلاً بعضی از رسولان خدای سبحان موفق به تأسیس جامعه دینی نشود، اما مقام نبوت آنها که به امر آموزش انسانها مربوط است، محدودیت مکانی و اختصاص به قومی و ملتی ندارد.
سرانجام اینکه « آل محمد» ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ که صاحبان مقام عصمت و امامت از طرف خدای سبحان هستند و سفیران خدا در بین انسانها محسوب می شوند، راه پیامبران خدا را ادامه می دهند و مأموریت آنها هدایت انسانها بسوی مقصد حقیقی آفرینش است. پس طبعاً محبت آنها بصورت حقیقی سبب پیروی از آنها و حرکت بسوی آن مقصد و ورود به فضای زندگی بهشتی خواهد شد! و دشمنی با آنها کفر و دشمنی با خدا محسوب خواهد شد.
بطور کلی جریان «رهبری آسمانی» در بین انسانها استمرار دارد و هیچ وقت متوقف نخواهد شد! و این جریان مبارک یا بصورت «نبوت» و یا «رسالت» و یا «امامت» بطور دائم در عالم و فضای زندگی انسانها برقرار خواهد بود! و حب « آل محمد» [ صلی الله علیه و آله و سلم ] سبب اتصال به آن جریان مبارک و ارتباط با آن خواهد بود و دشمنی با آنها و کینه نسبت به آنها سبب کفر و تباهی و سقوط از پرتگاههای کنار جاده زندگی خواهد شد.
« أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ لَمْ یشَمَّ رَائِحَةَ الْجَنَّة » يعني: آگاه باشيد و كسي كه با بغض ( كينه و دشمني) آل محمد [صلي الله عليه و آله و سلم ] از دنيا برود، عطر بهشت به مشامش نخواهد رسيد.
معني اين عبارت از روايت شريف ظاهراً اين است كه شخصي با دشمني آل محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و داشتن كينه نسبت به آنها وارد بهشت نخواهد شد. اما در وراي اين معني ظاهري، احتمالاً معناي لطيف و عميق ديگري ـ علاوه بر معني ظاهري ـ وجود دارد و آن اينكه:
رفتن به بهشت و بهره مندي از نعمت هاي خداي منان در آنجا احتياج به استعدادي دارد و آن استعداد در دوره زندگي دنيوي بايد از طريق ايمان و اعمال صالح كسب شود. اما كسي كه دشمني آل محمد [ صلي الله عليه و آله و سلم ] در روح او نفوذ كرده باشد و او بدون تغيير وضعيت روحي خود، از دنيا برود، استعداد بهره مندي از نعمت هاي بهشتي از جمله استشمام عطر بهشت را نخواهد داشت.
يعني: آن ممنوعيت و محروميت يك فرمان و امر معمولي و قراردادي نيست بلكه آن محروميت از ناحيه وضعيتي است كه روح او و به بيان مناسبتر وجود اخروي او پيدا مي كند و روح او فاسد مي شود و چنان روحي استعداد بهره مندي از نعمت هاي بهشتي و از جمله عطر بهشت را از دست خواهد داد.
اين بخش از كلام شريف ارتباط پيدا مي كند با آيه كريمه ذيل:
« إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّىٰ يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ ۚ وَكَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ» (الاعراف/۴۰) يعني : كسانيكه آيات ما را تكذيب كردند و در مقابل آنها استكبار ورزيدند، درهاي آسمان به روي آنها باز نخواهد شد و آنها وارد بهشت نخواهند شد مگر اينكه جَمَل وارد چشمه سوزن خياطي شودو ما اين چنين جزا مي دهيم مجرمان را.
قابل تذكر است كه غالباً كلمه «جمل» را در اين آيه كريمه به همان معناي مشهور آن حمل مي كنند، يعني شتر نر، اما اين كلمه معناي ديگري هم دارد و آن عبارت است از ريسمان كشتي كه ريسمان بسيار ضخيمي است و با آن بادبانهاي كشتي را مي بندند، و در اين آيه كريمه اين معني مناسب بيشتري دارد و مراد اين است كه تكذيب كنندگان آيات خدا و مستكبران در برابر آنها هرگز استعداد ورود به بهشت را پيدا نخواهند كرد، مگر اينكه زماني و شرايطي پيش بيايد كه ريسمان كشتي وارد چشمه سوزن خياطي شود. يعني چنين چيزي محال و غير ممكن است.
و مراد اصلي اين است كه محروميت اين نوع از افراد انساني به جنبه تكويني وجود آنها مربوط است و حكم محروميت آنها از بهشت، يك حكم تكويني است و نه قراردادي و از نوع احكام و دستورات حكومت ها و محكمه ها و انسانها! و قانونمندي نظام خلقت و آموزش انسانها و خواص برقرار در بهشت و نعمت هاي آن چنان وضعيتي را اقتضاء مي كند! يعني: محروميت از بهشت و نعمت هاي آن.
زندگی در فضای محبت آل محمد ( صلی الله علیه و آله و سلم)
تذکر یک نکته هم در این بحث بسیار ضروری است و آن اینکه در این روایت شریف بطور مکرر ذکر شده: کسی که با محبت آل محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بمیرد صاحب فضائلی خواهد بود. مراد این است که آن وضعیت روحی و رفتارهای ناشی از آن در یک انسان تا لحظه رحلت او از دنیا و انتقال به فضای زندگی اخروی استمرار داشته باشد و برقرار باشد و در بخشی از عمر او از بین نرود و روح او با آن محبت به اولیاء خدا از بدنش جدا شود و از دستبرد شیطان مصون بماند. یعنی او در دوره حیات دنیوی با آن محبت زندگی کند و آن فضیلت گرانبها و مبارک را از دست ندهد و آن محبت در روح او نفوذ کند و در رفتارهایش جریان یابد، اگرچه عمر او کوتاه باشد و یا در اواخر عمر خود به آن فضای نورانی و مبارک راه یافته باشد. اما در هر صورت آن فضائل و آن کرامت ها و نعمت های عظیم شامل حال کسانی خواهد شد که آن حالت و وضعیت روحی را تا زمان رحلت از دنیا حفظ کند و نزدیک بودن به ذوات مقدسه اولیاء خاص خدای سبحان یعنی پیامبر خاتم حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و صاحبان مقام عصمت و امامت و مجموعاً «عترت طاهره» ـ سلام الله علیهم اجمعین ـ آثاری در وجودش و رفتارهایش برقرار بماند.
الياس كلانتري
۱۴۰۰/۱۲/۷