کلام ایام تاریخی -۵۶۴ ، ماه مبارک رمضان و مهمانی ملکوتی خدای سبحان

بخش یازدهم*

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرحیم*

جریان تبدیل حیات جانداری و دنیوی به حیات انسانی و اخروی

کلیات:

  • تکریم اختصاصی خدای سبحان درباره انسان.
  • برتری خاص انسان نسبت به موجودات دیگر از ناحیه روحی است که در او دمیده شده
  • مراحل گوناگون خلقت انسان و خلقت خاص او.
  • ماده خلقتی انسان با وجود ارزش ها و کمالات عظیم او، یک شیء بی ارشی به نام «صلصال» و «حمأمسنون» است.
  • تمامی ارزش عظیم وجود انسان از ناحیه فعل خداوند و روحی است که در او دمیده شده
  • هیچ عقل سالمی نمی پدیرد که موجودات عالم برای انسان و انسان هم برای « هیچ » آفریده شده باشد
  • هیچ عقل سالمی نمی پذیرد که موجود عظیم و مکرّمی مثل انسان آفریده شده باشد برای خوردن غذا و نوشیدن آب و پوشیدن لباس و سرانجام مردن و از بین رفتن 
  • زندگی صِرفاًجانداری و رسیدن به مرحله کمالی آن هدف از خلقت انسان نمی باشد.
  • اشتراکات و اختصاصات زندگی انسان با سایر جانداران 
  • در زندگی طبیعی جانداران غیر از انسان در طول هزاران سال هیچ تغییری به وجود نمی آید.
  • شروع زندگی انسان در روی زمین و تحولات بعدی 
  • نوزاد حیوانات غالباً در عرض چند ماه یا دو، سه، سال به موجود کاملی تبدیل می شود و او بدون نیاز به مادر و پدر، بصورت مستقل به زندگی خود ادامه می دهد.

 

موجودی به نام «انسان» شریف ترین و متعالی ترین مخلوق خداوند در عالم دنیاست و از جانب او مورد تکریم خاص قرار گرفته است. خدای سبحان درباره ی او فرمود:

«وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا»(الإسراء/۷۰) یعنی: و به راستی ما فرزندان آدم را مورد تکریم قرار دادیم و آن ها را در خشکی و دریا حمل کردیم و از طیبات (اشیاء پاک و نفیس) بهره مند ساختیم و آن ها را بر مخلوقات کثیر خود برتری زیادی دادیم.

برتری نوع خاص انسان نسبت به مخلوقات دیگر مربوط می شود به روحی که خدای سبحان به این موجود عطا کرده است، به طوری که فرمود:

«وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ»(المؤمنون/۱۲-۱۴)

در این آیات کریمه ابتدا اصل خلقت انسان و سپس ماده خلقتی او و بعد مراحل مختلف خلقت جسمانی او و سرانجام خلقت خاص و مرحله متعالی وجود او ذکر شده است. در آیات دیگری به سبب اصلی خلقت خاص و مرتبه متعالی وجود او اشاره ای شده از جمله آیات کریمه ذیل که می فرماید:

«وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ فَإِذَا سَوَّيتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ»(الحجر/۲۸-۲۹)

در این آیات خدای سبحان به ماده خلقتی جسم انسان اشاره ای فرموده و بعد متذکر دمیده شدن روحی متعالی در او شده، روحی که جهت شرافت و عظمت و ارزش خاص آن، خدای سبحان آن را به خودش نسبت داده است.

در آیات کریمه فوق الذکر و آیات دیگری در قرآن کریم اشاره ای شده است به این که ماده خلقتی انسان یک شیء بی ارزش و پیش پا افتاده ای است که در آیات کتاب آسمانی در بیان اوصاف آن کلمه «صلصال» و «حمأ مسنون» به کار رفته و گفته اند مراد از آن، گِل خشک سیاه و بدبو می باشد.

اما این موجود از ناحیه روحی که در او دمیده شده، ارزش و شرافت فوق تصوری پیدا کرده.

از آیات قرآن کریم در زمینه موضوع مورد بحث بر می آید که تمامی ارزش عظیم وجود انسان از ناحیه فعل خدای سبحان است و روحی که در او دمیده شده ، و جسم او هم از همین جهت ارزش پیدا کرده است و اگر آن روح از وجود او جدا شود، تمامی ارزش های جسم او هم از بین خواهد رفت. یعنی انسان بدون آن روح مقداری خاک و گِل و آب است که هیچ ارزش خاصی ندارد. دیگر این که مراد از آن روح که سبب ایجاد این مخلوق ارزشمند و متعالی شده است، روح جانداری در وجود انسان نیست که با آن می بیند و می شنود و راه می رود و به طور کلی حرکاتی از او سر می زند،  چون این اوصاف را جانداران دیگر هم دارند، بلکه مراد روحی است که قدرت تفکر و تعقل دارد و صفاتی مثل مهر و محبت به دیگران، کمک به هم نوعان و سایر جانداران و علم به خواص اشیاء و تمایل و اشتیاق به برقراری صلح و عدالت درباره خود و انسان های دیگر و امنیت و آسایش برای آن ها و صفات دیگری امثال آن ها.

آفرینش موجودات از ناحیه اراده و مشیت خدای سبحان متناسب با اهداف و مقاصد و حکمت هایی است که از آفرینش آن ها موردنظر بوده است. و در آفرینش مخلوقات علم بی پایان و قدرت بی پایان پروردگار عالمیان به کار رفته است. او علیم و حکیم و بر هر کاری قادر است. هیچ عقل سالم و فعالی نمی پذیرد که موجود عظیم و مکرّمی مثل انسان آفریده شده است که هر روز مقداری غذا بخورد و آب بنوشد و لباس بپوشد و گاهی با دیگران بجنگد و کسانی را به قتل برساند یا خودش به دست دیگران به قتل برسد و یا به سنین بالای عمر برسد و مبتلا به بیماری ها و ضعف ها و محرومیت ها شود و سرانجام با از کار افتادن بعضی از اعضاء و اجزاء بدنش و یا ناتوانی و ضعف عمومی از ناحیه پیری مبتلا به حادثه مرگ شود و بدنش در زمین دفن شود و بپوسد و از بین برود.

به طور قطع خدای علیم حکیم موجودی برتر و متعالی و مکرّم یعنی انسان را به این منظور نیافریده است. و جانداران دیگر هم چنین وضعیتی و یا شبیه آن را دارند. که هیج عقل سالمی نمی پذیرد که همه موجودات در عالم دنیا به خاطر انسان و برای او آفریده شوند، اما خلقت خود انسان عبث و بیهوده و برای «هیچ» باشد و زندگی او با تولد شروع شود و با حادثه مرگ به پایان برسد! خدای سبحان درباره ی خلقت انسان و موجودات دیگر می فرماید:

«هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيءٍ عَلِيمٌ»(البقرة/۲۹)

در این آیه کریمه تصریح شده است به این که خلقت همه موجودات زمینی برای انسان ها و زندگی آن هاست. یعنی برای زندگی انسان ها و برقراری نظام آن زندگی، خدای سبحان هزاران و هزاران موجود از نباتات و جانداران و حتی گروه هایی از ملائکه را آفریده است، پس این موجود صاحب عظمت ها و کرامت ها و ارزش های خاصی از ناحیه عطایای پروردگار عالمیان است.

اما هم چنان که قبلاً متذکر شدیم زندگی این موجود مکرّم اشتراکات و شباهت هایی با زندگی جانداران دیگر دارد با تفاوت های زیادی و بعضی خواسته ها و نیازهای او از نوع همان خواسته ها و نیازهای جانداران دیگر است مثل نیاز به خوردن غذا و نوشیدن آب و لذت بردن از آن ها و ساختن و یا داشتن مسکن و پیر شدن و فرسوده شدن بدن و جسم.

اما تفاوت های موجود بین زندگی انسان و زندگی سایر جانداران از اشتراکات و شباهت ها خیلی بیشتر و مهم تر است.

مثل «تعقل» که اختصاص به انسانها دارد و جانداران دیگر فاقد این نوع قدرت هستند و اکتساب علم و ایجاد تغییرات در محیط زندگی و ابراز محبت به دیگران و رعایت حقوق آنها و رفتارهای دیگر امثال آنها.

در نظام خلقت موجودات در عالم دنیا، اشیائی بی ارزش و یا دارای ارزش عادی و اندک در بدن جانداران به اعضاء و قوای مورد نیاز زندگی آنها تبدیل می شود. مثل اینکه در یک گوسفند، غذائی که او مصرف کرده به اعضاء بدن او و گوشت و استخوان و پوست و قدرت حرکت و قدرت دیدن و شنیدن و امثال آنها تبدیل می شود. حال چه گفته شود که مقداری آب و خاک به گیاه و غذای آن حیوان مبدل شده و بدن او از ناحیه آن مواد غذائی به وجود آمده! و چه گفته شود روح دمیده شده در وجود او یا اراده خدای سبحان آن اشیاء یعنی آب و علف  و بعضی گازهای موجود در هوا را در بدن او به اجزاء و اعضاء مورد نیاز او تبدیل کرده و حیات جانداری در وجود او برقرار شده است.

اما همین مواد غذائی در بدن انسان هم به اجزاء و اعضاء مورد نیاز حیات او تبدیل شده و امکان افعالی مثل دیدن، شنیدن، راه رفتن و امثال آنها را پدید آورده  به علاوه صفات و افعال اختصاصی که جانداران دیگر فاقد آن هستند مثل قوه تعقل و تفکر و محبت به دیگران  و احترام به همنوعان و کمک به افراد و موجودات نیازمند، و ساختن و پدید آوردن اشیائی که مورد نیاز خود آنها و دیگران است مثل خانه و مزرعه و پرورش گیاهان و اشیاء مورد نیاز مثل لباس و کفش و وسائل نقلیه و لوازم دفاعی و ابزارهای مورد نیاز و ایجاد تحولات در نظام زندگی با ساختن و پدید آوردن لوازم پیشرفته و فعالیت های علمی جدیدتر، علاوه بر آنچه از زمانهای قبلی بود.

کلام ایام - 146، ماه رمضان ماه برکات بی پایان
بخوانید

زندگی عادی و طبیعی حیوانات (جانداران) بدون دخالت انسانها همان نوع زندگی عادی هزاران سال پیش است و در طول هزاران سال هیچ تحولی در آن زندگی به وجود نیامده و هرگز هم از ناحیه قوای طبیعی  و عادی و از ناحیه ادراکات و رفتارهای خود آنها هیچ تغییری و تحولی از نظام زندگی آنها به وجود نخواهد آمد.

لانه ای که یک حیوان وحشی با کندن زمین برای امنیت خود و پرورش نوزادان خود می سازد همان است که همنوع آن هزاران سال پیش می ساخت و در نقاط دیگر دنیا هم همنوعان او با همان صورت می سازند و هزاران سال بعد هم به همان صورت ساخته خواهد شد. و آشیانه ای که یک پرنده در بالای درختان – جائی که غالباً دست انسانها بطور عادی به آنجا نمی رسد – با بافتن برگها و الیاف بعضی گیاهان و بوته های نازک گیاهان و گاهی با اشیاء دیگری، در زمانهای گذشته برای خود می ساخت در هر زمان دیگری به همان صورت ساخته خواهد شد و تغییری و تحولی در آن از ناحیه همان پرنده به وجود نخواهد آمد.

اما انسان در طول تاریخ حیات خود، تغییرات و تحولات زیادی در نحوه زندگی خود به وجود آورده مثلاً در ساخت مسکن و تولید لباس و زراعت و پرورش گیاهان و درختان و معالجه بیماران و ساختن وسایل جنگی در جهت دفاع از زندگی خود و دیگران و امثال آنها.

یک انسان در هزاران سال پیش و در دوره اولیه شروع حیات انسانی در روی زمین برای رسیدن به مواد غذائی و آب مورد نیاز خود در فضای محل زندگی خود مقداری راه
می رفت و به چشمه ای و نهری یا گودال آبی می رسید  و به بعضی از گیاهان دسترسی پیدا می کرد و نیاز خود را به آب و غذا  برطرف می ساخت، اما او در زمانهای بعدی تجربیاتی در کاشتن گیاهان و درختان بدست آورد و موفق شد با روشهای جدیدی به آب و غذای مورد نیاز دسترسی پیدا کند و مواد غذائی مفید و مناسبی را پیدا کند و یا آنها را تولید کند و در رفتن به نقاط دیگر از حیواناتی مثل اسب  و امثال آن استفاده کند و اشیاء مورد نیاز زندگی خود را با آن حیوانات حمل کند و جهت عبور از آبهای زیاد و حمل بارهای خود  قایق ها و کشتی هائی بسازد. و در زمانهای بعدی آن قایق ها و کشتی های اولیه به کشتی های عظیم و امن و پیشرفته امروزی تبدیل شد. همچنین آن پیاده روی ها و یا حمل و نقل وسایل زندگی  و سفر با اسب و شتر و امثال آنها تبدیل شد به سفر با وسائل و لوازم پیشرفته ای مثل اتومبیل و هواپیما و دیگر لوازم حمل و نقل.

اما زندگی حیوانات وحشی در طول هزاران سال تغییری با زمانهای قبلی پیدا نکرده و در آینده نیز زندگی همان موجودات و از ناحیه خود آنها هیچ تحولی پیدا نخواهد کرد! و اگر حیات جانداران هزاران سال دیگر ادامه یابد، آنها نخواهند توانست یک گاری و چیزی شبیه به آن را خودشان بسازند و در رسیدن به مقاصد خود از آن بهره ببرند.

جهت توضیح موضوع تبدیل حیات جانداری به حیات انسانی مثالی ذکر می کنیم همراه با توضیحاتی! فرض می کنیم در یک روز در نقطه ای از یک منطقه مسکونی عده ای از انسانها، چند کودک متولد می شوند، همچنین در نزدیک آن محل چند نوزاد از حیوانات مختلف هم متولد می شوند. نوزاد آن چند حیوان مثل یک آهو و یک گاو وحشی به محض تولد، فعالیت می کند برای برخاستن از زمین و روی پای خود ایستادن و غالباً در همان دقایق اولیه با اندکی تلاش از جای خود برمی خیزد  نزدیک مادر می رود یعنی اگر مادر آن نوزاد حیوان یک یا دو یا چند قدم از نوزاد خود فاصله گرفته، یا ان نوزاد بطرف مادر حرکت می کند و یا مادر بطرف او و نزدیک او می رود. دومین فعالیت نوزاد آن نوع از حیوانات رفتن سراغ پستان مادر و خوردن شیر از آن است و حیوان مادر هم با او در آن فعالیت همراه می شود.

زندگی عده ای از حیوانات در حال حرکت و انتقال از جائی به جای دیگر و رسیدن به محل آب و غذا جریان می یاد. نوزاد حیوانات غالباً و بجز در موارد قلیل استثنائی با یک نوع لباس طبیعی متولد می شوند، که البته نوزاد انسان چنین لباسی را بطور طبیعی ندارد و لازم است دیگران برای او لباسی از قبل تهیه و آماده کنند.

عده ای از جانداران دقایقی و یا ساعاتی بعد از تولد نوزاد خود به راه می افتند و همراه یک گله و یا به تنهائی به طرف آب و جائی که غذا وجود دارد حرکت می کنند و نوزاد آنها هم بدنبال مادر حرکت می کند، اگر چه چند دقیقه یا چند ساعت بیشتر از تولد او نگذشته باشد.

اما نوزاد انسان حدود یکسال بعد از تولد تازه می تواند روی پای خود بایستد آن هم ابتداءً با کمک مادر، پرستار، یا دیگران

نوزاد حیوانات در عرض چند ماه یا دو، سه سال به موجود کاملی تبدیل می شود و غالباً بدون نیاز به مادر و پدر به زندگی مستقل خود ادامه می دهد. چون زندگی او در خوردن غذا و نوشیدن آب و گاهی ورود در یک لانه زیر خاک که غالباً مادرش برای او ساخته، یا فرار از یک حیوان شکاری خلاصه می شود.

اما کودک انسان احتیاج به آموزش دارد، و این احتیاج شامل بخش عظیمی از زندگی او می شود. او مدتی طول می کشد که راه رفتن و حرف زدن و غذا خوردن را یاد بگیرد. و مدتی طول می کشد که او یاد بگیرد مثلاً غذای داغ را نخورد و یا نوشیدنی داغ را ننوشد و یا به اشیاء کثیف و آلوده دست نزند و یا اگر مریض شد داروهای مورد نیاز جهت بهبودی خود را با توصیه طبیب معالج مصرف کند.

در نوزاد انسان حدود هفت سال بعد از تولد زمینه بسیاری از آموزش ها فراهم می شود، در حالیکه بچه جانداران دیگر در آن مدت به موجود کاملی تبدیل شده و خود آنها پدر یا مادر چند نوزاد شده اند. علت این تفاوت عظیم – بطوریکه در بعضی مباحث قبلی ذکر شد- رشد بدنی و رسیدن به کمال جسمانی پایان سیر تحولی یک جاندار است، یعنی حکمت خلقت یک جاندار غیر از انسان با رسیدن به مرحله رشد جسمانی تحقق می یابد، اما حیات حقیقی انسان بعد از رسیدن به مرحله کمال جسمانی تازه شروع می شود و حیات جسمانی انسان از آن زمان به تدریج به حیات حقیقی و پدیده های مربوط به آن تبدیل می شود.

انسان برای یک نوع حیات بسیار متعالی و برتر آفریده شده و بطوریکه قبلاً گفته شد، تمام موجودات زمینی هم برای انسان آفریده شده اند. و رسیدن به مرحله کمال نهائی انسان هم با آموزشها و دریافت علوم خاصی امکان پذیر است، و آن هم احتیاج به زمانی مناسب دارد.

با مصرف کردن غذای دنیوی و تبدیل آن در وجود انسان به اعضاء و اجزاء بدن او و رشد جسمانی صِرف، حکمت آفرینش انسان تحقق نمی یابد، بلکه این مرحله از حیات دنیوی زمینه یک نوع حیات بسیار متعالی است که انسان بخاطر آن آفریده شده است.

حکمت آفرینش انسان هرچه باشد و اینکه انسان آن حکمت را بداند و یا برای او ابهاماتی در این جهت باشد، در هر صورت آن حکمت متعالی و مقصود خدای سبحان از آفرینش انسان، با رسیدن او به کمال جسمانی تحقق نمی یابد یعنی انسان با آن عظمت و کرامت عطا شده از طرف پروردگار عالمیان، برای صرفاً غذا خوردن و لباس پوشیدن و داشتن مسکن زیبا و گرانقیمت آفریده نشده است.

در شماره بعدی ما وارد بحثی می شویم درباره مقصد آفرینش انسان و حکمت برقراری نظام آفرینش موجود در عالم و چگونگی تبدیل حیات جانداری و حیات جسمانی انسان به حیات برتر و متعالی که در قرآن مجید از آن به «حیات طیبه» تعبیر شده است. ان شاء الله تعالی.

الیاس کلانتری

 

 

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن